تاریخچه‌ای از کشت چای در ایران

1404/2/4 ۱۰:۵۶

تاریخچه‌ای از کشت چای در ایران

در‌باره کاشف‌السلطنه که کشت چای را در ایران رونق داد و پدر محبوب‌ترین نوشیدنی ماست.

حسین بیات: چای نام درخت و درختچه‌ای است که از برگ آن، یک آشامیدنی بسیار معروف با همین نام درست می‌شود. اگرچه اصل بوته چای از آسیای شرقی است، اما از دوران مظفرالدین‌شاه به کوشش یکی از شاهزادگان قاجاری به نام شاهزاده محمدمیرزا، ملقب به کاشف‌السلطنه، در ایران نیز کشت شده است. شاهزاده محمدمیرزا با آوردن نهال چای از هند و کشت آن در شهر‌های لاهیجان و تنکابن، پایه‌گذار محصولی می‌شود که امروزه بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی مردم ایران است. نود‌و‌پنجمین سالگرد وفات کاشف‌السلطنه بهانه‌ای شد تا از ورود چای به ایران و مشهد بگوییم.

توضیح تصویر: با توجه به وضع قانون انحصار قند و شکر و چای در خرداد ۱۳۰۴ شمسی و کسب درآمد دولت از این محل و در کنارش معافیت ده ساله باغ‌های چای از پرداخت مالیات، صنعت چای ایران رونق گرفت و سطح زیر کشت در سال ۱۳۱۹ به حدود ۴ هزار هکتار و تعداد کارخانه‌های چای نیز به چهارده کارخانه رسید.

عکس: مزارع چای لاهیجان در دهه ۴۰ خورشیدی

چای چگونه در ایران کاشته شد؟

چای که امروز محبوب‌ترین نوشیدنی ایرانی‌هاست و هر‌کدام از ما چندین نوبت در روز آن را می‌نوشیم، سابقه چندانی ندارد؛ شاید چیزی کمتر از دو قرن. اگرچه برخی معتقدند که پیشینه مصرف آن در ایران به سده دوم میلادی می‌رسد؛ زیرا برخی از جهانگردان آن دوران از چای‌خانه‌هایی سخن گفته‌اند که بزرگان و توانگران در آنها جمع می‌شده و چای می‌نوشیده‌اند.

این صحبت حتی اگر هم درست باشد، باز حرفی از عمومیت چای نمی‌زند، کمااینکه ابوریحان بیرونی در کتاب «الصیدنه» خود که در نیمه اول قرن پنجم نوشته شده، جزئیاتی درباره گیاه چای و استفاده از آن به‌عنوان نوشیدنی در تبت و چین داده است. او نوشته: «چای از نوع نباتات است و معدن آن در بلاد چین است. آن را در بلاد چین قرص‌ها کنند و به اطراف برند.» او همچنین چای را در قالب پنج‌گونه و بر حسب رنگ (سفید، سبز، بنفش، خاکستری و سیاه) می‌شناسد و مشخص می‌کند که چای سفید از همه بهتر است و نادرالوجود که بیشترین تأثیر را بر بدن دارد.

اما از عادت چای‌نوشی در ایران سند درستی در دست نیست؛ ظاهرا این عادت تا قرن هفتم هجری به غرب آسیا و ایران نرسیده و ممکن است مغول‌ها در اشاعه آن تأثیر داشته باشند. حکیم محمد مؤمن ابن میرمحمد زمان حسینی تنکابنی، پزشک ایرانی نیمه دوم قرن هفدهم میلادی، از چای ختایی به‌عنوان یک گیاه دارویی یاد می‌کند که از آن زماد ساخته می‌شود و در درمان ورم‌های حاد مؤثر است.

همه منابع نشان می‌دهند که تا نیمه اول قرن سیزدهم میلادی در ایران قهوه نوشیدنی اصلی بوده و قرن نوزدهم زمانی است که تبدیل ناگهانی و کامل نوشیدنی اصلی ما به چای رخ داده است. گویا این تغییر پیش‌تر در افغانستان اتفاق افتاده است، جایی که سروان الکساندر برنز، دیپلمات و کاشف بریتانیایی اظهار می‌کند: «هیچ‌کاری در این کشور بدون چای انجام نمی‌شود؛ چایی که در همه زمان‌ها و ساعت‌ها دست‌به‌دست می‌شود و به گفت‌و‌گو ویژگی اجتماعی می‌بخشد.»

به همین نسبت این اتفاق ممکن است چند قرن بعد و توسط امیرکبیر، وزیر اعظم ناصرالدین‌شاه، صورت گرفته باشد و او نقش اساسی در ترویج چای‌نوشی در ایران داشته باشد؛ او در سال ۱۲۶۶ قمری، برابر ۱۲۲۸ خورشیدی دو ست چای، از جمله سماور‌های نقره، از دولت فرانسه و یک ست دیگر از تاجری روسی هدیه می‌گیرد.

امیرکبیر همچنین انحصار سماورسازی را با یارانه دولتی به استادکاری در اصفهان اعطا می‌کند. اگرچه این تاجر اصفهانی مدتی بعد همه وجوه دولتی را برمی‌گرداند و تجارت خود را تعطیل می‌کند، اما این مسئله مؤید آن است که چای به نوشیدنی رایجی بدل شده است.

علاوه‌بر‌این اسناد زیادی از عزاداری‌های محرم در حرم‌رضوی وجود دارد که در آن چای و قند سرو شده است؛ البته کافی است به رقم پولی این اجناس در سیاق‌های همان دوره نگاه کرد تا فهمید که چای و قند از گران‌ترین اقلام این عزاداری‌ها بوده‌اند و بدیهی است که مردم عادی امکان تهیه آنها را به‌عنوان یک نوشیدنی رایج نداشته باشند؛ ضمن اینکه در همین دوره قاجار و در ایامی که کالا‌های روسی تحریم می‌شوند، مردم در مجالس محرم مشهد از حلیم به‌جای قند و چای استفاده می‌کنند که این مسئله از ارزش این اقلام در نزد مردم آن روزگار نشان دارد.

به‌هر‌ترتیب «چایخانه» در همین دوره قاجار با افزایش واردات چای و قند به ایران رونق می‌گیرد. بر‌اساس گزارش کنسولی بریتانیا درباره تجارت اصفهان و یزد (دفتر خارجی، سری سالانه، ۱۸۹۶، شماره ۱۶۶۲)، ایران در سال ۱۸۹۵ قمری، برابر با ۱۲۷۴ خورشیدی عمدتا تا ۲‌میلیون پوند چای سیاه از هند وارد می‌کرده است.

همین اعداد کافی است تا بدانیم که در همین سال‌ها هم تلاشی برای کشت چای در ایران صورت گرفته است. نخستین تلاش برای داشتن مزرعه چای در ایران در سال ۱۲۹۲ قمری برابر با ۱۸۷۵میلادی توسط یک کارآفرین انگلیسی که نامش مشخص نیست، انجام شده است. بعد از صدور مجوز کشت چای توسط شاه، این انگلیسی تلاش می‌کند در گیلان مزرعه‌ای ایجاد کند، اما گویا به‌دلیل وضعیت نامناسب بهداشتی آن سامان مجبور به ترک کشور می‌شود. بعد از او حاج‌محمد‌حسین اصفهانی نیز که سال‌ها در کار خرید و پخش چای است، در سال‌های ۱۸۸۴ و ۱۸۸۵ میلادی (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲ خورشیدی) اقدام به کاشت بذر چای در لاهیجان می‌کند که باوجود موفقیت، کارش توسعه نمی‌یابد.

کاشت چای در ایران صورت نمی‌گیرد تا در سال ۱۲۸۰ خورشیدی شاهزاده محمدمیرزا قوانلو با ۳ هزار گلدان چای از هند عازم ایران عهد مظفری می‌شود.

تلاشی که به ثمر نشست

محمد‌میرزا قاجار قوانلو که بعد‌ها به کاشف‌السلطنه ملقب می‌شود و بعدتر هم نام فامیلی چای‌کار می‌گیرد، متولد اول فروردین ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت‌حیدریه است. او فرزند ارشد اسدا... میرزا نایب‌الایاله است که در شانزده‌سالگی، به استخدام وزارت امور خارجه درمی‌آید و در ۱۲۶۰ خورشیدی بعد از دو سال منشیگری وزیر‌خارجه وقت با سمت دبیردومی عازم پاریس می‌شود. در سفر سوم اروپایی ناصرالدین‌شاه به سال ۱۳۰۶ قمری، او که نایب اول سفارت است و به‌عنوان مترجم دکتر فوریه (پزشک تازه‌استخدام‌شده شاه)، به ایران بازمی‌گردد.

در سال ۱۳۱۱ قمری، محمدمیرزا از سوی مؤیدالدوله، پسر حسام‌السلطنه، حاکم خراسان، در تربت‌حیدریه نایب‌الایاله می‌شود، اما همراهی با مخالفان ناصرالدین‌شاه که خواهان حکومت پارلمانی هستند، او را به خارج کشور فراری می‌دهد. در پی مرگ ناصرالدین‌شاه، محمدمیرزا امکان بازگشت می‌یابد؛ ضمن اینکه میرزا‌محسن‌خان مشیرالدوله، وزیر وقت امور خارجه، نیز او را به‌عنوان سرکنسول در هند منصوب می‌کند.

او در سال ۱۲۷۴ خورشیدی عازم هند می‌شود و فرصت می‌یابد از مزارع چای این کشور که عمده چای ایران را تأمین می‌کنند، بازدید کند. این بازدید باعث می‌شود که درباره کشت چای به مطالعه بپردازد و در پوشش یک تاجر فرانسوی در همین زمینه تحصیل کند. او این توفیق را در حالی به دست می‌آورد که صنعت چای انحصاری است و آموختن آن به مردم دیگرکشور‌های شرقی مجاز نیست. او تخمین زده بود که با کشت داخلی چای، می‌توان کشور را در مدت ۱۰ تا دوازده سال خودکفا کرد.

حاج محمدمیرزا قبل از مراجعت به ایران، مقداری تخم چای را به همراه ۴ هزار گلدان چای، قهوه، تخم‌کنف، دارچین، فلفل، میخک، هل، انبه، گنه‌گنه، کافور، ریشه زردچوبه، زنجبیل و ... تهیه می‌کند و در سال ۱۲۸۵ شمسی با مشکلات بسیار آنها را به ایران می‌آورد. ۳ هزار گلدان از آنها، نهال‌های چای‌اند.

بازگشت محمدمیرزا برای او یک لقب دارد و یک فرمان از جانب مظفرالدین‌شاه؛ لقب «کاشف‌السلطنه» و فرمان امتیاز کشت چای در همه‌جای ایران.

ابتدا قطعه زمینی از املاک میرزا‌کاظم‌خان نایب‌الوزاره در «چاهانه‌سر» لاهیجان و زمینی دیگر در تنکابن با مساعدت سپهدار تنکابنی، حاکم وقت گیلان، در اختیار او قرار می‌گیرد تا کار را شروع کند. اگرچه کشاورزان این دیار استقبال خوبی از محمدمیرزا ندارند، اما او باهمت فراوان در سال ۱۲۸۰خورشیدی نخستین چای ایرانی را در لاهیجان کشت می‌کند. عزم کاشف‌السلطنه چنان راسخ است که نه‌تنها مخالفت‌ها او را از این کار بازنمی‌دارد، کشت، چیدن و خشک‌کردن چای را نیز به مردم آن سامان آموزش می‌دهد.

او در حکومت پهلوی اول نام «چای‌کار» را برای خود برمی‌گزیند که از طرف وزارت فواید عامه، مسئول توسعه کشت و تولید چای در شهر‌های گیلان می‌شود. این مسئولیت او را به سفر‌های بیشتر وا‌می‌دارد، از جمله در سفری به چین صنعت چای آن کشور را مورد بررسی قرار می‌دهد و سپس علاوه بر آوردن دستگاه‌های جدید، چهار چینی را استخدام می‌کند که همگی در سکونت در گیلان مسلمان می‌شوند و همسران ایرانی هم می‌گیرند.

سفر دیگر او به هند است. در بازگشت از همین سفر، با کشتی از بمبئی به مقصد بوشهر حرکت می‌کند، سپس با همراهانش با اتومبیل عازم تهران می‌شود، اما روز ۳۱ فروردین ۱۳۰۸ خورشیدی در بین راه بوشهر به شیراز در گردنه «کتل‌ملو» بر اثر سقوط ماشین به دره کشته می‌شود.

بنا بر وصیتش او را بر تپه‌های چای در لاهیجان به خاک می‌سپارند؛ جایی که اکنون موزه تاریخ چای ایران است.

چای در مصوبات مهم مجلس

یکی از مصوبات مجلس شورای ملی در ۹ خرداد ۱۳۰۴ قانون اجازه انحصار دولتی قند و چای و اخذ دو قران از هر من قند و مواد قندی و شش قران از هر من چای به‌عنوان حقوق انحصاری بود که «خریدوفروش و صدور کلیه چای و قند و شکر و هر چه از قند و شکر ساخته می‌شود که وارد خاک ایران می‌شود، منحصر به دولت است. این انحصار موسوم به انحصار دولتی قند و چای بوده و به هیچ‌کس و به هیچ‌دولت و به هیچ‌شرکتی اعم از داخله و خارجه قابل‌انتقال نیست» و وارد کردن، خریدن، انبارکردن و صادر کردن قند و چای و شکر را به جز مؤسسه انحصار دولتی قند و چای برای دیگران ممنوع می‌کرد، مگر پس از تحصیل اجازه از وزارت مالیه.

این قانون نشان از اهمیت چای در ایران دارد؛ اهمیتی که باعث می‌شود به‌موجب ماده دوم قانون مصوب هفتم مردادماه ۱۳۱۳ (در دوره نهم) برای چای داخلی هم حقوق انحصار وضع و دولت مجاز می‌شود «نسبت به چای داخلی از قرار هر من شش‌ریال حقوق انحصاری دریافت نماید.»

چای در ساختار حکومتی ایران، نه‌تنها اهمیت خود را حفظ می‌کند، مهم‌تر نیز می‌شود، تا‌جایی‌که سازمان چای نیز تأسیس می‌شود. سازمان چای بر‌اساس اساس‌نامه‌اش که ۱۰ خرداد ۱۳۴۵ در دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا مصوب شده است «به‌منظور افزایش تولید چای داخلی و تأمین چای مورد‌نیاز کشور و بهبود کیفیت آن و حمایت از تولیدکنندگان و تهیه و خریدوفروش و صدور انواع چای» تأسیس می‌شود. این سازمان حتی تعداد بورسیه‌های دانشجویان را برای آموزش در صنعت چای کشورهایی، چون هند افزایش می‌دهد.

رابطه پدر چای و اولین شهردار تهران

تاریخ می‌گوید که در دوره صفویه محتسب‌ها متصدی وظایف شهرداری و شهربانی به معنای امروزی بوده‌اند، اما رفته‌رفته داروغه جای محتسب را می‌گیرد. در دوره ناصرالدین‌شاه نهادی با عنوان «اداره احتساب» یا «احتسابیه» شکل می‌گیرد که همچون داروغه و محتسب وظایف شهری را نیز انجام می‌دهد. این نهاد پابرجاست تا اینکه شاه در سفر فرنگ تشکیلات شهرداری را می‌بیند و در مراجعت به تهران درصدد بر‌می‌آید که برای شهر تهران به سبک فرنگ شهردار انتخاب کند.

درحالی‌که هنوز در ایران بلدیه یا همان شهرداری وجود ندارد و کماکان اداره امور شهر‌ها و نظارت بر امر نظافت و تعیین قیمت مایحتاج عمومی توسط همان اداره احتساب اداره می‌شود. پیرو امر شاه، اداره احتساب به دو اداره «احتساب» و «تنظیف» تجزیه می‌شود و هریک از این ادارات عده‌ای مأمور و فراش در اختیار می‌گیرند، اما شکل‌گیری بلدیه تا دوره مشروطه بلاتکلیف می‌ماند.

از جمله نخستین کار‌هایی که بانیان مشروطیت به آن توجه می‌کنند، سروسامان دادن به اداره امور شهر‌ها و تدوین قانون بلدی و تشکیل سازمان بلدیه است که مصادف می‌شود با حضور محمدمیرزا کاشف‌السلطنه در عرصه فعالیت‌های سیاسی.

پس از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه در ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ قمری (۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی) و تشکیل نخستین دوره مجلس شورای ملی در مهرماه ۱۲۸۵ خورشیدی نمایندگان این مجلس نوپا و اولیای امور تا مدت‌ها سرگرم تهیه و تصویب نظام‌نامه داخلی مجلس و قانون اساسی کشور و درگیر هرج‌و‌مرج‌های پیش‌آمده در مناطق مختلف و مواجهه با مسائل مربوط به درگذشت مظفرالدین‌شاه و جلوس محمدعلی شاه‌قاجار بر تخت سلطنت هستند؛ به‌همین‌خاطر پیش‌نویس «قانون بلدیه» نخستین‌بار ۲۷ بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی در دستور‌کار مجلس شورای ملی قرار می‌گیرد، اما تصویب آن در پی بحران‌های داخلی و جدال مشروطه‌خواهان و مستبدان طولانی می‌شود. به‌همین‌دلیل طرح ایجاد سازمان بلدیه در ۲۹ اسفند ۱۲۸۵خورشیدی و پیش از تصویب قانون بلدیه در مجلس شورای ملی مطرح می‌شود.

اداره بلدیه با تصویب محمدعلی‌شاه جزو ادارات تابعه وزارت داخله قرار می‌گیرد و در تاریخ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ قمری (فروردین ۱۲۸۶ خورشیدی) پس از تصویب این قانون، کاشف‌السلطنه از جانب مجلس شورای ملی مأمور تأسیس شهرداری به سبک جدید می‌شود و فرمانی به شرح زیر صادر می‌شود: «بعد از چند روز هم دست‌خطی به‌افتخار نواب والا حاجی محمد میرزای کاشف‌السلطنه، به جهت احتسابی صادر گردید.

این نواب والا، ولد مرحوم اسدا... میرزا نایب‌الایاله، ولد مرحوم سیف‌الملوک میرزا، پسر علی‌شاه، یکی از شاهزاده‌های تحصیل‌کرده تربیت‌شده باکفایت مأموریت کرده درستکار با عزم وطن‌خواه می‌باشد... بعد از ورود برحسب لیاقت و کفایت مأمور احتسابی شهر دارالخلافه و ترتیبات بلدیه گردیده در نهایت مواظبت.»

در ادامه این حکم چنین آمده است: «حسب استدعای معزی‌الیه و تصویب جناب اشرف اتابک اعظم، از هذه السنه قوی‌ئیل ریاست احتساب را به کاشف‌السلطنه، به انضمام مباشرت امور بلدیه واگذار و مرجوع فرمودیم که به اطلاع و دستورالعمل وزیر مخصوص در این امور به وظیفه خدمتگزاری و دولت‌خواهی مساعی جمیله را در تدارک موجبات آسایش عموم فراهم نماید. فی شهر جمادی‌الاولی ۱۳۲۵ محل صحه ملوکانه.»

ازاین‌جهت دکتر اعلم‌الدوله‌ثقفی که در سلطنت احمدشاه قاجار و در زمان نیابت سلطنت علیرضاخان عضدالملک در فاصله تیرماه ۱۲۸۸ تا شهریور ۱۲۸۹ خورشیدی به ریاست بلدیه تهران منصوب شده است، نخستین شهردار تهران نیست. کاشف‌السلطنه در آغاز شهرداری خود، جزوه‌ای به نام «کتابچه قانون بلدیه» را تنظیم می‌کند که در آن وظایف شهرداری و مأموران آن به‌تفصیل بیان شده است.

داستان رونق چای در مشهد

درباره ورود و رواج چای به مشهد در کتاب «تفریحات ایرانیان»، نوشته رودی‌مته، آمده است: «در دهه ۱۸۷۰ مقادیر بسیار اندکی چای از طریق تفلیس به ایران می‌رسید، درحالی که مقادیر مشابهی با عبور از استرآباد به مشهد و هرات حمل می‌شد.» او همچنین می‌نویسد: «در خراسان ازبک‌ها و سایر کوچ نشینان چای آجری خود را داشتند که آن را با نان و کره به‌اضافه کمی نمک مخلوط کرده و مصرف می‌کردند. چای سبز چینی که با مقدار زیادی قند و شکر نوشیده می‌شد، در مراکز شهری مثل مشهد برای مهمانان آورده می‌شد»، اما همان طور که فریزر سیاح اشاره کرده است «مردم فقیر چای نمی‌خوردند.»

چای نخوردن فقرا زیاد طول نمی‌کشد و کم‌کم چای جزو جدایی‌ناپذیر زندگی مشهدی‌ها می‌شود. روزنامه «ناصری» در خبری که سال۱۳۰۴ قمری نوشته است: «به اهتمام شجاع الدوله کمال امنیت و انتظام حاصل است. چند روز قبل به‌حکم حکومت در شهر جار کشیدند که قهوه‌خانه‌ها بکلی موقوف باشد و یک دکان چای‌پزی را که باز بوده خراب کرده، به جای آن قنادی ساختند.»

گویا تهیه و توزیع چای نیز در این دوران توسط تجارت‌خانه انگلستان در مشهد انجام می‌گرفته است و آن‌گونه که روزنامه «دولت علیه ایران» در جمادی الاول۱۳۰۷ قمری سیاهه کرده، هرساله ۲۰۰‌هزار فرانک، هزینه گمرک ورود چای به خراسان بوده است؛ «در مشهد، تجارت امتعه انگلستان نیز خیلی اهمیت دارد، از جمله ۵۰۰ هزار فرانک حاصل گمرک امتعه انگلستان و هندوستان است که از راه بندرعباس و بندر بوشهر به آنجا می‌رسد. تنها رقم سالیانه گمرک چایی که از هندوستان به مشهد وارد می‌شود، قریب ۲۰۰هزار فرانک است؛ البته از ایالت خراسان نیز همه‌ساله خیلی پنبه و پشم و خشکبار به ممالک روس حمل‌ونقل می‌شود.»

بااین‌حال عطاری‌های شهر نیز چای می‌فروخته‌اند، کمااینکه روزنامه «اختر» در رجب۱۳۱۰ قمری می‌نویسد: «در عشر ثانی جمادی‌الثانی یک‌دو‌سه باب دکان عطاری را دزد زده، قدری چای و قند سرقت کرده‌اند.»

درست است که خوردن چای در بین مشهدی‌ها عمومیت و رواج می‌یابد، اما آن‌گونه نیست که نتوانند آن را کنار بگذارند؛ خصوصا که این کالا‌ها انگلیسی و روسی هستند. روزنامه «نوبهار» مشهد در محرم و صفر۱۳۲۹ قمری از اعتراض مردم مشهد به‌دلیل ظلم روس‌ها و تجاوز به‌عنف سربازان انگلیسی به یک زن در خیابان‌های مشهد می‌نویسد و اینکه خوردن چای در خانه‌ها و مجالس عزا ممنوع است. این روزنامه در خبری می‌نویسد: «هوا بشدت سرد است. به‌واسطه تلگراف آقایان علما، انجمن ایالتی مشهد، در مجالس روضه، چایی را موقوف نموده، قهوه تلخ می‌خورند. در بعضی منازل هم نفت و شمع را موقوف داشته، روغن‌کرچک می‌سوزانند.»

منبع: شهرآرا نیوز

سایر تصاویر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: