معماری ایلخانی / سمیرا بهزادی

1396/4/19 ۰۷:۵۳

معماری ایلخانی / سمیرا بهزادی

نیرو و دوام فرهنگ ایران از جمله عناصر قوی و مؤثر در تغییر انگاره تاریخ در طی قرنها بوده است. از نخستین روزگاران، فلات پرشکوه ایران برای اقوام مهاجر، که به سوی باختر می‌رفتند، گذرگاهی دل‌انگیز بود و نیز برای رهبران نظامی بزرگ سرمنزل و مقصدی غنی و پر ثروت به شمار می‌رفت.

 

 

پیشگفتار

نیرو و دوام فرهنگ ایران از جمله عناصر قوی و مؤثر در تغییر انگاره تاریخ در طی قرنها بوده است. از نخستین روزگاران، فلات پرشکوه ایران برای اقوام مهاجر، که به سوی باختر می‌رفتند، گذرگاهی دل‌انگیز بود و نیز برای رهبران نظامی بزرگ سرمنزل و مقصدی غنی و پر ثروت به شمار می‌رفت. ایران بارها بر اثر هجوم و غلبه بیگانگان چنان دستخوش ویرانی شد که ظاهراً امکان تجدید حیاتش هرگز متصور نبود؛ اما هر بار، پس از چنین آزمایش تلخی، فرهنگش از نو جان گرفت. مردمانی که به صورت انبوهی از مهاجران یا در صفوف ارتش‌های پیروزمند به ایران قدم می‌نهادند، به ماندن در محیطی که در نظر آنان از زادبومشان دلرباتر می‌نمود، راغب می‌شدند. غالب اینان از استپ‌های خشک به ایران روی می‌آوردند. اما هیچ یک از سلسله‌های مهاجم نتوانستند تغییر مهمی در وجوه و خصایص فرهنگ و تمدن ایران به بار آورند. در عوض، خودشان سخت تحت تأثیر سنتهای هنری و ادبی ایران قرار گرفتند.

پس از آنکه مغولان به سرداری چنگیزخان و جانشینانش پهنه آسیا را درنوردیدند، سپاهیان و قبایل مغول در مناطقی بسیار دور از دریاچه بایکال ـ زادبوم اصلی خودـ ماندگار شدند. جنگجویان مغول با یورت‌های خود (چادرهای گنبدی‌شکل از نمد یا پوست جانوران با چهارچوبی خمیده و قابل حمل و نقل)، سفر می‌کردند و هرجا که چراگاهی مناسب برای اسبانشان وجود داشت، ماندگار می‌شدند. اینان مدتهای دراز پس از اقامت در ایران، به زندگی بیابانگردی خود ادامه دادند. مغولان مانند سلجوقیان، متاع فرهنگی و فکری ناچیزی با خود آوردند و در برابر ثروت عظیم و درخشان هنر، معماری و ادبیات ایران، چیزی نداشتند که به مردم آن دیار تقدیم کنند.

در حوزه معماری، غالب بناهایی که در دوره ایلخانی بنیاد یافت، ساخته دست مردمان همین سرزمین است که در روزگار آرامش داخلی، بدون توجه به فرمانروای زمان، آنها را بنا نهادند. سلسله ایلخانان تا اواخر دوران فرمانروایی خود شخصا به معماری عنایت چندانی نکردند؛ به عبارت دیگر، شخصا برای ایجاد یا بنای ساختمان‌های جدید یا تصرف آنها پیشقدم نگشتند. اقدام آنان محدود به صدور احکام و فرمان‌هایی بود که وزرای ایرانی آنان تهیه می‌کردند. به موجب این فرمان‌ها می‌بایست در گوشه و کنار مملکت بناهایی با مقیاس وسیعتر و مفصل‌تر از امکانات و منابع جوامع محلی ساخته می‌شد. این فرمانروایان تا اواخر دوره ایلخانی، فقط مدتی محدود در کاخهای شهری خود به سر بردند و در عوض دربار خود را به اقتضای فصل، در جلگه‌های گرمسیر یا دامنه‌ کوهستان‌های سردسیر برپا می‌داشتند و در زیر چادرها و خیمه‌ها یا در آلاچیق‌ها می‌آرمیدند. البته آخرین فرمانروایان مهم این سلسله رغبتی به طرح نقشه و ایجاد ابنیه مهم ابراز داشتند و این موجب شد که در سبک معماری سراسری ایران وحدتی کلی به‌وجود آید. در ساختن این بناهای عظیم از نقشه‌های ساختمانی آن روزگار، ولی به مقیاسی وسیعتر از همه کوشش‌های روزگار پیش استفاده شد.

بزرگی این بناها این نیاز را پیش آورد که هنرمندان و معماران خبره از سراسر کشور به کار دعوت شوند. بدین ترتیب، حتی پس از برافتادن قدرت ایلخانان، سبک عالی معماری از میان نرفت، بلکه در ایالات و گوشه و کنار مملکت دوام یافت و گسترده‌تر شد و زمینه را برای فعالیت‌های ساختمانی عظیم اوایل قرن پانزدهم زیر فرمانروایی تیموریان، فراهم ساخت.

 

معماری و فرهنگ در دوره ایلخانان

در پی تازش مغولان، آثار عظیم تمدن و فرهنگ ایران‌زمین تخریب، و سطح معرفت و دانش تنزل کرد؛ ولی در دوره حکومت ایلخانان، دانشمندان و سیاستمداران مسلمان ایرانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی مصدر خدمات شایسته و عظیمی شدند؛ به طوری که از لحاظ ادبی، علمی، فرهنگی و معماری، حیات جدیدی در این دوره به وجود آمد. اگرچه به پای آثار قبل از حمله مغول نرسید، ولی در بعضی از زمینه‌ها همچون نقاشی، تاریخ‌نگاری، دانش نجوم، مثلثات، معماری و شهرسازی، ترقی و پیشرفت فزاینده‌ای پیدا کرد.

معماری ایلخانی تکامل هماهنگ شیوه‌ها و فنون هنر دوره پایانی عصر سلجوقیان است که مساجد چهارایوانه ایرانی تأسیس گردید. معماران آن عصر گرچه در فنون، شیوه، نقشه، روش تزئین و نوع مصالح از دوره سلجوقی اقتباس می‌کردند، ولی معماری را تکامل و با ظرافت خاصی آن را تعالی بخشیدند. در این دوره، ارتفاع گنبدها، مناره‌ها و ایوان‌ها فزونی یافته و اندازه‌ها دقیق‌تر و متناسب‌تر و با مهارت بیشتری ساخته شده است. از دیگر ویژگی‌های آن تأکید بر عناصر عمودی و نه چندان سنگین و ثقیل از راه به کارگیری پنجره‌ها و ساخت و ساز سطوح با طاقچه‌ها، شکل‌بخشی‌ها و جز آن و نیز توده‌های متمرکز بر روی چند نقطه نسبتا جهشی بود.

ساخت گنبد دوجداره که نخستین بار در معماری سلجوقی رخ نمود، در معماری دوره ایلخانی رواج زیادی پیدا کرد. یک سلسله از قوسهای متقاطع که طاقهای کوچکی بدانها متصل است، طاقگاه قابل توجهی را شکل داده است. به مناره‌ها تأکید زیادی گردیده است. مقرنس‌ها شکل جدیدی یافتند. برای ساختن دیوارها از خشت استفاده شد و برای رویه‌بندی هم از آجر پخته بهره ‌گرفتند. طاقگاه‌‌ها و گنبدها را کاملا با آجر پخته می‌ساختند. کاربست سنگ در ساختمان، مخصوص منطقه آذربایجان بود که در بخش پایینی دیوارها به کار می‌رفت، گاهی هم از تزئین سنگی استفاده می‌کردند؛ مثل بعضی از کاروانسراها که از تأثیرات معماری سوری به شمار می‌رفت. در یکی از ساختمان‌های متأخر ایلخانی در سال ۷۵۲ق مزاری در درون صحن مسجد جامع شیراز، برای رویه‌بندی از سنگ استفاده شده است.

 

معماری مذهبی

پلان اصلی معماری مذهبی در این دوره، پلان کهن ایرانی بوده که از چهارطاق (ساختمان مربع شکل) دوره ساسانی مایه می‌گرفت و در غرب ایران توسعه یافته بود. که شامل: معماری مسجد و معماری خانقاه و ابنیه تدفینی و… می‌شود. درباره معماری غیر مذهبی دوره ایلخانی تقریبا چیزی شناخته شده نیست. دربار مغول حتی در ایام ابوسعید هم آداب و کردارهای استپی و بیابانگردی را واننهاد و حکام و دربار آنها، زمستان را در یک شهر قشلاقی در جلگه‌های آذربایجان و قسمتی از تابستان را در روستاهای مختلف ییلاقی در دره‌های مرتفع آذربایجان غربی سر می‌کردند. البته کاخهایی از آنها باقی مانده، مانند تخت سلیمان که قسمتی از آن را آباقاخان در سال ۶۶۴‌ق بازسازی کرد و گنبد کبود، معروف به بقعه مادر هولاکو با پلان چند ضلعی.

در میان این ابنیه آنکه از مهمتر و در عصر ایلخانان آخری، در عالم شهرتی بسزا یافت و هنوز هم بخش مهمی از آن برپاست، گنبد سلطانیه یعنی مقبره سلطان محمد اولجایتوست که او در حیات خویش ضمن بنای شهر سلطانیه که از ۷۰۵ تا ۷۱۳ق طول کشیده، ساخته است.

معماری شنب غازان: این بنا در سال ۶۹۷‌ آغاز شد و در سال ۷۰۲ق به اتمام رسید. غازان‌خان برای ساختش دستور داد تا ماهرترین مهندسان و صنعتگران مجرب از اطراف حاضر شوند و برای ساخت قبه آن از آهن‌آلاتی که به صورت شمش درست شده بود، آوردند و با سنگهای تراشیده شده بنایی استوار ساختند، دیواره‌ها نیز از آجر است. عرض دیوارها سی‌و سه آجر به هم چسبیده بود که هر یک ده من وزن داشت و پانزده گز می‌شد. بلندی قبه ۱۳۰ گز و طول دیوار ۸۰ گز بود.

رصدخانه مراغه: بعد از فتح قلاع اسماعیلیه و بغداد، خواجه نصیرالدین به هلاکو خاطرنشان کرد که برای رصد ستارگان و اطلاع از احکام نجوم، زیجی ساخته شود تا ایلخان از حوادث آینده اطلاع پیدا کند و ستاره پادشاه را ببیند و کیفیت عمر و اوضاع و احوال او و دانستن اوضاع آیندگان و سفرهای شاه را بتوان پیش‌بینی کرد. ایلخان این پیشنهاد را پسندید و تولیت اوقاف تمام کشور را به خواجه داد و فرمانی نوشت که تمام لوازم و اسباب این زیج و پول جهت ساخت آن به او داده شود. خواجه نیز به یاری جمعی از دانشمندان در سال ۶۵۷ق در شمال مراغه بر تپه‌ای رصدخانه را در کمال آراستگی بنا کردند.

ربع رشیدی: از دیگر بناهای ساخته شده در تبریز ربع رشیدی است. ربع رشیدی (ربع به معنی محله، مجموعه آبادی) در خارج از تبریز به وسیله خواجه رشیدالدین فضل‌الله در اوایل قرن هشتم هجری ساخته شده بود.

 

کتاب‌شناسی

۱- اماکن هنری ایران؛ روبرتو اسکارچیا، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، مولی، ۱۳۷۶٫

۲- تاریخ اولجایتو؛ ابوالقاسم محمد القاشانی، به کوشش: مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸٫

۳-تاریخ بناکتی؛ به کوشش: جعفر شعار، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸٫

۴- تاریخ گزیده؛ حمدالله مستوفی، به کوشش: عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۱٫

۵- تاریخ مبارک غازانی؛ رشیدالدین فضل‌الله، به کوشش: کارل یان، اصفهان، پرسش، ۱۳۶۸٫

۶- تاریخ هنر و معماری اسلامی از دوره مغول تا پایان دوره قاجار؛ عباسعلی تفضلی، مشهد، سخن گستر، ۱۳۸۷٫

۷- تحریر تاریخ وصاف؛ عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲٫

۸- جامع التواریخ؛ رشیدالدین فضل‌الله، به کوشش: بهمن کریمی، تهران، اقبال، ۱۳۷۴٫

۹- حبیب السیر؛ خواندمیر، به کوشش: جلال‌الدین همایی، تهران، خیام، ۱۳۸۰٫

۱۰- روضه الصفا؛ میرخواند، به کوشش: جمشید کیان‌فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰٫

۱۱- سیری در هنر ایران؛ پوپ، آ، و دیگران، ترجمه: پرویز ناتل‌خانلری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰٫

۱۲- معماری اسلامی ایران؛ دونالد ویلبر، ترجمه: عبدالله فریار، تهران، ۱۳۴۶٫

۱۳- معماری ایلخانی در نطنز؛ شیلا بلر، ترجمه: ولی الله کاووسی، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۷٫

۱۴-هنر ایلخانی و تیموری؛ امبرتو شراتو، ارنست گروبه، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، مولی، چ دوم، ۱۳۸۲٫

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: