حکایتی از سرگذشت عطار نیشابوری بر اساس مظهرالعجایب / حامد نوبخت یگانه

1404/1/27 ۱۰:۳۱

حکایتی از سرگذشت عطار نیشابوری بر اساس مظهرالعجایب / حامد نوبخت یگانه

«مظهرالعجایب» اثری مهم از عطار نیشابوری با منظومه‌ای در حدود هزار بیت است و محوریت موضوع در آن ذکر فضایل امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بر حق بودن ایشان و آل محمد صل الله علیه وآله وسلّم است.

 

«فریدالدین عطار نیشابوری» شاعری عرفان‌پیشه و یکی از ارکان شعر فارسی است که در قرن ششم و هفتم هجری قمری زندگی  کرد و خویش‌نامه‌ای کوتاه در کتاب مظهرالعجایب موجود است که در این یادداشت گذرا به آن نگاهی انداخته می‌شود.

«مظهرالعجایب» اثری مهم از عطار نیشابوری با منظومه‌ای در حدود هزار بیت است و محوریت موضوع در آن ذکر فضایل امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بر حق بودن ایشان و آل محمد صل الله علیه وآله وسلّم است.

به روایت بحارالانوار در روز جنگ احد نسبت به جانفشانی امیرالمؤمنین علیه السلام در دفاع از حضرت محمد مصطفی رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم، ندایی غیبی بین زمین و آسمان سر داده می‌شود که «ناد علیا مظهرالعجایب/ تجده عونا لک فی النوایب/ کل هم و غم سینجلی/ بولایتک یاعلی یاعلی یاعلی».

به این مفهوم که «به فریاد بخوان علی مظهرالعجایب را که یاریگر به خود خواهی یافت؛ هر هم و غمی برطرف خواهد شد به سبب ولایت تو یاعلی، یاعلی، یاعلی»

عطار در بخشی از مثنوی مظهرالعجایب خویش ابیاتی در حدود 50 بیت دارد که در آن داستان سپردن وی به استاد و توجه خاص حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم تعریف می‌نماید.

این چند بیت برگزیده و حکایتی جالب از سرگذشت عطار:

چون پدر روزی به استادم سپرد/ نزد او از راه تعلیمم ببرد// آن معلم بود عالم در جهان/ همچو خورشیدی وه باشد او میان// او تصوف را نکو دانسته بود/ در به الماس معانی سفته بود// آن علوم از پیش جعفر ع داشت او/ وین ز انفاس پیمبر ص داشت او// گفت کای فرزند فرزانه سخن/ بشنو از من یادگار و گوش کن// با من از حق بود سر بیشمار/ جمله خواهم کرد بر تو نثار// دان که شب بودم به خلوت از کرم/ ناگهان شخصی درآمد از درم// چون نظر کردم رسول‌الله ص بود/ بر همه دلها و جانها شاه بود// چون نظر کردم به روی مصطفی ص/ دیدم اندر پهلوی او مرتضی ع// مصطفی ص گفتا به من ای مرد دین/ می‌شناسی شاه دین را از یقین// می شناسم گفتم ای ختم رسل ص/ این جوان را از آنکه هست او بحر کل// من به او ایمان خود وابسته‌ام/ از عذاب حقتعالی رسته‌ام// شاه را دانم من از روی یقین/ بعد پیغمبر ص امام متقین ع// من در او بینم همه نور اله/ خود از او تابان بود خورشید و ماه// اوست دانا در علوم اولین/ اوست بینا در کلام آخرین// هر که او را دید حق را دید او/ گل ز بستان معانی چید او// بعد از آن گفتا رسول هاشمی ص کاین سخن‌ها را ولی داند همی// پیشت آید صادقی دل زنده‌ای/ همچو نور آسمان رخشنده‌ای// او بود عطار و عطرافشان شود/ نور معنی از دمش در دم شود// چون شنیدم من ز استاد این سخت/ آتشی در جانم افتاد از کهن// آتش شوق ولایت جوش کرد/ جمله عالم سر به سر بیهوش کرد

موافق بودن چند ابیاتی از این داستان - که ما از نقل آن صرف نظر کردیم - با فرامین و احادیث معصومین علیهم السلام جای بسی تامل دارد که بررسی آن فرصتی مستقل می‌طلبد.

اما یکی از وجوه اهمیت آن در نمایاندن مذهب عطار است؛ این اثر عطار که آن را در اواخر عمرش سرود، گویای این مطلب می‌باشد که عطار بی‌شک تشیع را اختیار کرده است. (بحارالانوار، مجلسی، ج۲۰، ص۲۳)

منبع: ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: