بازشناسی بقایای افسانه گرشاسب در منظومه های حماسی ایران / بهمن سرکاراتی
1402/3/30 ۱۳:۳۹
گرشاسب ِ سام ِ نریمان، که اسدی طوسی و خواجوی کرمانی – شاید هم سرایندهای دیگر که همنام خواجو بوده – منظومههای گرشاسب نامه و سام نامه را، با استفاده از روایات حماسی ِ کهن و نیز با بهرهگیری از قوۀ خیال و پندار خود، در وصف پهلوانیهای او سرودهاند
گرشاسب ِ سام ِ نریمان، که اسدی طوسی و خواجوی کرمانی – شاید هم سرایندهای دیگر که همنام خواجو بوده – منظومههای گرشاسب نامه و سام نامه را، با استفاده از روایات حماسی ِ کهن و نیز با بهرهگیری از قوۀ خیال و پندار خود، در وصف پهلوانیهای او سرودهاند، چهرهای است از چهرههای اساطیر هندوایرانی که نامش و قدیمترین اخبار پراکنده دربارۀ کارکردهایش، هم در نامۀ اوستا و هم در منظومههای حماسی هند باستان آمده است. این بدان معنی است که پیشینۀ پردازشِ دستِ کم بخشی از این اسطورۀ گرشاسب به دورانی میرسد که نیاکان مشترک ایرانیان و هندوان با هم میزیستند.
زندگی در آن روزگارانِ کهن سامان دیگری داشت. شیوۀ معیشتِ شبانی و گلهداری، که در آن عصر معمول بود، ایجاب میکرد که دشمنی و جنگ و ستیز مداوم با خویش و بیگانه، بسانِ یکی از مقتضیات ناگزیرِ نظام قبیلهای، به ورت امری عادی درآید. از این رو، قبیله و فرد، جدا و باهم، ناچار بودند که همواره بر توازنِ رزمی خود بیفزایند و آماده و زیناوند (مجهز) و ستیزهگر و پرخاشخر باشند تا بتوانند، از یک سو، در برابر نیروهای ناسازگار و گزایندۀ گیتی ایستادگی کنند و از سوی دیگر، یارای آن را داشته باشند تا با دشمنان دژخیمی، که از هر سو پیرامونشان را گرفته بودند، درآویزند؛ دشمنانی که در کمین بودند تا یکباره بر حریم قبیله بتازند، چراگاهها را بگیرند، گله و رمه را به یغما و زنان و کودکان را به بردگی برند.
نامه فرهنگستان، تابستان 1376، شماره 10
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.