پژواک تاریخ یهود در دفاعیه استیفانوس / حیدر عیوضی

1395/8/12 ۰۸:۳۸

    پژواک تاریخ یهود در دفاعیه استیفانوس / حیدر عیوضی

استیفانوس (Stephanos) نامی یونانی است که در لغت به معنای تاج گل و نیز کسی که با یک دسته گل آراسته می‌شود، است (Hasitschka, 2004, p. 294). در عهد جدید دو شخصیت با این اسم وجود دارد: شخصی که در قرنتس مسیحی شد و پولس او را تعمید داد (1 قرنتیان 16: 15). دیگری نخستین شهید ایمان مسیحی که پیش از جریان گرایش پولس به مسیحیت به شهادت رسید و البته خود پولس در ماجرای شهادت او حضور داشته و به نوعی سهیم بوده‌ است، به طوری که بعدها نیز در جلسه محاکمه خود از این موضوع یاد می‌کند (اعمال 22: 20). نام استیفانوس تنها شش بار در عهد جدید به چشم می‌خورد: اعمال رسولان 6: 5، 8 ، 9 ؛ 7: 59 ؛ 8 : 2 ؛ 11: 19 ؛ 22: 20. کل روایت شهادت استیفانوس در باب های 6 و 7 اعمال رسولان آمده است، همچنین این دو باب موضوع انتخاب هفت تن و تعقیب و گریز یهودیانِ مسیحی را منعکس می‌کند. پیش از شرح دفاعیه استیفانوس سیری کلی و آشنایی اجمالی با کتاب اعمال رسولان در فهم این نخستین دفاعیه یک مؤمن مسیحی ضروری می‌نماید

 

    استیفانوس (Stephanos) نامی یونانی است که در لغت به معنای تاج گل و نیز کسی که با یک دسته گل آراسته می‌شود، است (Hasitschka, 2004, p. 294). در عهد جدید دو شخصیت با این اسم وجود دارد: شخصی که در قرنتس مسیحی شد و پولس او را تعمید داد (1 قرنتیان 16: 15). دیگری نخستین شهید ایمان مسیحی که پیش از جریان گرایش پولس به مسیحیت به شهادت رسید و البته خود پولس در ماجرای شهادت او حضور داشته و به نوعی سهیم بوده‌ است، به طوری که بعدها نیز در جلسه محاکمه خود از این موضوع یاد می‌کند (اعمال 22: 20). نام استیفانوس تنها شش بار در عهد جدید به چشم می‌خورد: اعمال رسولان 6: 5، 8 ، 9 ؛ 7: 59 ؛ 8 : 2 ؛ 11: 19 ؛ 22: 20. کل روایت شهادت استیفانوس در باب های 6 و 7 اعمال رسولان آمده است، همچنین این دو باب موضوع انتخاب هفت تن و تعقیب و گریز یهودیانِ مسیحی را منعکس می‌کند. پیش از شرح دفاعیه استیفانوس سیری کلی و آشنایی اجمالی با کتاب اعمال رسولان در فهم این نخستین دفاعیه یک مؤمن مسیحی ضروری می‌نماید.

    استقامت و وفاداری رسولان که با شکنجه و آزار ایشان همراه بود و گاهی به شهادت می‌انجامید، همواره الگویی برای مؤمنان مسیحی در تاریخ مسیحیت به شمار می‌رود. در این میان، محاکمه و سرانجام شهادت استیفانوس نقطه عطف در گسترش مسیحیتِ نخستین و عامل مهم در بنای کلیسای انطاکیه بود. در این حادثه چهره پولس که هنوز شائول نامیده می‌شد، برای نخستین بار به طور برجسته دیده می‌شود؛ و بعدها هنگامی که خودْ در همان جایگاه استیفانوس قرار گرفت، به تلخی از آن یاد کرد.

    فعالیت‌های پر شور استیفانوس او را به محاکمه‌ای کشاند که خلاصی از آن نبود. او در سخنانش در دفاع از خود هیچ نگفت، بلکه سیر تحول یهود را به تصویر کشید و ظهور مسیح را تحقق بشارت‌های انبياء پيشين بیان کرد. سرانجام، نقدهای تندش بر عالمان یهود، سخنان گزنده‌اش در مورد معبد و سرانجام مکاشفه او موجب تحریک مخاطبین شد، به طوری که همه یکدل به او حمله بردند و بیرون از شهر سنگسارش کردند و اینگونه مسیحیت نخستین شهید خود را تقدیم کرد.

 

    هزار جهد نمودم که سرّ عشق بپوشم

    نبود بر سر آتش میسّرم کــه نجوشم

    سعدی

    1. لوقا و اعمال رسولان

    نویسنده این کتاب، لوقا (Luke/ Gk. Loukas) صاحب انجیل سوم نیز است، وی هر دو کتاب خود را خطاب به تئوفیلوسن گاشته است (لوقا 1: 3 ؛ اعمال 1: 1).تئوفیلوس(Theophilus/ thee-ofuh-luhs)اسمی یونانی به معنی عاشق/ دوست خدا است.اطلاع دقیقی راجع به هویت این شخص در دست نیست؛ در این رابطه دو نظریه وجود دارد: نخست اینکه چنین نامی هویت تاریخی نداشته و لوقا این رساله‌ها را برای مخاطبین مسیحی خود نگاشته است و انتخاب این نام با این بار معنایی یک اصطلاح کلی بوده برای عموم مخاطبین مسیحی. در واقع مخاطب کتاب مؤمنانی‌اند که علاقمند به اطلاعات بیشتر و جزئیات مفصل‌تری راجع به خاستگاه و معنای ایمان بوده‌اند. از سوی دیگر، در سراسر اعمال، لوقا از اسامی‌ دیگری نام می‌برد که ظاهرا دارای سمت‌های دولتی بوده‌اند به عنوان نمونه: اعمال 23:‌ 26 ؛ 24:‌ 2 و 26:‌ 25. این قرائن حکایت از این دارند که مخاطب لوقا شخص معینی و به احتمال دارای منصب سیاسی در امپراطوری روم بوده است. و این رساله‌های  برای آشنایی بیشتر او با مسیحیت و شاید تغییر کیش او به به این دین بوده است. هرچند فرازی از انجیل لوقا (1: 2ـ 4) که در آن نویسنده خطاب به تئوفیلوس می‌گوید: «من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را از ابتدا به تدقیق در پی رفته، به ترتیب به تو بنویسم ای تئوفیلوس عزیز، تا صحت کلامی را که در آن تعلیم یافته‌ای دریابی» این احتمال را تقویت می‌کند، اما احتمال نخست نیز کماکان به قوّت خود باقی‌ است(Douglas, 2011, p. 1447).

    انتخاب عنوان کتاب، یعنی اعمال رسولان پیروی از یک سبک یونانی بوده است، چه اینکه پیش‌تر کتاب هایی با عنوان اعمال هانیبال، اعمال اسکندر نگارش شده بودند. لوقا در رساله‌های پولس با تعبیر یاری گرامی معرفی شده است (کولسیان 4:‌ 14؛ فیلیپیان 24 ؛ 2 تیموتائوس 4:‌ 11). فراز پایانی رساله به کولسیان (4: 10ـ 14) در عین اینکه حکایت از پزشک بودن لوقا دارد، اما سیاق این فقره می‌تواند دلیلی بر غیر یهودی بودن او باشد (سیار، 1387، ص 601).برای تعیین تاریخی که در آن لوقا در کار نگارش بوده هیچ دلیلی نمی‌توان یافت. کتاب اعمال با اسارت رومی پولس پایان می‌پذیرد که احتمال سال 61ـ 63 بوده، در هر صورت تصنیف آن باید پس از انجیل سوم صورت پذیرفته باشد، یعنی بین سال 70 یا 80میلادی.

    لوقا میان معجزات پطرس و پولس نوعی توازی ایجاد می‌کند: (3 : 1ـ 10 مقايسه شود با 15 : 8 ـ 10 ؛ و 5:‌ 15 با 19: 12)، همانندی آخرین سخنان استیفانوس و جمله‌های مسیح در پای صلیب(این موضوع در ادامه به تفصیل خواهد آمد) و نیز شباهت‌های خطابه پولس، پطرس، استیفانوس و ... (همان، ص 604ـ 605).از اين جهت احتمال مي‌رود که لوقا این خطابه‌ها را به همان صورت اصلی گزارش نکرده، بلکه آنها را با استفاده از مضامین موعظه‌هاي اولیه و رایج تحریر کرده است؛ مضامینی مبتنی بر احتجاجات سنتی که در قالب عبارات حفظی درآمده بودند. هدف لوقا از نگارش این رساله خلق اثری با محتوایی از گزیده‌های متون کتاب مقدس برای یهودیان، تأملات فلسفة عام برای یونانیان، پیام اصلی مسیحِ مرده و برخاسته از گور برای همگان. لوقا با روانشناسی ظریفی که دارد در ترسیم چهرة رسولان سرآمدِنویسندگان عهد جدید است، صحنه‌های تأثرانگیز وداع پولس با مشایخ اِفِسُس (20: 17ـ 38)، ظرائف سخنوری در خطابة برابر آگریپا (فصل 26) و ترسیم واقعه شورش زرگران اِفِسُس با تعابیری زنده و جذاب (19: 23ـ 41) از اوج ادبیات این کتاب است.کتاب اعمال رسولان نبض ایمان مسیحی در دهه‌های نخستین مسیحیت است و بدون این کتاب قطعا اطلاعات ما از مسیحیت نخستین بسیار فقیر می‌بود (سیار، همان، ص 609).

 

    2. استیفانوس، نخستین شهید ایمان مسیحی

    لوقا در 4: 32ـ35 از اتحاد و یکدلی جامعه نودینان خبر می‌دهد، به طوری که «هیچ کس چیزی از اموال خود را از آنِ خود نمی‌دانست بلکه هر که صاحبِ زمین یا خانه بود آنها را فروخته و قیمت مَبیعات را به قدم های رسولان انداختند». اما در ادامه بروز برخی اختلاف‌های داخلی اتحاد کلیسای اورشلیم را تهدید می‌کرد. مورد اول دروغ و پنهانکاری «حَنایا» و همسرش «سَفیره» بود که منجر به مرگ هر دو گردید (5:‌ 1ـ 11). اما مورد دیگر به گسترش پیروان مسیح در میان طبقات ضعیف جامعه ارتباط داشت، چه اینکه حواریون دیگر توان حمایت و رسیدگی از همه را نداشتند و این، شکایت و اعتراض‌ یونانی‌مآب‌ها از عبرانیان را در پی‌داشت. در واکنش به این حادثه، حواریون تصمیم گرفتند دیگران (نودینان یونانی‌مآب‌ها) را نیز در رهبری و هدایت جامعه سهیم کنند. در ادامه، لوقا از اختلاف‌های دیگر (8: 18ـ 24 ؛ 9: 26ـ 28 ؛ 11: 1ـ 18 ؛ 15: 1ـ 35 ؛ 21: 20ـ 26) گزارش می‌دهد که البته به جز مورد آخر (موضوع رعایت یا عدم رعایت شریعت) حواریون موفق شدند با اتفاق نظر راه حلی برای آنها پیدا کنند (Tannehill, 1994, v. 2, p.80-81).

    همانطور که اشاره شده در پی افزایش شمار مسیحیان، به درخواست خود رسولان هفت تن برای رسیدگی به فقرا و انجام کارهای اجرایی انتخاب شدند؛ هرچند تا آن زمان خود رسولان این کارها را نیز انجام می‌دادند، اما با گسترش جامعه نودینان انجام این کارها به دلیل وقت‌گیر بودن آن با ابلاغ پیام مسیح تزاحم داشت (اعمال 6:‌ 1ـ 6). علاوه بر این،این هفت تن قدرت انجام کارهای رسولان همچون معجزات (اعمال 8: 6ـ 7)، ابلاغ کلام خدا (8:‌4) و تعمید نودینان(8:‌ 38) را نیز داشتند. مفسرین مسیحی معتقدند عدد هفت مانند عدد دوازده تنها یک نماد است؛ این عدد سمبل ملت‌های مشرکی بود که در سرزمین کنعان می‌زیستند (اعمال 13: 19)، در حالی که دوازده رقم اسباط اسرائیل است (Hasitschka, 2004, p. 295) لوقا برای این هفت منتخب تعبیر خدمت‌گزار (diakonia) را به کار می‌برد که بعدها در سنت مسیحی مقام شماسی نام می‌گیرد. همه هفت نفر نام یونانی دارند و آخرین ایشان نویهودی است (6: 5). بدین‌سان برای نخستین بار مسیحیان یونانی مآب به صورت مجزّا از گروه عبرانی سازماندهی شدند. در این میان، لوقا تنها به فعالیت‌های دو تن از آنها اشاره کرده است (استیفانوس اعمال 6: 8 ـ 7: 60 و دیگری فیلیپوس 8 :‌4ـ 13، 26ـ 40).

    در طی فعالیت‌های استیفانوس، خبرچینان شروع به تحریک مردم علیه او کردند و شاهدان دروغین شهادت دادند که او می‌گفته مسیح معبد را خراب خواهد کرد و احکام موسی را از بین خواهد برد (6: 8ـ 15). در پی این گزارش‌ها، استیفانوس به سنهدرین فراخوانده شد.او در مقابل شورای مرکزی یهود، سنهدرین دفاعیه خود را در قالب یک سخنرانی طولانی ایراد کرد (7:‌ 1ـ 53). استیفانوس در صحبت‌های خود تحولات تاریخ یهود از ابراهیم تا موسی و تا بنای معبد را به تصویر کشید، گرانیگاه این دفاعیه تأکید بر مقاومت و سرپیچی همیشگی بنی‌اسرائیل در مقابل خدا و روح القدس بود. این موضوع به طور خاص در داستان موسی پررنگ‌تر نمایان شده است (7:‌ 25، 35 و 39). نقش منجی‌گرایانه موسی و مخالفت قوم با او، بسان یک الگویی پیشین برای مسیح معرفی شده است. استیفانوس بشارت موسی به ظهور مسیح را به مخاطبان خود گوشزد می‌کند، اینکه خدا از میان برادران شما پیامبری مثل من برایتان مبعوث می‌کند ( 7:‌ 37 ، نک: تثنیه 18: 15).

    نگاه انتقادی او به معبد، سرزنش مخاطبان با عناوینی چون قاتل و خائن به خاطر قتل مسیح و در نهایت مکاشفة او همه اینها دست به دست هم داد تا مخاطبان بدون محاکمه او را سنگسار کنند (7: 54ـ 60). استیفانوس مکاشفه خود را چنین بازگو می‌کند: نگاه کنید اکنون می‌بینم که درهای آسمان گشوده گشته و پسر انسان در سمت راست خدا ایستاده است (7: 56). این فراز تنها جایی در عهد جدید است که تعبیر پسر انسان را از زبان غیر مسیح می‌شنویم، چه اینکه در سراسر عهد جدید تنها مسیح از این تعبیر استفاده کرده بود(Douglas, 2011, p. 1393)  هرچند در رساله به عبرانیان 2: 6 و مکاشفه یوحنا 1: 13 و 14: 14 تعبیر پسر انسان دیده می‌شود، اما باید توجه داشت که پولس در عبرانیان از مزامیر 8 : 4ـ 6 نقل قول کرده و در یوحنا عبارت «کسی شبیه پسر انسان» است. قتل استیفانوس در حضور سولس‌ (که بعدها پولس نام گرفت) اتفاق افتاد. حضور پولس در جبهه مخالفانِ استیفانوس و موافقت او با این نوع سرکوبی(8:‌ 1)، یکی از نقاط عطف در تاریخ زندگی اوست و بعدها هنگامی که در جای او قرار می‌گیرد، از آن یاد می‌کند(22:‌ 20). لوقا میان واپسین لحظه‌های استیفانوس و مسیح یک نوع توازی ایجاد می‌کند؛ این موضوع به طور خاص در کلمات پایانی ایشان نمایان است، آنجا که استیفانوس در آخرین ثانیه‌های خود می‌گوید: خدایا این گناه را بر آنان مگیر (7: 60)، ای عیسای خداوند روح مرا بپذیر (7: 59). این سخنان با آخرین کلمات مسیح تشابه کامل دارد:

    ای پدر آنها را ببخش، زیرا نمی دانند چه کار کردند (لوقا 23: 34).

    ای پدر روح خود را به دست‌های تو می‌سپارم (لوقا 23:‌ 46).

    مرگ استیفانوس شروع تعقیب، آزار و اذیت دیگر مسیحیان، بلکه قتل و کشتار آنها  در اورشلیم بود (11: 19ـ 26) و همین طور بهانه‌‌ای برای همکاری‌های جدی سولس در این اقدامات (8:‌ 1ـ 3) که سرانجام مقدمة بازگشت سولس به جامعه نودینان گشت (9: 1ـ 19). اینک ماجرای دستگیری استیفانوس و دفاعیه او:

    3. دستگیری استیفانوس: اعمال رسولان 6: 8 ـ 12

    اما استیفانوس پر از فیض و قو‌ّت شده، آیات و معجزات عظیمه در میان مردم از او ظاهر می‌شد. و تنی چند از كنیسه‌ای كه مشهور است به كنیسة لِیبرتینیان و قِیر‌َوانیان و اِسكَند‌َرِیان و از اهل قِلیقیا و آسیا برخاسته با استیفانوس مباحثه می‌كردند. و با آن حكمت و روحی كه او سخن می‌گفت یارای مكالمه نداشتند. پس چند نفر را بر این داشتند كه بگویند: «این شخص را شنیدیم كه به موسی و خدا سخن كفرآمیز می‌گفت.» پس قوم و مشایخ و كاتبان را شورانیده بر سر وی تاختند و او را گرفتار كرده به مجلس حاضر ساختند. و شهود كذبه برپا داشته، گفتند كه این شخص از گفتن سخنِ كفرآمیز بر این مكان مقد‌ّس و تورات دست برنمی‌دارد. زیرا شنیدیم كه می‌گفت عیسی ناصری این مكان را تباه سازد و شریعتی را كه موسی به ما سپرد تغییر خواهد داد. و همة كسانی كه در مجلس حاضر بودند بر او چشم دوخته صورت وی را مثل صورت فرشته دیدند.

    این هیئت معنوی در پایان دفاعیه، هنگام مکاشفه دوباره به تصویر کشیده خواهد شد(7: 55). اتهامات وارده بر استیفانوس عین همان اتهاماتی است که پیش‌تر در مورد مسیح گفته شده بود (متی 26: 62ـ 66).

 

    3. پژواک تاریخ یهود در دفاعیه استیفانوس7: 1ـ 47

    آنگاه رئیس كَهنَه گفت: «آیا این امور چنین است؟ او گفت: «ای برادران و پدران گوش دهید. خدای ذوالجلال بر پدر ما ابراهیم ظاهر شد وقتی كه در جزیره بود قبل از توقّفش در حر‌ّان. و بدو گفت: «از وطن خود و خویشانت بیرون شده به زمینی كه تو را نشان دهم برو.» پس از دیار كلدانیان روانه شده در حرّان درنگ نمود و بعد از وفات پدرش او را كوچ داد به سوی این زمین كه شما الآن در آن ساكن می‌باشید. و او را در این زمین میراثی حتّی به اندازه جای پای خود نداد، لیكن وعده داد كه آن را بعد از او به ذریتش به ملكیت دهد هنگامی كه هنوز اولادی نداشت. و خدا گفت كه «ذریت تو در مُلك بیگانه غریب خواهند بود و مدّت چهارصد سال ایشان را به بندگی كشیده معذ‌ّب خواهند داشت.» و خدا گفت: «من بر آن طایفه‌ای كه ایشان را مملوك سازند داوری خواهم نمود و بعد از آن بیرون آمده در این مكان مرا عبادت خواهند نمود.» و عهد ختنه را به وی داد كه بنابراین چون اسحاق را آورد در روز هشتم او را مختون ساخت و اسحاق یعقوب را و یعقوب دوازده پطرِیارخ را. و پطریارخان به یوسف حسد برده او را به مصر فروختند. اما خدا با وی ‌بود. و او را از تمامی زحمت او رستگار نموده در حضور فرعون، پادشاه مصر توفیق و حكمت عطا فرمود تا او را بر مصر و تمام خاندان خود فرمان‌فرما قرار داد.

    پس قحطی و ضیقی شدید بر همة ولایت مصر و كنعان رخ نمود به حد‌ی كه اجداد ما قُوتی نیافتند. اما چون یعقوب شنید كه در مصر غلّه یافت می‌شود بار او‌ل اجداد ما را فرستاد. و در كَر‌َّت دوم یوسف خود را به برادران خود شناسانید و قبیلة یوسف به نظر فرعون رسیدند. پس یوسف فرستاده پدر خود یعقوب و سایر عیالش را كه هفتاد و پنج نفر بودند، طلبید. پس یعقوب به مصر فرود آمده او و اجداد ما وفات یافتند. و ایشان را به شكیم برده در مقبره‌ای كه ابراهیم از بنی‌حمور، پدر شكیم به مبلغی خریده بود دفن كردند. و چون هنگام وعده‌ای كه خدا با ابراهیم قسم خورده بود نزدیك شد قوم در مصر نمو‌ّ كرده كثیر می‌گشتند. تا وقتی كه پادشاهِ دیگر كه یوسف را نمی‌‌شناخت، برخاست. او با قوم ما حیله نموده اجداد ما را ذلیل ساخت تا اولاد خود را بیرون انداختند تا زیست نكنند.

    در آن وقت موسی تولّد یافت و بغایت جمیل بود، مد‌ّت سه ماه در خانة پدر خود پرورش یافت. و چون او را بیرون افكندند دختر فرعون او را برداشته برای خود به فرزندی تربیت نمود. و موسی در تمامی حكمت اهل مصر تربیت یافته در قول و فعل قوی گشت. چون چهل سال از عمر وی سپری گشت به خاطرش رسید كه از برادران خود خاندان اسرائیل تفقّد نماید. و چون یكی را مظلوم دید او را حمایت نمود و انتقام آن عاجز را كشید، آن مصری را بكشت. پس گمان برد كه برادرانش خواهند فهمید كه خدا به دست او ایشان را نجات خواهد داد، اما نفهمیدند. و در فردای آن روز خود را به دو نفر از ایشان كه منازعه می‌نمودند ظاهر كرد و خواست مابین ایشان مصالحه دهد. پس گفت: «ای مردان شما برادر می‌باشید. به یكدیگر چرا ظلم می‌كنید؟آنگاه آنكه بر همسایة خود تعد‌ّی می‌نمود او را رد‌ّ كرده گفت: ”كِه تو را بر ما حاكم و داور ساخت؟ آیا می‌خواهی مرا بكشی چنانكه آن مصری را دیروز كشتی؟پس موسی از این سخن فرار كرده در زمین مدیان غربت اختیار كرد و در آنجا دو پسر آورد.

    و چون چهل سال گذشت در بیابانِ كوه سینا فرشتة یَهُوَه در شعلة آتش از بوته به وی ظاهر شد. موسی چون این را دید از آن رؤیا در عجب شد و چون نزدیك می‌آمد تا نظر كند خطاب از یَهُوَه به وی رسیدكه «منم خدای یعقوب.» آنگاه موسی به لرزه درآمده جسارت نكرد كه نظر كند.یَهُوَه به وی گفت: «نعلین از پایهایت بیرون كن زیرا جایی كه در آن ایستاده‌ای زمین مقد‌ّس است. همانا مشقّت قوم خود را كه در مصرند دیدم و نالة ایشان را شنیدم و برای رهانیدن ایشان نزول فرمودم. الحال بیا تا تو را به مصر فرستم.»

    همان موسی را كه رد‌ّ كرده گفتند: «كه تو را حاكم و داور ساخت؟» خدا حاكم و نجات‌دهنده مقر‌ّر فرموده به دست فرشته‌ای كه در بوته بر وی ظاهر شد، فرستاد. او با معجزات و آیاتی كه مد‌ّت چهل سال در زمین مصر و بحر قُلز‌ُم و صحرا به ظهور می‌آورد ایشان را بیرون آورد. این همان موسی است كه به بنی‌اسرائیل گفت: «خدا نبی‌‌ای را مثل من از میان برادران شما برای شما مبعوث خواهد كرد. سخن او را بشنوید.»همین است آنكه در جماعت در صحرا با آن فرشته‌ای كه در كوه سینا بدو سخن می‌گفت و با پدران ما بود و كلمات حیات را یافت تا به ما رساند كه پدران ما نخواستند او را مطیع شوند، بلكه او را رد‌ّ كرده دله ای خود را به سوی مصر گردانیدند و به هارون گفتند: «برای ما خدایان ساز كه در پیش ما بخرامند زیرا این موسی كه ما را از زمین مصر برآورد نمی‌دانیم او را چه شده است

    در اینجا استیفانوس از شریعت به کلمات حیات تعبیر می‌کند، یعنی شریعت موجد حیات است و این یک دیدگاه یهودی می‌تواند باشد (نک: تثنیه 4: 1 ؛ 8: 1، 3 ؛ 30: 15ـ 16، 19ـ 20؛ 23: 46ـ 47؛ لاویان 18: 5؛ حزقیال 33: 15)، حال آنکه، در سخنان رسولان کلام حیات موعظه انجیل می‌باشد (فیلپیان2: 16؛ اعمال 5: 20 و سرانجام خود عیسی مسیح کلام حیات است، یوحنا 1:1 (سیار، 1387، ص 643). این تقابل از رشد و تکامل این مفهوم در همان دهه‌های نخست ایمان مسیحی حکایت دارد.

    [ادامه دفاعیه] «پس در آن ایام گوساله‌ای ساختند و بدان بت‌قربانی گذرانیده به اعمال دست های خود شادی كردند. از این جهت خدا رو گردانیده ایشان را واگذاشت تا جنود آسمان را پرستش نمایند،همچنان که در صحف انبیا مکتوب است:

 

    ای خاندان اسرائیل، آیا مد‌ّت چهل سال در بیابان

    برای من قربانی‌ها و هدایا گذرانیدید؟

    و خیمة مولَك و كوكبِ خدای خود رِفان را برداشتید،

    یعنی اصنامی را كه ساختید تا آنها را عبادت كنید؛

    پس شما را بدان طرف بابل منتقل سازم.

 

    و خیمة شهادت با پدران ما در صحرا بود چنانكه امر فرموده، به موسی گفت: «آن را مطابق نمونه‌ای كه دیده‌ای بساز.»و آنرا اجداد ما یافته، همراه یوشع درآوردند به مِلك امت هایی كه خدا آنها را از پیش روی پدران ما بیرون افکند تا ایام داود. كه او در حضور خدا مستفیض گشت و درخواست نمود كه خود مسكنی برای خدای یعقوب پیدا نماید.اما سلیمان برای او خانه‌ای بساخت. و لیكن حضرت اعلی در خانه‌های مصنوع دستها ساكن نمی‌شود چنانكه نبی گفته است:

    یَهُوَه می‌گوید آسمان كرسی من است

    و زمین پای‌انداز من.

    چه خانه‌ای برای من بنا می‌كنید و محل آرامیدن من كجاست؟

    مگر دست من جمیع این چیزها را نیافرید!

 

    استیفانوس در این فراز از اشعیا نقل قول می‌کند. پیش‌تر عیسی مسیح نیز از این سخن اشعیا استفاده کرده بود (متی 5: 34ـ 35؛ 23: 22). در سفر اشعیا 66: 1ـ 3 می‌خوانیم: یَهُوَه چنین می‌گوید: آسمانها كرسی من و زمین پای‌انداز من است پس خانه‌ای كه برای من بنا می‌كنید كجاست؟ و مكان آرام من كجا؟ یَهُوَه می‌گوید: دست من همة این چیزها را ساخت پس جمیع اینها بوجود آمد، اما به این شخص كه مسكین و شكسته دل و از كلام من لرزان باشد‌ نظر خواهم كرد.

ادامه دفاعیه... ای گردنكشان كه به دل و گوش نامختونید شما پیوسته با روح القدس مقاومت می‌كنید چنانكه پدران شما همچنین شما. كیست از انبیا كه پدران شما بدو جفا نكردند؟ و آنانی را كه كشتند كه از آمدن آن عادلی كه شما بالفعل تسلیم‌كنندگان و قاتلان او شدید پیش‌گویی نمودند. شما كه به توسط فرشتگان شریعت را یافته آنرا حفظ نكردید!

    در این بخش از دفاعیه یک انتقال ادبی معنا داری شکل گرفته است. تا پیش از این استیفانوس در طول سخنرانی خود از نسل‌های گذشته بنی‌اسرائیل با تعبیرپدران ما یاد می‌کرد(7: 11، 12، 15، 19، 38، 39، 44، 45)، ناگهان در این فراز، وقتی می‌خواهدمخاطبین را به علت نگرویدن به عیسی مسیح سرزنش کند از تعبیر «پدران شما»استفاده می‌برد (7: 51ـ 52). در واقع این تعبیر نقطه جدایی استیفانوس و مخالفانش را به شمار می‌رود(Penner,2004, p. 306).

 

    4. مکاشفه استیفانوس و پایان کار، 7 : 54ـ 60 ؛ 8 : 1ـ 3

    چون این را شنیدند دلریش شده بر وی دندان های خود را فشردند. اما او از روح القدس پر بود، به سوی آسمان نگریست و جلال خدا را دید و عیسی را به دست راست خدا ایستاده و گفت: «اینك آسمان را گشاده و پسر انسان را به دست راست خدا ایستاده می‌بینم.» آنگاه به آواز بلند فریاد بركشیدند و گوشه ای خود را گرفته به یك‌دل بر او حمله كردند. و از شهر بیرون كشیده سنگسارش كردند. و شاهدان جامه‌های خود را نزد پایه ای جوانی كه سولُس نام داشت گذاردند. و چون استیفانوس را سنگسار می‌كردند او دعا نموده گفت: «ای عیسی خداوند روح مرا بپذیر.» پس زانو زده به آواز بلند ندا در داده «یَهُوَه این گناه را بر اینها مگیر.» این را گفت و خوابید.

    و سولُس در قتل او راضی می‌بود. و در آنوقت جفای شدید بر جماعت اورشلیم عارض گردید به حد‌ّی كه همه جز رسولان به نواحی یهودیه و سامره پراكنده شدند. و مردان صالح استیفانوس را دفن كرده برای وی ماتم عظیمی برپا داشتند. اما سولُس جماعت را معذ‌ّب می‌ساخت و خانه به خانه گشته مردان و زنان را بركشیده به زندان می‌افكند.  و اینگونه مسیحیت نخستین شهید خود را تقدیم کرد. در این حادثه چهرة پولس که هنوز شاؤل نامیده می‌شد، برای نخستین بار به طور برجسته دیده می‌شود (پیترز، توفیقی، 1384، ج 1، ص 263).

 

    سخن ایرنئوس (Irenaeus 130-202) راجع به استیفانوس

    ایرنئوس در تجلیل از استیفانوس می‌گوید: او نخستین انسانی است که مسیح را در شهادتش پیروی کرد و به دلیل ایمان به مسیح جان باخت. او در راه باورهایش به طور کامل وفادار بود (تاوان باورهایش را داد) و در این راه از معلم خود در همه شکنجه‌ها پیروی نمود، همچنان که بر قاتل خود نیز طلب آمرزش می‌نمود. استیفانوس الگوی همه شهیدان در تاریخ کلیسا می‌باشد. از آغاز دهه 50 میلادی در کلیساهای غرب در 26 دسامبر مقارن با ایام کریسمس مراسمی به یادبود او برگزار می‌شود. و کلیساهای بی شماری او را تقدیس می‌کنند. استیفانوس به عنوان اولین شماس از سوی رسولان انتخاب گردید. بعدها استیفانوس به همراه لَورن تیوس(Laurentius) و وینسن تیوس(Vincentius) گروه شماسان مقدس را تشکیل دادند (Hasitschka, 2004, p. 296).

 

    آگوستین (Saint Augustine 345-430) و استیفانوس

    آگوستین در کتاب بیست و دوم شهر خدا از انتقال یادگاری‌های استیفانوس به شهرهای مختلف از جمله هیپّو سخن می‌گوید که مدتها اسقف‌ها آنها را میان مردمان حمل می‌کردند و مریض‌‌ها و حاجت‌مندان برای طلب حاجت به آنها متوسل می‌شدند. بعدها برای این وسایل زیارتگاه‌هایی در شهرهای مختلف بنا شد. آگوستین موارد متعددی از احیاء مردگان و شفا یافتن مریض‌ها را در فصل هشتم این کتاب گزارش کرده است که با توسل به این شهید تحقق یافته بود (ص. 1060ـ 1064). تنها در شهر هیپّو معجزات ثبت شده تا هنگام تألیف این کتاب هفتاد مورد بوده و این در حالی است که موارد بسیاری به ثبت ‌نرسیده بود، عین سخن وی چنین است:  «... اگر از میان همة آنها [معجزات سایر شهیدان مسیحی]، فقط به شفا دادن‌های این شهید یعنی استیفانِ بسیار شکوهمند در ناحیة کالاما و هیپّو اشاره می‌کردم، کتاب من چندین مجلد می‌شد. در آن صورت نیز همة معجزات گرد نمی‌آمد، بلکه فقط معجزاتی که برای قرائت عموم مکتوب شده‌اند.» (آگوستین، توفیقی، 1392، ص 1063).

 

    سخن پایانی

    ماجرای قتل استیفانوس یکی از نقاط عطف در گسترش مسیحیت به خارج از اورشلیم است. به نظر می‌رسدمرحله نخست ترویج مسیحیت در میان غیر مسیحیان به عصر خود مسیح بازمی‌گردد. هرچند این سخن مسیح که «فرستاده نشده ام مگر به جهت گوسفندان گمشده خاندان اسرائیل» مکرر در اناجیل گزارش شده است (متی 15:‌ 21ـ 28؛ مرقس 7: 24ـ 30)، اما این موضوع دست کم از خود اناجیل دو مورد نقض دارد که بر اساس آنهامسیح تعالیم خود را در میان غیر یهودیان نیز گسترش داده است. یکی از آن دو مورد به زنی از امت‌ها در منطقه صور و صیدون (متی 15: 21ـ 28) و دیگری به زنی سامری کنار چاهی نزدیک شکیم (یوحنا 4:‌ 1ـ 42) مربوط می‌شود. مرحله دوم حادثه شهادت استیفانوس بود، بر اساس اعمال 8: 4ـ 15 پس از ماجرای استیفانوس رسولان پراکنده شده، از مکانی به مکان دیگر رفته و پیام بشارت را به طور خاص به سامریان (برادران قومی و دینی یهودیان) و امت‌ها اعلام می‌کردند. این انتشار دستاوردهای مهمی برای جامعه مسیحیان به ارمغان آورد. از جمله، تأسیس کلیسای انطاکیه بود (اعمال 11:‌ 19ـ 26) که بنیانگذاران آن کسانی بودند که در پی قتل استیفانوس از اورشلیم گریخته بودند (11: 19(.

    منابع

    کتاب مقدس، ترجمه قدیم  //  عهد جدید، ترجمه پیروز سیار، تهران: نشر نی، 1388 //  1. آگوستین، شهر خدا، ترجمه حسین توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1392  //  2. پیترز، اف. ئی.، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1384.

    3. Douglas, J.D., &Tenney, Merrill C., Zondervan Illustrated Bible Dictionary, Michigan, 2011  //  4. Hasitschka, Martin, Personen Lexikon zum Neuen Testament, Herausgegeben von Josef Hainz und others, Germany, Düsseldorf, 2004  //  5. Penner, Todd C., In Praise of Christian Origins, New York: T & T Clark International, 2004

    6. Tannehill, Rovert C., The Narrative Unity of Luke-Acts: A Literary Interpretation, California, Polebridge Press, 1994.

 منبع: اطلاعات حکمت و معرفت

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: