1401/1/27 ۰۸:۲۳
هرچند قرآن، سالها پس از رحلت پیامبر اكرم (ص) جمعآوری و تدوین شده اما برخی پژوهشهای قرآنی با استناد به روایاتی نشان میدهد كه نظر شخص پیامبر در مورد ترتیب آیات قرآنی به نوعی اعلام و اعمال شده است. به این معنی كه گاه وقتی آیهای نازل میشد و پیامبر آن را قرائت میكردند و كاتبان مینوشتند، ایشان خود اشاره میكردند كه این آیه را به آیات مربوط به فلان مساله اضافه كنید یا آیه دیگر را میگفتند در ابتدا یا انتهای فلان سوره قرار دهید.
رمضان و موسم عاشقی
عظیم محمودآبادی: و إِذا سألك عِبادِی عنِّی فإِنِّی قرِیبٌ اُجِیبُ دعْوة الدّاعِ إِذا دعانِ فلْیسْتجِیبُوا لِی ولْیومِنُوا بیلعلّهُمْ یرْشُدُون: و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعای دعاكننده را به هنگامی كه مرا بخواند اجابت میكنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد كه راه یابند.» (1)
آیه فوق درست در میانه آیاتی آمده كه به فریضه روزه و احكام آن در ماه مبارك رمضان پرداخته است. چنانكه گفتهاند این آیه، یكی از اساسیترین و پراستنادترین آیات قرآن درباره نزدیكی خداوند به ما آدمیان و واقعیتِ دوسویگی، میان ندای انسان به درگاه خداوند و پاسخ او است. (2)
روزهداری و قرب الهی
هرچند قرآن، سالها پس از رحلت پیامبر اكرم (ص) جمعآوری و تدوین شده اما برخی پژوهشهای قرآنی با استناد به روایاتی نشان میدهد كه نظر شخص پیامبر در مورد ترتیب آیات قرآنی به نوعی اعلام و اعمال شده است. به این معنی كه گاه وقتی آیهای نازل میشد و پیامبر آن را قرائت میكردند و كاتبان مینوشتند، ایشان خود اشاره میكردند كه این آیه را به آیات مربوط به فلان مساله اضافه كنید یا آیه دیگر را میگفتند در ابتدا یا انتهای فلان سوره قرار دهید. به هر ترتیب هستند پژوهشگرانی كه با استناد به تاریخ قرآن، معتقدند مصحفی كه امروز نزد ما است نه فقط گزارهها و آیات آن، بلكه كمو بیش ترتیب قرار گرفتن آیات و حتی در مواردی سورهها نیز به نوعی برآمده از چیدمان موردنظر پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله وسلم است. حال اگر آیهای كه بر صدر این نوشته نشسته است نیز، از چنین ویژگیای برخوردار باشد، میتواند نشاندهنده معنای معنوی عمیق و متعالی روزهداری و اهمیت آن درخصوص قربِ الهی باشد. چنانكه در آیات 183 و 184 سوره بقره به فریضه روزه، وجوب آن و احكام ذیل آن نظیر حكم مسافر و مریض پرداخته و در آیه بعدی (185 بقره) به اهمیت ماه رمضان و تنزیل قرآن در آن و همچنین ادامه احكام مریض و مسافر در رمضان پرداخته و در عین حال تاكید كرده است كه خداوند [با مقرر داشتن روزه] بنای آن را ندارد كه بندگان خود را در رنج و مشقت اندازد؛ «یرِیدُالله بِكُمُ الْیسْر و لا یرِیدُ بِكُمُ الْعُسْر؛ خدا براى شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد.» (3)
در انتهای همین آیه نیز سفارش شده كه خداوند را به واسطه آنكه رهنمودتان كرده است، شاكر باشید؛ «ولِتُكْمِلُوا الْعِدّة ولِتُكبِّرُواالله على ما هداكُمْ ولعلّكُمْ تشْكُرُون.» (4) پس از بیان این نكات است كه خداوند بلافاصله مساله نزدیكی خویش به بندگانش را مطرح و تاكید میكند زمانی كه آنها من را بخوانند و به درگاهم دعا كنند، اجابت میكنم.(5)
ترتیب ظاهری این آیات طوری است كه گویی نزدیكی خداوند به بندگانش و اجابت دعایشان، ارتباطی ظریف اما وثیق با روزهداری آن هم روزه ماه رمضان دارد!
روزهداری؛ تخلق به خلقی از اخلاق تعالی
چنانكه ابوحامد محمد غزالی معتقد بود اساسا مقصود از روزه، تخلق به خلقی از اخلاق تعالی است كه آن اخلاق همانا «صمدیت» ذات ربوبی است و اقتدا به فرشتگان در باز بودن از شهوتها تا آن اندازه كه امكانش وجود داشته باشد، چراكه ملائكه از انواع شهوات منزه و مبرایند. غزالی در ربعِ عبادات -در فصل اسرار و مهمات روزه- كتاب مهم و مفصل خود «احیاءعلومالدین» مینویسد: «مرتبه آدمی فوق بهایم است، بدانچه قدرت آن دارد كه شهوت خود را به نور عقل بشكند و دون مرتبه فریشتگان، بدانچه شهوتها بر وی مستولی است و او به مجاهده آن مبتلی. پس هركه در شهوتها مولع باشد به اسفلالسافلین رسد و همطویله ستوران شود و هركه شهوتها را قهر كند به اعلیعلیین ترقی نماید و به افق ملایكه بپیوندد. و فریشتگان مقربان خدایند و كسی كه به ایشان اقتدا كند و به اخلاق ایشان تشبّه نماید، به نزدیكی ایشان به حقتعالی نزدیك شود و مانندِ نزدیك، نزدیك بود و این نزدیكی به مكان نیست، بل به صفت است.» (6)
آری غزالی هرچند آدمیان را از سایر جانوران بالاتر میداند اما معتقد است كه آنان، دون مقام ملائكه هستند لذا روزه و رمضان را برای ابنای بشر فرصتی میداند كه از این مقام و منزل نیز فراتر روند و در رتبه و مرتبه فرشتگان درآیند.
همان كه شاگرد مكتب او جلالالدین رومی نیز در مثنوی معنویاش میگوید: «گر تو این انبان زِ نان خالی كنی/ پر ز گوهرهای اجلالی كنی.» (7)
این نكته نیز لازم به تذكر است كه هرچند امثال غزالی و مولوی مقام آدمی را دون فرشتگان میدانند اما هستند عرفا و صاحبنظرانی كه به عكس این قاعده باور دارند و مقام آدمی را بالاتر از ملائكه دانستهاند. شاید مشهورترین آنها حافظ باشد كه میگفت: «فرشته عشق نداند كه چیست قصه مخوان»! (8)
رازی كه خداوند سربسته با ملائكه در میان نهاد
آری این گروه از عارفان، صاحب اختیار بودن آدمی را موجب آن میدانند كه نسبت به ذات ربوبی عشق بورزد! حال آنكه سرشت ملائكه به گونهای است كه مجبور به پرستش و نیایش پروردگارند و در آنچه هستند اختیاری از خود ندارند. اما آدمیان در حالی كه این اختیار به آنها داده شده كه پشت به حقیقت كنند و از بندگی خداوند روی بگردانند اما آنها كه در شمار مومنان آیند به حق، اولی از فرشتگانند؛ چه ملائكه اساسا معنای «عشق» را نمیفهمند، چراكه هیچگاه در مقام فراغ و جدایی از معشوق ابدی و ازلی نبودهاند. بنابراین لحظهای بر آنان نمیگذرد كه دلتنگ یار باشند زیرا آنها از آغاز تا همیشه در پیشگاه كبریایی و محضر مبارك باری تعالی بودهاند و آنچه در دل آدمیان مومن نسبت به محبوبشان میگذرد را نه میدانند و نه میفهمند. مومنی كه گاه با كرده و كردار ناصواب خویش و تمرد و نافرمانی از ربّش خود را مستوجب ملامت و دوری از حبیبش مییابد و در همان لحظه احساس سراپا شرم توام با شوق، چنان تمام وجودش را احاطه میكند كه ملائكه با هزاران سال عبادت حقتعالی چنین شور و شعفی را تجربه نكردهاند!
ایبسا بتوان همین نكته را از جمله رموز آن آیهای دانست كه خداوند در كلام خود به اشاره خطاب به همین ملائكه فرموده است؛ زمانی كه آنها در اظهاری شاید ناسنجیده نسبت به خلقت آدم، با لحنی كه بیبهره از طعن و كنایه نیز نبود تصمیم ذات ربوبی را به پرسش گرفتند و خداوند اما پاسخشان را چنان سربسته داد كه گویی اساسا آنها را یارای درك حاق مطلب نبوده است: «وإِذْ قال ربُّك لِلْملائِكةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأرْضِ خلِیفةً قالُوا أتجْعلُ فِیها منْ یفْسِدُ فِیها و یسْفِكُ الدِّماء و نحْنُ نُسبِّحُ بِحمْدِك و نُقدِّسُ لك قال إِنِّی أعْلمُ ما لا تعْلمُون: و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن كسی را میگماری كه در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنكه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مىكنیم و به تقدیست میپردازیم، فرمود من چیزی میدانم كه شما نمیدانید.» (9)
آری ای بسا آن رازی كه ملائكه ندانستند و درنیافتند - و اساسا نمیتوانسته و نمیتوانند دریابند- همان رمزی باشد كه لسانالغیب با زیركی خاص خود بدان اشاره كرده است. او خوب این نكته را دریافته بود كه ملائكه با تمام مقام قدسیشان از عاشقی كردن با معشوق ازلی و ابدی عاجزند و ناتوان! آنها نه غم فراغ را میدانند و نه شوق وصال را میفهمند. همانها كه بیخبر از حال و احوال بندگان گناهكاری هستند كه عذر به درگاه خدای میآورند. ولی ایشان به دلیل ذات فرشتگیشان كه لاجرم عادت به عبادت دارند، شاید آنچنان كه باید هیچگاه در نیافته باشند كه عبادتی كه سزاوار خداوندیاش باشد اساسا شدنی نیست لذا «بنده همان به كه ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد / ورنه سزاوار خداوندیاش/ كس نتواند كه به جای آورد.»(10)
حال بحث ما بر سر روزه بود و رمضان. آری تمام این عشقورزیهای بندهوار را اگر بهاری باشد، بیتردید آن بهارِ مبارك، رمضان است. روزهایی كه روزهداران -علیقدر مراتبهم- خود را در مرتبهای از مراتب وصال مییابند و گویی یك ضیافت بزرگ از سوی سفرهداری كریم و محتشم ترتیب دادهاند و همه دعوت شدهاند. همه آنهایی كه نامی یا نشانی از مسلمانی دارند میتوانند مهمان این سفره باشند. این ضیافت آنقدر باشكوه و گسترده است كه هركه را عزمش باشد هیچ آدابی و ترتیبی نمیجوید و هیچ عیب و نقصی را مانع از رسیدن خود به این ضیافت پر جلال و جبروت نمیداند.
اما این لطف خداوندی تنها مخصوص مسلمانان نیست بلكه به تصریح قرآن، امتهای پیشین نیز بینصیب و بهره از این مهمانیها و ضیافتهای كریمانه نبودهاند.
تشریع روزه پس از جنگ بدر
هرچند حكم روزه در اسلام به لحاظ زمانی به حوالی جنگ بدر در سال دوم هجری برمیگردد اما اعراب پیش از اسلام نیز به واسطه اهل كتاب و بهویژه یهودیان حجاز با این فریضه عبادی آشنا بودند. چنانكه برخی مورخان نظیر طبری آوردهاند روزه رمضان اندكی پیش از جنگ بدر، واجب شد. (11) اما برخی منابع دیگر تشریع این فریضه را مربوط به پس از وقوع غزوه بدر - یا دستكم تا پیش از ماه رجب سال سوم هجری- میدانند. (12)
البته پیش از تشریع حكم روزه، مسلمانان با روزه یهودیان در روز عاشورا (دهم محرم) آشنا شده بودند و زمانی كه علت آن را پرسیدند، یهودیان به رهاییشان از فرعون اشاره كرده بودند كه در این روز از دریای سرخ به سلامت گذشتند و فرعونیان به هلاكت رسیدند. اكنون نیز با وقوع غزوه بدر بزرگترین پیروزی مسلمانان پس از سالها مورد تعقیب و آزار مشركین قرار گرفتن، رقم خورده بود و حكم به روزهداریشان - هرچند با تفاوتهایی نسبت به این حكم در میان اهل كتاب- تشریع شده بود. روزه مسلمین نیز پس از ظفرمندی بزرگی مقرر شده بود كه در اهمیت و معجزهآسا بودنش بیشباهت با عبور توام با سلامت و عافیت بنیاسراییل از آب نبود. جنگی كه لشكر مسلمانان معادل یكسوم از سپاه مشركین بود اما به اذن و اراده خداوند به پیروزی بزرگی دست یافته بودند.
سابقه روزه در پیش از اسلام
روزه هرچند چنانكه اشاره شد قبل از اسلام در جزیرهالعرب و به ویژه در میان اهل كتاب رواج داشته است اما هم در شكل و هم در زمان آن در سال، دارای تفاوتهایی با این فریضه در اسلام بوده است. فراموش نكنیم كه مذهب اهل حجاز هرچند آلوده به شرك و كفر بود اما در عین حال آیین ابراهیم خلیل نیز در آن دیار پایه و مایهای داشت. آیین حنیف ابراهیم (ع) ولو در طول زمان آلوده به شرك شده بود اما برخی سنتهای دین او از قبیل غسل، حج، روزه و... به نوعی التقاطی و آمیخته با مناسك جاهلی همچنان اجرایی میشد.
ظاهرا روزهداری پیش از اسلام، بیشتر در ایام ماه رجب و روز عاشورا (دهم محرم) رواج داشته است. روز عاشورا، نخستین روز حضور پیامبر در مدینه پس از هجرت ایشان از مكه است.
چنانكه رسول خدا در آخرین روز ماه ذیالحجه در سال سیزدهم بعثت موطن خود را به سمت یثرب ترك كردند و ورود ایشان به شهری كه بعدها «مدینهالنبی» خوانندش، مقارن بود با دهم محرم سال اول هجری. روزی كه در تقویم یهودی، یوم «كیپور» - روز دهم ماه نخست تقویم یهودی تیشری- نامیده شده است و یهودیان آن را روزه میگرفتند. (13)
عاشورا؛ روزی كه پیامبر وارد یثرب شدند مقارن بود با روزی كه یهودیان با انجام مناسكی طاقتفرسا -یعنی روزهداری تمام شبانهروز و تلاوتهای عبادی- جشن گرفته بودند. این مساله توجه مسلمانان تازهوارد را جلب كرد و چون از یهودیان درباره معنای این مراسم پرسیدند آنها به رهایی بنیاسراییل از دست فرعون اشاره كردند. (14) روزی كه موسی (ع) با قوم خویش به امر خداوند از دریای سرخ عبور كردند و فرعونیان تعقیبكننده آنها به هلاكت رسیدند.
در برخی منابع آمده است وقتی پیامبر(ص) به مدینه رسیدند مسلمانان در هر ماه، سه روز روزه میگرفتند و آن سال دستور دادند كه مسلمین روز عاشورا را نیز روزهدار باشند و فرمودند: «مسلمانان برای گرامی داشتن موسی(ع) شایستهتر از یهودیانند.» (15)
برخی گزارشهای تاریخی حكایت از آن دارد كه ابتدا روزه داشتن در سه روز از هر ماه واجب بوده هرچند طبری آن را رد میكند. (16)
روزه قبل از رمضان
اما اگر واجب بودن این حكم قطعی نبوده باشد، دستكم گزارشهای مختلف نشان میدهد كه روزهداری در سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم كه اصطلاحا به «ایامالبیض» مشهورند در اسلام تا قبل از نزول آیاتِ مربوط به روزه و رمضان در سوره بقره رواج داشته است: «سه روز روزهداری در ماه، از جمله مستحبات اسلامی بوده است كه بسیاری از مسلمانان متدین به تقلید از پیامبر(ص) بهجا میآوردهاند و هنوز هم این سنت ادامه دارد. این سهروز معمولا روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم یا روزهای ماه كامل یا به اعتقاد برخی روزهای آغاز، میانه و پایان هر ماه قمری است. میتوان گفت پیش از واجب شدن روزه ماه رمضان، مسلمانان این سه روز را روزه میگرفتهاند اما نه در حكم روزه واجب و پس از واجب شدن روزه ماه رمضان، همچنان روزه آن سه روز نیز در حكم روزه مستحبی ادامه یافت.» (17)
اما چنانكه اشاره شد روزه ماه رجب -بهرغم تشریع روزه رمضان- به عنوان یك سنّت عبادی مستحب در سالهای پس از اسلام و حتی بعد از رحلت پیامبر همچنان باقی ماند. برخی گزارشهای تاریخی - از جمله طرطوشی (ابن ابیرندقه ابوبكر محمد بن ولید فهری طرطوشی) فقیه مالكی در كتاب «الحوادث و البدع» از رواج آن به نوعی گزارش كردهاند كه موجب حساسیت خلفای اول و دوم شد تا جایی كه برای آن تنبیه در نظر گرفتند: «روزه ماه رجب چنان در دوره خلافت ابوبكر و عمر رواج پیدا كرده بود كه آنها، «رجبیون» را به سبب اینكه رجب را تبدیل به رمضان كرده بودند، سرزنش و تنبیه میكردند»!!(18)
غزالی نیز این نكته را به نوعی تایید میكند كه خلفا ظاهرا روزه ماه رجب را چندان خوش نمیداشتند و برنمیتافتند: «... و بعضی صحابه از روزه كلّ رجب كراهیت داشتهاند تا مانند رمضان نباشد.» (19)
حكم روزه رمضان در 3 مرحله
اما تشریع روزه ماه رمضان را بهطور كلی میتوان در 3 مرحله صورتبندی كرد:
1- مرحله نخست مرحلهای است كه زمینهساز نزول این آیه بود؛ «یا أیها الّذِین آمنُوا كُتِب علیكُمُ الصِّیامُ كما كُتِب على الّذِین مِنْ قبْلِكُمْ لعلّكُمْ تتّقُون: ای كسانی كه ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است همانگونه كه بر كسانی كه پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهیزگاری كنید.» (20)
در این آیه بهطور كلی سخن از وجوب روزه (كتب علیكم) رفته و در عین حال این نكته را نیز تذكار داده است كه این عبادت مختص شما (مسلمانان) نبوده بلكه در امتهای پیش از شما نیز این سنت وجود داشته است.
2- مرحله دوم روزه در این آیات مقرر شده است؛ «أیامًا معْدُوداتٍ فمنْ كان مِنْكُمْ مرِیضًا أوْ على سفرٍ فعِدّةٌ مِنْ أیامٍ أُخر و على الّذِین یطِیقُونهُ فِدْیةٌ طعامُ مِسْكِینٍ فمنْ تطوّع خیرًا فهُو خیرٌ لهُ و أنْ تصُومُوا خیرٌ لكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تعْلمُون: [روزه در] روزهای معدودی [بر شما مقرر شده است] [ولی] هر كس از شما بیمار یا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] و بر كسانی كه [روزه] طاقتفرساست كفارهای است كه خوراك دادن به بینوایی است و هر كس به میل خود بیشتر نیكی كند پس آن برای او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن برای شما بهتر است.» (21)
این آیه در واقع درصدد بیان احكام روزه است. مدت آن، تعیین شرایط كسانی كه معاف از روزهداری هستند و طریقه جبران آن و .... از موارد مصرح در آیه فوق است.
چنانكه نوشتهاند تاریخ این آیات به زمانی درست قبل از تغییر قبله برمیگردد كه در آن زمان روابط با یهودیان وخیم شده بود. (22)
شاید پس از این باشد كه حكم روزه در عاشورا نیز منتفی شد. براساس احادیث شیعی، هرچند اهل سنت همچنان باور به استحباب روزه عاشورا دارند اما تقریبا همزمان با تغییر قبله، روزه عاشورا نیز از سوی پیامبر نهی شد و مومنان از آن پس این روز را روزه نمیگرفتند.
چنانكه در آیات مورد اشاره نیز البته روزهای «نو» مدنظر است؛ اشاره به «كسانی كه پیش از شما بودند» نیز شاید به نوعی یادآوری روزه كوتاهمدت در روز عاشورا باشد.
البته در چند آیه بعدتر، نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینكه روزه ماهرمضان در ابتدا سختتر از آنچه بوده است كه امروز ما آن را میشناسیم؛ «أُحِلّ لكُمْ لیله الصِّیامِ الرّفثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنّ لِباسٌ لكُمْ و أنْتُمْ لِباسٌ لهُنّ علِمالله أنّكُمْ كُنْتُمْ تخْتانُون أنْفُسكُمْ فتاب علیكُمْ و عفا عنْكُمْ فالْآن باشِرُوهُنّ وابْتغُوا ما كتبالله لكُمْ وكُلُوا واشْربُوا حتّى یتبین لكُمُ الْخیطُ الْأبْیضُ مِن الْخیطِ الْأسْودِ مِن الْفجْرِ ثُمّ أتِمُّوا الصِّیام إِلى اللّیلِ ولا تُباشِرُوهُنّ و أنْتُمْ عاكِفُون فِی الْمساجِدِ تِلْك حُدُودُالله فلا تقْربُوها كذلِك یبینُالله آیاتِهِ لِلنّاسِ لعلّهُمْ یتّقُون: در شبهای روزه همخوابگی با زنانتان بر شما حلال شده است. آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید. خدا میدانست كه شما با خودتان ناراستی میكردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهای ماه رمضان میتوانید] با آنان همخوابگی كنید و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب كنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و درحالیكه در مساجد معتكف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احكام الهی پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیك نشوید اینگونه خداوند آیات خود را برای مردم بیان میكند، باشد كه پروا پیشه كنند.» (23)
در این آیه باتوجه به مجاز بودن ارتباط زناشویی در شبهای رمضان، نشان میدهد پیش از نزول این آیه چنین مسالهای در ماه رمضان چه در روز و چه در شب بهطور كلی برای روزهداران ممنوع بوده است. بنابراین پس از نزول این آیه، نزدیكی با همسران نیز مثل خوردن و آشامیدن در همه شبهای روزهداری حلال شد. (24)
3- مرحله سوم و آخرین حكم تشریع روزه سرایت یافتن آن به كل یك ماه، یعنی تمام ماه رمضان بود. ظاهرا تا پیش از آن روزه واجب محدود به بخشی از ماه رمضان (ایاما معدودات) بوده است. اما نهایتا یكسوم آخر ماه نیز به دو دهه نخست آن در وجوب روزه افزوده میشود. ضمن اینكه در این مرحله آیه 185 سوره بقره، آیه پیش از آن در این سوره را نسخ كرده است. به این معنا كه اشخاص سالم دیگر اجازه ندارند از روزه گرفتن خودداری كنند؛ آن تردید اولیه برطرف شده است؛ افزایش روزهای روزه با آسانگیریهای مربوط به شبها متعادل میشود. (25)
گذشته از تاریخ و روند تشریع حكم روزه اما امروز، قرنها است كه رمضان برای روزهداران و حتی غیر روزهداران و افراد كمتر مذهبی در جوامع مسلمان به فرهنگی معنوی - و البته نسبتا عمومی - تبدیل شده است كه به چشم برخی مستشرقان نظیر جان اسپوزیتو به شكل نوعی فعالیت خانوادگی و اجتماعی درآمده است: «برای مسلمانان ماه رمضان زمانی برای تربیت روح و جسم، كنترل امیال، انجام كارهای خوب برای فقرا و افراد نه چندان خوشبخت، وقف زمان و توجه بیشتر به نیایش و تعمق در ضعف و وابستگی انسان به خدا است. به طرز تعجببرانگیزی حتی بسیاری از مسلمانان كه بهطور خاص در طول بقیه سال به لحاظ مذهبی مقید نیستند، در این روزه همگانی شركت میكنند. رمضان یك فعالیت خانوادگی و اجتماعی است. هنگام غروب آفتاب خانواده و دوستان دور هم جمع میشوند تا روزهشان را با شریك شدن در «افطاری» باز كنند.» (26)
ای بسا كسانی كه امكان روزهداری ندارند یا اساسا اهل آن نیستند اما به نوعی خود را در كنار روزهداران قرار میدهند و همراه ایشان بر سر سفرههای افطار حاضر میشوند. رمضان ماهی است كه غیر روزهداران نیز خود را بر سر سفره معنوی رمضان دعوت شده میدانند و آنها نیز به اندازه رزق خود از این ضیافت توشهای برمیدارند.
آری در رمضان آدمی احساس نزدیكی بیشتری با خداوند میكند؛ چه خداوند آیهای كه بیشترین قرب و نزدیكی را در آن با بندگانش اعلام كرده درست در میانه آیاتی قرار داده كه سخن از رمضان و روزه رفته است: «و إِذا سألك عِبادِی عنِّی فإِنِّی قرِیبٌ أُجِیبُ دعْوه الدّاعِ إِذا دعانِ فلْیسْتجِیبُوا لِی ولْیومِنُوا بیلعلّهُمْ یرْشُدُون: و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعای دعاكننده را هنگامی كه مرا بخواند اجابت میكنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد كه راه یابند.» (27)
گویی آن مقامی كه آدمیان را از فرشتگان متمایز میكند در رمضان جلوه و جبروت بیشتری دارد. همان مقام عاشقی كه ملائكه نیز عاجز از درك و فهمش بودند.
فهرست ارجاعات
1- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186
2- تفسیر معاصرانه قرآن كریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص348
3- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 185
4- همان
5- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186
6- احیاء علومالدین، ربع یكم، عبادات، محمدبن محمد غزالی، ترجمه مویدالدین خوارزمی، به كوشش حسین خدیوجم، انتشارات علمی- فرهنگی، چاپ هشتم؛ 1392، ص518
7- مثنوی معنوی، مولانا جلالالدین رومی، دفتر اول، بخش 88؛ تعظیم ساحران مر موسی را ...، بیت25
8- دیوان حافظ، غزلیات، غزل شماره 266، مطلع «دلم رمیده لولیوشی است شورانگیز»، بیت چهارم
9- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه30
10- گلستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، چاپ چهاردهم، آبان1398، ص49
11- تفسیر معاصرانه قرآن كریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص342
12- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مكاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حكمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص170
13- همان، ص138
14- همان
15- تفسیر معاصرانه قرآن كریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص343
16- همان
17- همان
18- احیاء علومالدین، ربع یكم، عبادات، محمدبن محمد غزالی، ترجمه مویدالدین خوارزمی، به كوشش حسین خدیوجم، انتشارات علمی- فرهنگی، چاپ هشتم؛ 1392، ص520
19- تفسیر معاصرانه قرآن كریم، سرویراستار؛ سیدحسین نصر، جلد اول، چاپ اول؛ 1399، ص169
20- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 183
21- همان، آیه 184
22- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مكاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حكمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص168
23- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 187
24- دائرهالمعارف قرآن، سرویراستار؛ جین دمن مكاولیف، ترجمه حسین خندقآبادی و دیگران، انتشارات حكمت، جلد سوم؛ چاپ اول؛ 1394، ص168
25- همان، ص169
26- آینده اسلام، جان اسپوزیتو، نشر ثالث، چاپ دوم؛ 1398، ص90
27- قرآن كریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، سوره بقره، آیه 186
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید