1396/10/16 ۱۰:۱۸
بنیان هستی و زندگی انسان، با حیات اجتماعی و نظم و سامان امور نسبت حقیقی و وجودی دارد؛ و از جانب دیگر، تحقق و تحصل انتظام و انسجام زندگی، با حکومت و حکمرانی و قدرت و سیاست مرتبط است. به تعبیر بهتر، انسان و زندگی و جامعه، با تفکر و تدبیر از یک طرف، نهادهای قدرت و سیاست و اجتماع، از طرف دیگر، مناسبت و موافقت دارند؛ نیرومندی زندگی و جوامع و حاکمیتها، از نیرومندی و قوت تفکر و اندیشه و تدبیر ناشی میشود؛ و برعکس، اندیشهها و فکرها و تدبیرها، با قدرت نظام و ملک و ملوک و انتظام امور اجتماعی، نیرو میگیرند و قوی میشوند
بنیان هستی و زندگی انسان، با حیات اجتماعی و نظم و سامان امور نسبت حقیقی و وجودی دارد؛ و از جانب دیگر، تحقق و تحصل انتظام و انسجام زندگی، با حکومت و حکمرانی و قدرت و سیاست مرتبط است. به تعبیر بهتر، انسان و زندگی و جامعه، با تفکر و تدبیر از یک طرف، نهادهای قدرت و سیاست و اجتماع، از طرف دیگر، مناسبت و موافقت دارند؛ نیرومندی زندگی و جوامع و حاکمیتها، از نیرومندی و قوت تفکر و اندیشه و تدبیر ناشی میشود؛ و برعکس، اندیشهها و فکرها و تدبیرها، با قدرت نظام و ملک و ملوک و انتظام امور اجتماعی، نیرو میگیرند و قوی میشوند. مثال و مصداق بارز این قاعده و اصل در تاریخ سلسلهها و دودمانها و نسلهای حاکم فراوان دیده شده است؛ یعنی، همواره در طول تاریخ و زمان زندگی انسان و جوامع بشری، قوت تبار تفکر، با قدرت تبار و خاندان حاکم «دودمان» و سلسله پادشاهان و حاکمان، نسبت مستقیم داشته است، اثر و نقش خواجه نظامالملک در تاریخ و تبار تفکر و قدرت و سلطنت با این دیدگاه و از این منظر، شاید، بهتر بتوان مورد مطالعه و بررسی و تحلیل قرار داد.
در واقع، نیرومندی تفکر و اندیشه و تدبیر نظامالملک، با قدرت سلجوقیان و وسعت و دامنه و درازی حکومت آنان از یک طرف، و امکان و امتداد اندیشهورزی و سیاستگذاری خواجه از سوی دیگر، به هم وابسته و پیوسته بوده است. سلجوقیان از اندیشه و تدبیر نظامالملک، نیرومند شدند، و نظامالملک، از امکانات و قدرت آنان، عرصه و میدان تفکر و تدبیر و فعالیت پیدا کرد.
خواجه نظامالملک، یک شخص معمولی و عادی نبود، او خود محقق و اهل تفکر و تدبیر، و نیز، حامی و پشتیبان، اهل فکر و علم و هنر بوده است. «الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج، ۱۰». مضاف بر آنچه از خصایص خواجه نظامالملک گفته شد، بنیانگذاری و تبار نهادی وی در دانشگاه و مدارس نظامیه، عامل دیگری را نقشآفرینی وی در تاریخ تفکر است. فهم و درک و مطالعه و بررسی دوران و عصر خواجه، از جمله عوامل اصلی، ادراک چگونگی نقشآفرینی او است؛ دوران خواجه، دوران دگرگونی و به همآمیختگی اندیشهها و نهادهای اجتماعی و سیاسی بوده است؛ ظهور عنصر ایرانی در قدرت و حاکمیت، که از ابتدای خلافت عباسیان آغاز شده بود، با تجدید حیات تدریجی نهادهای سیاسی ایرانی تحت حمایت، سامانیان و غزنویان و سلجوقیان، استمرار یافت. گویی، این دوران میدان سنجش اندیشهها و تدبیرها، در حوادث و اوضاع و احوال، سیاسی و اجتماعی و عبرت از تاریخ بوده است؛ در درون تفکر اسلامی و گفتمان فرهنگ و تمدن دینی، اندیشه ایرانی و قدرت سلسلههای نشات گرفته از عناصر ایرانی، با روند تکاملی و فرهنگی، نه نزاع عقیدتی و مذهبی، راه خود را گشوده و پیش رفته است، یعنی، دو عنصر، جهتگیری به سمت تفکر اسلامی و عنصر ایرانی، با هم عجین و آمیخته شدند؛ خواجه نظامالملک، در چنین دورانی اثرگذاری و تبارمندی فکری و عملی داشته است.
نظامالملک، «۴۰۸ – ۴۸۵» هجری قمری، و «۱۰۱۸-۱۰۹۲» میلادی، زندگی و فعالیت کرده است؛ اسم کامل وی، ابوعلی حسن پسر علی پسر اسحاق طوسی است، ولی شناختهشده و معروف به خواجه نظامالملک، بوده است؛ وی از وزاء و دانشمندان و اندیشمندان و نویسندگان عهد سلاجقه بوده است. خواجه نظامالملک، در نوقان طوس به دنیا آمده و در نزدیکی نهاوند یا بروجرد، به دست فداییان اسماعیلیه به قتل رسیده است «این فداییان اسماعیلیه، همان اسماعیلیه نزاریه است که با حسن صباح و الموت نسبت دارد و پسر خواجه «فخرالملک» نیز به دست آنان به قتل رسید» یعنی، نزاع آنان، نزاع عقیدتی و مذهبی بود نه مخالفت تدبیری و اندیشگی. باری، نظامالملک، با تدبیر و کفایت خود، سبب قوت و قدرت سلجوقیان و ایفای نقش ماندگار در تاریخ ایرانزمین و تاثیرگذار در میان اهل فکر و علم و سیاست و حکومت بوده است، وی مدت، سی سال وزارت داشته است، که ده سال آن در دوران «الپ ارسلان» و بیست سال آن در عهد و روزگار «ملکشاه سلجوقی» بوده است.
خواجه نظامالملک، علاوه بر تدبیر و سیاست خردمندانه در عمل، با نگارش آثار فکری و علمی، همچون، سیاستنامه، که از آثار مشهور نثر فارسی است، و سیرالملوک و وصایا، در آیین فرمانروایی و مملکتداری و سیاستورزی، تبار فکری، ماندگاری ایجاد کرده است. بیتردید، تاسیس مدارس و خانقاهها و بیمارستانها، در بلاد گوناگون ایران، «مثل، نیشابور» در اثرگذاری عملی، نقش داشته است. «لامعی گرگانی و امیر معزی او را بخاطر این کارها، بسی ستودهاند» سیاستنامه، اندرزهای ابتکاری و منقولاتی از قرآن و احادیث و گفتههای مشاهیر و حکایتها و جوهره اندیشه نظامالملک را بیان میدارد؛ خواجه با روش ساده و روشن و بدون تصنع و تکلف، این کتاب ماندگار را نوشته است؛ این کتاب در اقصای عالم از پاریس، مسکو، آلمان، انگلیس، و جاهای دیگر، به چاپ رسیده و تاثیر گذار بوده است «دایره المعارف فارسی، مصاحب»
خواجه نظامالملک، با تفکر و تدبیر خود، در زمانی که خلفای عباسی، به انحطاط رسیده بودند و غزنویان و آلبویه، سقوط کرده بودند؛ موجب قدرت سلجوقیان شد و خود فکر و قلم خود را عامل بقا و گسترش سلطنت سلجوقی ندانسته است؛ «سیاستنامه» چون، سلجوقیان، شبانان و چادرنشینان و کوچنشین بودند که پس از غلبه بر غزنویان، در سال ۴۳۱ هجری قمری، ۱۰۴۰، میلادی، با اندیشه و تدبیر نظامالملک، تبدیل به امپراطوری عظیم شده بودند، همیشه پشت یک قدرت و عمل بزرگ و اثرگذار یک اندیشه بزرگ نهفته است، امپراطوری سلجوقیان از سیحون و جیحون تا بسفر را فرا گرفته بود.
اما، راجع به خود خواجه، او تحصیلات خود را با فقه و حدیث و حقوق آغاز کرد، پدرش میخواست، فرزند قضا و قضاوت پیشه کند، بدینسان، تربیت او را به عبدالصمد فندورجی، که از فحول و اکابر، فضلای این دانش بود، سپرد؛ «وصایای خواجه نظامالملک» خواجه، پس از اتمام تحصیلات، به بخارا و مرو و غزنه سفر کرد، و لاجرم، در مرو به سمت مشیر و کاتب فرزند «چغری بیگ داوود»، منسوب و مشغول شد؛ یعنی، الپ ارسلان.
الپ ارسلان، پس از آنکه در سال ۴۵۵،۱۰۶۲ بر اریکه قدرت و سلطنت رسید؛ به توصیه علی بن شاذان، حکمران بخارا، خواجه را برکشید و منصب وزارت به او داد «گنج دانش، محمدتقی خان، ۱۳۰۵»، ملکشاه، در «۴۶۵ – ۱۰۷۲» پس از پدر بر تخت نشست؛ پادشاهی او سراسر مدیون و مرهون کوششها و اندیشههای خواجه نظامالملک بود «تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی، ۱۳۱۳» بدینسان، نفوذ و تاثیر خواجه، از پایتخت سلجوقیان تا پایتخت خلفای عباسی، گسترش یافت. در عمل کار و کوشش بیوقفه و بزرگ نظامالملک، به تحکیم و اصلاح سازمان اداری و امور اجتماعی و زندگانی زمان سلجوقیان انجامید.
البته، برخی مورخان مصاحب منبع و اثر دیگری، بنام دستور الوزاء، را نیز به خواجه نسبت دادهاند که محل تردید است؛ ولی، سیاستنامه و وصایا، تجلی اندیشههای خواجه است؛ اندیشههای او درخصوص دو نهاد اصلی قدرت آن زمان، «سلطنت و وزارت» بوده است؛ میگویند سلطان ملکشاه ۴۶۵-۴۸۵ سلطنت، از بزرگان و اهل علم درخواست کرد، که در معنی ملک و مملکتداری، اندیشه کنند، و آیین و رسم ملک و ملوک را که در روزگار گذشته ملوک از آن پیروی کردهاند، و برای خود او که لازم است رعایت کند، تدوین نمایند. بنابراین، سیاستنامه، بیان آرا و اندیشههای واقعگرایانه است که از موقعیتهای سیاسی و عملی سرچشمه گرفته است؛ و بدینجهت از شناخت و معرفت نسبت به امر سیاست و ملکداری در قرن پنجم هجری، بسیار نافع و مددرسان است. رساله وصایا، حاوی آرا و اندیشههای خواجه در باب وزارت و مجموعه اندرزهایی است که او در واپسین ایام عمر برای فرزند ارشد خود «فخرالملک» ایراد کرده است.
منبع: روزنامه ابتکار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید