وزیر دربار پهلوی که از اوج قدرت به گوشه زندان کشیده شد

1397/7/9 ۱۱:۳۶

وزیر دربار پهلوی که از اوج قدرت به گوشه زندان کشیده شد

عبدالحسین‌خان تیمورتاش (معززالملک، سردار معظم خراسانی) متولد سال ۱۲۵۸ش پسر حاج کریم‌خان نردینی بجنوردی معززالملک امیر منظم بود. عبدالحسین‌خان بعد از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و بعد از اخذ مدرک در رشته نظام به ایران بازگشت و به عنوان مترجم روسی، به استخدام وزارت خارجه درآمد.

 

به مناسبت 9 مهرماه مرگ عبدالحسین تیمورتاش

آناهید خزیر: عبدالحسین‌خان تیمورتاش (معززالملک، سردار معظم خراسانی) متولد سال ۱۲۵۸ش پسر حاج کریم‌خان نردینی بجنوردی معززالملک امیر منظم بود. عبدالحسین‌خان بعد از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و بعد از اخذ مدرک در رشته نظام به ایران بازگشت و به عنوان مترجم روسی، به استخدام وزارت خارجه درآمد.

مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران» درباره سمت تیمورتاش پیش از وزارت دربار می‌گوید: «تیمورتاش در انتخابات دوره دوم مجلس با اینکه ۲۹ ساله بود و یک‌سال از سن قانونی کوچک‌تر، نماینده خراسان شد. بعد از اولتیماتوم روسیه و تعطیلی مجلس دوم، به ریاست نظام خراسان (رئیس قشون) منصوب و ملقب به سردار معظم شد. در انتخابات مجلس سوم باز هم به عنوان نماینده خراسان انتخاب شد. مدتی حاکم گیلان و کرمان بود. در کابینه‌ی سوم مشیرالدوله وزیر دادگستری و در کابینه سوم و چهارم سردار سپه وزیر فوائد عامه بود.»

حمدالله مستوفی نیز در «شرح زندگانی من» به چگونگی وی به حکومت گیلان می‌پردازد: «تیمورتاش در سال ۱۲۹۷ش از طرف کابینه وثوق‌الدوله به حکومت گیلان رسید و در آنجا قساوت قلب و بی‌رحمی کم‌نظیری از خود نشان داد. چون در این زمان میرزاکوچک‌خان در منطقه گیلان قیام خود را آغاز کرده بود و در مقابل استعمار و نیروهای داخلی مدافع آن مقاومت می‌کرد. از نظر حکومت مرکزی ولایت گیلان نیازمند حاکم مقتدر و توانایی بود که بتواند نیروی کوچک‌خان را درهم شکند؛ پس کارگزاران حکومت تیمورتاش را برگزیدند. او با گروهی از قزاقان عازم گیلان شد و در آنجا علاوه بر مخالفت با میرزا، رفتار خشونت‌آمیزی با ساکنان بومی درپیش گرفت و اقدام به دستگیری و اعدام مردم بی‌گناه کرد که در بین آن‌ها یاران میرزا از جمله دکتر حشمت نیز بودند.»

چگونگی انتخاب تیمورتاش به عنوان وزیر دربار نیز روایتی دارد که ابراهیم خواجه نوری در کتاب «بازیگران عصر طلایی پهلوی اول» به آن اشاره کرده است: «انتخاب تیمورتاش به این صورت بود که رضاشاه با بهرامی رئیس دفتر مخصوص خود مشورت و اعلام کرد، خواهان وزیر درباری است که سمبل قدرت پهلوی باشد. بهرامی تیمورتاش را پیشنهاد کرد و دلایل خود را برای این انتخاب این‌گونه بیان کرد که تیمورتاش به چند زبان خارجی آشنایی دارد و بسیار آداب‌دان و خوش‌صحبت است. رضاشاه بعد از مدتی تامل با به خاطرآوردن اقدامات تیمورتاش با انتخاب او به عنوان وزیر دربا موافقت کرد؛ چون تیمورتاش در دوران نخست‌وزیری رضاشاه وزارت عدلیه و فوائد عامه کابینه را برعهده داشت و لیاقت و کاردانی خود را نشان داده بود. درضمن مانند خود رضاشاه از تربیت نظامی برخوردار بود و به اطاعت بی‌چون و چرا معتقد بود. جدای از این او فردی متعصب و پای‌بند به قانون و اصول مشروطه نبود و مسلماً می‌دانست که زور بهترین قانون است.»

یحیی دولت‌آبادی در «حیات یحیی» به اقدامات تیمورتاش به‌عنوان وزیر دربار پهلوی اول می‌پردازد و می‌گوید: «تیمورتاش بعد از اینکه به وزارت دربار رضاشاه برگزیده شد دربار باشکوهی برای رضاشاه ترتیب داد و در مدت اندک شخص دوم مملکت و گرداننده کل امور به جز مسائل مربوط به نظام شد و واسطه و حلقه رابط میان همه و شاه به جز نظامیان. علت مداخله‌نکردن او در امور مربوط به نظام این بود که رضاشاه مانند زمان وزارت جنگ این بخش را تحت‌نظر مستقیم خود قرار داد و به کسی حق مداخله در مسائل نظامی را نمی‌داد. وزارت جنگ نامی تشریفاتی بود و رئیس آن عملاً اختیاری نداشت. درواقع رضاشاه به جز بخش نظامی، در سایر امور مملکت نیازمند تیمورتاش بود. این نیاز در امور مربوط به ارتباط خارجی دربار پهلوی به‌اوج خود می‌رسید.»

 

فرجام تیمورتاش درآئینه روایات احمد متین دفتری

پایان تیمورتاش را افراد زیادی روایت كرده‌اند كه از میان آنها گفته‌های «احمد متین دفتری» در زمره خواندنی‌ترین‌هاست. متین دفتری نیز در مقیاسی كوچك‌تر، تجربه‌ای شبیه به تیمور‌تاش داشت. از كارگزاری ارشد و وزارت در دادگستری و تصدی نخست‌وزیری گرفته تا زندان را در دوره رضاخان تجربه كرد. دكتر باقر عاقلی كه مقرر خاطرات وی و از جمله مرتبطین با او در دوره پایانی حیات وی بوده، در شرح پیشینه كاری و سیاسی متین دفتری آورده است: «متین‌دفتری خدمات اداری خود را از 1294 در وزارت امور خارجه آغاز كرد و مدت 12 سال در آن وزارتخانه مصدر مشاغلی بود. آخرین سمتش رئیس اداره عهود و جامعه ملل بود. در سال 1306 به وزارت عدلیه منتقل شد. چندی مستشار دادگاه عالی جنایی بود. در 1308 برای ادامه تحصیل و كارآموزی در سازمان‌های قضایی فرانسه، سوئیس و آلمان به اروپا رفت و مدت سه سال مشغول تحصیل و تمرین بود و دكترای حقوق خود را از ژنو دریافت كرد. پس از بازگشت به ایران در سمت‌های مدیركل، معاون اداری، معاون كل، كفیل و وزیر دادگستری قریب هشت سال اشتغال به كار داشت. در آبان‌ماه 1318 كه تازه جنگ بین‌المللی دوم آغاز شده بود، به نخست‌وزیری رسید و مدت هشت ماه نخست‌وزیر بود كه مورد غضب رضاخان قرار گرفت و از كار بركنار و چندی توقیف و مدتی حبس بود.

بعد از شهریور 1320 از طرف متفقین به اتهام ژرمانوفیلی دستگیر شد و به زندان افتاد. چندی در اراك و مدتی در رشت در اسارت انگلیس و شوروی بود. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به وكالت مردم مشكین‌شهر به مجلس راه یافت و با قوام‌السلطنه به مبارزه برخاست. از 1328 كه مجلس سنا افتتاح شد تا حین الفوت (1350) سناتور انتصابی تهران بود. متین‌دفتری در بین رجال ایران ویژگی‌های خاصی داشت. وی مردی بسیار مطلع و حقوقدان بین‌المللی بود و زبان‌های فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه را خوب می‌دانست، خوب می‌نوشت و دستور زبان فارسی را در نوشته‌هایش حتی‌المقدور رعایت می‌كرد. استاد دانشگاه بود و دانشكده حقوق را آشیانه خود می‌دانست. قریب 40 سال در آن دانشكده تدریس می‌كرد. مؤلفی محقق و جستجوگر بود. در طول عمرش متجاوز از 20 جلد كتاب نوشت كه قسمتی از آنها در دانشگاه تدریس می‌شد. مدت‌ها عضو فرهنگستان ایران بود.

متین‌دفتری در خاطرات خود اذعان دارد كه عموم كار‌گزاران حكومت رضاخان ازجمله علی‌اكبر داور، اذعان داشتند كه تیمورتاش مدت ماه‌های آخر عمر خویش را می‌گذراند و حتی «‌شاید این آخرین بهاری باشد كه می‌بیند!»، از این روی علم كردن محاكمه و دادگاه چیزی جز یك ظاهر‌سازی نیست. رضاخان كسی نیست كه بتواند حكم سفارشی عدلیه خویش را نیز تحمل كند. چنان كه پس از محاكمه تیمورتاش و محكومیت وی به پنج سال حبس، بیش از سه ماه حضور او را در چهار دیواری زندان نیز تاب نیاوردند و او را مهمان پزشك احمدی كردند. متین دفتری فرجام كار تیمورتاش را این‌گونه روایت می‌كند: «در یكی از شب‌های اوایل خردادماه كه هنوز محاكمه تیمورتاش آغاز نشده بود برای انجام كارهای اداری و مذاكره با وزیر وارد دفتر داور شدم. با سرعت و عجله‌ای كه داشت تمام نامه‌ها و احكام را امضا كرد و بقیه كارها را به خودم ارجاع داد و گفت: «تصمیم شما تصمیم من است.» احساس كردم مطالب مهم‌تری دارد كه باید مذاكره كند، لذا از ارائه بقیه پرونده‌ها خودداری كردم. در همین هنگام داور آهی كشید و به پشت صندلی تكیه داد و آهسته به من گفت: «رأی محكمه چه سنگین باشد و چه سبك برای شاه فرقی نمی‌كند. او سرانجام تیمورتاش را از بین خواهد برد. شاید این آخرین بهاری باشد كه می‌بیند، اما چه بهاری. شنیدم مأموران آیرم در زندان با وی رفتار ناپسندی دارند، حتی از ذكر نام خانوادگی وی خودداری می‌كنند. آژان‌ها و مأموران غالباً او را به نام عبدالحسین فرزند كریمداد صدا می‌زنند.»

داور در آن شب قدری از قابلیت، صداقت و قدرت كار تیمورتاش سخن گفت، ولی در عین حال افزود تیمورتاش هم در به وجود آوردن چنین وضعی برای خود مقصر است. خوشگذرانی، ریخت و پاش از بودجه دولت، رفیق‌بازی و مقاومت در مقابل تصمیمات شاه چنین آینده‌ای را نوید می‌داد. شاهی كه خرج روزانه خانواده خود را یادداشت می‌كند و از بدو سلطنت خود تاكنون فقط یك پالتو برای خویش تدارك دیده است چگونه می‌تواند ناظر بر خرج‌های افراطی تیمورتاش در اروپا باشد. داور شمه‌ای از تدابیر تیمورتاش را برای تغییر سلطنت برشمرد و بالاخره گفت: «حیف كه این مرد هم از بین رفت. خدا عاقبت مرا به خیر كند.» برای تیمورتاش دو محاكمه تشكیل شد. ریاست دادگاه با عبدالعلی لطفی و دادستانی به عهده محمد سروری دادستان دیوان كیفر بود. در این محاكمه از امین‌التجار اصفهانی هم سلب مصونیت و با تیمورتاش محاكمه شد و غیر از غرامت نقدی اعم از ارزی و ریالی پنج سال به او حبس دادند، ولی بیش از سه ماه تحمل نكرد و از بین برده شد.

در شهریور ۱۳۲۰ كه شرایط كشور دگرگون شد، پزشك احمدی قاتل تیمورتاش، كه با تزریق آمپول هوا و آمپول‌های سمی مخالفان حكومت را در زندان به قتل می‌رساند، به كشور عراق گریخت ولی به وسیله مأموران عراقی دستگیر و به مقامات ایران تحویل و در دادگستری ایران محاكمه شد. در این دستگیری ایراندخت تیمورتاش ـ دختر تیمورتاش ـ نقشی اساسی بازی كرد، چنانكه در این‌باره گفته‌اند: «پس از سرنگونی رضاخان و فرار پزشك احمدی، ایران تیمورتاش در جهت گرفتن انتقام خون پدرش به صورت ناشناس به بغداد رفت و جلاد رضاخان، معروف به پزشك احمدی كه در این شهر به شغل رمالی و دعا‌نویسی مشغول بود را پیدا كرد، سرانجام نیز با ممارست بسیار از طریق سفارت ایران در بغداد، پزشك احمدی را به ایران آورده و به محاكمه كشاند.»

منبع: ایبنا

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: