ده درس جهانی حافظ برای زندگی بشر/ محتشم مؤمنی - بخش دوم و پایانی
1396/6/19 ۰۸:۲۱
و ـ کار و تلاش:
یکی از آیات نورانی قرآن کریم آیه ۳۹ سوره مبارکه نجم است که خداوند متعال در آن میفرماید: «لیس للانسان الا ماسعی: برای انسان چیزی جز آنچه سعی کرده نیست»
و ـ کار و تلاش:
یکی از آیات نورانی قرآن کریم آیه ۳۹ سوره مبارکه نجم است که خداوند متعال در آن میفرماید: «لیس للانسان الا ماسعی: برای انسان چیزی جز آنچه سعی کرده نیست»
مطابق این آیه شریفه هر آنچه انسان در دنیا و آخرت بدان میرسد چیزی جز ثمره و نتیجهی تلاشها و مجاهدات خود او نیست و تا آدمی دست به سعی و تلاش نزند بهرهای نخواهد برد و از باغ هستی گلی نخواهد چید. بر انسان واجب است که چنانچه طالب به دست آوردن گنجهای دنیوی و اخروی است آستین همت بالا زده و به کار و تلاش بپردازد تا به اهداف والای خود برسد. ولی متاسفانه در دوران ما بسیارند انسانهایی که میخواهند بدون تلاش و کوشش به نتیجه رسیده و بدون کوچکترین تلاشی بهره ببرند و در این مسیر چه زیانهایی که متوجه جامعهی بشر نمیکنند، حال آن که از این نکته غافلند که سنت الهی بر این قرار گرفته که آدمی تنها با کار و کوشش به مقصد برسد تا اولاً قدر داشتههای خود را بداند و ثانیا استفاده از آنچه به دست آورده برایش لذت بخش باشد، جدای از این که به قول معروف کار جوهرهی آدمی است و سازنده روح و جسم او و تأمینکننده آسایش روحی و روانی اوست.
خواجهی شیراز نیز در اشعار خود به این نکته که آدمی بدون رنج و کوشش به جایی نخواهد رسید اشاره کرده و انسانها را به تلاش و کوشش فرا میخواند که باید نصبالعین ما در طول زندگی باشد:
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
و:
شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد
که چند سال به جام خدمت شعیب کند
و:
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
و:
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
و:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی
زـ صبر و بردباری:
زندگی آدمی در این جهان آمیخته با انواع و اقسام بلایا و مصائب است و کسی نیست که در طول زندگی خود عمری بیدغدغه و دورانی عاری از سختی و رنج و گرفتاری را تجربه کند و به تعبیر حافظ: «در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست».
آری زندگی چیزی جز رنج و مواجه با سختیها نیست و این خود مشیت و خواست الهی است؛ زیرا خود فرموده است: «لقد خلق الانسان فی کبد: به تحقیق ما انسان را در سختی آفریدیم» (سوره بلد آیه ۴)
حال که چنین است و آدمی گریزی از بلایا و مصائب ندارد، خواه ناخواه باشدائد و سختیها روبرو خواهد شد. چنانچه در این برخورد با ناملایمات ناگزیر خویشتندار و بردبار نباشد، جز بر آلام خود نخواهد افزود و آن رنجها در اثر عدم تحمل و بردباری دوچندان بر او فشار وارد خواهد آورد. پس لاجرم انسان باید خود را به زیور صبر و بردباری آراسته سازد تا در برخورد با ناملایمات عذابی دو چندان را متحمل نشود. مخصوصا در جهان معاصر که پیچیدگیهای زندگی آنچنان شده که هر لحظه بیم حادثه و اتفاقی ناگوار میرود و ناامنی در شکلهای گوناگون خود بر زندگی انسان سایه افکنده است، خود را به زیور صبر آراستن از اهمیتی دو چندان برخوردار است.
مقام صبر در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی از چنان مقام بالایی برخوردار است که در حدیثی گرانسنگ از امام صادق(ع) جایگاه آن در ایمان انسان همانند جایگاه سر در بدن آدمی توصیف شده است که همانگونه که اگر سرنباشد، حیات و زندگی برای آدمی متصور نیست. اگر صبر هم نباشد، از ایمان خبری نخواهد بود:
«الصبر من الایمان بمنزله الراس من الجسد، فاذا ذهب الراس ذهب الجسد، کذلک اذا ذهب الصبر ذهب الایمان: نسبت صبر به ایمان همانند سراست به بدن همانگونه که اگر سر برود بدن نیز از بین میرود همچنین هرگاه صبر نباشد ایمان نیز نیست».۱۰
و در آیات متعدد قرآن کریم نیز خداوند متعال انسانها را به تمسک و کمکگیری از آن سفارش فرموده که معروفترین آیه قرآن کریم در این زمینه آیهی سوره مبارکهی بقره است که همگی ما آن را به خاطر داریم: «واستعینوا بالصبر و الصلوه…: از صبر و نماز کمک گیرید…» (سوره بقره آیه ۴۵)
و همچنین در آیات بیشماری خداوند صابران را به بهشت و نعمتهای جاوید آن بشارت میدهد و این عبارت که «وبشر الصابرین» در قرآن آمده است.
حافظ علیه الرحمه نیز در اشعار خود مقام و اهمیت صبر را یادآور شده و میفرماید:
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
و:
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
و:
عشقبازی را تحمل باید ای دل پایدار
گرملالی بود بود وگرخطایی رفت رفت
و:
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوامی فرستمت
و:
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جورو جفا صبر و ثباتم دادند
و:
گرت چونوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزار ساله برآید
و:
باغبان گرپنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
و:
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبری است که در کلبه احزان کردم
ح ـ ادبورزی:
یکی از بزرگترین وجوه تمایز انسان با سایر موجودات این است که آدمی قابلیت تادیب و ادبآموزی دارد و به همین دلیل هر انسانی که از این خصیصه انسانی یعنی ادب بهرهای نداشته باشد، با بهایم در یک رتبه قرار میگیرد؛ اگرچه از نظر شکل ظاهری با آنها متفاوت باشد. برخورداری از این ویژگی از چنان عظمتی برخوردار است که در سخنی از امیرمومنان علی(ع) میخوانیم: «لا میراث کالادب: هیچ میراثی مانند ادب نیست»۱۱
و از نظر بزرگان فرهنگ و تمدن جامعه بشری نیز هر خیری به آدمی برسد ریشه در ادب داشته و هر شری متوجه انسان و جامعهی بشری شود نیز ریشه در بی ادبی انسان دارد همچنانکه مولوی در این مورد گفته است:
از خدا خواهیم توفیق ادب
بیادب محروم ماند از لطف رب
بیادب تنها خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
با نگاهی به اوضاع جامعه بشری در عصر حاضر، این نکته بهخوبی به اثبات میرسد که آنچه از بلا یافتن بر بشر امروزی میرود، چیزی جز نتیجه رفتارهای بیادبانه گروهی انساننما در سطح جهانی نیست و از همینرو باید دانست که تا زمانیکه انسانها خود را مودب به آداب الهی و انسانی نکنند و با ادب نشوند؛ هیچ راهگریزی از این بلایا نیست. برای این منظور یکی از بهترین راهکارها ضمن اهتمام در جهت ادبآموزی، پرهیز از همنشین بیادب و دوری از اینگونه افراد است.
حافظ نیز در اشعار خود بارها به ارزش والای ادب تصریح کرده و ضمن توصیه انسانها به رعایت ادب آنها را به دوری از انسانهای بیادب فراخوانده است:
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
ط ـ بهرهبرداری از وقت و زمان:
یکی از مهمترین نعمتهای مغفول خداوند بر آدمی، نعمت زمان و وقت است. چیزی که اکثر قریب به اتفاق آدمیان از آن غافل بوده و آن را به بیهودگی میگذرانند و تنها زمانی به ارزش و اهمیت آن پی می برند که آن را از دست داده و دیگر فرصتی برای جبران و بهرهبری از آن ندارند.
جهان امروزی جهانی است که با توجه به پیشرفتهای تکنولوژی و صنعتی و سرعت سرسامآور تغییر و تحولات، هر فرد و جامعهای که در بهرهبرداری از فرصتهایی که در اختیار دارد، کاهلی نماید و کوتاهی ورزد؛ به گونهای وحشتناک از قافله علم و تمدن عقب مانده و آنچنان ضرری را متحمل میشود که جبران آن اگر نگوییم غیر ممکن، بدون شک بسیار دشوار خواهد بود و نگاهی به سطح جهان و اوضاع کشورهای عقبافتاده و جهان سوم بهخوبی مؤید این مطلب است. از همین رو بر همه افراد و جوامع لازم است که برای استفاده هرچهبهتر از این نعمتالهی یعنی وقت و زمان برنامهریزی نموده و قبل از آنکه این نعمت را از دست بدهند از آن به بهترین وجهی بهره ببرند.
حافظ علیه الرحمه در دیوان اشعار خود بارها آدمیان را به بهرهگیری از زمان و فرصت سفارش فرموده و این مطلب را گوشزد مینماید که قدر زمان را بدانید:
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
و:
هروقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
و:
کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر
حیف اوقات که یکسر به بطالت برود
و:
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
و:
وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
و:
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ایدل مگر وقتی که درمانی
ی ـ هنرآموزی و آراستن خود به زیور هنر:
انسان موجودی است که فطرتا گرایش به زیبایی دارد و یکی از عرصههایی که زیبایی به خوبی در آن تجلی میکند، عرصه هنر و هنرمندی است. و درست به همین دلیل هرکس که از فطرتی سالمتر بهره دارد، ضمن بهرهبردن از هنر دیگران تلاش میکند تا خود را نیز به زیور هنر آراسته نماید و در یک یا چند رشته از رشتههای هنری توانا گردد. اهمیت هنر در زندگی بشر آنگاه نمایان میشود که بدانیم هنرآموزی و هنرمند شدن زمینهای بسیار خوب برای در امان ماندن از انواع و اقسام ناهنجاریها و گناهان و خطایاست. انسان هنرمند هرگز وقت خود را به بیهودگی سپری نمیکند و اوقات اضافی ندارد تا سرگرم امور ناپسند شود و وقت خود را با گناهان و کارهای زشت سپری کند و به همین دلیل از بسیاری از ابتلائات و خطراتی که دیگران را تهدید میکند در امان میماند.
در جهان معاصر، اگر چه پیشرفتهای تکنولوژی و صنعتی زندگی مادی انسان را آسانتر کرده و او را از لحاظ جسمی آسودهتر کرده، ولی معالاسف همین پیشرفتها زمینه گناه و انواع و اقسام خطرات و ناهنجاریها را نیز فراهم آورده است. شیوع انواع و اقسام قتلها و تجاوزات و دزدیها و اعتیادها و… خود مبین همین امر است و از همین روی بر کسانی که نگران آینده خود و فرزندانشان هستند، فرض است تا از همان اوان کودکی و نوجوانی سعی نمایند تا خود و فرزندانشان را با یکی از هنرهای ارزشمند آشنا کرده و او را با این امور متعالی سرگرم کنند تا بدینگونه از آسیبهای اجتماعی در امان بمانند.
جدای از آنچه گفتیم، ارزش هنر و هنرآموزی از چنان رتبهای برخوردار است که در نظر بزرگان و نخبگان فرهنگ و تمدن بشری اصولاً کسانی که از هنر بهره ندارند وجودشان بیارزش و عاری از فایده است و در نظر مردان طریق حقیقت بیبها هستند. همچنانکه حافظ میگوید:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاری است
و:
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
خلاصه آنکه انسان بیهنر انسانی فاقد ارزشهای الهی و انسانی است و بر ما لازم است که در طول حیات حداقل خود را به یکی از هنرهای متعالی آراسته سازیم.
از آنچه در این نوشتار آوردیم، این نکته به خوبی هویدا میشود که آنچه حافظ در اشعار نغز و آبدار خود آورده، تماماً درسهایی حکمت آموزند که برای ساختن یک زندگی سعادتمند به کار بشر و بهخصوص بشر بحرانزده امروزی میآیند و چه نیکو و البته ضروری است تا این اشعار و سخنان حکمتآمیز را هر از چند گاهی مرور کنیم و با یادآوری و عمل به آنها برای خود و دیگران خوشبختی را به ارمغان آوریم و دیوان اشعار این شاعر گرانقدر و سایر بزرگان عرصه ادب و هنر را از صورت شیئی تزیینی و تجملّی خارج کرده و به عنوان کتابهای درس آموز در برنامه روزانه خود بگنجانیم و هرچه بیشتر از آنها در جهت تعالی روح و روان خود بهرهگیری کنیم و همانطور که در آغاز این مکتوب آوردیم، این ده نکته تنها بخشی از نکات حکیمانه آمده در اشعار حافظ است که به گمان نگارنده میتوانند در عصر حاضر بیشترین تأثیر را در پایهریزی یک حیات زیبا داشته باشند وگرنه غزلیّات خواجه شیراز مشحون از درسهای عبرتآموز و نکات حکیمانه است.
پینویسها:
۱۰ـ اصول کافی، باب صبر
۱۱ـ نهجالبلاغه، حکمت ۵۴
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.