او مورخ فرهنگ است / رضا داوری اردکانی

1403/12/15 ۰۹:۴۹

او مورخ فرهنگ است / رضا داوری اردکانی

می‌گویند و نادرست هم نمی‌گویند که تاریخ گزارش حوادث گذشته است. اما همه حوادث گذشته تاریخی نیستند و مورخ آنها را گزارش نمی‌کند. چه حوادثی تاریخی‌اند؟

سلامی به دوست و همکار عزیز آقای دکتر رسول جعفریان.

می‌گویند و نادرست هم نمی‌گویند که تاریخ گزارش حوادث گذشته است. اما همه حوادث گذشته تاریخی نیستند و مورخ آنها را گزارش نمی‌کند. چه حوادثی تاریخی‌اند؟ حوادث تاریخی، هرچند که به‌موقع و مقام و امکان‌های زمان بستگی دارند، با دخالت آدمیان پدید می‌آیند و به این جهت ضروری و قهری نیز نیستند. از این قول نباید نتیجه گرفت که آدمیان تاریخ را هر طور که بخواهند می‌سازند. آدمی موجودی تاریخی است و تاریخ، تاریخ آدمی است و تنها آدمیان تاریخ دارند. آدمی امروز و دیروز و فردا دارد و برای فردا زندگی می‌کند. اما فردای او بدون نسبت با امروز و دیروز نیست. مورخان با گزارش حوادث دیروز قصد تفنن ندارند. آنان ناظران زمان و تاریخند و با توجه و تذکر نسبت به اکنون و آینده حوادث مهم و اهم و بی‌اهمیت بودن را تشخیص می‌دهند و گزارش می‌کنند. تاریخ جدید با تاریخ قدیم تفاوت دارد. تاریخ قدیم، تاریخ دخالت و مشارکت مردمان در ساختن جهان و تصرف طبیعت برای بهتر زیستن و بیشتر برخوردار شدن نبوده است. حوادث مهم تاریخی جهان قدیم با جنگ‌ برای غلبه و حفظ قدرت صورت می‌گرفت. انسان قدیم، سودای غلبه بر طبیعت و موجودات نداشت و به اندازه‌ای که از طبیعت و جهان بهره می‌برد، راضی بود. غلبه در زمان قدیم، غلبه بر آدمیان و اعمال قدرت بر جهان انسانی بود. مورخان هم حوادث جنگ‌ها و گزارش شکست‌ها و پیروزی‌ها را می‌نوشتند و البته بیشتر به وضع و حال پیروز و کارهای آن می‌پرداختند و این طبیعی بود، زیرا شکست خورده از میدان خارج شده بود. نکته مهم این است که چرا آدمیان تاریخ می‌نویسند؟ چنان که گفته شد، هیچ موجودی جز انسان تاریخ ندارد. تنها انسان موجودی تاریخی است و به آینده می‌اندیشد. اگر بخواهیم به یکی از این سه زمان گذشته، حال و آینده تقدم بدهیم، به نظر می‌رسد که پروای آینده داشتن مقدم باشد. با این پرواست که آدمی به وضع اکنون و گذشته توجه می‌کند. مردمی که[صرفاً] در اکنون سکونت می‌کنند، بی آینده‌اند. اکنون که رویش به سوی آینده است نسبتی هم با گذشته دارد. آدمیان راهی در تاریخ پیموده‌اند تا به اکنون و امروز رسیده‌اند. اکنون را بدون آشنایی با آن راه نمی‌توان شناخت. به عبارت دیگر آینده و اکنون و گذشته به هم بسته‌اند و موجودی که پروای آینده دارد، نمی‌تواند به اکنون و گذشته بی‌نظر باشد. مردمان هم برای امروز و فردای خود باید از گذشته باخبر باشند. این خبر را مورخان می‌آورند. می‌بینیم که تاریخ، درک و دانشی است که آدمی همواره به آن نیاز داشته است. البته تاریخ به عنوان پژوهش علمی به زمان‌های اخیر تعلق دارد. در زمان باستان و حتی در یونان که مورخانی مثل توسیدید و هرودوت و گزنفون پدید آمدند، شاعران هم راویان صورتی از تاریخ بودند. تاریخ‌نویسی جدید که بنای آن در قرن هفدهم و هجدهم گذاشته شده است، نظر صریح به آینده دارد و حوادث گذشته را با تصوری که از اکنون و آینده دارد، می‌سنجد. به این جهت مورخان نمی‌توانند از زمان خود و اندیشه غالب بر آن غافل بمانند. مورخ برای این که گذشته را بشناسد باید اکنون و امروز و مسائل آن را درک کند. مورخی که با اکنون و آینده کاری ندارد و صرفاً در جست‌وجوی اسناد و اطلاعات و روایت‌های صحیح و معتبر است، مواد و اطلاعات خوبی فراهم می‌آورد، اما تاریخی که در آن درس تذکر باشد نمی‌نویسد. او در حقیقت مورخ نیست و اگر تاریخ بنویسد، مجموعه‌ای از اطلاعات را فراهم آورده است. این اشاره‌ها را در مجال دیگر باید تفصیل داد. متأسفانه، اینجا مجال آن نیست که به وضع تاریخ‌نویسی در کشور بپردازم و ناگزیر به این اشاره اکتفا می‌کنم که ما مخصوصاً به تأمل در وضع گذشته، اکنون و آینده خود و تاریخ نویسی که به آن بسیار نیاز داریم، چنان که باید اهتمام نکرده‌ایم و از این نیازمندی چنان که باید آگاه نیستیم. مخصوصاً به تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر کشور که راه آن به اکنون رسیده است کمتر پرداخته‌ایم. از ۲۰۰ سال پیش ما وارد جهانی متفاوت از جهان قدیم‌ شده‌ایم. درست است که از جهان قدیم به کلی نمی‌توان پیوند برید، اما ظاهراً چنان‌که باید نمی‌دانیم با گذشته ۲۰۰ ساله چه نسبتی داریم. تاریخ ۲۰۰ سال اخیر، تاریخ تجددمآبی ایران و نرسیدن به درک درست تجدد است. اهل قلم و روشنفکران و صاحبان قدرت سیاسی بیشتر با ظاهر و سطح تجدد آشنا شدند و آن را تمام تجدد دانستند و از قواعد آن پیروی کردند یا با آن درافتادند و مخالفت کردند و حتی آن را انحراف خواندند. در این بین کسانی هم کوشیدند تا شرایط فرهنگی، اخلاقی و سیاسی کشور را در نسبتی که با یکدیگر و جهان کنونی دارند دریابند و تاریخ معاصر را با توجه به شرایط موجود بنویسند. شاید یکی از سرشناس‌ترین و دقیق‌ترین و پرکارترین آنها، آقای دکتر رسول جعفریان باشد. آقای دکتر جعفریان که از اوایل جوانی و بهتر بگویم از نوجوانی به تاریخ‌نویسی رو کرد، از همان آغاز نشان داد که می‌داند تاریخ فقط گردآوری اسناد، مدارک و اطلاعات نیست و مورخ باید اهل تأمل در اوضاع و حوادث باشد. من خوشحالم که بعضی آثار این همکار گرانمایه را خوانده و از آنها بهره‌ها برده‌ام. گاهی احساس می‌کنم که دکتر جعفریان در گزارش خود از حوادث تاریخی، آنها را به آزمایش دریافته است. گویی او خود شاهد حوادث تاریخی بوده و آنها را با آزمایش جان دریافته است. فضیلت مورخ ما این است که حوادث سیاسی و فرهنگی و علمی را در ارتباط با یکدیگر می‌بیند. به‌خصوص سیاست را از شرایط خاص تاریخی و فرهنگی جدا نمی‌انگارد. در همه آثار او که البته بیشتر در باب اسلام و تشیع و تاریخ معاصر است توجه خاصی به ارتباط و نسبت میان خرد، دانش و فرهنگ و سیاست شده است. مختصر بگویم، دکتر جعفریان، مورخی است که سیاست و قدرت سیاسی را متعلق اصلی تاریخ نمی‌داند، بلکه سیاست را در نسبت با خرد و فرهنگ و دانش زمان تفسیر می‌کند و به این جهت است که وقتی کتاب تاریخ او را می‌خوانیم احساس می‌کنیم او مورخ فرهنگ است. برای ایشان طول عمر و دوام توفیقات مسألت دارم.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: