1403/9/11 ۱۲:۱۴
از سرآمدان نویسندگان زمانه و از خوشقلمان روزگار ماست، نثرش بهسان رود جاریشده از کوهساران که در زیر تابش آفتاب جریان دارد، زلال و درخشان است. کتابهایش مانند برگ زر دستبهدست میگردد و در گلستان کویر خشکیده سرزمین ما چون تکگلی زیبا و خوشرنگ چشمنوازی میکند.
دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن
آری سخن از دکتر اسلامی ندوشن است که آثارش سالهاست دستمایهٔ اندیشمندان و سخنسنجان روزگار در نقد و نگارش و تدوین کتابها و مقالات شده است و برای شناخت و سنجش نثر معاصر همواره گزیدههایی از نوشتههای او زینتبخش کتابهای ادبیات معاصر میگردد.
الف - زندگی
محمدعلی اسلامی ندوشن به سال ۱۳۰۴ در روستای ندوشن یزد به دنیا آمد چنانکه خودش میگوید: «از خوشاقبالیهای من آن بوده است که سالهای اول عمر خود را در ده بگذرانم. ازاینرو پیش از آنکه عوارض تمدن جدید رابطه ما را با طبیعت خالص قطع کند، من مقداری ذخیره زندگی سالم اندوختم. گذشته از این، کسی که مدتی در ده زندگی نکرده باشد، نمیتواند چنانکه باید ایران را بشناسد. تاریخ ایران با روستا و جویبار و تکدرخت پیوند خورده است.»۱
وی تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسهٔ مبارکه (ناصرخسرو) ندوشن، سپس در مدرسهٔ خان یزد و آنگاه در دبستان دینیاری یزد ادامه داد. پسازآن راهی دبیرستان ایرانشهر یزد شد و تا سال سوم متوسطه در آن مدرسه و در شهر یزد دانش اندوخت. بزرگترین سرگرمی او در این سالیان رفتوآمد به کتابفروشی یزد به مدیریت مهدی آذر یزدی۲ و نیز مطالعه کتاب بود.
آنگاه برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۲۳ راهی تهران شد. چنانکه خود میگوید: «بدین گونه بود که با خزانهٔ فکری خام و درهمآمیخته یا به قول اقبال لاهوری بهعنوان شهید جستجو روانه میشدم.»۳
وی سال آخر متوسطه را در دبیرستان البرز تهران به پایان رسانید. سفر به تهران و آشنا شدن با دبیران برجسته، افقهای نویی را به روی این جوان گشود و با آنکه گرایش شدیدی به ادبیات داشت و سالهای زیستن در یزد و تهران را با شعر و نثر میگذراند و قطعاتی از اشعارش در نشریات یزد و تهران چاپ شده بود، وارد رشتهٔ حقوق دانشگاه تهران شد «و این دو علت داشت، یکی آنکه در آن زمان (۱۳۲۵) تحصیل حقوق از لحاظ اجتماعی زندهتر بود... دوم آنکه چند تن از دوستان نزدیک من به آن دانشکده رفتند.»۴
در همین سالها بود که او توانست به جهانبینی درستی دست یابد بهویژه آنکه در این راه بهغیراز مطالعه، با اندیشمندانی آشنا شده بود که دریچههای دیگری را در برابر چشم او میگشودند:
«سالهای دانشکده حقوق سالهای خوشی بود که گذراندم. امیرآباد منزل داشتیم، همین سالها بود که با انتشار مقاله و شعر و گاهی ترجمه دست زدم و با بعضی از برجستگان ادب زمان آشنا شدم ازجمله: نیما و هدایت»۵ بیدرنگ پس از اخذ لیسانس از دانشکدهٔ حقوق پایاننامهٔ وی با عنوان «پیروزی آینده دمکراسی» که ترجمهای از آثار توماس مان بود در سال ۱۳۲۸ توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد. وی پسازآن راهی اروپا شد و بعد از پنج سال زندگی و تحصیل در فرانسه و انگلستان با گذراندن پایاننامهٔ خود به نام «کشور هند و کامن ولث»، به دریافت دکترای حقوق بینالمللی از دانشکدهٔ حقوق دانشگاه سوربن پاریس نائل شد.
بیشترین کوشش وی در اروپا آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در جلسات سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و بهجز چند داستان کوتاه که بعدها در کتاب پنجرههای بسته۶ چاپ شد و چند قطعۀ شعر، اثر دیگری از او منتشر نشد.
دکتر اسلامی به سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در شغل قاضی دادگستری در شیراز و تهران به کار پرداخت، اما به دلیل نارضایتی از این شغل که به اقتضای روزگار شرایطی را میطلبید و او اهل آن نبود. بهناچار دادگستری را ترک کرد و به تدریس حقوق و ادبیات فارسی در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی ازجمله دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، مدرسۀ عالی ادبیات، مدرسهٔ عالی بازرگانی و مؤسّسه علوم بانکی پرداخت.
در سال ۱۳۴۸ به دعوت پروفسور فضلالله رضا (رئیس وقت دانشگاه تهران) به همکاری با دانشگاه تهران دعوت گردید و بر اساس تألیفاتی که در زمینهٔ ادبیات انتشار داده بود، جزء هیئتعلمی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه و شاهکارهای ادبیات جهان پرداخت و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران را در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران عهدهدار گردید.
ازآنپس بیشتر به تألیف پرداخت. کتاب روزها۷ که گزارش زندگی خود اوست، بهترین دستاورد این سالهاست. پسازآن چند سالی (حدود ۱۳۷۰) به تدریس مکتبهای ادبی جهان در مقطع دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول بود، از خوشبختیهای زندگی دکتر اسلامی میتوان به همزیستی و زندگی در کنار همسری نویسنده و مترجمی توانا به نام دکتر شیرین بیانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران، اشاره کرد. سفر به کشورهای گوناگون و انجام سخنرانی در دانشگاههای ایران و جهان از برجستهترین فعالیتهای او در این سالیان است.
. ایشان در اواخر عمر و به دلیل کهولت سن به کانادا رفت و در ششم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تورنتو درگذشت و پیکرش را در آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگردانده شد و در شهر شهر نیشابور در نزدیکی آرامگاه خیّام نیشابوری به خاک سپرده شد.
ب - آثار
ب – ۱. شعر
هر چند دکتر اسلامی از آغاز جوانی و به هنگام تحصیل در دبیرستان ایرانشهر یزد عشق بیحدی به کتاب و مطالعه داشت و آثارش را در نشریات یزد چاپ میکرد، اما درواقع زندگی ادبی اسلامی از همان اوان زندگی در تهران آغاز شد.
نخستین بار در سال ۱۳۲۷ دو قطعه شعر از او با عنوانهای «نامۀ وداع» و «شب آخر»، در مجلۀ سخن چاپ شد و دیگر جراید ادبی آن روزگار به نقل آن پرداخته و حتی در مجلات و کتابهای ادبی اروپایی که دربارهٔ شعر معاصر ایران مینوشتند به ترجمهٔ این دو شعر به زبان فرانسه و انگلیسی مبادرت کردند.
نخستین بار مجموعه اشعارش به سال ۱۳۲۹ به نام گناه چاپ شد و سپس با اشعاری که در اروپا سروده بود، همه را در کتاب چشمه به سال ۱۳۳۵ در تهران چاپ نمود. آنگاه و بهیکباره دست از سرودن شعر کشید و با جدیت تمام به نثر پرداخت و این در حالی است که صاحبنظرانی چون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی۸ ، دکتر حمید زرینکوب۹ و یدالله رؤیایی، به نوآوری او در «گسترش شعر نو تغزلی» و چهار پاره معترف بوده و حتی رؤیایی او را پیشرو این نوع شعر خوانده و نوشته بود:
«چهار پاره، سرشار از رمانتیسم با زبانی شستهورفته و با زبانی که توی زندگی امروز و ارائهٔ مظاهر ماشینی و غیر ماشینی آن جای پرواز دارد، رخ نمود، در این قلمرو حتماً باید از محمدعلی اسلامی نام برد که شروع کارش با قدرت و استحکام بود. شعر «گناه» نمونهٔ آن است. توللی خود از تکنیک و مضامین اسلامی استفادههای فراوان کرد، گو اینکه اسلامی از شعر کناره گرفت. اصولاً تکنیک کار اسلامی در کار توللی خیلی دخیل است. لیکن چون کار توللی گسترش داده شد، این شیوه به نام توللی تمام شده و از این شیوه خیلیها متأثر بودند. مثل حسن هنرمندی و عدهای دیگر.»۱۰
اسلامی به سه دلیل در آن سالیان از سرودن شعر کناره گرفت:۱. آشنایی مستقیم با نثر اروپایی، ۲- غنای گنجینهٔ شعری ادب فارسی، ۳- اطمینان از سودمندی نثر «خاصه آنکه میتوان جوهر شاعرانه نیز در نثر نهاد.»۱۱
اما بهیکباره و در حدود پنجاه سال بعد باز به شعر برگشت، آنهم با شاهکاری با عنوان بهار در پاییز که مجموعه نوترین رباعیات وی در موضوعات گوناگون است. این مجموعه در آغاز سال ۱۳۸۴ با خط خوش استاد غلامحسین امیرخانی چاپ گردید.
ب- ۲. نثر
نثرنویسی پردامنهترین فعالیت دکتر اسلامی از سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۸۴ است، چاپ بیش از شصت کتاب در زمینههای گوناگون، ادب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع، حاصل تلاشهای این اندیشمند است. خود دراینباره میگوید: «رشته در زندگی من وجود ندارد، هر چیزی که مرا به نوشتن کمک کند، برایم جالبتوجه است. موضوعهایی که برای نوشتن موردعلاقهٔ من هستند، آنقدر گوناگوناند که خود را در میان آنها گم میکنم. آثار من خالی از تنوع نیست، در رشتهٔ خاصی خود را محصور نمیکنم. بلکه میکوشم تا در هر چیز عناصر زنده بیابم، چه در گذشته و چه در حال، چه در ایران و چه در خارج ایران. ایران با تاریخ پرآشوب درازش، فرهنگ انبوهش، شیب و فرازهایش و تضادهایش منبع پایانناپذیری است»۱۲
دکتر اسلامی از سال ۱۳۲۷ همکاری خود را با مجله سخن آغاز کرد. در سال ۱۳۲۸ نخستین کتابش با نام پیروزی آیندهٔ دمکراسی چاپ شد. در سال ۱۳۳۵ پس از برگشت از اروپا، یک سالی با مجلهٔ سخن همکاری کرد و پسازآن به گفتهٔ خودش دومین دورهٔ ادبی زندگی خود را با مجلۀ یغما از سال ۱۳۴۷ آغاز کرد که مجموعهٔ مقالات آن به صورت دو جلد کتاب به نامهای ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایهٔ همای۱۳ چاپ شد. وی بهغیراز مقالات ادبی که بیشتر در زمینهٔ ادبیات تطبیقی بوده ترجمههایی از آثار: شارل بودلر، هنری لانگ فلو و ایروینگ استون را نیز در آن مجله چاپ کرد، خود درباره این همکاری میگوید:
«همکاری من و یغما نزدیک به هیجده سالی کشیده است و سالهای بسیار باروری را پشت سر نهاده که از آن گرمتر نمیتوان تصور کرد. در آن زمان مجلهها پرخوانندهتر و پرزرق و برقتر بودند ولی من یغما را انتخاب کردم. برای آنکه آن را نشریهای قانع و نجیب و منزه یافتم. چند سالی هرچه مینوشتم از آن یغما بود. در آن سالها، یغما مجلهٔ سرزنده و آزادهای بوده و با همان اوراق معدود خود توانسته بود، در زمینه ادب و فرهنگ و فکر ایران مرجعیتی برای خود ایجاد کند، من به مجلۀ یغما بسیار مدیونم و از شخص استاد حبیب یغمایی سپاسگزار.»۱۴
مجلههای دیگری که وی با آنها همکاری میکرد عبارت بودند از: راهنمای کتاب و نگین که مقالات متعددی را در آنها چاپ کرد، در سالهای پس از ۱۳۵۷ مقالات اسلامی در نشریات معتبر ایران و خارج از ایران چاپ شده است.
در سالیان اخیر دو اقدام برجستهٔ دکتر اسلامی تأثیری شگرف در احیای میراث فرهنگی و زبان فارسی داشت. نخست بنیانگذاری فصلنامهٔ وزین هستی که در دو دوره انتشار خود (۱۳۷۴-۱۳۷۷ و ۱۳۸۳-۱۳۷۸) نقشی بسزا در شناخت جنبههای راستین ادب، فرهنگی و تاریخ زبان فارسی داشت و دکتر اسلامی توانست با درایت خود، نویسندگان فرهیختهای را جذب هستی نموده و خود دهها مقالهٔ علمی و تحقیقی و تحلیلی را دربارهٔ فرهنگی و ادب و تاریخ ایران بنویسد و دیگر بنیان «ایرانسرای فردوسی» در اردیبهشت سال ۱۳۷۱ بود.
دوستداران دکتر اسلامی به پاس تلاشهای پنجاهسالهٔ وی در راه رشد و شکوفایی فرهنگ و ادب پارسی، سربلندی نام ایران، بازشناسی مقام فردوسی و جایگاه شاهنامه و زندهسازی خصلتهای نیک و پسندیدهٔ ایرانی، انسانی و ملی و رواج منش پهلوانی و جوانمردی مجموعهای درخور را به نام تکدرخت در سال ۱۳۸۰، حاوی مقالات ارزندهٔ تاریخی دربارهٔ ایران و فردوسی و دکتر اسلامی، گردآوری و چاپ کردند۱۵ و بر آن شدند که در سال ۱۳۸۴ مجلسی با عنوان دیدار دوستانه با اهل قلم و فرهنگ و ادب برای وی ترتیب دهند۱۶ و شاید بتوانند در آیندهای نهچندان دور (علیرغم میل باطنی دکتر اسلامی) مجلس نکوداشت «شصت سال خدمت ایرانشناسی و شاهنامهپژوهی» به پاس تلاشهای او برگزار کنند تا شاید اندکی از حقگزاری ایرانیان نسبت بدو انجام شود. فردی که توانسته نام ایران را در بلندای تاریخ جهان سرفراز کند. فردی که آثارش به زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شده و فردی که نام «ندوشن» را در جهان مشهور گردانده است.
اینک به مهمترین تألیف و ترجمههای دکتر اسلامی به ترتیب الفبا و بر پایهٔ آخرین چاپ آنها پرداخته میشود:
آزادی مجسمه (۱۳۷۳)، آنتونیوس و کلئوپاترا (۱۳۷۶)، آواها و ایماها (۱۳۷۰)، از رودکی تا بهار، دو جلد (۱۳۸۳-۸۴)، ابر زمانه و ابر زلف (۱۳۷۳)، افسانه و افسون (۱۳۵۵)، ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟ (۱۳۷۹)، ایران را از یاد نبریم (۱۳۷۳)، ایران لوک پیر (۱۳۷۰)، ایران و تنهاییاش (۱۳۷۶)، ایران و جهان از نگاه شاهنامه (۱۳۸۱)، ایران و یونان در بستر باستان (۱۳۷۸)، باران نه رگبار (۱۳۸۲)، بازتابها (۱۳۸۳)، باغ سبز عشق (۱۳۷۷)، بهار در پاییز (۱۳۸۴)، پنجرههای بسته (۱۳۵۷)، پیروزی آیندهٔ دموکراسی (۱۳۶۹)، تأمل در حافظ (۱۳۸۳)، جام جهانبین (۱۳۸۲)، چشمه (۱۳۳۵)، چهار سخنگوی وجدان ایران (۱۳۸۲)، داستان داستانها (۱۳۸۰)، در کشور شوراها (۱۳۶۴)، دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز (۱۳۸۱)، ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم (۱۳۷۲)، روزها، سه جلد (۱۳۷۲-۷۶)، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه (۱۳۷۶)، سخنها را بشنویم (۱۳۷۸)، سرو سایهفکن (۱۳۸۱)، شور زندگی (۱۳۸۰)، صفیر سیمرغ (۱۳۸۱)، عمر خیام (۱۳۳۶)، فرهنگ و شبهفرهنگ (۱۳۷۱)، کارنامهٔ چهلساله (۱۳۸۰)، کارنامهٔ سفر چین (۱۳۸۰)، گزیدۀ اشعار هنری لانگ فلو (۱۳۸۳)، گفتگوها (۱۳۵۷)، گفتهها و ناگفتهها (۱۳۵۷)، گناه (۱۳۲۹)، ماجرای پایانناپذیر حافظ (۱۳۷۴)، مرزهای ناپیدا (۱۳۷۶)، ملال پاریس و برگزیدهای از گلهای بدی (۱۳۷۲)، ناردانهها (۱۳۸۲)، نامۀ نامور (۱۳۸۲)، نوشتههای بیسرنوشت (۱۳۷۶)، هدیۀ ایران (۱۳۸۴)، هستی (۱۳۷۱-۱۳۷۴ و ۱۳۷۸-۱۳۸۸)، هشدار روزگار (۱۳۸۲)، یگانگی در
چندگانگی (۱۳۸۳).
کتابنامه
- جهانبخش، فرهنگ و دیگران: تکدرخت، تهران: آثار و یزدان، ۱۳۸۰.
- خلخالی، عبدالحمید: تذکرۀ شعرای معاصر، تهران: طهوری، ۱۳۲۷، ج۲.
- روایی، محمد: معرفی چهارده کتاب، تهران: توس، ۱۳۵۶.
- فرهمند، محمدعلی، «چهرههای جاودانه»؛ در کتاب مروارید کویر، یزد: استانداری یزد، ۱۳۵۳.
- مسرّت حسین، یزد، یادگار تاریخ، یزد: انجمن کتابخانههای عمومی استان یزد، ۱۳۷۶، ج ۱.
- از صحبتهای نگارنده با دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن.
پینوشت:
۱. محمّدعلی اسلامی ندوشن: گفتهها و ناگفتهها، تهران، یزدان، ۱۳۷۵، ص ۲۰۹.
۲. مهدی آذر یزدی: یادی از یک دیدار در یزد، ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنیاد موقوفات افشار، ۱۳۶۵، ج ۲، ۸۹۹.
۳. محمّدعلی اسلامی ندوشن: روزها، تهران: یزدان، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ج ۲، صفحه ۳۵۷.
۴. محمدعلی اسلامی ندوشن: گفتگوها، تهران، توس، ۱۳۵۷، ص ۲۱۲ – ۲۱۳.
۵. گفتهها و ناگفتهها: همان، ص ۱۸۷.
۶. محمدعلی اسلامی ندوشن: پنجرههای بسته، تهران، توس، ۱۳۵۷.
۷. همو: روزها، تهران: یزدان، ج ۱، چاپ دوم، ۱۳۷۲، ج ۲، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ج ۳، ۱۳۷۶.
۸. محمدرضا شفیعی کدکنی: ادوار شعر فارسی، تهران: توس، ۱۳۵۹، ص۱۳۴.
۹. حمید زرّینکوب، چشمانداز شعر نو فارسی، تهران، توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۱ – ۱۰۲.
۱۰. یدالله رویایی: از سکّوی سرخ، تهران: مروارید، ۱۳۵۷، ص ۲۱۳ -۲۱۴ با تلخیص.
۱۱. گفتهها و ناگفتهها: ص ۱۴۴.
۱۲. همان، ص ۱۵۰.
۱۳. محمّدعلی اسلامی ندوشن: ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایۀ همای، تهران، ۱۳۴۴.
۱۴. گفتهها و ناگفتهها: همانجا، ص ۲۰۲ -۲۰۳چکیده.
۱۵. فرهنگ جهانبخش و دیگران: تکدرخت، تهران: آثار و یزدان، ۱۳۸۰.
۱۶. این اندیشه در بهار ۱۳۸۴ با عنوان «دیدار دوستانه با دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن» و به همّت گروههای علمی و انجمنهای مردمی متعددی جامعه عمل به خود پوشید.
منبع: روزنامه اطلاعات، پیوست فرهنگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید