1397/4/26 ۱۰:۳۰
دکتر احمد احمدی استاد حوزه و دانشگاه و مرد دین و دانش و اخلاق بود. او فقه و اصول و تفسیر و فلسفه را نزد استادان بزرگ و نامداری چون امام خمینی(ره)، سید محمد محققداماد و علامه طباطبایی آموخته و در دانشگاه تهران مراحل تحصیلی را از کارشناسی تا دکتری طی نموده و به مقام استادی فلسفه رسیده بود.
سیمای ماندگار فرهنگ
مرد دین و دانش و اخلاق / دکتر رضا داوری اردکانی
دکتر احمد احمدی استاد حوزه و دانشگاه و مرد دین و دانش و اخلاق بود. او فقه و اصول و تفسیر و فلسفه را نزد استادان بزرگ و نامداری چون امام خمینی(ره)، سید محمد محققداماد و علامه طباطبایی آموخته و در دانشگاه تهران مراحل تحصیلی را از کارشناسی تا دکتری طی نموده و به مقام استادی فلسفه رسیده بود. از جمله آثار او در دوران اول تحقیق و تدریس در دانشگاه تهران، ترجمه کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» اثر اتین ژیلسون، فیلسوف نئوتومیست فرانسوی است. در آن دوران دکتر احمدی شاید به اقتضای اخلاقی بودنش بخصوص به «فلسفه عملی کانت» توجه کرد و مقالاتی در باب اخلاق این فیلسوف بنام آلمانی نوشت و ترجمه کرد.پس از وقوع انقلاب اسلامی، برحسب ادای وظیفه بخشی از هم خود را مصروف تلاشهای علمی و فرهنگی مانند عضویت در ستاد و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی، تأسیس دانشگاه تربیت مدرس و بنیانگذاری سازمان مطالعه و تدوین کتب علومانسانی دانشگاهها(سمت) نمود و بیش از سی سال مدیریت این سازمان را برعهده داشت. طبیعی و قهری است که مسئولیت اجرایی و وسواس در درست به انجام رساندن کارها مانع شد که مانند سالهای پیش از انقلاب همه هم و وقت خود را صرف تدریس و تحقیق نماید. دکتر احمدی همت و زمان خویش را صرف تدوین و انتشار آثار دیگر همکاران دانشگاهیاش کرد. در زمانهای که اخلاق و فضیلت از همیشه مهجورتر است، قدر کسانی که در میدان علم و عمل همچنان به اخلاق وفادار ماندهاند بسیار بزرگ است. دکتر احمدی دانشمند بود بدون اینکه داعیه داشته باشد. او هم از تواضع بهره کافی داشت و هم متدین و متشرع بود. اما دینداری او برای کوچه و بازار نبود. دکتر احمدی در خلوت خود یعنی در محضر خداوندی دیندار بود. کسانی که او را میشناختند میدانند که در کار چه وسواسی داشت و چگونه میکوشید که از اسراف بپرهیزد. اهل تکلف و تشریفات هم نبود و وقتی میدید در سازمانی بهجای کار کردن وقت میگذرانند آزرده میشد. مختصر بگویم دکتر احمدی استادی بود وظیفهشناس با این مزیت بزرگ که دلش با زبانش یکی بود. شاید از اینرو باشد که اقامت او در خانه سیاست دوامی نداشت. در خانه سیاست کسانی که پایبندی به اخلاق دارند، گاهی میبایست ناگزیر ناملایمات را تحمل کنند و دم نزنند و به اقتضای مصلحت با قول و فعلی که نمیپسندند و درست نمیدانند، مخالفت نکنند. شاید همراه با چنین تجربههایی بود که پس از پایان یکبار نمایندگی مجلس شورای اسلامی دیگر رغبتی به شرکت در انتخابات نشان نداد. عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گرچه شغل و سمت سیاسی نیست اما شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیتواند دور از تصمیمهای سیاسی بماند. نکتهای که در این باب باید به آن توجه شود این است که لازمه اخلاقی عمل کردن احراز درستی تشخیص و حسن عمل نیست. عمل اخلاقی ادای تکلیف است و کسی که احساس تکلیف کند و در ادای آن بکوشد اخلاقی است. هرچند که در تشخیص تکلیف و عمل اخلاقی اشتباه کرده باشد.من و دکتر احمدی از چهل و چند سال پیش همرده بودیم و در این همراهی شاهد بودهام که او همواره به ادای وظایف و تکالیف در هر کار و هر سمتی پایبندی داشت.
هم عالِم بود، هم عالِمپرور / دکتر سید کاظم اکرمی
مرحوم احمد احمدی از جهت علمی جامع معقول و منقول و جامع فلسفه اسلامی و فلسفه غرب است و شخصیتهایی چون ایشان بسیار نادر بوده و هستند. ایشان بویژه بر فلسفه کانت تسلط کافی داشت و میدانیم کانت از بزرگترین فیلسوفان دوران مدرنیته است و هنوز هم اروپائیان تحت تأثیر اندیشههایش هستند. مرحوم دکتر احمدی در کتاب «بنلایههای شناخت» راجع به اندیشه کانت نقدهایی دارند البته آنجایی که اندیشه کانت درست و عقلانی بود آن را هم پذیرفته است و هیچگاه با دیگر اندیشهها دگماتیسم برخورد نمیکرد بلکه همواره در حوزه اندیشه برخوردی منصفانه و خردمندانه داشت.
تسلط ایشان بر فلسفه اسلامی و همچنین شاگردانی که در این حوزه پروراندهاند قابل توجه است اما در قسمت منقول مباحث فقهی زیاد وارد نشدند و بیشتر بر مباحث عقلی تمرکز کردند.
دکتر احمدی بنیانگذار سازمان «سمت» بود و قریب به 25 سال این سازمان را اداره کرد و در این مدت بیش از دو هزار جلد کتاب دانشگاهی در زمینه علوم مختلف و بویژه علومانسانی منتشر کرد که نه تنها دانشگاههای ایران از آن بهره میگیرند بلکه دانشگاههای افغانستان و برخی از کشورهای فارسی زبان نیز از این آثار استفاده میکنند حتی بعضی از این کتابها به زبانهای اروپایی نیز منتشر شدهاند.
مرحوم احمدی هم عالِم بود، هم عالِمپرور و هم نشر علم میکرد. ایشان هر سه وجه را با هم داشت به همین دلیل میتوان گفت که بواقع شخصیت کمنظیری بود. او در کار تدریس حساسیت بالایی داشت و پایاننامهها را از ابتدا تا انتها کلمه به کلمه میخواند و اصلاح میکرد. از این رو، دانشجویانی که با او پایان نامه میگرفتند کار دشواری در پیش داشتند اما در نهایت از اعتبار علمی ایشان هم سهم میبردند. به این اعتبار میتوان گفت میراث ایشان برای جامعه ما، فراتر از کتابها، مقالاتی که از ایشان برای ما برجای مانده، «اخلاق علمی» ایشان است که میتواند نمونه یک عالِم اسلامی باشد.
بسیار استادانی که شاگردش شدند / دکتر نجفقلی حبیبی
هدف اصلی از تأسیس دانشگاه تربیت مدرس، تربیت استاد بود و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد بودند که یکی از مشکلات جدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمبود استاد است و باید برای تربیت استاد تلاش کرد. در این فضا، هدف این بود که استادانی با معیارهای انقلاب، تربیت شوند. بر این اساس، ستاد انقلاب فرهنگی، تأسیس دانشگاه تربیت مدرس را تصویب کرد و از آنجا که ایشان نیز از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند از متولیان تأسیس این نهاد شدند و تا یکی دو سال تحت عنوان «مدرسه تربیت مدرس» در این مجموعه فعالیت کردند.آن زمان، مدرسه تربیت مدرس، شش گروه آموزشی داشت؛ گروه علومانسانی، علوم پایه، علومتجربی، فنی مهندسی، علوم پزشکی و هنر. «مدرسه تربیت مدرس» خود استاد نداشت. تدارک این همه استاد خصوصاً برای رشتههای علومانسانی که تعداد رشتههای بیشتری داشت، کار دشواری بود. اما با این حال، اعتبار معنوی دکتر احمد احمدی و زمان و انرژی که برای این کار میگذاشت به این امر تحقق بخشید.دکتر احمدی بخش «علومانسانی» را خود بر عهده گرفت و این یکی از کارهای عظیمی بود که ایشان با همه اشتغالاتی که داشت، پذیرفت. چندین سال رئیس گروه علومانسانی بود و بعد که «مدرسه تربیت مدرس» به «دانشگاه تربیت مدرس» تغییر یافت، باز هم ریاست دانشکده علومانسانی را عهدهدار شدند. آن زمان، ادبیات فارسی، قرآن و حدیث، فلسفه، تاریخ، جامعهشناسی، علوماجتماعی و... در این مجموعه تدریس میشد و ایشان بنا بر علاقه با حساسیت بسیار مشکلات و مسائل این دانشکده را به دوش میکشیدند.پساز مدتی، بهدنبال اهمیت مسأله «تربیت استاد» و همچنین اهمیت خود «علومانسانی» ایشان سعی کردند تا نظم آموزشی که در دانشگاهها وجود داشت را در حوزه علمیه هم تأسیس کنند و در این راستا، اقدام به جذب طلبههای فاضل کردند تا بر اساس متدولوژی دانشگاه و البته با میزانهای حوزه به آنها مدرک داده شود.دورهای که در دانشگاه تربیت مدرس با ایشان همکاری داشتم، از دلنگرانیهای ایشان همواره این نکته بود که مبادا در فضایی که استادان ثابت نیستند، بنیه علمی دانشجویان پایین بیاید و از این رو، خود تلاش میکرد تا از این امر ممانعت کند و رسالههای دانشجویان را بهمنزل میبرد و اشکالات آنان را یادداشت کرده و مرتب به دانشجویان تذکر میداد. دقت و سختگیری ایشان در خصوص دانشجویان بسیار قابل تأمل بود.ایشان هم در حوزه علمیه بخوبی درس خوانده بودند و یک فرد فاضل تلقی میشدند و هم در دانشگاه. از این رو، عصاره این دو نهاد محسوب میشود. اما آنچه در مجموعه تربیت مدرس انجام دادند مربوط به روحیه و تعلق معنوی، معلمی و انقلابی ایشان بود و میدانست که نیاز آن روز دانشگاهها، تربیت استادانی متدین و مؤمن به انقلاب و در عین حال با سواد بود.
تلاش برای پیشرفت کشور از رهگذر دانشگاه / حجتالاسلام محمد زمانی
سال 1331 از نهاوند به حوزه علمیه بروجرد آمدم تا درس طلبگی بخوانم. 13 ساله بودم که به حوزه علمیه آمدم و دکتر احمد احمدی از من 6 سال بزرگتر بود. آن زمان، در حوزه علمیه بروجرد، حدود 60 نفر طلبه وجود داشت و چون کسی را نمیشناختم، مرتب پرسوجو میکردم کدام بهتر و مقبولتر است و پس از پرسوجوهای بسیار به دو نفر برخورد کردم؛ یکی از آن دو، مرحوم احمدی بود که پنج سال جلوتر از من از ملایر به بروجرد آمده بود و در حوزه علمیه ملایر، کتاب «جامع المقدمات» را که کتاب اول طلبگی آن زمان بود و از قضا، کتاب بسیار سنگینی بود را به تنهایی خوانده بود. در توضیح ویژگیهای اخلاقی مرحوم احمدی باید گفت که ایشان بسیار فرد تلاشگر، محکم و درونگرایی بود و به همین دلیل، شناخت ایشان برای افراد معمولی تقریباً غیرممکن بود. مایل نبود که خود و تواناییهایش را ابراز کند و معتقد بود اگر انسان در مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی، عرفانی و فلسفی توانایی دارد، لزومی ندارد که خیلیها بدانند که در چه مرحلهای است و چندان مایل نبودند که در این ماجراها مطرح شوند و بیشتر تلاش خود را بر خودسازی میگذاشتند. ایشان یکی از شاگردان مهم علامه طباطبایی بودند اما نبوغ علمی ایشان باعث شد که بتدریج در دانشگاه نیز مدارج علمی خود را طی کند. بعد از پیروزی انقلاب بهدلیل علاقهای که به مردم داشت، در دوره هفتم، به مجلس آمد اما بارها، به من گفت که نباید این کار را میکرد و دیگر نمیخواهد که به مسائل سیاسی ورود کند و میخواهد از رهگذر دانشگاه، برای پیشرفت کشور تلاش و خدمت کند. از این رو، به اعتقاد من، مهمترین میراث ایشان را باید در سازمان سمت و کارهایی دید که ایشان در این سازمان انجام دادهاند. البته داشتن دغدغههای علمی ایشان، باعث بیتفاوتی نسبت به مسائل مردم در سایر زمینهها نشد و ایشان در کنار خدماتی که در حوزه علمی و معرفتی داشتند، در خصوص مسائل اقتصادی و سیاسی هم بسیار حساس بودند و به مشکلاتی که در این حوزهها پیش میآمد؛ شخصاً برای سر سامان دادن به امور ورود میکردند.
شاگردان بخوبی استادیش را پاس داشتند / دکتر مهراب صادقنیا
مرگ هر کدام از افراد جامعه برای آن جامعه یک چالش است و اگر آن فرد از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار باشد، این چالش بزرگتر هم میشود. درگذشتِ حجتالاسلام دکتر احمد احمدی که فیلسوف، فقیه، مترجم، استاد و در یک کلمه انسان وارسته و فرهیختهای بود، برای ما و بویژه برای جامعه علمی ما یک چالش بزرگ است که «لا یسدها شئٌ.»
در میان کسانی که افتخار دوستی و همکاری با استاد دکتر احمدی را داشتهاند، احتمالاً من کمترین شایستگی را دارم که روایتگر فضایل ایشان باشم؛ اما به پاس زمان کوتاه ولی عمیقاً تأثیرگذاری که با ایشان همکاری داشتهام، پسندیده دیدم که نکوداشت خود را در شمایل این یادداشت کوتاه منتشر کنم.
استاد بودن و استادی کردن
«استاد بودن» و «استادی کردن» و «آموختن» معنای ثابتی ندارد. ما این معنا را از طریق کسانی در ذهن خود برمیسازیم که برای ما در نقش معلم ظاهر شدهاند و بر سرِ راهمان قرار گرفتهاند. گاه گرم و شیرین و ناب و گاه سرد و تلخ و گَس. شاید دانشآموختهگان ما هر دو را تجربه کرده باشند؛ ولی آنان که با استاد دکتر احمدی درسی گذراندهاند، میدانند او تنها یک آموزگار که از اقتدار علمی برخوردار باشد نبود؛ بلکه انسانی دلسوز، مهربان، همدل و روراست بود که در غم، شادی و رنج شاگردانش و بلکه همه مردم سهیم میشد، با آنان نزدیکدلانه سخن میگفت و آنان را همراهی میکرد. استادی که لحظه به لحظه آموخت و آموزاند و با مرگش نیز به شاگرانش یاد داد که یک انسان میتواند یک عمر با بندگی و خلوص زندگی کند، از پیچها و لغزشگاههای خطرناک بگذرد، طوفانهای زیادی را پشت سر گذارد و در عین حال، هیچ لحظه تاریکی را در تمام طول زندگی خود بجا نگذارد. روزی که او بر دوش شاگردانش رو به ابدیت میرفت، اقتدار و شکوه اخلاقیاش به همه آموخت که میتوان متعهدانه تا دم فرجامین برای تعالی علم و فرهنگ کوشید.
او مسئولیتهای زیادی را تجربه کرده بود، از نمایندگی مجلس گرفته تا عضویت در شورای انقلاب فرهنگی، اما هیچ وقت «استاد» بودنش را فراموش نمیکرد؛ همیشه استاد بود و استادی میکرد حتی وقتی در پشت میز ریاست «سمت» با معاونانش سخن میگفت. او به شاگردانش حُرمت میگذاشت؛ از آنان به نیکی یاد میکرد و بارها ما را به افرادی ارجاع میداد و میگفت: «او شاگرد خوب من بوده، اگر بتواند کارتان را راه میاندازد.» حضور قدرشناسانه شاگردان استاد در مراسم خاکسپاریاش نشان داد که شاگردان نیز استاد خود را فراموش نکرده بودند و استادیاش را پاس داشتند.
مهربان و دستگیر
تجربه نشان داده است که علم «آنِ» ما را نمیسازد، بلکه آنی که هستیم را «آنتر» میکند. خصلتهای ما با دانشی که میآموزیم دَرهم شده و نمایانتر میشوند. دکتر احمدی با آن مقامِ درخورِ ستایشی که در فقه و فلسفه داشتند و با آن مرتبه علمی که در حوزه و دانشگاه داشتند، همچنان یک انسان شریف و مهربان بودند که فروتنی و اخلاق از او نمایان بود. هر کس، مردم خونگرم، صادق، روراست و مهربان ملایر را میشناخت با یک گفتوگوی کوتاه با دکتر احمدی درمییافت تمام آن خصلتها در استاد ما موجود است و دانش او و کرسی علمآموزیاش و نیز مسئولیتهای فراوانش نتوانسته است صفات انسانی او را فرو کاهد.
او در پرتو تسلطی که به دانشهای حوزوی و دانشگاهی داشت، این ویژگیها را برجستهتر کرده بود. من بارها اشک او را دیدم وقتی از غم کسی سخن میگفت، بارها دیدم وقتی از ظلمی که به کسی رفته است سخن میراند، بر پای خود میکوبید، میدیدم که وقتی از ناخوشجانی کسی خبردار میشد، بیتابی سراغش میآمد. برای همکارانش چقدر پدری میکرد، از خطایشان به نیت ترمیم، چشم میپوشید، ظاهر و باطنش یکی بود و اینها همه نشانههای آن طبیعت پاکی است که او از روستازادگی و ملایری بودنش ارث برده بود. دفتر ایشان نه تنها محل رجوع همکاران و شاگردان، که همواره گروههای مختلفی از جامعه و همشهریها برای دادخواهی و کمک به ایشان رجوع میکردند.
دغدغههای دینی
در میان همکسوتان ما، هستند افرادی که نتوانند طلبگیشان را با مسئولیتهای سیاسی اجتماعی یا دانشگاهی بودنشان همراستا کنند و در نهایت دست به انتخاب میزنند و گاه یادشان میرود طلبهاند و مسئولیت تبلیغ دین دارند. دکتر احمدی با اینکه سالها مرتبه استاد تمامی دانشگاه تهران را داشت و نیز مسئولیتهای سیاسی اجتماعی زیادی را پذیرفته بود، ولی همچنان دغدغههای حوزوی و طلبگی داشت. کتابهای علوم انسانی را با دقت میخواند که مبادا از انتشار آنان مشکلی عقیدتی ایجاد شود. برخی پروژهها را با همین نیت دنبال میکرد. چشمهای اشکبار او یادم نمیرود وقتی میگفت: «این کتاب را برای فلانجا تهیه کنید، شاید کمکی باشد به دین مردم.» یا میگفت «شاید خدمتی باشد به دین». یک بار از ایشان پرسیدم از ارسال کتاب به کشورهای مختلف انگیزه درآمدزایی برای سازمان دارید؟ پاسخ دادند: نه! میخواهیم کار طلبگیمان را بکنیم. همین که بخوانند کافی است.
سمت ؛ یادگار ماندگار / دکتر محمدرضا سعیدی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تأمین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز دانشگاهها و نیز تهیه محتوای آموزشی مناسب این مراکز از دغدغههای جدی عرصه آموزش عالی بود. به این منظور شورای عالی انقلاب فرهنگی، تأسیس دانشگاه تربیت مدرس و سازمان سمت در دستور کار قرار گرفت. مرحوم دکتر احمد احمدی در راهاندازی این دو مرکز و بویژه انتشارات سمت نقشی کلیدی و محوری داشتند. سازمان سمت با پایمردی، دلسوزی و شکیبایی و هدایت ایشان در طول بیش از سه دهه فعالیت با وجود کاستیها و فرازونشیبها به باور اکثریت جامعه دانشگاهی نقشی بیبدیل در عرصه تأمین منابع درسی علوم انسانی برعهده داشت و ایشان «سمت» را به مثابه شجره طیبهای میپنداشتند که با یک میلیون اهدایی با برکت حضرت امام(ره) رشد و نمو یافت و در حال حاضر بیش از 2150 عنوان کتاب را با شمارگان در حدود 40میلیون نسخه منتشر کرده و با حداقل قیمت ممکن در اختیار جامعه دانشگاهی قرار داده است. این حجم کار موجب شده بود رئیس سمت در سالیان اخیر از سمت بهعنوان «میراث ملی» یاد کند. میراثی که امروز علاوه بر ایران در سایر کشورها و بویژه افغانستان و عراق بهعنوان مرکزی پژوهشی - انتشاراتی مورد اقبال قرار گرفته است و دهها اثر آن به زبانهای مختلفی چون عربی، انگلیسی، روسی، آذری، اردو و حتی چینی ترجمه و منتشر شده است. مهمترین دغدغه ایشان در این سازمان را باید گزینش بهترین صاحبنظر، متن، ارزیابی دقیق آن و انتشار اثر با بهترین کیفیت و عرضه آن با کمترین قیمت جست. رسالتی نانوشته برای سمت در نظر داشتند که همانا آموزش درستنویسی فارسی بود. این را بارها در مناسبتهای مختلف میفرمودند: «من به این سرزمین و زبان فارسی عشق میورزم.» برای دستیابی به این نکات نیز تقریباً بر تمامی مراحل کار نظارت مستقیم داشتند. متون و کتابها را، با توجه به اشرافشان به علوم اسلامی و انسانی، بهعنوان صاحبنظری دقیق ارزیابی میکردند. صاحبان آثار نیز با گشادهرویی نظراتشان را میپذیرفتند و اعمال میکردند. علاوه بر این بر روند ویرایش و آمادهسازی نیز نظارت کامل داشتند و نکات مفید و دقیقی را متذکر میشدند. هنگام تصمیمگیری سالانه در خصوص نحوه قیمتگذاری کتابها مناطق محروم و دورافتاده سراسر ایران از ایلام تا سیستان و بلوچستان را در نظر داشتند و کمترین افزایش را با اکراه میپذیرفتند. به گونهای که آثار سمت ارزانترین کتابهای بازار بود. علاوه بر این، سمت را همواره بهعنوان خانوادهای فرهنگساز در جامعه معرفی میکردند و در حفظ بیتالمال سخت کوشا و نگران بودند؛ البته در بخشش از مال خود کریم و سخاوتمند. لازم به ذکر است که در 25 سال همکاری که با دکتر احمد احمدی داشتم و مسئولیتهای گوناگون مدیریتی، معاونتهای اجرایی، پژوهشی و نظارت علمی- فنی سمت را عهدهدار بودم از سجایای اخلاقی و رفتار و منش آن عالم ربانی بهرههای فراوان بردهام. یاد این عالم عامل گرامی باد.
یادی از عالِم عامِل / دکتر محمدرضا مخبر دزفولی
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمد احمدی مردی خوشمشرب، خوشفکر، ساده زیست، دوراندیش، خونگرم و در عین حال صریح و قاطع بود. او که دروس تفسیر و فلسفه اسلامی را در سطوح عالی نزد مرحوم علامه طباطبایی، درس فقه و اصول را نزد کسانی همچون حضرت امام خمینی(ره)، آیتالله العظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی، آیات عظام سلطانی، مشکینی، محقق داماد و نجفی مرعشی فرا گرفته و همزمان دکترای فلسفه غرب را از دانشگاه تهران اخذ کرده بود به واسطه تربیتی که از حوزه و دانشگاه یافته بود و در کسوت عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استادی حوزه علمیه نقشی بیبدیل در تقویت این دو نهاد ایفا نمود و دین خود را طی دوران حیات پر ثمرش به این دو نهاد انسانساز ادا کرد.دکتر احمدی با حضور مؤثر در ستاد انقلاب فرهنگی در زدودن افکار انحرافی از محیطهای دانشگاهی نقش مؤثری ایفا کرد و با عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و حضور فعالانه در آن به توسعه علمی و فرهنگی کشور کمک شایانی نمود.روحیه عالمانه و انقلابی که این عالم وارسته (دو بال علم و عمل) در خود جمع کرده بود، سبب شد که دکتر احمدی در تربیت نسل دانشگاهی «خودباور» و «انقلابی» نقشی چشمگیر داشته باشد. از دغدغههای ایشان توسعه علمی کشور بر مبنای موازین اسلامی بود. ایشان نه فقط در حوزه علمی شخصیتی فیلسوف و ممتاز بودند بلکه در حوزه عمل و اجرا نیز کارهای ایشان درخشان بوده است.از آنجا که انقلاب اسلامی ما، در بن و بنیاد «انقلابی فرهنگی» است و در انقلاب فرهنگی، سهم عمده بر دوش علوم انسانی است، در تاریخ 7/12/63 در سیزدهمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی که جایگزین ستاد انقلاب فرهنگی بود موضوع تأسیس سازمانی مستقل به نام «سازمان مطالعه و تدوین کتب علومانسانی دانشگاهها» (سمت) به تصویب رسید، با این هدف که در زمینه علومانسانی بویژه از نظر پیوند آنها با مسائل اسلامی به تدوین کتب مبنایی و نیز کتب درسی برای دانشگاهها بپردازد. مرحوم دکتر احمدی بنیانگذار «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها» (سمت) بود و حدود 34 سال مدیریت درخشان این سازمان را در کنار عضویت فعال در شورای عالی انقلاب فرهنگی برعهده داشتند. او با تأسیس و مدیریت سازمان «سمت» و با همکاری دانشمندان و استادان متعهد و دلسوز حوزوی و دانشگاهی به مطالعات و تحقیقات لازم پرداخت و بار سنگین تولید محتوای اسلامی در حوزه علومانسانی را بر دوش کشید و به تألیف و ترجمه منابع اصلی و فرعی درسی اقدام نمود.
همچنان که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند او براستی عمر با برکت خویش را در خدمت علم و تحقیق و تربیت جوانان جویای علم گذراند و مسئولیتهای مهم این عنصر خدوم و پر کار در مسائل دانشگاهی در دوران انقلاب و جمهوری اسلامی فصل درخشانی از زندگی ایشان بود؛ عضویت دهها ساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ایجاد و اداره مؤسسه سمت، مدیریت بخشهای مهم و حساسی از مجموعه دانشگاهی کشور، بخشهای برجستهای از این دوران است. او حقیقتاً مردی انقلابی و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن بود. روحش شاد و یادش گرامی
امانتدار بیتالمال / دکتر سید طه مرقاتی خویی
همکاری طولانی مدت این بنده با استاد بیبدیل و عالم فرزانه آیتالله دکتر احمد احمدی –قدسالله نفسه الزکیه- از سال 71 تا 92 (21 سال) به عنوان معاون و قائممقام «سازمان مطالعه و تدوین کتب علومانسانی دانشگاهها» (سمت) و پس از انتقال به دانشگاه تهران به عنوان عضو شورای عالی و پژوهشی «سمت» فرصتی بود برای درک محضر پر فیض استاد و دریافت نکات اخلاقی از ایشان.
یکی از ویژگیهای بارز دکتر احمدی حساسیت زیاد در «حفاظت از بیتالمال» بود. به نمونههایی از رفتار و کردار ایشان در این زمینه اشاره میکنم که بدون واسطه، آنها را دریافت کردهام:
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری همه ساله برای رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مبلغی را به عنوان حق مسئولیت تصویب و ابلاغ میکرد و معاونان و مدیران هر مجموعهای درصدی از آن رقم را دریافت میکردند. این موضوع پس از ابلاغ وزارتخانه در هیأت رئیسه «سمت» مطرح و تصمیمگیری میشد. در همه سالها که بنده در «سمت» مسئولیت داشتم یادم نمیآید که مرحوم دکتر احمدی مبلغ اعلامی را دریافت کند. همیشه تأکید داشت این مبلغ زیاد است آن را کم کنید و در ضمن برای اینکه حقی از دیگر مسئولان سمت ضایع نشود، میفرمود: شما میتوانید درصد همان رقم اعلام شده را دریافت کنید ولیکن این درس اخلاقی و عملی دکتر برای ما الگو و راهنما بود و حق مسئولیت همه مدیران تابعی از حق مسئولیتی بود که ایشان میپذیرفتند.
دکتر احمدی در 33 سال مسئولیت خود در سازمان «سمت» هرگز حق مأموریتی دریافت نکرد. اگر در مواردی امور اداری– آنهم در آغاز شکلگیری «سمت»- به جهت ناآشنایی با خلق و خوی دکتر احمدی مبلغی را به عنوان حقمأموریت در لیستهای حقوق میآورد در مرحله پایانی که معمولاً لیست حقوقها را خود دکتر ملاحظه میکرد (البته در اوایل کار سمت) آن را خط میزد.
یکی از خصلتهای ستودنی و آموزنده استاد احمدی در طول سالهای مدیریتی در سازمان «سمت» دقت تمام و مستقیم در متون آموزشی بود، خواه در رشته تخصصی خود مانند فلسفه، کلام و سایر رشتههای الهیات و خواه غیررشته تخصصی مانند مدیریت، روانشناسی، حقوق و حتی متون آموزش انگلیسی تخصصی.
ایشان معتقد بود یک متن آموزشی باید از هرجنبهای بیعیب باشد، هم «محتوا» باید دقیق و عالمانه نگارش شود و هم «زبان نگارش» باید زبان معیار باشد و هم نباید بدآموزی داشته باشد. این حساسیت موجب میشد که دکتر در اکثر متون تحویل شده توسط استادان، خود مستقیم ورود پیدا میکردند و متن را با دقت میخواندند و در حاشیه اثر تذکراتی میدادند. در مواردی پس از ملاحظه ایشان، کل کتاب حتی بعد از ویرایش، عودت داده میشد. این دقت وسواسگونه موجب شده بود که هنگام ارسال مجموعه کتابهای «سمت» به کشور افغانستان، مرحوم دکتر احمدی در مصاحبههای خود با اطمینان میفرمود: ما حتی یک کتابی نداریم که موجب تفرقه بین شیعه و سنی شود.
آنچه بیان شد مقدمهای بود برای این جمله که دکتر احمدی بابت ارزیابی و ملاحظه این آثار در طول دوران مسئولیت خود که غالباً در منزل و در خارج وقت اداری انجام میشد حقالزحمهای دریافت نمیکرد.
در دوره ریاست جمهوری دکتر احمدینژاد مصوبهای از هیأت وزیران گذشت که اتومبیلهای دولتی در اختیار با پرداخت وام طولانیمدت به مدیران واگذار شود. دکتر احمدی با ملاحظه این مصوبه بسیار ناراحت شد و فرمود: من هرگز این مصوبه را اجرا نخواهم کرد. این کار، چوب حراجی بر بیتالمال است. این مصوبه در سازمان «سمت» اجرا نشد و بعدها به طور کلی لغو گردید.
مرحوم دکتر احمدی نسبت به بیتالمال اعتقاد خاصی داشت و هنگام ارجاع کار یا مسئولیتی و احیاناً استنکاف طرف مقابل از پذیرش آن، جملهای را یادآوری میکرد: یادمان باشد تجاربی که در مدت مسئولیتمان به دست آوردهایم هم، بیتالمال است و در روز رستاخیز از ما در این باره سؤال خواهد شد.
دکتر احمدی در مأموریتهای خارجی که اینجانب توفیق داشتم در دو سفر افغانستان و چند کشور عربی ایشان را همراهی کنم بسیار در هزینهها احتیاط میکرد و سعی وافر داشت که مانند ایران از اول وقت، خود را برای شرکت در جلسات کاری آماده کند. یادم نمیرود در یکی از سفرها 2 هزار دلار بهعنوان تنخواه از امور مالی دریافت کردم و چون میهمان سفارت بودیم، این پول خرج نشد. پس از بازگشت، چندبار از بنده سؤال کردند فلانی آن مبلغ را برگرداندید؟ عرض کردم، آری حضرت استاد.
در پایان ضمن طلب مغفرت برای استاد دکتر احمدی که مانند پدر برایم عزیز بود و حق استادی بر گردن این بنده ناچیز دارد از خداوند منان سپاسگزارم که برایم توفیق مجالست و همکاری با چنین شخصیت عارف و زاهد را ارزانی داشت.
مخبری صادق از جمع ارباب عمائم / دکتر غلامعلی حداد عادل
وقتی روزنامه ایران از من خواست در چهلمین روز درگذشت دوست نازنینم دکتر احمد احمدی به یاد او مطلبی بنویسم، یادم آمد که در حدود دو سال پیش در مجلسی که از سوی «مجمع عالی حکمت اسلامی» در قم برای بزرگداشت او برپا شده بود، سخنرانی کردهام. مناسب دیدم که گزیدهای از آن متن را با ویرایشی مختصر تقدیم خوانندگان روزنامه کنم. حقیقت این است که امروز هم که دیده از دیدارش محروم مانده، اگر میخواستم چیزی برایش بنویسم، کمابیش شبیه همین مقاله میشد. افسوسی که امروز در فقدان او بر دل و جان من چنگ میزند، دقیقاً به اندازه تحسینی است که دیروز در حیات و حضور او بر لب و زبان من موج میزد.
***
دوستی من و آقای دکتر احمدی نزدیک به نیم قرن عمر و دوام داشت. سال 1347 بود و تازه از شیراز به تهران برگشته بودم. در کارشناسی ارشد در رشته فیزیک فارغالتحصیل شده اما ممنوعالتدریس بودم و در تهران بیکار. در آن سالها، در مؤسسه «در راه حق» در قم، جزوههای کوچکی در معارف اسلامی و احوال پیامبران برای جوانان تهیه و منتشر میشد که آقای موسوی گرمارودی آنها را در تهران ویرایش میکرد. آقای گرمارودی را دستگیر کرده بودند و آیتالله حاج سیدمحسن خرازی از طریق دوست قدیم و همدبیرستانی من، آقای دکتر کمال خرازی، کار ویرایش جزوات در مؤسسه «در راه حق» را به بنده محول کردند. من هم که فرصت و وقت داشتم و علاقهمند به نگارش بودم، این کار را با کمال رغبت پذیرفتم. چنین بود که با آقایان آیتالله مصباح، آیتالله خرازی و دکتر احمدی در مؤسسه «در راه حق» آشنا شدم.
در سال 1348، تغییر رشته دادم و وارد دانشکده ادبیات شدم. سال اول در رشته علوم اجتماعی درس خواندم و سال بعد وارد دوره کارشناسی ارشد فلسفه شدم. آقای احمدی هم دانشجوی رشته فلسفه بود. با آنکه ایشان یک سال در دوره کارشناسی از من جلوتر بود، رفاقت ما با سابقه دوستی از قم، روز به روز بیشتر شد. از سال 1351، با هم وارد دوره دکتری شدیم و درسهایمان با هم تمام شد و استادان واحدی داشتیم.
در آن سالها، گاهی هم با آقای دکتر احمدی به قم میرفتم و در درس شبهای پنجشنبه مرحوم علامه طباطبایی که گاهی هم در منزل دکتر احمدی برپا میشد، شرکت میکردم. بعد از انقلاب هم ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی بود و بنده در کارگروههای آن ستاد و چند سال بعد، هر دو در گروه فلسفه دانشگاه تهران، معلم و عضو هیأت علمی شدیم. در آموزش و پرورش هم سالها با ایشان در امور مختلف همکاری داشتم و کارهای مشترک زیادی کردیم. چهار سال هم در مجلس هفتم در خدمت ایشان بودم. در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در شورای تحول علوم انسانی هم هر دو عضویت و همکاری داشتیم. با سازمان «سمت» هم که با مدیریت ایشان اداره میشود، قرار همکاری داشتیم برای چاپ کتابهای دانشگاهی شورای تحول.
آقای دکتر احمدی را باید به عنوان یکی از نمایندگان حوزه در دانشگاه شناخت، مخبری صادق از جمع ارباب عمائم؛ فردی که نزد فقها و آیات عظام درس خوانده و شاگرد بیواسطه علامه طباطبایی و دوست نزدیک و یار صمیمی آیتالله مصباح و آیتالله جوادی بوده و سپس به دانشگاه آمده و فلسفه خوانده بود. البته آمدن آقای دکتر احمدی به دانشگاه به معنی اعراض او از حوزه نبود. در همان سالها خیلیها به دانشگاه میآمدند، ولی حتی اگر عبا و عمامه خود را هم بهظاهر برنمیداشتند، باطناً از حوزه جدا میشدند، اما آقای دکتر احمدی در دانشگاه به تمام معنا ملتزم و معتقد و وفادار به همه آن چیزی بود که اصول روحانیت اقتضا میکرد؛ بدون کمترین خودباختگی و وادادگی در برابر حال و هوایی که بر فضای دانشگاه حاکم بود. از طرف دیگر نسبت به درسهای دانشگاهی هم، نظر تحقیر و نگاه تیره و بدبینانه و لجاجتآمیز نداشت و نمیخواست مخالفت سطحی کند یا آن چیزی را که در دانشگاه فلسفه غرب خوانده میشود بالمره منفی بداند. طبیعتی متوازن داشت و برای آموختن و فهمیدن آمده بود؛ طبیعتِ متوازنِ علمیِ معتقد به فلسفه اسلامی و عرفان و حکمت اسلامی و در عین حال جویای معرفت که در فلسفه غرب چه میگذرد.
از این رو است که بنده شخص آقای دکتر احمدی را از جمله مصادیق عینی وحدت حوزه و دانشگاه میدانم که هم در حوزه خوب درس خوانده و هم در دانشگاه. در سالهای دانشجویی ما، استادانمان که تحصیلکرده اروپا بودند و به تمام معنا دانشگاهی بودند، برای ایشان که در کسوت روحانی در کلاسهای دکتری و کارشناسی ارشد حضور پیدا میکرد، احترام قائل بودند.
از امتیازات دیگر ایشان، در کنار حکمت و فلسفه و فقاهت، تسلطش بر زبان خارجی و بویژه انگلیسی بود. کسانی که ترجمههای ایشان را خواندهاند یا با اصل تطبیق دادهاند، تصدیق میکنند که تسلط ایشان بر زبان انگلیسی و دقت نظرشان در کار ترجمه تا چه پایه بود. کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» اثر اتین ژیلسون، در آن زمان متن درسی دانشجویان فوق لیسانس برای آشنایی با زبان خارجی بود. ایشان علاوه بر زبان انگلیسی سراغ زبان آلمانی هم رفت و کتاب «تأملات در فلسفه اولی» اثر دکارت و نیز «تأسیس مابعدالطبیعه اخلاق» کانت را هم عالمانه ترجمه کرده است. ایشان به دلیل غیرت دینی و اهتمامی که داشت، مدتی مدید را صرف تأمل و تحقیق در ترجمه قرآن به زبان انگلیسی کرد و مدتی هم درصدد بود که خود ترجمهای از قرآن کریم به زبان انگلیسی به دست دهد. به هر حال، در ارزیابی و مقایسه ترجمههای انگلیسی قرآن کار زیادی کرد و صاحبنظر بود.
آقای دکتر احمدی به زبان فارسی هم خیلی اهمیت میداد و به ادبیات فارسی بسیار علاقهمند بود و قدر زبان مادری را میدانست و از جمله استادان و روحانیونی بود که نسبت به درستنویسی و نگارش بسیار حساس و در پایاننامههای تحت نظارت خود به نکتههای نگارشی اهمیت میداد.
بازگردیم به درس فلسفه. آقای دکتر احمدی و بنده، فلسفه کانت را نزد مرحوم دکتر یحیی مهدوی خواندهایم و خیلی هم مفصل خواندهایم. در آن دوره، چهار دانشجو بودیم: بنده و آقای دکتر احمدی و آقای دکتر پورجوادی و دکتر سلمان البدور که بعداً استاد و رئیس دانشگاه اردن شد. استاد ما، همینطور لابشرط، از یکی از ما سؤال میکرد تا متن کتاب را توضیح دهیم و بنابراین همه ما مجبور بودیم که کتاب را از قبل خوانده باشیم. در هر جلسه در حدود 20 صفحه از متن انگلیسی میخواندیم و توضیح میدادیم. چنین بود که آقای دکتر احمدی و من گرفتار کانت شدیم؛ ایشان گرفتار «عقل عملی» و بنده گرفتار «عقل نظری» او شدم.
آقای دکتر احمدی، با آشنایی با افکار دکارت و کانت و سایر فیلسوفان، غیر از درسهای معمول در دانشگاه، فلسفه تطبیقی هم درس داد و حاصل افکار و مطالعات تطبیقی خود را در کتاب «بنلایههای شناخت» عرضه کرد. ایشان در مقدمه و خاتمه این کتاب مقصود خود را از تألیف آن بیان کرد و در واقع، چکیده افکار خود را در کتاب «بنلایههای شناخت» آورده است و بسیار مناسب است که در باب مطالب و مقالات آن کتاب در کلاسهای درس و خصوصاً در محیط فلسفی حوزه بحث و نقد صورت پذیرد. متأسفانه فلسفه تطبیقی در ایران امروز شاکله درستی ندارد.
باری، آنچه بنده در حدود نیم قرن از شخصیت آقای دکتر احمدی دیدم، در درجه اول ایمان و اعتقاد دینی راسخ بود. کمال اولی که بنده در آقای دکتر احمدی سراغ دارم، ایمان و اعتقاد و ثبات قدم در اعتقادات دینی بود. این مهمترین خصلت است و بعد، صداقت و سادگی و سادهزیستی ایشان بود. دکتر احمدی با اینکه در دانشگاه به عالیترین مقامات رسیده و در حوزه هم مورد احترام استادان حکمت بود، آن صفا و سادگی روستایی خود را حفظ کرده بود. وقتی با هم در جمعهای دوستانه و صمیمی مینشستیم، طومار مفصلی از قصههای طیبتآمیز ملایر خودشان را با شور و حال بیان میکرد. آن چیزی که ما هرگز در ایشان ندیدیم، تظاهر و ریاکاری و تفاخر و تلاش برای رسیدن به مقام و دنیاطلبی بود؛ نه در دوره قبل از انقلاب و نه بعد از انقلاب. آقای دکتر احمدی اصلاً دنبال این نبود که پست و مقام و عنوانی بگیرد یا عنوانی قبل و بعد از اسمش بیاید.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید