وبا آمد، پایتخت مدتی خلوت شد

1396/5/24 ۰۹:۱۵

وبا آمد، پایتخت مدتی خلوت شد

دوستعلی خان معیرالممالک، نوه دختری ناصرالدین‌شاه قاجار در مقدمه کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‌شاه» درباره وضع مردم و حکومتی‌ها در هنگام پیدایش و گسترش بیماری‌های همه‌گیر در دوره قاجار، خاطره‌ای روایت می‌کند که به روشنی زندگی و سرنوشت توده مردم را در چنین هنگامه‌هایی در تاریخ ایران بیان می‌دارد «در ‌سال یکهزار و سیصد و نه قمری از عربستان وبائی سهمگین بایران آمد و کشتاری شگفت کرد

 هنگامه‌های بلا، مسئولیت حکومت‌ها و سرنوشت توده مردم
 

دوستعلی خان معیرالممالک، نوه دختری ناصرالدین‌شاه قاجار در مقدمه کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‌شاه» درباره وضع مردم و حکومتی‌ها در هنگام پیدایش و گسترش بیماری‌های همه‌گیر در دوره قاجار، خاطره‌ای روایت می‌کند که به روشنی زندگی و سرنوشت توده مردم را در چنین هنگامه‌هایی در تاریخ ایران بیان می‌دارد «در ‌سال یکهزار و سیصد و نه قمری از عربستان وبائی سهمگین بایران آمد و کشتاری شگفت کرد. چندی پیش از بروز بیماری در ایران ناصرالدین‌شاه با اردوئی مفصل بالغ بر نه‌هزار نفر بمسافرت عراق رفت. در آنزمان صدارت با میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان بود و نایب‌السلطنه پسر ناصرالدین شاه که وزارت جنگ را داشت برای نظم امور در تهران ماند». نبودِ نظامی مشخص و سازمان‌یافته برای پشتیبانی از توده مردم در چنین هنگامه‌هایی، وضعیتی آشفته در ایران روزگار گذشته پدید می‌آورد «چون خبر تجاوز وبا بمرز ایران رسید مادرم عصمه‌الدوله دختر ناصرالدین شاه بپدرم دوست‌محمد خان معیرالممالک گفت تا به‌زودی دستور تهیه لوازم سفر داده برای چند ماه عازم لار شوند. بسبب وسعت دستگاه در اندک زمانی همه چیز آماده گشت و با اردوئی که بیکصد و پنجاه نفر میرسید بسوی لار رهسپار شدیم. آقا میرزا حسن مستوفی‌الممالک نیز که خواهر بزرگم عقدشده وی بود با گروهی انبوه بلار آمدند. مردم از بیم جان تا آن‌جا که توانستند بکوهستان‌ها و ییلاق‌های دور و نزدیک پناهنده شدند». گزارش‌هایی مستند درباره مسئولیت‌پذیری حکومت در دوره‌های گذشته در این‌گونه موقعیت‌های حساس به دست نرسیده است «چون وبا بتهران رسید مرگامرگ هولناکی روی نمود تا آن‌جا که عده قربانیان بروزی یکهزار و چهارصد تن رسید. یکی از روزها که میرزا عیسی وزیر حکمران تهران در مقر حکومت   خود قرار داشت چون صورت مردگانرا بدستش دادند در دم لرز و ضعفی شدید بوی دست دارد و ظرف چند ساعت جان سپرد... و رفته‌رفته کار بجائی رسید که هر کس توانست شهر را ترک گفت و پایتخت مدتی خلوت شد».
 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: