نوروز، تجدید سنت، سنت تجدد
1397/12/27 ۱۳:۰۲
«نوروز» بدون تردید مشهورترین سنت كهن ایرانی است كه سراسر جهانیان با آن آشنایی دارند. این جشن قدیمی در عنوانش، یعنی روز نو، به امر تازه و جدید اشاره دارد، در واقعیت هم تجدید حیات طبیعت است. هزاران سال است كه مردمانی كه در حوزه فرهنگی ایرانی زندگی میكنند یا به هر دلیل به آن تعلق خاطر دارند، این سنت درازآهنگ و دیرپا را برپا میدارند، با جشن و سرور و شادی و شادمانی. هیچ زمان هم نشده كه احساس كهنگی و فرسودگی به آنها دست دهد، سنتی در ستایش تجدد و برای آن.
محسن آزموده: «نوروز» بدون تردید مشهورترین سنت كهن ایرانی است كه سراسر جهانیان با آن آشنایی دارند. این جشن قدیمی در عنوانش، یعنی روز نو، به امر تازه و جدید اشاره دارد، در واقعیت هم تجدید حیات طبیعت است. هزاران سال است كه مردمانی كه در حوزه فرهنگی ایرانی زندگی میكنند یا به هر دلیل به آن تعلق خاطر دارند، این سنت درازآهنگ و دیرپا را برپا میدارند، با جشن و سرور و شادی و شادمانی. هیچ زمان هم نشده كه احساس كهنگی و فرسودگی به آنها دست دهد، سنتی در ستایش تجدد و برای آن.
عموما سنت و تجدد را رو در روی هم میگذارند و از تقابل و بلكه تضاد این دو سخنسرایی میكنند. گویی این دو در تعارضی آشتیناپذیر با یكدیگر قرار گرفتهاند و به هیچ عنوان نمیتوان از همنوایی آنها حرفی به میان آورد. بر این اساس نیز سالهاست بلكه دههها كه از تعابیری چون «در ضرورت گذار از سنت به تجدد» سخن میگویند یا مشكل اصلیمان را ماندن در میان این دو معرفی میكنند. این سخنان نیز لابد به گوش همه آشناست كه «ما جامعه و مردمانی در حال گذاریم، وامانده میان سنت و تجدد، نه جدیدیم و نه قدیم، به مارماهی مانیم، نه این تمام، نه آن، نه پایی بر زمین و نه دستی بر آسمان. تا زمانی هم كه در این وضعیت تعلیق به سر میبریم، وضعیت به همین منوال است، بالاخره باید یا رومی روم شد یا زنگی زنگ ماند.»
مدافعان این گفتارهای ناامیدانه و سلبی اولا توجه نمیكنند به اینكه سنت و تجدد، نه فقط چنان از یكدیگر گسسته نیستند كه هر دو در یك اقلیم و در یك زمان نگنجند، بلكه از قضا هیچ تجددی بدون ابتنا بر سنت امكانپذیر نیست. بدون برآمدن و ایستادن بر زمین سنت و تكیه بر متكای آن، هیچ گامی به هیچ سمت و سویی نمیتوان برداشت. هرگونه تجددی، لامحاله تجدید سنت است، ورزیدن با آن به هدف نو كردنش، گسست در عین پیوست و توامان با آن. كسانی كه این همبستگی و پیوستگی در عین گسست را نمیبینند، لاجرم حركت و تحول را در نمییابند. یا در سكون سردابههای نمور و تاریك امر كهنه خود و دیگران را اسیر میكنند یا در تمنای محال ناكجاآباد امر بیسابقه، سخنانی لغو و بدون مصداق را تكرار میكنند و در نسیان محض به سر میبرند.
واقعیت نوروز به عنوان جشن سنتی گرامیداشت فرارسیدن روز و روزگار نو، آشكارا این درهمتنیدگی در عین دوگانگی قدیم و جدید را نشان میدهد و بر رابطه مهر و كین ناگسستنی میان آن دو صحه میگذارد. در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مردمان ایرانزمین نیز این آمیزش امروز و دیروز پیداست. شكی نیست مراسمی كه امروز به عنوان نوروز در میان ایرانیان برگزار میشود، با جشن نوروزی كه در طول هزاران سال پیش نزد اقوام ایرانی برپا میشد، تفاوتهای جدی دارد. یعنی نوروز، كه نوید روز نو است، در گذر تاریخ، خود را هم نو كرده و از سالیان و دههها و سدهها و هزارهها رنگ گرفته است، اگرچه تردیدی نداریم كه عناصری بنیادین در رهگذر زمان، به عنوان سنت نوروز باقی مانده و هویت خود را حفظ كرده، همچنانكه هر موجود زندهای، با حفظ هویت خود همواره در معرض دگرگونی و تغییر است و لامحاله هرگونه انجماد و سكونی را نفی میكند.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.