1396/11/21 ۰۸:۵۶
بزرگ علوی، به همراه صادق هدایت، یکی از پایهگذاران داستاننویسی معاصر است. او از معدود نویسندگان ایرانی بهشمار میرود که آثارش به زبانهای مهم غربی ترجمه شده و شهرت جهانی یافته است. علوی مبدع یا برجستهساز گرایشهای ادبیات زندان (حبسیات جدید) و ادبیات مهاجرت در داستاننویسی زبان فارسی است.
بزرگ علوی ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ در برلین درگذشت
در عرصه نقد ادبی ایران، علوی بهعنوان مشهورترین نویسنده چپگرای ایران، همیشه موضوع بحث و جدل بوده است؛ برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلیغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است: از سویی در مقالههایی که در دهه 1320- 1330 نوشته، پیرو رئالیسم سوسیالیستی است؛ از سوی دیگر، در داستانهای خود رمانتیک و سودایی ظاهر میشود؛ بهطوری که در رمان «چشمهایش» بیش از سیاست، قصه عشق را میخوانیم. پرویز خانلری او را «نویسنده صمیمی و احساساتی» بازمیشناسد؛ نویسندهای تغزلی که خوش دارد حماسهسرایی کند. پیوستن او به حزب توده ایران نیز، بیش از آنکه از باوری مرامی ناشی شود، حاصل نوعی کنجکاوی معلممنشانه است. خودش میگوید: «من نویسنده هستم، به کار سیاست نمیخورم.» با این حال، عمری را به وابستگی حزبی گذراند و از نوشتن آنچنان که باب طبعش بود دور افتاد. این امر از او چهرهای تراژیک ساخت که با همه عشق به نوشتن، متعهد است نگارش مقالههای ایدئولوژیک را ادامه دهد. اما تنها بهرهای از ماجراجوییهایش را صرف ژورنالیسم و سیاست کرد و بهره غالب را به نوشتن اختصاص داد.
علوی هر چهار رمان خود را بر زمینهای تاریخی - اجتماعی طرحریزی کرده و در آنها مبارزان دوره رضاشاه، سالهای دهه 1320- 1330 و دوره پس از کودتا را به عرصه آورده است. نقطه اوج هنری او در رمان «چشمهایش» جلوهگر میشود. این رمان در بازآفرینی حال و هوای یک دوره موفق بوده است، زیرا توانسته واقعیت داستانی باورپذیری را خلق کند. سبک تغزلی - ملتزم علوی به بهترین وجه در این اثر متجلی شده است: از دو راوی اول شخص رمان، یکی (ناظم) با لحنی شعاری از سیاست میگوید؛ اما دیگری (فرنگیس) قصه عشق میسراید. میتوان علوی را از نخستین داستاننویسان ایرانی شمرد که، در توجه به «دیدگاه» و اینکه چه کسی از چه زاویهای واقعیت را میبیند و ماجرا را روایت میکند، رویکردی مدرن دارد. ساختار اغلب داستانهای وی براساس حیرتزدگی و جستوجو برای کشف راز شکل گرفته است. نویسنده با حفظ راز تا لحظه گرهگشایی، خواننده را در هول و ولا و مشتاق خبر یافتن از ادامه ماجرا نگه میدارد. تلاش راوی برای کشف رمز و راز و مطرح شدن روایتهای گوناگون و گاه متناقض از ماجرایی واحد، نشان از کاربرد شگرد داستانهای پلیسی دارد.
علوی با عدول از عرف ادبی روزگار، شیوه تازهای را برای قصهگویی پیشنهاد میکند و با رویکردی نسبیگرایانه، واقعیتی داستانی میسازد در کنار واقعیت موجود در نتیجه، بیش از آنکه مدعی بازآفرینی واقعیت در داستان باشد، در چند و چون شناختپذیری آن تردید روا میدارد و خود را پیجوی شناخت واقعیت نشان میدهد. با چنین برداشتی است که علوی، در داستانهایش، هم خود را صرف نمودار ساختن چندپارگی و گوناگونی واقعیت موجود میکند. تغییر نوع نگاه نویسنده به واقعیت، که برای فضای ادبی ایران در سالهای 1310- 1330 تازگی دارد، خصلت مدرنی به کار علوی میبخشد؛ و سبب تحولی در شیوه روایت داستان ایرانی میشود.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید