تاریخ نشر کتاب در ایران/ عبدالحسین آذرنگ – بخش سوم

1393/6/18 ۱۱:۵۴

تاریخ نشر کتاب در ایران/ عبدالحسین آذرنگ – بخش سوم

اختناق و سانسور در دورة پهلوی اول و تاثیر آن بر نشر استاد پرویز ناتل خانلری در سخنرانی معروف و مفصلش در نخستین کنگرة نویسندگان ایران ( تهران، 1325ش) در بارة تحول نثر فارسی در دورة معاصر، به سانسور دوره رضاشاه به صراحت اشاره کرده و عبارت های آورده است که نقل کردن عین آن مقصود او را بهتر بیان می کند:

                                                              

 

اختناق و سانسور در دورة پهلوی اول و تاثیر آن بر نشر

استاد پرویز ناتل خانلری در سخنرانی معروف و مفصلش در نخستین کنگرة نویسندگان ایران ( تهران، 1325ش) در بارة تحول نثر فارسی در دورة معاصر، به سانسور دورة رضاشاه به صراحت اشاره کرده و عبارت های آورده است که نقل کردن عین آن مقصود او را بهتر بیان می کند:

نبودن آزادی مطبوعات و سانسور شدید مطبوعات در دورة دیکتاتوری گذشته[ رضا شاه] به حدی بود که اشعار تغزلی را نیز شهربانی سانسور می کرد، و ادارة راهنمای روزنامه نگاری[ اداره ای با این نام وجود نداشت. استاد خانلری یا به طنز و طعن این نام را گذاشته یا مقصودش دایره ای بوده که بر کار مطبوعات نظارت می کرده است] به شاعران دستور می داد که اشعار غم انگیز نسرایند. در آن دوران سیاه [ عین عبارت اوست] که اظهار خشنودی و رضایت اجباری از وظایف افراد ایرانی شمرده می شد، و به اصطلاح روزنامه های زمان همه وظیفه داشتند که نسبت به قائد بزرگوار خود « ابراز احساسات» کنند، حتی عاشق از معشوق حق ناخرسندی و گله نداشت... همین قیود و مشکلات به تدریج ذوق هنر را در ایرانیان خاموش کرد. (. ناتل خانلری، پرویز، « نثر فارسی در دورة اخیر»، در: نخستین کنگرة نویسندگان ایران، تهران، بی نا، 1326، ص 128ـ175).

در خاطرات مکتوب یا بازگفتة شماری از چاپ گران و کارگران چاپخانه، صحنه هایی از برخورد ماموران سانسور نظمیه، به ویژه در دورة ریاست سرپاس مختار، با چاپ گران و کارگران چاپ و ماشین پاها در چاپخانه ها وصف شده است که از طریق آنها می توان روایت های دست اول از چگونگی و شیوه های اعمال سانسور علنی، رسمی و مستقیم را دید و شنید. نقل قول زیر  از زبان یکی از کارگران با سابقة حروفچینی، از جملۀ آن نمونه هاست. این واقعه پیش از شهریور 1320، و به احتمال بسیار بین سال های 1318 تا 1320 ش است:

شبی یکی از سانسورچی ها مست لایعقل به چاپخانه آمد و از اکبر [ یکی از کارگران چاپ] بهانه ای گرفت و به او پیله کرد و شروع به فحاشی نمود و سرانجام، بیهوده و ناروا، کشیده ای به او زد، به طوری که مرد گنده و کارگر ورزیده و متخصص روزنامة ایران در [بر] اثر کتک خوردن از یک پلیس بی سواد و نادان گریه اش گرفت... آن پلیس سانسورچی عضو تامینات نظمیه بود... .[1]

 این گونه ماجراها در منابع متعدد نقل شده است و تصویرهای ملموسی از اعمال سیاست ها و شیوه های سانسور به طرزی خشن به دست می دهد. به هر حال، با بررسی روند سانسور در دورة پهلوی اول  می توان آن را به چند مرحلة اصلی تقسیم کرد:

 مرحلة آغازین در دورة تلاش رضا خان سردار سپه برای تصرف قدرت. هدفش این بود  که مطبوعات خبرها و گزارش های خلاف نظر او چاپ نکنند تا به زعم وی جامعه دچار التهاب نشود و افکار عمومی در کنترل حکومت باشد؛
    مرحلة مطیع و منقاد کردن همة ارباب قلم در نشریات، و حذف شدن هرکسی که به اطاعت و انقیاد تن نمی داد، پس از تحکیم پایه های قدرت رضا خان در مقام شاه؛
    تسری دادن سانسور از خبر و گزارش های مطبوعاتی به همة مطالب نشریه، حتی آگهی ها و اعلان های تجارتی و تبلیغاتی. این مرحله پا به پای تحول حکومت رضا شاه به تمامیت خواهی و اعمال دیکتاتوری پیش می رفت.
    تعمیم دادن سانسور به محتوای همة آثار چاپی از هر دست، و بردن تک تک واژه های نوشته، حتی واژه های شعرهای شاعران قدیم، به زیر ذره بین سانسور ادارة تامینات نظمیه، به ویژه در واپسین سال های حکومت رضاشاه در دورة ریاست سرپاس مختاری بر شهربانی و در دوره ای که دیگر حکومت رو به اعتلا نداشت.[2]

 نشر کتاب در دوره های مختلف اعمال سانسور واکنش های متفاوتی نشان داده است، اما از همان سال های نخستین تثبیت حکومت رضا خان، که خشونت رفتار با روزنامه نگاران دیده شد، ناشران با احتیاط کامل گام برداشتند. بررسی محتوایی  کتاب های انتشار یافتة آنها نشان می دهد که نشر از هرگونه تقابل با رژیم مسلط شده پرهیز داشته است. بی خطر ترین مضمون ها را می توان در کتاب های انتشار یافته از سال های نخستین 1300ش تا شهریور 1320 دید. پیداست نشری که مخاطره نپذیرد، نقش تحول آفرین خود را هم از دست می دهد، سرمایه گذاری نمی کند، به سراغ نویسنده ها و نوشته های جدید نمی رود، به اندیشه ها و دیدگاه های تازه علاقه نشان نمی دهد، فقط با شناخته شده ها و تثبیت شده ها و بی خطرها و کم خطرها کار می کند، و در نتیجه درجا می زند، یا به تکرار روی می آورد. نشر فارغ از دغدغه و اضطراب، نشر امنیت جو، نشر مخاطره پرهیز، نشر رایج در همة  حکومت های خودکامه است. نشر بنا به سرشتش که همواره باید از جامعه گامی جلوتر بردارد تا تاثیرهایش را بر جای بگذارد، تحولات به سود و زیان خود را به سرعت حس می کند، و  ناشران  به ضرورت بقا و حفظ کردن سرمایه و تداوم بخشیدن به فعالیت های خود طبعاً روندی را برمی گزینند که موجودیت آنها را حفظ کند.

 از عمده ترین موضوع هایی که حساسیت سانسور بیشتر متوجه آنهاست، فلسفه های سیاسی و ادبیات است، چه نثر و چه شعر. ادبیات داستانی اصولاً زادة زندگی در عصر جدید و پدیدة شهرنشینی است   و عمده ترین مخاطبان آن، در میان طبقة متوسط است. با افزایش با سوادی و رشد فرهنگی، طبقة متوسط به کتابخوانی بیشتر روی می آورد و خواندن آثار ادبی هم بیشتر می شود. ادبیات داستانی فقط وسیلة سرگرمی نیست، ابزار روشن گری و ایجاد آشوب های فکری و احساسی هم هست. به ویژه تاثیر اندیشه ها از راه داستان های اجتماعی و انتقادی، حتی از راه برخی داستان های تاریخی، که رویدادها در آنها به واقعیت ها نزدیک تر به نظر می رسد، گاه بسیار عمیق است.[3] این گونه تاثیر ها طبعاً از نظر ادارة تامینات، که در نظمیه مسئول سانسور بود، دور نمی ماند. ممکن بود گاه برخی موارد را درست تشخیص ندهند، اما روی هم رفته متوجه بودند که چه مضمون هایی می تواند برای حکومت خطرناک تر باشد.  بررسی کتاب های منتشر شده در همین دو موضوع در دورة پهلوی اول که اشاره شد، به خوبی نشان می دهد که چرا انتخاب های ناشران از میان نویسندگان، مترجمان و مضمون آثار تا این حد مخاطره پرهیز بوده است.

 از دیدگاه سامانة پدرسالارانة رضاشاهی و مراقب همه چیز و همه کس از بالا، خواندن به قصد سرگرمی مجاز بود، نه خواندن به قصد تغییر و تحول؛ آن هم برای نسلی که در انقلاب مشروطه آرمان های آزادی و پیشرفت خواهانه را دنبال کرده بود. انتشار آثار نویسندگان رمانتیک اروپایی، نوشته های پرسوز و گداز، یا نویسندگان وطنی که به تقلید از آنان داستان های سوگناک عاشقانه می نوشتند، با هیچ مانعی رو به رو نبود. شمار فراوانی داستان به صورت پاورقی در نشریه های سرگرم کننده انتشار می یافت و شماری از باسوادان طبقات متوسط شهری از خوانندگان پر و پا قرص آنها بودند.

 در دهة 1310 ش، از نویسندگان فرانسوی زبانی که ترجمة داستان های آنها در کتاب شناسی ها به چشم می خورد، می توان از اینها نام برد: آپوله، آلبریسم، بالزاک، بوتیه، بوردو، بورژه، پارامانتیه، دُ لیل، دُموسه، دوده، دوما، رنور، زفلوریان،کوپه، کوریه، گوبون، لمان، موپاسان، مونته، وی، هاینه؛ و از نویسندگان انگلیسی زبان:اسکات، اوری، اُهنری، براونینگ، پنکرتون، پو، دویل، دیکنز، شکسپیر، کاپر، کیپلینگ، لام، لانگفلو، ولز؛ از نویسندگان عرب زبان: اسماعیل صفا، خلیل جبران، خالد ضیاء، توفیق فکرت؛ از نویسندگان روسی پیش از انقلاب اکتبر: پوشکین، تالستوی، لرمانتف، چخوف.[4]

 برپایة آمار تخمینی محمد رمضانی از انتشار کتاب های داستانی از 1300 تا 1310ش ، حدوداً 450 عنوان، میانگین سالی 45 عنوان داستان منتشر شده است.[5]   بنا به همین آمار او:

     داستان های ترجمه شده به فارسی                                    180 عنوان

     داستان های کوتاه، اعم از ترجمه و نگارش                           143 "

     نمایشنامه، اعم از ترجمه و نگارش                                     22   "

     داستان های ایرانی به سبک داستان های خارجی                   71    "

     داستان های عامیانة فارسی                                            34   "      

 ----------------------------------------------------------------

    سرجمع                                                               450 عنوان                                                                          

 

 

 محمد رمضانی در فهرست کتاب شناختی اش از  این نام ها به عنوان نویسندگان ایرانی دهة 1300 تا 1310 ش

یاد کرده است( ترتیب الفبایی نام ها در اینجا از او نیست):

اعتصام زاده                                      

اعلم الدوله

امید، حسین

انصاری، ربیع

آرین پور، عباس

آصف الوزاره، اسماعیل

آیتی، ع

ترقی، اسدالله

 حجازی، محمد

خداداده، علی خان

خلیلی، عباس

دشتی، علی

دولت آبادی، یحیی

دیدبان، فتح الله

ربانی، پوریا

رحیم زادة صفوی

شادلو، نصرت الله

شادمان، فخرالدین

شریف، علی اصغر

صنعتی زادة کرمانی

علوی، بزرگ

کمالی

گلشن، حسینعلی

محلاتی، شیخ محمد

مشفق کاظمی

نثری، موسی

هدایت، صادق

هزار جریبی، علیقلی

یقیکیان، ک.  [6]

از میان این نویسندگان  اکنون شماری از یاد رفته اند و آثارشان یا اصلاً بازچاپ نشده یا به ندرت تجدید چاپ شده است. حتی نام برخی از آنان در تاریخ های ادبیات هم نمی آید. نوشته های نویسندگان بنامی همچون صادق هدایت و بزرگ علوی تا شهریور 1320 از جمع اندک شمار خواص ادب دوست بیرون نرفت، اما پاورقی های حسینقلی مستعان(ح. حمید) در نشریه های متعدد خوانندگان بسیاری داشت. صادق هدایت( 1281ـ 1330ش) ، برجسته ترین نویسندة ایران در روزگار خود،  شاهکارش بوف کور را احتمالاً در دورة اقامتش در هند به پایان رساند و آن را به هزینة شخصی در 1315 در بمبئی به صورت استنسیلی تکثیر کرد. فقط تنی چند از نزدیکان محرم هدایت از انتشار این کتاب با خبر بودند یا آن را دیدند و خواندند. پس از اشغال ایران در شهریور 1320 و برکناری رضا شاه، هفته نامة ایران در تهران، در پائیز همان سال بوف کور را به صورت پاورقی منتشر کرد و چند ماه بعد به صورت کتاب در ایران انتشار یافت. در دهة 1330ش/1950م، ترجمه های فرانسوی و انگلیسی آن چاپ شد و خوانندگان آثار ادبی به این زبان ها با نویسنده ای پیشگام در ایران آشنا  شدند، نویسنده ای که به سبب اختناق سیاسی و سانسور،  سال ها ناشناخته مانده  بود.[7]

محمد علی جمالزاده، بنیادگذار داستان نویسی جدید در ایران، در دورة رضا شاه نتوانست جز کتاب یکی بود، یکی نبود، آثار دیگرش را در ایران منتشر کند. مرحلة دوم نویسندگی او پس از شهریور 1320 آغازشد.

  شعر که اصلی ترین وسیلة بیان ادبی در تاریخ ادبی ایران پس از اسلام بوده است، با محدودیت هایی کمتر از داستان و سایر انواع ادبی و آثار رو به رو نبود. شعر در نهان ترین لایه های درونی شاعر زاده می شود، و رعب و حشت سیاسی ـ اجتماعی هم به نهان ترین لایه ها رسوخ می کند. در نتیجه زبان و نماد هایی که شاعر برمی گزیند تا درونی ترین عواطفش را بیان کند، بازتاب بیرونیِ درونی ترین عواطف شاعر است.

  محدویت فقط به شعر جدید منحصر نبود، دیوان های شاعران قدیم را برای چاپ باید به نظمیه می بردند و مجوز می گرفتند. محمد تقی بهار( ملک الشعرا) نتوانست شماری از شعرهایش را در آن دوره منتشر کند. نیمایوشیج و شعرش هم تا شهریور 1320 شناخته شده نبود. آثار مذهبی، حتی آثار سنتی، آثاری که از آغاز چاپ در ایران در دورة قاجاریه بارها و بارها و بدون هیچ منعی منتشر شده بودند، باید مجوز می گرفتند. جز قرآن کریم و کتب ادعیه و برخی منابع مذهبی شناخته شده از نظر ماموران سانسور در نظمیه، هیچ اثر مذهبی دیگری بدون مجوز امکان انتشار نداشت.

 نظمیه فقط مراقب و مسئول صدور مجوز نبود، بلکه واحدی گرفتار خوف و وحشت بود که نباید هیچ مطلبی از زیر چشمش در می رفت. گفته اند که رضا شاه روزنامه های دولتی را به دقت می خواند و اگر ظن می برد مطالبی حتی از باب پند و اندرز نوشته شده ، اما ممکن است گوشه و کنایه ای به دولت زده باشد، دستور توقیف نشریه ای را صادر می کردکه مطلب در آن چاپ شده بود. نظمیه با این خوف همیشگی دست به گریبان بود که شاه مبادا آنها را مواخذه کند که چرا توجه نکرده اند و مطلبی از زیر چشم آنها در رفته است. به همین دلیل ماموران نظمیه هم نشریات را از ریشه می خشکاندند تا هیچ تهدیدی متوجه آنها و واحدشان نباشد. به راستی سانسور ، بهمن وار عمل می کرد و هرچه پایین تر می آمد، بزرگ تر و مهیب تر می شد. به پایین ترین رده های ادارة نظمیه که می رسید، هیچ چیزی را سر راهش برجا نگذاشته بود.[8] ( نیز نک: خسروی، فریبرز، صفحات متعدد؛ کریمی حکاک، 135-142 در ایرانیکا).

 

پاورقی یا کتاب های ورقی

به آثار چاپ شده ای گفته می شود که در فورم های 8 یا 16 یا 24 یا  حتی 32 و 40 صفحه ای، به صورت ساده، بدون برش و صحافی، حتی بدون روکش  در فاصله های زمانی کوتاه انتشار می یافت و از راه دکه های مطبوعاتی هم به فروش می رسید. مضمون اصلی این کتاب ها داستان های سرگرم کننده، هیجان انگیز، عشق های رمانتیک، رویدادهای تاریخی و موضوع های سرگرم کننده بود که به ویژه پیش از ورود رسانة رادیو به ایران، خوانندگان بسیاری در میان قشر با سواد در طبقة متوسط داشت. قیمت ارزان آنها، که به مرور از سوی خریداران پرداخت می شد، و به بودجه شان تحمیل نمی شد، از عامل های موثر در ترویج آنها بود. پاورقی در دورة پهلوی اول رواج بسیاری یافت ، در دهة 1320 هم ادامه یافت و تا اواخر دهة 1330ش کم و بیش به حیاتش ادامه داد. شناسایی دقیق کتاب های پاورقی منتشر شده به فارسی و بررسی موضوع های آنها می تواند از چند جهت به مطالعات مربوط به نشر در آن دوره کمک کند، از جمله به قشری از خوانندگان و پسندهای آنان که از این کتاب ها استقبال می کردند. در هرحال، کتاب های پاورقی در روند کتابخوانی در ایران، افزودن بر شمار خوانندگان، ایجاد انگیزة خواندن در شماری از خوانندگان، از جمله در میان خانم های خانه دار، دختران و پسران جوان، قشرهایی از خوانندگان نه چندان با سواد در میان طبقات پایین، تاثیر بسیاری داشته است. بخش عمده ای از این خوانندگان بعدها شنوندگان داستان های دنباله دار رادیویی و بینندگان سریال های تلویزیونی شدند. نشر پاورقی زمانی که اقتصاد خود را از دست داد و سودی از آن دیگر عاید نشد، از ادامه باز ماند. توقف انتشار پاورقی در مجموع به زیان  نشر و به زیان پدیدۀ کتابخوانی بود.

                                    

2. عتیق پور، محمد، درسی از جامعه: گوشه ای از مبارزات کارگران چاپخانه ها، تهران، مولف،1358، ص 9-10.

3. برای جزئیات در این باره، نک: روحانی، علیرضا، « اسنادی در بارة وضعیت مطبوعات در عصر رضاخان»، گنجینة اسناد، سال 8، ش 29 – 30 (بهار و تابستان 1377)،ص 106.

4. قیصری، علی، « بازتاب تجددخواهی و ناسیونالیسم در ادبیات آغاز دوران پهلوی

( 1300-1320)»، ایران نامه،  سال 18، ش 3 ( تابستان 1379)، ص191-192.

5.  نک: کتاب، دورة 1، ش1 (فروردین 1311)، ص14-16 ( این نشریه به کوشش سید فرید قاسمی بازچاپ و با مقدمه ای همراه شده است: تهران، نشر مرکز، 1380).

6. همان منبع.

7. همان منبع

8. Hillmann, Michael, " Buf-e Kur",in: Encyclopedia Iranica,.vol. 4,London,1990, PP.509-510.

9. در این باره می توانید به این منابع نگاه کنید: خسروی، فریبرز، سانسور: تحلیلی بر سانسور کتاب در دورة پهلوی دوم(تهران، ناشر؟، 1378، ص 159(فریبرز خسروی در کتابش، که پایان نامة دورة دکتری اوست، به موارد فراوان دیگری از نقض حقوق و اعمال سانسور در آن دوره اشاره کرده است) ؛ همایون کاتوزیان، محمد علی، « جامعه و دولت در دورة رضا شاه»، در : تورج اتابکی: تجدد آمرانه، ترجمة مهدی حقیقت خواه، تهران،؟، 1385، ص55؛ مسرت، حسین، پیشوای آزادی: زندگی و شعر فرخی یزدی، تهران، ثالث، 1384؛ Karimi-Hakkak,Ahmad," Censsorship", in: Encyclopedia Iranica, vol. 5,  London,1992.

( احمد کریمی حکاک در مقالة مفصلش در بارة سانسور در دانشنامة ایرانیکا به مهم ترین و اصلی ترین جنبه های سانسور در آن دوره اشاره کرده است).

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: