1402/5/22 ۱۱:۵۵
زاگرس زند تأکید دارد بیت «توانا بود هرکه دانا بود» در همه نسخهها و تصحیحهای «شاهنامه» هست جز تصحیح «فریدون جنیدی» از «شاهنامه».
این شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه درباره اصالت و یا الحاقی بودن بیت «توانا بود هرکه دانا بود» با بیان اینکه «چنین پرسشی زمانی معنا پیدا میکند که اختلافنظر جدیای بین دو دسته از شاهنامهشناسان و یا مصححان شاهنامه وجود داشته باشد»، گفت: این بیت در همه شاهنامهها و همه دستنویسهای موجود و کهن هست، حال اینکه در شاهنامه استاد جنیدی نیست، باید یادآور شد که حدود ۳۴هزار بیت از بیتهای مرسوم و معمول فردوسی که در بقیه دستنویسها و چاپها موجود بوده و هست، در شاهنامه ویراسته ایشان نیست. استاد جنیدی، که زحمات بسیاری در راه اعتلای فرهنگ ایرانی و ترویج شاهنامهخوانی کشیدهاند، دلایل خود را گفتهاند که از نظر برخی پذیرفته شده و از نظر بسیاری هم قابلقبول نبوده و پاسخهایی هم در قالب مقالات و یادداشتهای علمی داده شده است.
زند با بیان اینکه بیت یادشده در ویراستههای خالقی، کزازی، مهری بهفر، عزیزالله جوینی، قریب، مسکو و ژول مول و حتی چاپهای هند و همه دستنویسهای قدیمی و معتبر موجود است، گفت: در تصحیح خالقی اگر بیتی در نسخهای نیامده باشد، ذکر شده و حتی اگر اختلافی در بیتها در نسخهها وجود داشته، عنوان شده است؛ مثلاً بیتی در یک یا دو دستنویس نیست یا مصراعش متفاوت است و تطابق ندارد. «توانا بود هرکه دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود» که بیت ۱۴ دیباچه و در ستایش خرد است، در همه دستنویسهای کهن و معتبر موجود است. فقط در دو نسخه در دو کلمه اختلاف وجود دارد. حرف اضافه «ز» که در نسخهای «به دانش» آمده و «دل» که «تن» ضبط شده است.
زند با یادآوری اینکه گام اول و مهم در تشخیص اصالت بیت این است که آن بیت در همه یا قریب بهاتفاق دستنویسهای قدیمیتر و معتبر موجود باشد، اظهار کرد: خیلیخیلی دشوار بتوان گفت و اثبات کرد که فردوسی آن بیت را نگفته و کاتبان عمداً یا سهواً بیت را وارد شاهنامه کرده و از این کار غرضی داشتهاند. سخت بتوان این را ثابت کرد. این موضوع در نسخهشناسی مهم است. باید خیلی احتیاط کنیم و دستوپایمان بلرزد که بگوییم همه دستنویسها اشتباه کردهاند و این بیت از فردوسی نیست.
او گام بعدی را در تأیید اصالت بیت، بررسی آن بیت به لحاظ سبکشناسی، واژهشناسی، ارتباط طولی میان ابیات و مفاهیمی که در آن آمده عنوان کرد و توضیح داد: میتوان فرض کرد بیتی در همه دستنویسها موجود باشد؛ اما واژههایی که در آن بهکاررفته، واژههایی نیست که شاعر از آن استفاده کند یا مفهوم غلط و آشکاری در آن بیت باشد که با بیتهای بالا یا پایینتر در تناقض است، که همه این را متوجه میشوند. در این بیت واژههای توانا، دانا، دانش، برنا و پیر (به جز فعل بود و «ز» و «که») بهکار رفته که همه فارسی هستند و هیچکدام عربی یا ترکی نیست، این واژهها بسیار در شاهنامه به کار رفتهاند و این واژهها در زبان، واژهنامه و قاموس فردوسی میگنجد. نکته مهم که باعث این تردید شده پیام بیت است که به گمانم بد معنا شده. اگر درست معنا شود مشکل حل خواهد شد. به اینصورت که: بیت با بیتهای بالایی خود ارتباط معنایی دارد. در بیتهای بالایی درباره دانایی و توانایی و مسائل خداشناسی صحبت میکند که این مسائل را میشود با عقل و استدلال فلسفی شناخت؛ «به هستیش باید که خستو شوی/ ز گفتار بیکار یکسو شوی/ پرستنده باشی و جوینده راه/ به ژرفی به فرمانش کردن نگاه». این بیتها را میباید اینگونه معنا کرد که: باید به وجود خدا معرفت داشت و با جدلهای بیثمر و بیهوده در آن نپیچی، با ابراز بندگی راه درست را پیدا کنی. البته اگرچه دانایی و دانش و خردورزی و تجربه، انسان را توانمند میکند؛ اما در بحث خداشناسی خرد انسانی از مراحلی بالاتر نمیرود و به پرسشهای عمیق و دشوار مانند اینکه ما از کجا آمدهایم و به کجا میرویم؟ چرا آفریده شدهایم؟ نمیتواند دست پیدا کند؛ زیرا آدمی محدود است و فردوسی یادآور میشود «از این پرده برتر سخن راه نیست/ ز هستی مر اندیشه آگاه نیست». حال با این تفسیر چرا بیت «توانا بود...» بیخود و نابجاست؟ چرا از فردوسی نیست؟
این شاهنامهپژوه درباره اینکه جنیدی با استناد به این بیتهای فردوسی «یکی مرد بینی که با دستگاه / کلاهش رسیده به ابر سیاه/ چو او دست چپ را نداند ز راست/ ز بخشش فزونی نداند ز کاست/ یکی گردش آسمان بلند/ ستاره بگوید که چون است و چند/ فلک رهنمونش بهسختی بود/همه بهر او شوربختی بود/ چپ و راست هر سو بتابم همی/ سر و پای گیتی نیابم همی/ یکی بد کند، نیک پیش آیدش / جهان بنده، بخت خویش آیدش» معتقد است «توانا بود» بیت الحاقی بوده و با بیتهای یادشده تناقض دارد، بیان کرد: نمیتوانیم با استدلالهای اینگونه و پیداکردن تناقض و تفاوت در این حد در شاهنامه دخل و تصرف کنیم و بهراحتی بیتها را کنار بگذاریم؛ شاهنامه ۵۰ هزار بیت دارد که تمام عمر حکیم را به خود اختصاص داده، شخصیتهای گوناگونی میآیند و در آن سخن میگویند، اتفاقهای گوناگون میافتد که گاه رزمی است، گاه شادی و گاه غم، گاه عاشقانه است، گاه خشم در آن است و گاه کسی بددهانی میکند، گاه منطق به میان میآید و گاه احساس. شاهنامه بالا و پایین بسیار دارد، پیشینه داستانها متفاوت است و حتی در دیباچه، هم بحثهای دینی و فلسفی و خداشناسی میشود و هم مدح. مسائل سیاسی و اجتماعی در آن دخیل است. بالاخره خود فردوسی نظریات و جهانبینیهایی دارد پس ممکن است از جاهایی از شاهنامه برداشتهایی شود که متناسب با موضوع داستان است و با جاهای دیگر شاهنامه متفاوت باشد و به نظر متناقض بیاید؛ بنابراین با این استدلال مجوز علمی نداریم بگوییم این بیت از شاهنامه نیست.
او در ادامه با اشاره به اینکه در شعرهای حافظ و سعدی و مولانا نیز میتوانیم بیتهای بسیاری پیدا کنیم که با هم تناقض دارند، گفت: شاعر در جایی میگوید در هیچ شرایطی نباید دروغ بگویی و در جای دیگری میگوید عیب ندارد در جایی مصلحتآمیز دروغ بگویی، در جایی عقل را ستایش و در جایی نکوهش میکند یا عشق را در جایی ستایش و در جای دیگری نکوهش میکند. اینها در ظاهر با هم متناقض هستند پس میتوانیم یکی را حذف کنیم و دیگری را نگه داریم؟ این شیوه شیوهای درست، علمی و منطقی در برخورد با متون نیست. البته در تفسیر، توضیح، شرح و گزارش مختارید باتوجهبه دانش و استدلالی که دارید بگویید این بیت با این توضیحات به نظر متناقض میآید و حتی جسارت کنید و بگویید در این جا گوینده به خطا رفته و این نتیجه را گرفته یا اطلاعاتش در این زمینه کم بوده، اما نمیتوانید بگویید چون به نظر متناقض میآیند، سروده فلان شاعر نیست و باید حذف شود. یا بگوییم چون به نظرم این حرف با فرهنگ ایران و یا اصول دین زردشتی متناقض است پس نمیتواند از آن حکیم فردوسی باشد و حذف کنیم و یا در جای بگوییم چون واژه غیرفارسی به کار برده و فردوسی خیلی سرهگرا بوده نمیتواند بیت اصیلی باشد. همه این مثالها که گفتم، مثالهای واقعی بودند و استاد جنیدی با همین استدلالها ۳۴هزار بیت یعنی دو سوم شاهنامه را کنار گذاشته و آنها را الحاقی خوانده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اینگونه برخور با متن نتایج درستی به بار نمیآورد، اینکه از منظر خودمان درست و غلط کنیم و بعد از هزار سال بگوییم به نظر نمیرسد این از زبان فردوسی باشد؛ زیرا با آموزههای فرهنگ ایران نمیخواند، یا با عقل و خرد نمیخواند. این خرد و فرهنگ در چه شرایطی و چگونه بوده؟ چه کسی گفته ما با یک متن کامل و جامع و بینقص و بسیار عالی ازهرجهت و از نظر ما مواجه هستیم و اگر بیتی این شرایط را نداشت باید کنار بگذاریم تا پیشفرضمان خراب نشود؟ این پیشفرض را از کجا آوردهایم؟ چرا باید مولانا و حافظ و نظامی و فردوسی بینقص و کامل و معصوم باشند و تناقضی نداشته باشند؟ چرا فراانسانی و فراتاریخی و مقدس باشند؟ چه کسی گفته؟ آیا خودشان هم چنین باوری داشتند؟ ما مقدسسازی میکنیم و در جاییکه چیزی با آن هاله قدسی در تناقص است، صورتمسئله را پاک میکنیم، البته این موضوع بیشتر از روی عشق و تعصب است نه کار علمی و روشمند.
زاگرس زند در پایان گفت: امروزه توجه به شاهنامه زیاد است، شاهنامهشناسان و شاهنامهپژوهان بسیاری داریم و مطالعات شاهنامه گسترده شده و دیگر هر حرفی نمیتوان زد، هر مقالهای نمیشود نوشت و هر کاری نمیتوان کرد. حرفها باید خیلی دقیق باشد و اکثر شاهنامهپژوهان را قانع کند. دیگر شیوههای قدیمی و نگاه ایدئولوژیک و متعصبانه در شاهنامهشناسی جایی ندارد، حتی عاشقان شاهنامه و عاشقان فرهنگ ایران هم اینگونه برخوردهای افراطی و سختگیرانه را نمیپسندند و این کار ممکن است به ضرر خود آن استاد محترم که بسیار مدیون او هستیم، هم باشد. باید به شیوههای علمی، دقیق و بااحتیاط و وسواس تن دهیم و یک پیشفرض کلی را بهصورت مطلق نپذیریم، ما سنگ محکی نداریم که بگوییم حتما اینطور است. این موضع حالت آرمانی و تخیلی دارد نه واقعی.
منبع: ایسنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید