سنتگرایی و مسائل آن
1397/2/29 ۱۵:۳۲
نشست «مواجهه سنتگرایان با مسائل فرهنگ معاصر» صبح روز سهشنبه ٢٥ اردیبهشتماه در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. رضا داوری اردكانی، محمد گمینی، مالك شجاعی از سخنرانان این نشست بودند كه گزیدهای از سخنان آنها را میتوانید در زیر بخوانید.
نشست «مواجهه سنتگرایان با مسائل فرهنگ معاصر» صبح روز سهشنبه ٢٥ اردیبهشتماه در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. رضا داوری اردكانی، محمد گمینی، مالك شجاعی از سخنرانان این نشست بودند كه گزیدهای از سخنان آنها را میتوانید در زیر بخوانید.
درباره مفهوم «سنتگرایی»
داوریاردكانی در این نشست گفت: در ابتدا خوب است بدانیم چیزی كه از آن تحت عنوان سنتگرایی تعبیر میكنیم از كجا و كی به وجود آمده است. لفظ سنتگرایی در زمان رنسانس به وجود آمده است، اما پسوند «گرایی» را اولینبار آقای هوشیار استفاده كرد و دكتر آریانپور آن را گسترش داد. البته بنده اصلا این لفظ را دوست ندارم و با آن تا به حال كنار نیامدهام؛ اگر چه امروزه از آن بسیار در كنار هر كلمهای استفاده میشود. این تعبیر باعث شده تا ما سنت و مدرنیته را بد فهم كنیم. وی در ادامه افزود: سنتگرایی در اروپا به وجود آمده و از آنِ مسلمانان اروپاست. آنها به چیزی توجه داشتند كه در تاریخ تفكر ما مهم بوده ولی ما به آن كمتر توجه كردهایم. نكته مهم اینكه سنتگرایی در زمان مدرن به وجود آمده پس عنصر سازنده سنتگرایان این است كه آنها درباره مدرنیته نظر دارند و بر سر این بحث میكنند كه تجدد با امر قدسی چه كار كرده است و امر قدسی در عالم جدید چه جایگاهی دارد. آیا در عالم جدید افق قدسی پوشیده نشده است و اگر پوشیده شده برای آن چه باید كرد؟رییس فرهنگستان علوم همچنین اضافه كرد: سنتگرایان وقتی درباره سنت حرف میزنند، منظورشان آداب و رسوم نیست، بلكه آن را به حكمت خالده تاویل میكنند؛ به بیان دیگر سنتگرایان به نوعی به معنی سنت كمك میكنند. سنت در آثار دكتر نصر میشود فلسفه اسلامی و در آثار گنون میشود عرفان. سنتگرایان كاری كه میكنند این است كه از ظاهر به باطن سیر میكنند و این سیر را نمیتوان نادیده گرفت. به همین دلیل هم باید برای سنت عمق بیشتری قائل شویم. سنت، عادت، فكر، علم و... نیست، بلكه ندایی است كه در اندرون ما شنیده شده و ما را راه میبرد. وی در ادامه افزود: متاخران سنتگرایی كه نامدارترین آنها دكتر نصر است ما را توجه دادهاند كه به سهروردی، ابن سینا و قصههای عرفانی كه بزرگان نوشتهاند، نگاه كنیم. كتاب «الجمع بین رایالحكیمین» كتاب عجیبی است كه نه میتوان آن را رد كرد و نه قبول. سنتگرایان با كلیت مدرنیته مشكل دارند ولی با علم مشكلی ندارند. مثلا خود دكتر نصر در دانشگاه فیزیك خواندهاند و درباره علومی چون زیستشناسی و فیزیك و... هم نظر دادهاند. نزاع سنتگرایان، نزاع با اهل علم و بیولوژی نیست، بلكه در پی این سوالند كه مدرنیته با دین چه كار دارد و اتفاقا این سوالی است كه برای من هم ۶۰ سال است كه مطرح است. داوریاردكانی در پایان تاكید كرد: دین با فیزیولوژی و پزشكی مخالفتی ندارد، بلكه مساله سنتگرایان به ماهیت مدرنیته مربوط میشود. مثلا اینكه آیا مدرنیته مجالی به جلوه و تجلی امر قدسی میدهد یا خیر. خلاصه اینكه سنتگرایی هرچه بوده از زمان رنه گنون كه معرف آن به ما دكتر نصر بوده در ما اثرگذاشته است.
سنتگرایان ضدعلم هستند
محمد گمینی، پژوهشگر تاریخ از جمله سخنرانان این نشست بود كه در آغاز آن به ایراد سخن پرداخت. وی در ابتدای سخنان خود با بیان انتقاداتی در مورد سیدحسین نصر در میان سنتگرایان، گفت: به عقیده من پروفسور نصر و سایر سنتگرایان توهم این توطئه را دارند كه همه دانشمندان مدرن میخواهند انسانها را ملحد كنند.
گمینی با بیان اینكه درباره آثار دكتر نصر، نقدهای زیاد و متفاوتی وجود دارد، گفت: یكی از آنها نقد دیوید كینگ به كتاب علم در اسلام اوست كه احمد آرام هم آن را ترجمه كرده است. دیوید كینگ در این مقاله نشان داده كه در نوشتههای دكتر نصر چقدر اشتباهات تكنیكی تاریخ علم وجود دارد. پرویز هودبوی هم در سال ۱۹۹۱ كتاب اسلام و علم را نوشت و در آن مخالفتهایی با آرا و نظرات پروفسور نصر ارایه داد. هودبوی در این مقاله میگوید به گفته دكتر نصر درست است كه علم اسلامی مبتنی بر اسلام است و از عقل و تجربه كمتر استفاده میشود اما بنده با كلیت نظر او مخالف هستم.
چهارساحت علوم در تجربه مدرنیته
مالك شجاعی آخرین سخنران این نشست بود كه سخنان خود را با فقدان علوم انسانی در آثار سنتگرایان آغاز كرد و گفت: محوریت سخنان بنده درباره این است كه چرا علوم انسانی در آثار سنتگرایان به ویژه دكتر نصر غایب است. به بیان دیگر چرا فلسفه علوم انسانی در میراث سنتگرایان در حاشیه است. برای پاسخ به این سوال به چند فرض محتمل اشاره میكنم. فرض اول اینكه مبدا نظریهپردازی و مباحث دكتر نصر علوم طبیعی بوده بنابراین بیشترین همت ایشان در بحث تاریخ علم بوده و اصلا در حوزه علوم انسانی وارد نشده است. فرض دوم اینكه اساسا علوم انسانی (جدید) ناظر به تجربه تجدد است و هر سه پارادایم فلسفه علوم انسانی یعنی پوزیتیویستی، هرمنوتیكی و انتقادی كه ناظر به تجربه جدید هستند را دارد. به بیان دیگر علوم انسانی جدید براساس الگوی علم جدید ساخته میشود. این در حالی است كه پروفسور نصر معتقد است غرب و تجدد مجموعهای از گزارههاست كه مبتنی بر یك مبانی است و به محض اینكه مبانی را نقد كنیم كل بنا فرو میریزد. این در حالی است كه تجدد و توسعه فقط مجموعهای از گزارهها نیست بلكه از چهار ساحت تجربه زیسته، مفهومیسازی تجربه زیسته یا ساحت معرفتشناسی علم، نهاد علم و حیث گفتمانی تشكیل شده است. وی در ادامه افزود: متاسفانه مواجهه سنتگرایان امروز ما به ساحت گزارهای علوم در تجربه مدرنیته محدود شده كه خود منتهی به توهم توطئهای كه آقای گمینی هم اشاره كردند، شده است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.