مسیر میانبُر معنویتگرایان برای اصلاح / استاد مصطفی ملکیان
1396/2/9 ۰۸:۱۳
چکیده سخنان معنویان جهان این است که هدف فرد، باید «اصلاح خود» باشد و اصلاح جامعه نتیجه اصلاح فرد است. از این رو، فرقشان با مصلحان اجتماعی در این است که مصلحان اجتماعی بیشتر معطوف به اصلاح جامعه هستند؛ از این نظر به سراغ نهادهای اجتماعی و تغییر وضع نهادهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی میروند.
چکیده سخنان معنویان جهان این است که هدف فرد، باید «اصلاح خود» باشد و اصلاح جامعه نتیجه اصلاح فرد است. از این رو، فرقشان با مصلحان اجتماعی در این است که مصلحان اجتماعی بیشتر معطوف به اصلاح جامعه هستند؛ از این نظر به سراغ نهادهای اجتماعی و تغییر وضع نهادهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی میروند.
مشکلات ما در عرصه فردی به نادرستیهای موجود در «باورها، احساسات و خواستههای» ما برمیگردد.
از این رو، پیام معنویان جهان به شهروندان برای پیشگیری از مشکلات جامعه، مرور بر باورها، احساسات و خواستهها است.
کار رژیمهای سیاسی، صرفاً درمان است و پیشگیری نیست؛ چراکه آنها در وضعی نیستند که بتوانند پیشاپیشِ شهروندان حرکت کنند. اینجا است که نقش «امر فرهنگی و معنوی» در اصلاح جامعه برجسته میشود.
بسیاری از مشکلات مادی، راهحلهای معنوی هم دارند و متأسفانه ما کمابیش از آن غفلت داریم. همه کسانی که در طول تاریخ دم از معنویت زدهاند، یک وجه مشترک دارند؛ چکیده سخنان معنویان جهان این است که هدف فرد، باید اصلاح خود باشد و اصلاح جامعه نتیجه اصلاح فرد است. به تعبیری، میتوان گفت همه معنویان مخاطبشان فرد و یکایک انسانها است. به زعم آنان، اگر اصلاح خود، هدف قرار گیرد، خود به خود جامعه اصلاح خواهد شد. از این رو، فرقشان با مصلحان اجتماعی در این است که مصلحان اجتماعی بیشتر معطوف به اصلاح جامعه هستند؛ از این نظر به سراغ نهادهای اجتماعی و تغییر وضع نهادهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی میروند.
این در حالی است که بر اساس تلقیای که معنویاندیشان از انسان دارند، جامعه هیچوقت به صورت آرمانی درنخواهد آمد. بنابراین، کسانی که در پی این هستند که جامعه را اصلاح کنند، موفق نخواهند شد؛ چراکه به گواه تاریخ، همه تلاشها برای داشتن «مدینه فاضله»، از آنجا که تغییر نهادهای اجتماعی را هدف قرار دادهاند، راه به جایی نبرده است و اساساً چنین باوری، واقعبینانه نیست. بنابراین، میتوان از «انسان نیک» سخن گفت اما از «جامعه آرمانی» خیر!
از این رو، شاید اگر افراد در انتظار اصلاح جامعه بمانند، عمر خود را تلف کرده باشند؛ چراکه عمر بشری محدود است و اصلاح نهادهای اجتماعی، زمانی بیش از عمر یک انسان را طلب میکند.
راهی که معنویگرایان پیشنهاد میکنند این است که از آنجا که افراد، فرصتی برای تغییر ساختارها ندارند، تغییر و اصلاح را از خود شروع کنند. بنابراین، معمولاً معنویان شرقی و غربی، مخاطب خود را «فرد» قرار میدهند. البته اینکه اصلاح فرد چقدر جامعه را اصلاح میکند به عوامل دیگری از جمله، میزان اعمال نفوذ فرد در میان شهروندان نیز بستگی خواهد داشت.
طلب حل مسائل از نظام و ساختارهای سیاسی، بدیل همین نظریه پیشگفته است. واقعیت این است که اگر صدها رژیم سیاسی تغییر یابند اما «فرهنگ درونی» جوامع تغییری نکند، وضع افراد همین خواهد بود. تجربه تاریخی نشان میدهد نظامهای سیاسی همیشه در پی حفظ قدرت هستند و در این زمینه میان نظامهای دموکراتیک و خودکامه چندان تفاوتی نیست؛ تنها نظامهای دموکراتیک، قید و بند بیشتری برای حفظ قدرت دارند. بنابراین، نمیتوان تغییرات و اصلاحات ساختاری را از نظامهای سیاسی توقع کرد. این امر خاص یک جامعه خاص نیست و در مورد همه جوامع موضوعیت دارد.
برخی متفکران، در دهههای اخیر به این نتیجه رسیدهاند که باید چشم امید را از نظامهای سیاسی به سمت NGOها تغییر داد و در این راستا، میتوان به متفکرانی چون مکاینتایر، اندیشمند جمعگرای بریتانیایی، اشاره کرد که معتقد بود باید برای تغییر و اصلاح ساختارها، نگاه را از «رژیمهای اجتماعی» به «نهادهای مردمی» معطوف کرد. اما واقعیت این است که نهادهای مردمی نیز تنها در فقدان یک نظام سیاسی است که مغتنم هستند و آنها نیز در درون خود مشکلاتی دارند.
با این حال، اگر فرض را هم بر این بگیریم که نظام سیاسی کار خود را درست انجام دهد و به اصلاح و تغییر ساختارها بپردازد، باز این نکته وجود دارد که کار آنها صرفاً درمان است و پیشگیری نیست. به تعبیری، پیشگیری کار نهادهای سیاسی نیست به دلیل اینکه در وضعی نیستند که بتوانند پیشاپیشِ شهروندان حرکت کنند. اینجا است که نقش «امر فرهنگی و معنوی» در اصلاح جامعه برجسته میشود. چراکه اساساً، پیشگیری، امری فرهنگی است و امر فرهنگی به مقولات فردی تعلق دارد.
معتقدم، مشکلات ما در عرصه فردی به نادرستیهای موجود در باورها، احساسات و خواستههای ما برمیگردد. اگر باورها، صادق نبوده و خلاف واقع باشند، احساسات، بجا نبوده و به امر موجه ومطلوبی تعلق نگرفته باشد و خواستهها نیز معقول و منطقی نباشد، افراد به خطا خواهند رفت.
از این رو، پیام معنویان جهان به شهروندان برای پیشگیری از مشکلات جامعه، مرور بر باورها، احساسات و خواستهها است چراکه در این صورت هم برای خود و هم برای جامعه مشکل پدید نمیآورند.
در این راستا، سیر و سلوکهای عرفانی، مکانیزمهایی برای اصلاح سهگانه «باورها، احساسات و خواستهها» ارائه میکنند و معتقدند هر فساد و مشکل اجتماعی از افراد برمیخیزد؛ سرنوشت و تقدیری در کار نیست و باید اصلاح را از درون؛ یعنی، باورها، احساسات و خواستهها آغاز کرد و چنانچه اصلاح فرد به اصلاح جامعه نینجامید حداقل توانسته در ساحت فردی، زیستی انسانی و اخلاقی برای فرد فراهم کند.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی مصطفی ملکیان، استاد فلسفه اخلاق و پژوهشگر دین است که در دومین نشست «زمین از دریچه آسمان» در تاریخ سوم اردیبهشت ماه، در محل تالار پژوهشکده فرهنگ و هنر ایراد شد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.