1393/9/2 ۰۹:۵۹
جلال آل احمد در دوم آذر ۱۳۰۲ به دنیا آمد و در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ از دنیا رفت. نمیدانیم اولین مطلبی که این نویسنده نامدار نوشته، درباره چه بوده، ولی اولین مطلبی که درباره او نوشته شده، متنی است که در زیر میخوانید:
«بسمالله الرحمن الرحیم تولد نورچشمی آقا سید محمدحسین ملقب به جلالالدین ـ حفظه الله تعالی ـ در لیله پنج شنبه بیست و یکم شهر شعبان المعظَّم ۱۳۴۲ تقریباً یک ساعت از شب گذشته، مطابق با برج قوس٫ خداوند قدمش را مبارک نماید، بحق محمدٍ و آله الطاهرین.» (دستنوشت مرحوم آیتالله حاج سید احمد طالقانی، پدر زنده یاد جلال آلاحمد، در پشت قرآن خانوادگیشان)
اگر حالا که نود سال از آن زمان گذشته، به پشت سر نگاه کنیم و آثار وجودی زندهیاد جلال آلاحمد را منصفانه مورد ارزیابی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که خداوند دعای آن پدر را مستجاب کرده و قدم نورچشمیاش را مبارک گردانیده است. در هشت ماهه اول سال جاری هم شاهد وقوع سه رویداد خوب در حول و حوش آثار جلال آلاحمد بودهایم که هم برای دوستدارانش میتواند خوشایند باشد و هم برای علاقهمندان به هنر و ادب فارسی. گزارش مختصر این سه رویداد در زیر آمده است:
دستنوشتههای جلال
۱) اولین رویداد مبارک امسال، پیداشدن دستنوشتههای جلال آل احمد است. این دستنوشتهها بلافاصله پس از فوت آل احمد در سال ۱۳۴۸ در سه نسخه تکثیر شدند و در اختیار سه نفر وصی او، یعنی خانم سیمین دانشور و آقایان پرویز داریوش و شمس آلاحمد قرار گرفتند. اوصیای جلال آلاحمد مقداری از آنها را که چاپ نشده بود، چاپ کردند، اما بقیه آنها بلااقدام رها شدند و به تدریج از خاطرها رفتند و دیگر کسی از آنها سراغی نمیگرفت و اگر هم سراغی گرفته میشد، جواب سکوت بود، و میدانید که در این موارد، سکوت خطرناکترین جواب است.
خدا بیامرزد مرحوم محدث اُرموی، شوهر یکی از خواهرهای زندهیاد جلال آل احمد را که آدم فاضلی بود و عشق وافری هم به کتاب و مخصوصاً به نسخههای خطی داشت و دائماً هم نگران دستبرد موریانهها به کتابخانهاش بود. زندهیاد شمس آل احمد درباره شدت عشق ایشان به کتاب میگفت: «محدث از سروصدای بمب افکنهای امریکایی و انفجار بمب اتمی در هیروشیما نمیترسد، ولی از سکوت موریانهها به لرزه میافتد! »
به هر حال، این سکوت لرزاننده در مورد دستنوشتههای جلال آل احمد سالها ادامه داشت تا سرانجام در اوایل سال جاری بر اثر یک اتفاق مبارک پیدا شدند. مهمترین بخش این دستنوشتهها، خاطرات روزانه آن مرحوم است که در چهار دفتر گرد آمده و حوادث سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۶ را در بر گرفته است. این یادداشتها میراث مشترک بازماندگان زندهیاد جلال آلاحمد میباشند و هرگونه تصمیمگیری در مورد آنها نیز موکول به نظر آنان است.
خانه ـ موزه جلال و سیمین
۲) دومین رویداد، تعیین تکلیف خانهای است که در سال ۱۳۳۲ مرحوم جلال آلاحمد در دزاشیب شمیران ساخت و زندهیاد سیمین دانشور تا واپسین لحظات حیاتش در آنجا زندگی میکرد. این خانه که شاهد رویدادهای تاریخی مهمی بوده و ارزش غیرمادی آن بسیار بیشتر از ارزش مادیاش است، سرانجام در اردیبهشت ماه سال جاری به شهرداری منطقه یک تهران فروخته شد تا به یک مرکز فرهنگی عمومی به نام «خانه ـ موزه جلال و سیمین» یا «خانه ادبیات ایران» تبدیل شود.
باید در مورد با این خانه امیدوار باشیم که اولاً، عملیات ترمیمی شهرداری تهران برای تبدیل این خانه به مرکز فرهنگی موردنظر هرچه زودتر به پایان برسد و شاهد بازگشایی سریع آن باشیم؛ ثانیاً، حکم مرجع قضایی درباره مسأله مطرح شده در مورد آن صادر شود و قضایای مربوطه هرچه زودتر فیصله یابند.
دوستداران سیمین و جلال
۳) سومین رویداد مبارک در سال جاری نیز اقدام برای تأسیس یک انجمن و نهاد مردمی به نام «مؤسسه فرهنگی و هنری دوستداران سیمین و جلال» است. در این مورد هم اقدامات اداری لازم انجام شده و امیدواریم که مجوز فعالیت آن هرچه زودتر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شود و تا قبل از پایان سال، شاهد آغاز به کار این نهاد فرهنگی باشیم.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید