در آستانهي روز بزرگدشت مولانا
1387/7/7 ۰۳:۳۰
احمد خاتمي مهمترين علت ماندگاري مولانا را توجه او به مسائل ديني ميداند.
احمد خاتمي مهمترين علت ماندگاري مولانا را توجه او به مسائل ديني ميداند.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي در آستانهي روز بزرگداشت مولانا
(هشتم مهرماه) عنوان كرد: به نظر ميرسد مهمترين علت ماندگاري مولانا، توجهش به
مسائل ديني است. آن چيزي كه بيش از هر چيز، ذهن مولانا را به خودش مشغول كرده،
مسائل قرآن، دين و حديث است؛ از اينرو مولانا در حقيقيت، چيزي جز معارف اسلامي را
در آثارش به كار نگرفته و اين در «مثنوي معنوي» كه بزرگترين اثر مولاناست، بيشتر
به كار گرفته شده است.
او در ادامه متذكر شد: منتها مولانا در انتقال مطالب ديني، تفسيرها و تأويلهايي كه
از آيات شريفه دارد، متفاوت است و نوع بيان احاديث بهگونهاي است كه مولانا موفق
شده است آن را در يك نقش و ذوق لطيف عرفاني بياميزد و به مخاطبانش بنوشاند؛
بنابراين علت اين ماندگاري را در وابستگي و ذوب شدن مولانا در معارف اسلامي
ميدانم.
خاتمي افزود: علت ديگري كه سبب شده مولانا در طول تاريخ، اين جايگاه را براي خودش
حفظ كند، نوع نگرش روانشناسانهي مولانا به مخاطبان است؛ به اينكه مخاطبان چه
نيازهايي دارند، توجه كرده است و به نيازهاي مخاطبان، كه غالبا نيازهاي اجتماعي،
رواني و فكري است، پاسخ داده و توانسته خيلي خوب تشخيص دهد و صحبت و گونهي نگرشش
به گونهاي است كه مخاطب را ارضا ميكند. ديگر اينكه مولانا در آثارش، بويژه
«مثنوي»، مسائل را به طبقه يا گروه و قشر خاصي محدود نميكند و نگرشي عمومي و كلي و
انسانگرايانه دارد و مسائلي را كه مطرح كرده، مبتلابه همهي انسانهاست؛ از
اينرو هر كس در هر كجا بتواند مسائل «مثنوي» را درك كند، به آن علاقهمند ميشود و
به مولانا ارادت پيدا ميكند؛ زيرا احساس ميكند كه حرف مولانا، حرف اوست.
اين پژوهشگر در ادامه تصريح كرد: بنابراين مولانا تنها به عنوان نمايندهي متفكر
ايراني معرفي نميشود؛ بلكه نمايندهي متفكران جهاني و انساني است و از اين جهت،
توانسته است يك ماندگاري براي خودش ايجاد كند و اين ماندگارياش هم هر كجا كه كلامش
را بفهمند، تحقق پيدا ميكند و اقبال جهاني كه از مولانا شده، دال بر اين است كه
اقوام و ملل ديگر هم چنانچه مولانا را درك كنند و «مثنوي» را بفهمند، به او گرايش
پيدا ميكنند.
وي در تشريح پيام مولانا نيز اظهار كرد: اگر بخواهم پيام مولانا را در جملهاي
بگويم، ميتوانم بگويم پيام مولانا، تعالي بخشيدن به انسان و تربيت دادن انسان براي
رسيدن به حد كمال و دست يافتن به مرتبهي شايستهي انساني است.
خاتمي رويكرد انسانگرايانه و جهانشمول مولانا را برآمده از آموزههاي كلام وحي
دانست و گفت: اگر اين تفكر را بپذيريم كه قرآن كتاب هدايت انسان است، هيچ ترديدي
نبايد داشته باشيم كه مولانا تحت تأثير قرآن است؛ همچنان كه پيام قرآن متعلق به نوع
انسان براي همهي اعصار است، پيام مولانا هم متأثر از قرآن براي همهي انسانهاست.
نويسندهي «راهنماي پژوهش در مثنوي معنوي» دربارهي وجوه زيباييشناختي شعر مولانا
نيز گفت: چنانچه از اشعار مولانا برميآيد، ميبينيم كه او در قيد و بند پرداخت
اشعارش نيست. در عين حال، نميتوانيم بگوييم كه چون در قيد و بند قافيه نبوده است،
اشعارش واجد مؤلفههاي زيباييشناختي است؛ بلكه اشعار مولانا از جهات فني و ادبي
بسيار حائز اهميت است و به اعتقاد من، موفقترين هنري كه مولانا در «مثنوي» دارد،
استفاده و به استخدام گرفتن قصههاي بسيار مناسب است كه اين قصهها غالبا هم
عامهپسند است. نكتهي ديگر در غزليات مولانا ديده ميشود و آن، استفاده از اوزان
متفاوت است، اين اوزان شوربرانگيز و تحريككننده است كه مخاطب با خواندن آنها به
يك شور و شعف و احساس خوشايند ميرسد. اين دو امتياز در « مثنوي معنوي» و «غزليات»
را بايد اولويت داد. البته از نظر نكات بديعي و مسائل علوم بلاغي، بيان و معنا،
اشعار مولانا قطعا قابل بحث است.
احمد خاتمي در پايان گفت: به نظرم، پيوند نسل جوان امروز با «مثنوي» و در حقيقت،
وارد كردن «مثنوي» در صحنههاي فرهنگي و ادبي از ضروريترين كارهايي است كه
نهادهاي فرهنگي بايد به آن بپردازند و رسانهها سعي كنند مردم با «مثنوي» بيشتر
انس بگيرند و با استفاده از آموزههاي «مثنوي»، بخشي از نيازهاي اجتماعي و عاطفي
خودشان را رفع و رجوع كنند، كه اين همه وظيفهي دانشگاهها و صدا و سيماست كه
مثنويخواني در كشور رايج شود، تا موقعيت «مثنوي» از اينكه هست، قويتر شود.
منبع: ایسنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.