ستاره‌ای گمنام

1396/12/8 ۰۹:۱۲

ستاره‌ای گمنام

سوم اسفند ماه در تقویم ایران زمین سالگرد غروب ستاره‌ای است که شاید کم‌تر کسی در میان مردم و اهل فن از او نامی در خاطر داشته باشد. «محمدصادق ادیب الممالک فراهانی»، فرزند «حاجی میرزا حسین فراهانی» متولد ۱۱ مرداد سال ۱۲۳۹هجری شمسی در گازران اراک، ملقب به ادیب‌الممالک فراهانی و امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه شاعر، ادیب و روزنامه‌نگار دوره مشروطه از خاندان «میرزا عیسی» معروف به «میرزا بزرگ قائم مقام» پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود. ادیب الممالک در پانزده سالگی و پس از مرگ پدرش به تهران آمد و با حمایت «حسنعلی‌خان امیرنظام گروسی» به دستگاه «طهماسب میرزا مؤیدالدوله» راه یافت.


نگاهی به زندگی ادیب الممالک فراهانی

علیرضا خزایی: سوم اسفند ماه در تقویم ایران زمین سالگرد غروب ستاره‌ای است که شاید کم‌تر کسی در میان مردم و اهل فن از او نامی در خاطر داشته باشد. «محمدصادق ادیب الممالک فراهانی»، فرزند «حاجی میرزا حسین فراهانی» متولد ۱۱ مرداد سال ۱۲۳۹هجری شمسی در گازران اراک، ملقب به ادیب‌الممالک فراهانی و امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه شاعر، ادیب و روزنامه‌نگار دوره مشروطه از خاندان «میرزا عیسی» معروف به «میرزا بزرگ قائم مقام» پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود. ادیب الممالک در پانزده سالگی و پس از مرگ پدرش به تهران آمد و با حمایت «حسنعلی‌خان امیرنظام گروسی» به دستگاه «طهماسب میرزا مؤیدالدوله» راه یافت.
ادیب الممالک در شهرهایی چون تویسرکان، کرمانشاه، تبریز، ساوجبلاغ مُکرى (مهابادِ بعدی)، سمنان، اصفهان، مشهد، قم و البته، تهران به کارهایی چون شاعری، دبیری، واعظی، معلّمی، روزنامه‏ نگاری و قضاوت پرداخت. ادیب از سال1268 تا 1272 هجری شمسی همراه امیر نظام گروسی در مناطقی چون آذربایجان، کردستان، کرمانشاه بسر می‌برد. درسال‌های 1273 و 1274 هجری شمسی در تهران  و در دارالترجمه دولتی مشغول به کار شد. در سال 1275 هجری شمسی بار دیگر همراه امیرنظام گروسی به آذربایجان رفت و زمانی که مدرسه لقمانیه تبریز در سال 1276 هجری شمسی راه‌اندازی شد، نیابت ریاست آنجا را بر عهده گرفت و در همین سال روزنامه ادب را در تبریز منتشر کرد. در سال 1279 هجری شمسی به خراسان رفت و انتشار روزنامه ادب را تا سال 1280 هجری شمسی در آن دیار پی گرفت. در سال 1281 هجری شمسی به تهران آمد و سردبیری روزنامه ایران سلطانی را تا سال 1282 عهده دار شد. در این سال به شهر بادکوبه رفت و انتشار روزنامه ارشاد را که به ترکی منتشر می‌شد، به زبان فارسی منتشر کرد.
او سال 1285 بار دیگر به تهران بازگشت و سردبیری روزنامه مجلس به او سپرده شد. در سال 1286 هجری شمسی روزنامه عراق عجم را در همین شهر منتشر کرد. در سال 1289 و دوران استبداد «محمد علی شاه»، ادیب به صف مشروطه خواهان پیوست. در سال 1290 هجری شمسی وارد دستگاه عدلیه (دادگستری) شد و تا پایان عمر به ریاست چندین شعبه عدلیه در شهرهای اراک، سمنان، ساوجبلاغ و یزد منصوب شد. ادیب سرانجام در روز ۲ اسفند ۱۲۹۵ هجری شمسی در شهر یزد سکته کرد و در همان سال و پس از بازگشت به تهران در این شهر درگذشت و پیکر او در شهر ری به خاک سپرده شد.
ادیب دو بار ازدواج کرده است که اولی در سال 1260 هجری شمسی با «احترام السیاده قائم مقامی» بود. مرحوم ادیب از این ازدواج صاحب 3دختر و یک پسر شد که پسرش در ایام جوانی فوت شد. او سپس در سال 1292 هجری شمسی با خانمی به نام «اقدس» ازدواج کرد که از همسر پیشین خود یک فرزند پسر داشت و از ادیب هم صاحب یک دختر شد.
ادیب ‏الممالک، در نگاهى اجمالى، شاعر و ادیبى است سنت‏گرا که نسبت به واپس ‏ماندگى شرق آگاهى تاریخى یافت و این آگاهى را به شعرهایش نیز منتقل کرد. با وجود برخى هجویه‌ها و پرده‏ دری ‏ها، او فرهیخته و اخلاق‏گراست و از میان شاعران پیش از مشروطه، به تقریب، تنها گوینده پُراهمیتى است که به دگرگونى‏ هاى محتوایى تن داد. ادیب‏ الممالک عمر درازى نیافت،اما آن قدر زنده ماند تا دشوارى هاى متعارف یک انقلاب شاید زودرس را بشناسد. با این همه، به نظر می‌‏آید در مجموع، وى در واپسین دهه زندگى‏ اش، که برابر است با نخستین دهه انقلاب مشروطه، یک پیشگام ادبى محافظه ‏کار یا دیرمانده جلوه مى‏‌کند. از این رو، اُلفتش با گوینده‏ اى مانند «محمد تقى بهار» (ملک‌‏الشعرا) دست‏کم، به لحاظ ادبى، بسیار طبیعى به‌ نظر مى ‏آید. البته، از منظرى دورتر، مى‏توان موقعیت ادبى وى را دقیق‏تر وصف کرد.
 ادیب ‏الممالک یکى از واپسین نمایندگان دوره بازگشت است که با اعتدال و چابکى ادبى خاص خود، در انتقال شعر فارسى اواخر قاجار به دوره مشروطه نقشى پُراهمیت بر عهده گرفت. با این همه، به سبب دگرگونی ‏هاى پُرشتاب سیاسى و اجتماعى و فرهنگى، بویژه، در حوزه ادبیات، این نقش، بسیار زود، از یادها رفت. تا جایى که حتى، تاریخ ‏نگاران و یادبودنویسان ادبى سده بیستم میلادى نیز جز چند تن، اغلب با کم ‏مهرى، خوانده – نخوانده، شعرهایش را به‌کنارى نهاده‏ اند.

منابع:
-خاطرات سیاسى، ادبى، جوانى سعید نفیسى، به کوشش على‏رضا اعتصام، با مقدمه‏ هایى از عبدالحسین نوایى و رضا شعبانى، مرکز، ۱۳۸۱
- چشمه روشن، غلامحسین یوسفى، علمى، ۱۳۶۹
-اسنادى از مشاهیر ادب معاصر ایران، به کوشش على میرانصارى، سازمان اسناد ملى ایران، ۱۳۷۶
- فرهنگ ناموران معاصر ایران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، ۱۳۸۴
- نامداران اراک، حسن صدیق، محمدرضا محتاط. نشر کارا، ۱۳۷۲

 

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: