نظم و راستی در حكمرانی
1403/8/2 ۱۱:۱۷
نگاهی به كتاب «از نظم كیهانی تا عدالت سیاسی در عهد ساسانی» نوشته علی جهانگیری
هانی رستگاران: عدالت سیاسی در حكمرانی، یكی از اهداف بشر برای نیل به یك رویكرد فرهنگی و اجتماعی مسالمتآمیز در ساختار حكومتها طی طول تاریخ بوده است. عنصری نامیرا كه دستیابی به آن، همچون اكسیر زندگانی در تمام اعضا و جوارح مادی و معنوی یك جامعه انسانی ساری و جاری میشده و منجر به بقای حكومت در اعصار گوناگون شده است. هرجا مشی و منش عدالتمدارانه جای خود را به جامعه طبقاتی و بیعدالتی ناشی از آن داده است، فروپاشی و خسران را برای حكومت سیاسی به همراه داشته كه امری اجتنابناپذیر تلقی میشود.
كتاب «از نظم كیهانی تا عدالت سیاسی در عهد ساسانی» اثر علی جهانگیری به بررسی چگونگی تاثیر مفاهیم نظم كیهانی بر عدالت سیاسی در دوره تاریخی ساسانیان میپردازد. در این كتاب، نویسنده با رویكردی تاریخی و فلسفی، تاثیر تفكرات كیهانی و مفاهیم نظم بر سیاست و عدالت در ساختار حكومتی ساسانیان را تحلیل كرده و نشان میدهد كه چگونه این مفاهیم در تدوین سیستم حقوقی و سیاسی آن دوره مورداستفاده قرار گرفتهاند.
نظم كیهانی یا Cosmological Order، یكی از مباحث اصلی كتاب، بررسی مفهوم نظم كیهانی است كه در جهانبینی ایرانیان باستان بهویژه در دوران ساسانی اهمیت ویژهای داشته است. این مفهوم به نظم و هارمونیای اشاره دارد كه براساس باورها، در تمامی ابعاد كیهان، از طبیعت تا امور انسانی، جاری است. این نظم از نظر ساسانیان، تنها در سطح طبیعت محدود نبوده، بلكه شامل جامعه انسانی و روابط اجتماعی نیز میشده و تمامی قوانین، ساختارهای اجتماعی و سیاسی باید مطابق با این نظم كیهانی شكل میگرفته است.
عدالت سیاسی یا Political Justice در مفاهیم به تحلیل مفهوم عدالت در بستر سیاسی ساسانیان میپردازد. عدالت در این دوره، نه تنها به معنی انصاف و رعایت حقوق افراد بوده، بلكه در قالبی بزرگتر، به ایجاد توازن و هماهنگی در نظام حكومتی و اجتماعی اشاره داشته است. عدالت سیاسی در دیدگاه ساسانیان، از تعالیم دینی زرتشتی سرچشمه گرفته و هدف اصلی آن، حفظ نظم و ثبات در جامعه بوده است. حاكمان موظف بودند كه این عدالت را در قالب تصمیمات حكومتی و سیاستگذاریهای خود پیاده كنند.
در ادامه به سه بخش اصلی از كتاب كه مفاهیم كلی را بیان میكند، پرداخته خواهد شد.
ساختار حكومتی و قانونی ساسانیان
در این كتاب، ساختار حكومتی و سیستم حقوقی ساسانیان مورد بررسی قرار میگیرد. ساسانیان به عنوان یكی از قدرتمندترین سلسلههای ایران باستان، نظامی پیچیده و منظم از قوانین داشتند كه مبتنی بر آموزههای زرتشتی و نظم كیهانی بوده است. در این دوره، پادشاهان ساسانی به عنوان نمایندگان نظم كیهانی روی زمین، وظیفه حفظ این نظم را برعهده داشتند. آنها نه تنها مسوولیت اداره امور دنیوی را داشتند، بلكه اجرای عدالت الهی را نیز برعهده داشتند.
تاثیرات مفاهیم كیهانی بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی
یكی از موضوعات مهم كتاب، بررسی چگونگی نفوذ مفاهیم كیهانی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی است. نویسنده نشان میدهد كه چگونه اندیشههای مربوط به نظم كیهانی، مبنای مشروعیتبخشی به سلطنت، قوانین اجتماعی و روابط بین مردم و دولت بوده است. به عنوان مثال، مفاهیم كیهانی در تدوین قوانین مربوط به مالكیت، ازدواج و حتی جنگ و صلح تاثیرگذار بوده و حاكمان ساسانی تلاش میكردند تا این مفاهیم را در همه ابعاد زندگی اجتماعی بهكار گیرند.
جایگاه دین در سیستم سیاسی و اجتماعی ساسانیان
دین زرتشتی در دوره ساسانیان نه تنها یك دین رسمی بود، بلكه به عنوان مبنای مشروعیتبخشی به قدرت سیاسی و اجتماعی حاكمان نیز عمل میكرد. مفاهیم دینی مانند «اشه» (نظم راستین) و «دروغ» (هرجومرج و بیعدالتی) نقش كلیدی در تعریف مفاهیم عدالت و ظلم ایفا میكردند.
در این نظام، هر عمل یا تصمیمی كه منجر به بینظمی در جامعه میشد، مخالف نظم كیهانی تلقی میگردید و باید توسط حاكمان اصلاح میشد تا جامعه به تعادل برسد.
یكی از نقاط قوت كتاب، تمركز نویسنده بر مفاهیم فلسفی و دینی نظیر «نظم كیهانی» است. نویسنده در این اثر تلاش كرده است تا نشان دهد چگونه این مفاهیم كه از باورهای زرتشتی سرچشمه میگیرند، نه تنها به عنوان راهنمایی برای نظم طبیعت، بلكه به عنوان الگویی برای سیاستگذاریهای حكومتی نیز عمل كردهاند. این نگاه جامع و تركیبی به دین و فلسفه در تحلیل سیاست، یكی از نكات مثبت و نوآورانه كتاب است.
یكی از ویژگیهای برجسته كتاب، تلاش نویسنده برای اثبات این نظریه است كه دین زرتشتی و مفاهیم كیهانی، ستونهای اصلی سیاست ساسانیان بودند. از دیدگاه جهانگیری، پادشاهان ساسانی به عنوان نگهبانان و نمایندگان نظم كیهانی روی زمین عمل میكردند. این امر به وضوح در رابطه میان دین و سیاست در این دوره نشان داده شده است. با این حال، میتوان این موضوع را مورد نقد قرار داد كه نویسنده بیش از حد بر این نظریه تاكید كرده و به جنبههای دیگر نظیر تاثیر روابط بینالمللی و جنگها بر سیاست ساسانیان كمتر توجه كرده است.
كتاب به طور گستردهای از منابع تاریخی و متون دینی، به ویژه نامه تنسر، استفاده كرده است. این امر به غنای مطالب افزوده و به خواننده اجازه میدهد تا با مبانی فلسفی و دینی كه در پس سیاستهای آن دوره نهفته بوده، آشنا شود. با این حال، یكی از نقاط ضعف كتاب میتواند عدم استفاده كافی از منابع باستانشناسی یا تحلیلهای اجتماعی-اقتصادی معاصر باشد كه میتوانست دیدگاهی جامعتر نسبت به روابط میان نظم كیهانی و عدالت سیاسی ارایه دهد.
یكی دیگر از جنبههای ارزشمند كتاب، بررسی دقیق ساختارهای حكومتی و قانونی ساسانیان است. نویسنده با بهرهگیری از متون و شواهد تاریخی، نشان میدهد كه چگونه قوانین ساسانیان بهگونهای تنظیم شده بود كه با نظم كیهانی تطابق داشته باشد. این رویكرد تحلیلی به سیاست و قانون در دوران ساسانیان، به خواننده كمك میكند تا درك عمیقتری از سازوكارهای حكومتی آن دوره پیدا كند.
به نظر میرسد یكی از موضوعاتی كه میتوانست به غنای بحث كمك كند، بهرهگیری بیشتر نویسنده از نگاه تطبیقی با دیگر امپراتوریهای همعصر است. اگرچه نویسنده به خوبی تاثیر نظم كیهانی بر عدالت سیاسی در ایران ساسانی را تحلیل كرده است، اما مقایسه این مفاهیم با دیگر تمدنها نظیر روم یا چین باستان میتوانست به درك بهتر نقش این مفاهیم در بستر جهانی كمك كند. بررسی اینكه چگونه مفاهیم مشابهی در دیگر فرهنگها به كار گرفته شدهاند، میتوانست به غنای بیشتر این پژوهش بیفزاید.
نویسنده توانسته مفاهیم پیچیده فلسفی و دینی را به زبانی ساده و قابل فهم برای خوانندگان عمومیتر توضیح دهد. این ویژگی كتاب را برای طیف گستردهتری از مخاطبان قابل دسترس میكند، اما ممكن است خوانندگان متخصص به دنبال تحلیلهای عمیقتر و جزییات بیشتری در برخی از بخشها باشند.
كتاب «از نظم كیهانی تا عدالت سیاسی در عهد ساسانی» یك اثر جامع در حوزه تاریخ ایران باستان و فلسفه سیاسی است. نویسنده با تحلیل دقیق و مستند، تلاش كرده تا نشان دهد چگونه نظم كیهانی به عنوان یك مفهوم دینی و فلسفی، تاثیر عمیقی بر سیاست و عدالت در دوره ساسانیان داشته است. با این حال، نقدهایی نظیر عدم توجه كافی به تحلیلهای تطبیقی و استفاده كمتر از روشهای پژوهشی مدرن، همچنان وجود دارند. این كتاب برای دانشجویان و علاقهمندان به تاریخ ایران و فلسفه سیاسی میتواند مفید باشد، اما ممكن است برای متخصصان حوزههایی چون باستانشناسی یا جامعهشناسی، لزوم تطابق موضوعی با مستندات موجود را به همراه داشته باشد.
این كتاب تلاشی است برای درك رابطه میان فلسفه، دین و سیاست در دوره ساسانیان و نشان دادن اینكه چگونه مفاهیم فلسفی و دینی، در قالب سیاستها و قوانین حكومتی پیاده میشدند. نویسنده در این اثر، با تكیه بر منابع تاریخی و متون دینی، تصویری جامع از این رابطه پیچیده ارایه میدهد و خواننده را به تفكر در مورد تاثیرات این مفاهیم بر عدالت سیاسی در دوران معاصر دعوت میكند. این كتاب برای علاقهمندان به تاریخ ایران باستان، فلسفه سیاسی و مطالعات دینی بسیار ارزشمند است و میتواند درك بهتری از ریشههای عدالت و نظم در تاریخ ایران به دست دهد. نویسنده در این كتاب به این نتیجه میرسد كه سیاست و قانون در دوره ساسانیان به طور قابلتوجهی تحت تاثیر مفاهیم كیهانی و دینی بودهاند. او استدلال میكند كه این تاثیر نه تنها در قوانین و ساختارهای حكومتی، بلكه در عدالت اجتماعی و سیاسی نیز مشهود است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.