مورخان نهضت ملی و غفلت از افكار عمومی / كاوه رهنما

1397/5/28 ۱۲:۰۸

مورخان نهضت ملی و غفلت از افكار عمومی / كاوه رهنما

وقتی سالروز ٢٨ مرداد می‌شود و سراغ كارشناسان و تحلیل‌گران تاریخ و سیاست می‌رویم تا درباره این رویداد تاریخی بپرسیم، معمولا با این واكنش روبرو می‌شویم كه «ای بابا! باز هم ٢٨ مرداد! چقدر در این باره حرف بزنیم، مگر باز سند تازه‌ای منتشر شده است؟ یا شاید هم كسی اظهارنظر جدیدی كرده؟ درباره این رویداد، هر حرف و حدیثی كه ممكن بود را گفته‌اند، دیگر می‌خواهید چه بشنوید و به مخاطبان‌تان بگویید؟!»

 

 

وقتی سالروز ٢٨ مرداد می‌شود و سراغ كارشناسان و تحلیل‌گران تاریخ و سیاست می‌رویم تا درباره این رویداد تاریخی بپرسیم، معمولا با این واكنش روبرو می‌شویم كه «ای بابا! باز هم ٢٨ مرداد! چقدر در این باره حرف بزنیم، مگر باز سند تازه‌ای منتشر شده است؟ یا شاید هم كسی اظهارنظر جدیدی كرده؟ درباره این رویداد، هر حرف و حدیثی كه ممكن بود را گفته‌اند، دیگر می‌خواهید چه بشنوید و به مخاطبان‌تان بگویید؟!» بعضی از اصحاب مطبوعات كه رند و كاربلدتر هستند، به ضرب و زور می‌گردند تا به‌زعم خودشان موضوع جدیدی بیابند و به‌اصطلاح از زاویه تازه‌ای به تاریخ نهضت ملی و وقایع سال‌های پایانی دهه ١٣٢٠ بنگرند. نتیجه آن می‌شود كه پیرامون این رویداد حرف و حدیث‌های مختلفی میان متخصصان در می‌گیرد، با عناوینی چون «آیا ٢٨ مرداد كودتا بود یا نبود؟»، «آیا مصدق پوپولیست بود یا نبود؟»، «آیا فلان گروه یا بازیگر سیاسی از اجانب پول گرفت یا نگرفت؟»، «اسناد جدید و تازه‌یاب چه می‌گویند؟»، «نقش حزب توده در این میان چه بود؟»، «آیا علت شكست نهضت ملی، كارشكنی‌ها و تفرقه و خیانت یاران قدیمی و دشمنان بعدی بود یا خیر؟»، «چرا مردم در ٣٠ تیر به دفاع از مصدق قیام كردند و یك سال بعد در ٢٨ مرداد، او را تنها گذاشتند؟»، «نقش دولت‌های غربی به‌ویژه امریكایی‌ها و انگلیسی‌ها چه بود؟»، «آیا اصولا طرف‌های غربی می‌خواستند با دولت مصدق مذاكره كنند یا خیر؟» و ...

البته پرسش‌های بالا همگی مهم هستند و در صدها كتاب و هزاران مقاله و گفتار به آنها پرداخته شده است. درباره هر‌كدام از آنها نیز اختلاف‌نظرهای جدی و بعضا لاینحل میان صاحبنظران وجود دارد. اما آنچه موضوع این یادداشت است، این است كه پرداختن به این مسائل جزیی تاریخی و فقدان یك نگرش عمیق به تاریخ و آموزش تاریخی، سبب شده كه این مباحث به‌نوعی گفت‌وگوی درونی میان صاحبنظران و متخصصان تاریخی منحصر شود و مردم عادی یعنی كسانی كه متخصص تاریخ نیستند و تخصص‌های دیگری دارند، از جرگه بحث به بیرون رانده یا مورد غفلت واقع شوند. به عبارت روشن‌تر می‌توان به میان مردم كوچه و بازار رفت و به طور تصادفی از هر‌یك از آنها پرسید كه درباره مصدق چه می‌دانند؟ نهضت ملی شدن صنعت نفت چه بود؟ از كجا شروع شد و به كجا ختم شد؟ موافقان و مخالفان آن چه كسانی بودند؟ از همان روزی كه دولت مصدق تشكیل شد تا زمانی كه ساقط شد، چه وقایعی رخ داد؟ نقش حزب توده در این میان چه بود و... نتیجه در كمال تعجب شگفت‌آور و صد البته تلخ و ناراحت‌كننده است، یعنی پاسخگویان به این پرسش‌ها اطلاعاتی بسیار اندك و ناچیز درباره آن رویدادها دارند و مثلا در پاسخ به این پرسش كه مصدق چه كسی بود، ممكن است بگویند: «همان كسی كه نفت را ملی كرد». به احتمال قریب‌به‌یقین درباره سایر پرسش‌ها نیز پاسخ‌ها همین اندازه كلی و در چارچوب «كلیشه»های رایج تاریخی خواهد بود.

ممكن است به نظر آید كه همین اندازه كلیات و كمی بیشتر از آنها برای مخاطبان عمومی و غیرتخصصی تاریخ كفایت می‌كند و ضرورتی ندارد كسانی كه دلمشغولی اصلی و اولیه‌شان تاریخ نیست، بیش از آن بدانند. اگر هم كسی بخواهد درباره ٢٨ مرداد یا پویشگران و جریان‌های سیاسی آن بداند، می‌تواند به انبوه آثار و كتاب‌هایی كه در این زمینه نوشته شده مراجعه كند. این استدلال بر پایه این فرض غلط بنا شده كه تاریخ و آگاهی تاریخی، امری غیرضروری و تجملی است و در حكم سالاد فصلی برای غذاست كه می‌تواند باشد یا نباشد. در حالی كه این نگرش سطحی و ظاهری به تاریخ، این واقعیت اساسی درمورد انسان را نادیده می‌انگارد كه موجودی عمیقا تاریخی و تاریخ‌مند است و بخواهد یا نخواهد، سخت متاثر از گذشته‌ای است كه بر او و بر مادران و پدرانش سپری شده است. بد نیست برای پرهیز از تفصیل بحث، تنها این حكم بسیار تكرار شده را به خاطر آوریم كه «كسانی كه تاریخ خود را به خاطر نمی‌‌آورند، مجبور به تكرار آن هستند.»

 

اما فراسوی این مباحث كلی در ضرورت تاریخ و آگاهی تاریخی، رویدادهای حساس و تاثیرگذاری چون ٢٨ مرداد كه به یك معنا هنوز به تاریخ مرده (آیا اصلا می‌توان گفت هیچ بخشی از تاریخ می‌میرد؟!) نپیوسته‌اند و كماكان در زندگی سیاسی و اجتماعی ما نقش ایفا می‌كنند. ما هنوز درگیر مساله نفت، مناسبات مناقشه‌برانگیز با ایالات‌متحده و غرب و... هستیم و كیست كه بتواند انكار كند، سایه كودتای شوم ٢٨ مرداد، بر این مسائل سایه افكنده است؟ فهم عامه و افكار عمومی در این معضلات سخت متاثر از وقایعی است كه شش دهه پیش رخ داد و به شكست تلخ و اندوهبار دولت مصدق انجامید و در نتیجه ذهنیت عمومی بدون داشتن دركی درست و دقیق از آن وقایع، تنها دچار ابهام و سرگشتگی می‌شود و ناگزیر به صدور احكام كلی و بی‌پایه و اساس دچار می‌شود.

افزون بر این در غیاب روایت‌های شسته، رفته و دقیق از گذشته و وقایع تاریخی كه توسط كارشناسان و متخصصان فراهم آمده، مخاطبان غیرتخصصی اطلاعات خود درباره این رخدادها را از منابع غیرموثق و نامطمئنی اخذ می‌كنند كه متاسفانه این روزها بازارشان سخت داغ است. براین اساس وظیفه گرانبار كارشناسان تاریخی آن است كه به جای طفره رفتن از پرداختن به تاریخ یا دچار شدن به مباحث بسیار تخصصی، از مخاطبان عمومی غافل نشوند و خوراكی سالم و بهداشتی برای ذهن جویای تاریخی ایشان فراهم آورند. طبیعی است كه همه مردم حوصله پرداختن به مباحث تخصصی به نهضت ملی و سردرآوردن از جزییات پیچیده آن را ندارند، اما بدون شك ضروری است كه همه بتوانند روایتی مستند و دقیق، ولو كلی از آنچه در سال‌های پرآشوب دهه ١٣٢٠ رخ داد و نقش بازیگران آن ارایه كنند.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: