سیاست به‌مثابه مسوولیت و محبوبیت / آیت وكیلیان

1393/4/31 ۰۷:۵۶

سیاست به‌مثابه مسوولیت و محبوبیت / آیت وكیلیان

دوگانه مصدق- قوام در تاریخ سیاسی معاصر ایران به دلایلی چون نماد‌سازی، هویت‌یابی و ساخت هژمونی سیاسی، از سوی حامیان و مخالفان این دو مدل سیاست‌ورزی ایرانی در دهه‌های 20 و 30 را از ساحت و بافت تاریخی‌شان خارج كرده است. قوام و مصدق از بازمانده‌های دیوان‌سالاری سنتی ایران ، خاندان‌های منشیان و مستوفیان دوران قاجار بودند و بازیگرانی پراگماتیك در عرصه سیاست. در باور سیاسی مصدق و قوام اندیشه مشروطه‌خواهی و تشكیل دولت ملی مشهود بود. عیار سیاسی مصدق را می‌توان تركیبی از مشروطه‌خواهی سنتی و توده‌یی و عیار سیاسی قوام رویكرد نخبه‌گرایانه و سیاست‌ورزی تشكیلاتی و امتناع از قاعده بازی سیاست توده‌یی تلقی كرد.

 

 

آیا قوام در سپهر سیاسی ایران استثنا بود؟

دوگانه مصدق- قوام در تاریخ سیاسی معاصر ایران به دلایلی چون نماد‌سازی، هویت‌یابی و ساخت هژمونی سیاسی، از سوی حامیان و مخالفان این دو مدل سیاست‌ورزی ایرانی در دهه‌های 20 و 30 را از ساحت و بافت تاریخی‌شان خارج كرده است. قوام و مصدق از بازمانده‌های دیوان‌سالاری سنتی ایران ، خاندان‌های منشیان و مستوفیان دوران قاجار بودند و بازیگرانی پراگماتیك در عرصه سیاست. در باور سیاسی مصدق و قوام اندیشه مشروطه‌خواهی و تشكیل دولت ملی مشهود بود. عیار سیاسی مصدق را می‌توان تركیبی از مشروطه‌خواهی سنتی و توده‌یی و عیار سیاسی قوام رویكرد نخبه‌گرایانه و سیاست‌ورزی تشكیلاتی و امتناع از قاعده بازی سیاست توده‌یی تلقی كرد. در دوره‌ مسوولیت اجرایی‌شان همواره خواهان كسب اختیارات ویژه (تقنینی) بودند؛ دوره‌یی مصدق انحلال پارلمان را در كارنامه سیاسی خود داشته و حزب دموكرات كه به عنوان حزب متبوع قوام شناخته می‌شد، متهم به تقلب انتخاباتی شد. قوام ضرورت ایجاد تشكیلات سیاسی و حزبی را ضروری می‌دانست. تشكیل كابینه‌یی ائتلافی از حزب دموكرات ایران، حزب توده و حزب ایران از دستاوردهای نخست‌وزیری قوام و ابتكار عمل سیاسی مهمی در تاریخ ایران آن زمان محسوب می‌شد. كابینه ائتلافی در آغاز جنگ سرد نشان از بلوغ سیاسی سیاستمداران از موقعیت خطرناكی بود كه ایران در آن قرار داشت. عملگرایی سیاسی قوام همراه با اتخاذ تاكتیك‌های متنوع بود، به كارگیری این روش نشان از تحاشی وی از پوپولیسم و خواست‌های بی‌شكل توده‌یی بود اما از طرفی بستر آسیب‌پذیری در تقابل با رقبای سیاسی‌اش را فراهم می‌كرد. مصدق در صفحه شطرنج سیاسی ایران به سیاست حزبی و تشكیلاتی معتقد نبود، تنها به تشكیلات جبهه‌یی اكتفا كرد، پذیرش این سیاست هم نیم‌بند بود، چنانچه در جریان دوره هفدهم مجلس اجازه نداد كه جبهه ملی با نام او وارد كارزار انتخاباتی شود. مصدق در میان دو‌گانه سیاست‌ورزی حزبی و توده‌یی، دومی را به عنوان استراتژی خود برگزید. اتخاذ این روش یعنی سیاست‌ورزی جدا از نهادهای سیاسی و پرهیز ازچانه‌زنی با كانون‌های اصلی قدرت. مصدق موج‌سواری می‌كرد و پیشبرد اهداف سیاسی‌اش توام با عواطف سیاسی مردم بود. كمونیسم‌هراسی، روش سیاسی‌ای بود كه مصدق در تصمیمات كلان و خرد داخلی و بین‌المللی خود دخیل می‌داشت اما قوام برگ‌های بازی متعددی را رو می‌كرد، قوام به مذاكره و گفت‌وگو با كانون‌های قدرت جهانی تكیه می‌كرد و در تصمیمات سیاسی خود به دنبال محبوبیت نبود. مصدق خاستگاه توده‌یی را مبنای عمل سیاسی خود قرار می‌داد و در تفكر سیاسی‌اش حل موضوعات پراكنده و متنوعی چون بیگانه‌ستیزی، استقلال و رهبری مردمی متمركز بود و به نوعی سویه سلبی آن بر وجه ایجابی‌اش می‌چربید. در عرصه سیاست خارجی مصدق رویكرد سلبی داشت و در مقابل نظریه موازنه مثبت قوام كه مبتنی بر تسامح سیاسی با قدرت‌های خارجی بود، نظر موازنه منفی را پیش می‌كشید و معتقد بود سیاستمداران سنتی بقای كشور را به واسطه سیاست نادرست موازنه مثبت در معرض خطر قرار داده‌اند. بسیاری از تحلیلگران، مساله نفت را با مصدق حل‌نشدنی می‌دانستند و مصدق پس از كودتا معترف شد كه: «هدف ملت ایران پول نبود، آزادی و استقلال بود كه به دست آورده بود و در سایه آن می‌توانست همه‌چیز تحصیل كند». در كلام مصدق فروش نفت به قیمت روز مادام كه ملتی آزادی و استقلال نداشت در حكم غلامی بود كه خود را به مبلغ گزافی می‌فروخت. قوام برخلاف مصدق، حین صدارت در‌خصوص مساله نفت گفت: «با استخراج منابع ثروت مملكت موجبات ازدیاد منافع عمومی و تكثیر عایدات دولت و ترفیه حال اهالی فراهم شده، ضمنا برای عده كثیری تهیه شغل شده باشد.» مصدق در مقابل راه سازگاری و تفاهم كه تنها امكان حل بحران نفتی (رنسانس سیاسی) بود را به بن‌بست كشاند.

 

معمای 30 تیر

30 تیر در وجدان تاریخی ما ایرانیان انعكاس اراده ملی بر بستر حادثه‌یی پیچیده بود، آشتی دولت- ملت و تغییر تضاد سنتی تلخی كه در طول تاریخ ایران گریبان این دو عنصر را گرفته بود و در عصر جدید حاصل تقلیل مفهومی در مواجهه با فرآیند مدرنیته بود. 30 تیر در تاریخ ما ذوابعاد است، اگر آن را به خلع قوام و نصب دوباره مصدق تقلیل دهیم، از ساده‌انگاری ما است. 30 تیر عرصه آزمون و خطای سیاست‌ورزی ایرانی است: سیاست‌ورزی سیاستمداری كه سیاست را به‌مثابه مسوولیت نگاه می‌كند، دیگری از دریچه محبوبیت. آزمون تاریخی عرصه عمومی جامعه ایرانی. باور رایج و تحلیل عمومی حوادث 30 تیر در دو بعد شكل‌گیری جنبش خود‌جوش مردم در حمایت از مصدق و بركناری دولت غیرقانونی قوام برجسته شده است اما آیا قیام 30 تیر خودجوش بود و اراده دیگری در پس پرده نبود و دولت قوام فاقد موازین قانونی و پارلمانی بود؟

مصدق به اختیار مقام نخست‌وزیری را وانهاد. حال باید دید آیا انتصاب قوام بر‌اساس موازین دموكراتیك و طبق مناسبات پارلمانی صورت گرفت. قوام با ارسال نامه‌یی به مجلس شورای ملی می‌نویسد: «نه بر‌خلاف رویه معمول و عادی شاغل نخست‌وزیری شده‌ام و نه پیشنهاد‌كننده حكومت نظامی بودم و نه مردم را تحریك به تجمع و مقابله با مامورین حكومت نظامی و پلیس كرده‌ام و نه هیچ دستوری به حكومت نظامی داده‌ام.» مصدق نیز بعد از كودتای 28 مرداد در دادگاه نظامی بر روند قانونی بودن دولت قوام صحه‌‌گذاشت: «من استعفا كردم رفتم. دولتی بعد از بنده آمد، مجلس شورای ملی رای تمایل به آقای قوام‌السلطنه داد. ایشان نخست‌وزیر شدند. ولی دولت خود را به مجلس معرفی نكردند. در این اثنا، البته مسوول مملكت همان نخست‌وزیری بود كه مجلس به او رای تمایل داده و باید دستور بدهد كه مطابق سیاست خودش. سیاست خوب بود یا بد بود، به قوه انتظامی مربوط نبود كه فكر یا تامل بكند آنها باید امر دولتی را اجرا می‌كردند اگر بنا باشد آنها را برای اجرای آن امر بیاورند محاكمه كنند، دیگر چطور ممكن است افسران بتوانند از دولت‌های وقت اطاعت بكنند؟» مجلسی هم كه به نخست‌وزیری قوام رای اعتماد داد همان مجلسی بود كه مصدق را به مقام نخست‌وزیری رساند. حتی اگر این مجلس فاقد صلاحیت لازم و مناسبات دموكراتیك باشد نسبت به هر دو نخست‌وزیر تركیب یكسان داشت و تبعیض سیاسی در میان بود.

قوام نزد آیت‌الله كاشانی و مریدانش در مظان اتهام عقیدتی قرار گرفته بود. كاشانی در اعلامیه خود از قوام به عنوان كسی یاد می‌كرد كه: «توطئه تفكیك دین از سیاست را كه قرون متمادی سرلوحه برنامه انگلیسی‌ها بوده است» دنبال می‌كرده تا «ملت مسلمان را از دخالت در سرنوشت و امور دینی و دنیوی» از این راه خود باز دارد. این تفسیر از اندیشه قوام مربوط به اطلاعیه‌یی بود كه وی تحت عنوان «كشتیبان را سیاستی دگر آمد» صادر كرد. لابی‌گری و مذاكرات جدی، از ملاقات نمایندگان جبهه ملی با شاه گرفته تا دیدار آیت‌الله كاشانی با علاء وزیر دربار، در مخالفت با دولت قوام صورت گرفت. در این مذاكرات بنا بر گفته كاظم حسیبی (نماینده جبهه ملی) شخص شاه اذعان كرده بود كه: «پی راه قانونی برای بركناری قوام باشید.»

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: