1397/4/12 ۰۹:۱۴
یکی از قدیمیترین آثار در باب خوشنویسی، «رساله فی علم الکتابه» است که ابوحیان توحیدی (متوفی ۴۱۴ق)، اندیشمند و منتقد بزرگ اسلامی در اواخر قرن چهارم نگاشته است. این اثر به همت ابراهیم الکیالی در «رسائل ابیحیان توحیدی» همراه با سه رساله دیگر توسط نشر طلاس (للدرسات و الترجمه و النشر) چاپ شده است. رساله فی علم الکتاب به همراه سه رساله مذکور را در سال ۱۹۷۱ ایروزنتال با عنوان Four Essays on Art and Literature in Islam در سال ۱۹۷۱ به چاپ رساند و ترجمهای از آن در یکی از شمارههای مجله مشکوه در سال ۱۳۷۱ش طبع و نشر گردید.
رساله در مبانی فنی خوشنویسی
این رساله دو بخش دراد: در بخش اول، ابوحیان به نقل از خوشنویسان نامدار عصر خویش، مبانی فنی هنر خوشنویسی را بیان نموده و در بخش دوم گزیدهای از سخنان بزرگان در باب خوشنویسی و اهمیت آن را فهرستوار ذکر میکند.
طبق معمول و همچون دیگر آثار ابوحیان، نطفه اصلی این اثر نیز در مباحثهای که میان او و یکی از دولتمردان عالیمقام صورت گرفته بود، بسته شده و به تعبیر خود او در این مجلس نکاتی در باب خوشنویسی بیان نمود که بیشترش را از ابومحمد البربری وراقی به عنوان سرآمد خوشنویسان آن روزگار، آموخته بود. ابوحیان نکات آموخته از بربری را به تعبیر خود با لطیفترین و ظریفترین نکاتی که بزرگان و خطاطان ممتاز بیان کرده بودند، درآمیخته و این رساله را تألیف نموده است.
ابوحیان ابتدا دوازده نوع از خط کوفی را که در آن زمان رایج بوده به ترتیب زیر بیان میکند: اسماعیلی، مکی، مدنی، اندلسی، شامی، عراقی، عباسی، بغدادی، مُشعب، ریحانی، مجرد و مصری. وی معتقد است برخی از این خطوط قدیمی و برخی از ابداعات جدید است. خطوطی که از صحابه رسول اکرم(ص) ریشه گرفته و تا به ابنمقله (متوفی ۳۳۸ق) و یاقوت امتداد یافته است.
بنا به روایت ابوحیان، در یکی از مجالس ابن بربری که برخی از بزرگان و خوشنویسان روزگار حاضر بودند و هرکدام در لطافت و ظرافت فنی خوشنویسی نکاتی بیان میکردند، توحیدی نیز به عنوان یکی از حاضران در این مجلس، نکات مذکور در این مجلس را در رساله علم فی الکتابه انعکاس داده است.
نکته اول ذکر نکاتی کاملا فنی است که سرآمدان خوشنویسی آن روزگار بیان کردهاند؛ مثلا یکی از خوشنویسان اظهار میدارد: «بهترین قلم قلمی است که بتواند آبی را که جذب بشره آن شده است، در خود بپروراند و بعد از رسیدن دانهها شکافته شود و مغزش سفت و محکم، و جسمش سنگین باشد.» خطاط دیگری خط قلمی را که به صورت مورب تراشیده شده باشد، ظریفتر و زیباتر از قلمهایی میداند که مورب تراشیده شده باشند و این در حالی است که قلم صاف تراشیده شده دارای خطی پررنگتر و روشنتر است.
چهار ویژگی فتح، نبط (تراشیدن پهلوهای قلم و مغز آن) شق و قطّ (که انواع آن را محرف، مستوی، راست و مورب میدانند) چهار خصوصیتی است که برای تراشیدن قلم ذکر میشود. نیز ارجاع به سخن ابنمقله که: «جلفه (طول قلم) را دراز بگیرید و آن را نیکو گردانید و سر قلم را به صورت محرف و به سمت راست قط بزنید؛ زیرا نوک قلم است که سرنوشت خط را تعیین میکند» و ذکر القابی چون وزیر شریف و خوشنویس زبردست (المدقق الفاضل، الوزیر الکاتب، ابوعلی) برای ابن مقله، مرجعیت او را در آن روزگار نشان میدهد.
ابوحیان پس از بیان انواع الخطوط العربیه، انواع الاقلام، انواع البری (تراشیدن قلم) و انواع القط (قطّ زدن)، به بیان معانی خط میپردازد: «الکاتب یحتاج الی سبعه معان…» از دیدگاه او هر خوشنویس به هفت معنا در خوشنویسی نیاز دارد: اول) الخط المجرد بالتحقیق، دوم) المحلی بالتحدیق، سوم) المجّمل بالتحویق، چهارم) المزیّن بالتخریق، پنجم) المحسّن بالتشقیق، ششم) المجاد بالتدفیق، هفتم) الممیز بالتفریق.(توحیدی، بی تا: ۲۴۵)
شرح این هفت معنا یکی از مهمترین ابواب رساله علم فی الکتابه در بیان ویژگیهای خوشنویسی در آن روزگار است. ابوحیان ویژگی اول را شکلدادن مشخص به تمامی حروف میداند، شامل حروف منثور، منظوم، موصول و منفصل، و این فرم بخشیدن به وسیله ایجاد پیچشهای کوتاه و بلند و نیز دهانهها و خمیدگیها صورت میگیرد تا چنین به نظر رسد که حروف تبسم میکنند و یا به زیبایی درختان یک باغ، میخندند. ابوحیان در پایان شرح ویژگی اول تأکید میکند این اصل از برای تمامی حروف صادق است؛ اما برخی حروف ویژگیهای خاص خویش را دارند که هر کدام را جداگانه شرح میدهد.
ویژگی دوم (المحلّی بالتحدیق) عبارت است از: اجرای کامل ح، خ، جیم جرّ حروف با تأکید بر سفیدی داخلی این حروف در حالی که از پایین و بالا و نیز هر دو طرف محافظت میشود. خواه این حروف پیوسته باشند (به حروف دیگر چسبیده باشند) یا مستقل باشند، نوع نگارش این حروف باید به گونهای باشد که چون حدقهای گشوده به نظر رسند.
ویژگی سوم، «تحویق» است. تحویق در باب نگارش «و، فا، ق» و حروف مشابه است. در نگارش این حروف باید دقت کرد جلو، وسط و دنباله این حروف گرد نگاشته شود تا ظریف و متناسب جلوه کنند.
ویژگی چهارم «تخری» است که در اصل به معنای شکافتن است در خوشنویسی به معنای بازنگاهداشتن حلقههای «ها، ع، غ» و حروف مشابه است. چه تنها بیایند چه در پیوند با حروف دیگر، به گونهای که شکل واضح آنها و حتی آغازشان برای چشمان ضعیف نیز تشخیصپذیر باشد.
ویژگی پنجم «تعریق» یا ریشهدار کردن است و در باب نگارش «ن، ی» و حروف مشابه است آنگاه که در پایان کلماتی چون «من، عن، فی، متی، الی و علی» قرار میگیرند. این حروف باید چنان نگارش شوند که به نظر رسد گویی در کارگاه واحدی بافته شدهاند.
ویژگی ششم «تشقیق» است و در نگارش «ص، ض، ک، ط، ظ» و حروف مشابه مورد توجه قرار میگیرد. تشقیق یعنی اینکه این حروف چنان نگاشته شوند که تناسب و موازنه در آنها حفظ شود و تناسب و تساوی در آنها صحیح و شیرین نمایانده شود. ابوحیان در شرح این ویژگی که نشان از قاعده بارز زیباییشناسی آن عصر یعنی محوریت تناسب و تقارن در تعریف زیبایی دارد، به سخن پیشگفته خود اشاره نموده و تأکید میکند: «الخط، هندسه روحانیه بآله جسمانیه»: خط هندسهای روحانی است که در قالبی جسمانی اظهار میشود.(همان: ۲۴۷)
و نهایت ویژگی هفتم «تنسیق» است که در لغت به معنای پیراستن و پیرایش کردن است؛ یعنی نگارش همه حروف با اسلوبی مرتب و منظم باشد، خواه نگارش حروف جدای از هم باشد، خواه حروف پیوسته. همچنین ضروری است در حال نگارش توجه شود حروف از معیوب شدن لفظ مراقبت شوند و نگارش درنهایت دقت و یکنواختی حروف صورت گیرد.
ویژگی دیگر «توفیق» است؛ یعنی در هماهنگی و موافقت با هم حروف را مرتبساختن و در اصل مستقیم نگاهداشتن خط در آغاز، نیمه، پایان و پایین و بالای آن. این ویژگی سبب میشود حروف هماهنگ گشته و از ناهماهنگی در نگارش آنها پرهیز شود.
پس از توفیق، خوشنویس باید ویژگی «تدقیق» یا دقت را به کار گیرد که به معنای تعیین حد فاصل دنباله حروف با آزاد گذاشتن دست و نیز به کار بردن لبه قلم و چرخاندن آنچه با یکی از لبههای آن یا هر دو لبه و همچنین با اعمال فشار یا بدون آن، تا زیبایی، شکوه، تلؤلؤ و درخشندگی حروف افزوده شود.
مرحله بعد «تفریق» است. تفریق که در لغت به معنای جداسازی است و در مبانی فنی خوشنویسی به معنای جلوگیری از تجاوز حروف به یکدیگر و تداخل یکی با دیگری است تا هر حرفی از حرف دیگر جدا شده، از خوشترکیبی آنها هماهنگی به دست آید.
نکته لطیفی که ابوحیان پس از بیان این ویژگیها به آن اشاره میکند، بیانگر اتحاد ویژگیهای فنی خط با ویژگیهای روحانی خطاط است. ابوحیان تأکید میکند ویژگیهای مذکور کافی است که خطاط را خوشنویس کند؛ اما به شرطی که خطاط خود دارای طبعی موافق با این اصول بوده، دارای قریحهای شیرین و سرشتی آرام باشد.
ابوحیان در ادامه با بخشی تحت عنوان «اقوال فی الخطوط» سخنان بزرگان خوشنویسی آن روزگار را در اصول فنی خوشنویسی ذکر میکند. کسانی چون ابوالحسن علی بن محمد الخلال (متوفی ۳۸۱ق)، ابن سورین، علی بن جعفر الکاتب، ابی سلیمان، ابواسحاق صابی، ابن الزهری، العسجدی، المرزبانی، ابن المشرف بغدادی، ابی الجمل، ابوعبدالله بن الزنجی و…
پایان رساله ابوحیان ذکر کلمات بزرگان در اهمیت و عظمت خوشنویسی است. از قتاده و وهب و عمر و ابنعباس گرفته تا افلاطون و جالینوس و اقلیدس و ارسطاطالیس و حتی مهندسی چون ابوالوفاء بوزجانی. کلماتی که بعدها در آثار بسیاری همچون «گلستان هنر» تکرار گردید.
پایان این مقاله ذکر رسالههایی است که از قرن سوم به بعد در متن اندیشه و فرهنگ اسلامی در باب خوشنویسی تدوین و تألیف گردید؛ رسالههایی که به همت استاد فقید محمدتقی دانشپژوه، در نشریه هنر و مردم (دوره۸، ش۸۶ و۸۷؛ آذر و دی ۴۸، ص۳۱ـ۴۳) و با عنوان «سرگذشت نامههای خوشنویسان و هنرمندان» عرضه گردید و نشان از اهمیت فوقالعاده خوشنویسی در تمدن اسلامی داشت:
۱ـ راحه الصدور و آیه السرور: محمد بن علی بن سلیمان راوندی که در ۵۹۹ آن را ساخته است. راوندی در «فصل فی معرفه اصول الخط من الدائره و النقط» آن از نوشتن و پیدایش هر یکی از حروف در نسخ و محقق و ثلث سخن داشته است. او میگوید که «داعی معرفت خط را مفرد کتابی ساخته است.» پیداست که تحقیق او پایه برای خوشنویسان پس از وی است.۱
۲ـ اصول خطوط سته یا رساله خط: خواجه عبدالله فرزند محمود صراف تبریزی در گذشته ۷۴۲ که در یک مقدمه و دو باب و یک خاتمه است. او شاگرد مالکقزوینیدیلمی و سند استادان عراق و خراسان است و از خط او در فهرست سپهسالار (۲: ۸۵) و فهرست پاریس۲ یاد شده است. فتحاللهسبزواری در دیباچه اصول و قواعد خطوط سته از او نام برده است.۳ ابوالداعی یعقوببنحسنبنشیخ ملقب به «سراج حسنی شیرازی» ـ شاگرد صدرالدین روزبهان صوفی خوشنویس ـ در تحفهالمحبین خود که به نام محبالله بن خلیلالله بن شاهنعمهالله ولی کرمانی نگاشته، از «رساله خواجهعبدالله صیرفی» یاد کرده و گفته است که من آن را [۳۳] خواندهام.۴
گلزار صفای صیرفی شاعر که در ۹۵۰ ساخته شده و به نظم فارسی است، در نقاشی و رنگآمیزی پیداست که از این صیرفی نخواهد بود.۵ نسخههایی از این رساله عبداللهصیرفی در کتابخانههای دانشکده ادبیات (۱: ۲۸۸) و آستان قدس رضوی (۷: ۱۵ و ۲۵۴) و مجلس (۷: ۱۵ و ۶۴۲) و مجموعه کریمزاده (مجله وحید ۴۷: ۱۰۵۶) هست.۶
۳ ـ رساله خط قبله الکتاب ظهیرالدین میرعلی سلطانی پسر حسن علوی تبریزی که واضع نستعلیق خوانده میشود و در ۸۵۰ درگذشته است. در آن با عنوان نقل از «واضع لاصل میرعلی تبریزی» از تعلیم نسخ و تعلیق و طرز پیدایش حروف در نوشتن هر یک و اندازه آنها مانند سخنان راوندی گفتگو شده است.۷
۴ـ تحفه المحبین: ابوالداعی یعقوب بن حسن بن شیخ (ملقب به سراج حسنی شیرازی) شاگرد صدرالدین روزبهان که در زمان تألیف آن زنده نبوده است و او آن را از روی رسائل شیخ جمالالدین قبله الکتاب یاقوت مستعصمی و خواجه عبدالله صیرفی و مبارکشاه شاگرد یاقوت که مؤلف آنها را به دستور روزبهان و دانشمندان دیگر خوانده و در اثر آن در سال ۸۵۸ طرح این رساله را ریخته بوده است، در محمدآباد بیدر به نام حبیبالدین امیرزاده محبالله ـ پسر برهانالدین امیرزاده خلیلالله پسر نورالدین شاه نعمهالله کرمانی ـ به روش صوفیانه ساخته است، یک مقدمه دارد در «بیان وضع خط» و دو مقاله: ۱ـ در بیان احوال قلم و اوصاف آن و بازنمودن تراشیدن قلم و ذکر ترکیب مداد و آلات و اسباب کتابت و آداب کاتب؛ ۲ـ در بیان اصول ترکیبی که زیادات از دو حرف باشد و ترکیب آن کلمات واقع شود. سپس خاتمه در بیان صورتی چند از الفاظ که به رسمالخط میباید نوشت.۸
۵ ـ رساله خط: میرعلاءالدوله حسینی که در آن از تیمورگورکان و میرعلیتبریزی و خواجه تاج سلمانی یاد کرده است. مستوفی بافقی در جامع مفیدی (۳: ۳۹۵) از آن نقل کرده است.
۶ـ خلاصه الاخبار فی بیان احوال الاخبار: خواندمیر که آن را در ۹۰۵ به نام میرعلی شیرنوایی به انجام رسانده است و میرسد تا به سال ۸۷۵ق.۹ فصل هنرمندان آن را سرورخان گویا در کابل به سال ۱۳۲۴ به چاپ رسانده است.
۷ـ آداب نگارش (رساله منظوم در): استاد جواهر رقم خوشنویس، مورخ ۹۲۰٫ رساله ۵ در برگ ۱۳۹ به خط نستعلیق با عنوان شنگرف از سده دوازدهم و سیزدهم.۱۰
۸ ـ رساله بوقلمون: ترجمه رسالهای است در رنگها یا مرکبهای رنگارنگ از عربی به فارسی در شصتویک صنعت به نام محمودشاه بن محمدشاه بن همایونشاه بن احمدشاه دوم از فرمانروایان بهمنی (۸۸۷ ـ ۹۲۴ق).۱۱
۹- صراط السطور یا صراطالخط یا رساله منظوم یا قواعد خطوط در علم خط نستعلیق: سلطان علی مشهدی (۸۴۱ ـ۹۲۶ق) به نظم در ۲۷۰ بیت. چنین است عنوانهای نُهگانة مطالبش: در بیان نستعلیق، در بیان جمع کردن لوحهای مردان، در بیان ملاحظه خط و دانستن قواعد، در بیان مفردات، در بیان قواعد حروف، در بیان قلمتراش، در بیان خوشنویسی، در بیان منقبت مرتضیعلی(ع)، در بیان قواعد نستعلیق. نسخههای فراوانی از آن هست و در «امتحانالفضلاء» میرزا سنگلاخ چاپ ۱۲۹۱ تبریز و «گلستان هنر» گنجانده شده و در لنینگراد چاپ عکسی هم شده است (در ۱۹۵۷).۱۲
۱۰ ـ گلزار صفا: صیرفی شاعر به نظم فارسی در نقاشی و رنگآمیزی تألیف کرده است.۱۳ درباره نام آن چنین آمده (۵۸ر):
نام گلزار صفایش ز قضاست صیرفی بلبل گلزار صفاست
ماده تاریخ آن چنین است (۷۱ پ):
پی تاریخ تمامی سخن همچو بلبل چو شدم دستانزن
آمد از گلشن افلاک ندا صیرفی ساکن گلزار صفا (۹۵۰ق)
۱۱ ـ مداد الخطوط: میرعلی هروی (درگذشتة ۹۵۱ق) که پس از ۹۲۶ و گویا در بخارا ساخته است. با «امتحانالفضلاء» میرزا سنگلاخ در تبریز در ۱۲۹۱ چاپ شده است.۱۴
۱۲ ـ لطایفنامه: سلطان محمد فخری ـ پسر امیری هروی ـ که «مجالسالنفایس» امیر علیشیر نوایی را در آن به سال ۹۲۸ق به فارسی برگردانده است، در مجلس نهم قسم پنجم آن «ذکر لطایف ارباب هنر» است. متن ترکی مجالسالنفایس را به جز ترجمههای همین فخری و حکیم شاهمحمد قزوینی و شاهعلی بن عبدالعالی و عبدالباقی شریف رضوی (دانشگاه، ش۳۰۲۹)، ترجمه پنجمی است از شیخزاده فایض نیمردانی به نام «بقیهالنقیه» به سال ۹۶۱ق.۱۵
۱۳ ـ بابُرنامه یا واقعات بابری: از ظهیرالدینبابرشاه (۸۸۸ ـ ۹۳۷ق) در آن سرگذشت سلطانعلیمشهدو بهزاد هست و ترجمه فارسی این بند آن از عبدالرحیم در مجله مدرسه خاوری (۱۰: ۳ ص۸ و ۱۴۷)چاپ شده است.۱۶
۱۴ـ مرقع شاه اسماعیل صفوی: که مقدمهآن را شمسالدین محمد وصفی درباره خوشنویسان و هنرمندان در سال ۹۱۶ نوشته است.۱۷
پینوشتها:
۱ـ چاپ محمد اقبال، ص۴۳۷ـ۴۴۷
۲ـ بلوشه، ج۴، ص۳۶۸، مجموعه شماره ۲۴۵۱
۳ـ فرهنگ ایرانزمین، ج۱۱، ص۱۰۴
۴ـ بلوشه، ج۲، ص۳۰۲، ش۱۱۱۳
۵ـ بلوشه، ج۲، ص۲۵۹ ش۳ر۱۰۵۰؛ ارمغان، ج۱۲، ص۱۷
۶ ـ بنگرید به: کشفالظنون، ج۱، ص۵۵۰؛ مجله ادبیات، ش۴۵، ص۴۴؛ تاریخ یزد، ص۱۱۸و۲۴۶؛ تاریخ جدید یزد، ص۷۸ و۱۴۰؛ جامع مقیدی، ج۳، ص۱۵۰، ۳۳۶، ۳۹۸و۴۲۶؛ ذریعه، ج۹، ص۶۲۴ ؛ دانشمندان آذربایجان، ص۲۳۸؛ روضاتالجنانکربلایی، فهرست نامها؛ گلستان هنر، ترجمه انگلیسی، ص۲۸، ۶۱ـ۶۳ و۸۱؛ مناقب هنروران، ص۱۸ـ ۱۹و۷۴؛ نمونه خطوط خوش، بیانی، ص۸ و۱۲۳٫
۷ـ فهرست کتابخانه براون از نیکلسون، ص۲۰۵، نسخه در ۱۲ برگ است هر یک در ۶ سطر به خط تعلیق رضاقلی ادیب با آرایش؛ خوشنویسان، بیانی، ص۴۴۱
۸ـ نسخه ۳۸ آنکتیل به نستعلیق هندی آغاز سده ۱۷ در پاریس که در فهرست بلوشه (۱:۳ ش۱۱۱۳) وصف شده است.
۹ـ استواری، ج۱، ص۱۰۲؛ ذریعه، ج۷، ص۲۱۰.
۱۰ـ فهرست افغانستان، ص۹۱ مجموعة ش۲۳ موزه کابلی.
۱۱ـ دیوان هند، ش۲۹۷۷، مورخ ۱۰۱۰ق.
۱۲ـ خوشنویسان، بیانی، ص۲۵۳؛ ریو ۵۷۳؛ فهرست فیلمها، ص۷۸؛ ایوانف، ج۲، ص۴۳۲، ش۶۳۸؛ ذریعه، ج۱۹، ص۱۰۴؛ دانشگاه ش۵۹ر۴۷۳۶ و ۲ر۶۰۸۶؛ نشریه ۵ :۱۴۰؛ دومین رساله مجموعه ۲۸ والکر در بادلیان اکسفورد (گ ۴۷ـ۵۶) نیز همین کتاب است و نخستین آن قواعد خطوط محمود بن محمد است (فهرست اته، ۱۳۷۶).
۱۳ـ بلوشه، ج۲، ص۲۵۹، ش۳ر ۱۰۵۰S.P. 1659 گ۵۸ تا ۷۳؛ ارمغان، ج۱۲، ص۱۷٫
۱۴ـ خوشنویسان، بیانی، ص۵۰۴
۱۵ـ نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه، ش۶، ص۶۳۱
۱۶ـ استوری، ج۱، ص۵۳۰٫
۱۷ـ خوشنویسان، بیانی، ص پانزده
بخش دوم مقاله را اینجا بخوانید.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید