تفسیر بدون پیش فرض؟ / رودلف بولتمان - ترجمه وحید صفری - بخش پایانی

1395/6/24 ۱۰:۴۴

تفسیر بدون پیش فرض؟ / رودلف بولتمان - ترجمه وحید صفری - بخش پایانی

اگر اساسا بخواهیم که متون موجود در کتاب مقدس را به نحو تاریخی بفهمیم، نمی‌توانیم هیچ استثنایی را برای آنها قائل شویم. همچنین نمی‌توان ادعا کرد که نوشته‌های موجود در کتاب مقدس نمی‌خواهند مدارک تاریخی باشند، بلکه شواهدی بر ایمان و اعلام هستند. البته آنها چنین شواهدی هستند؛ اما اگر بخواهند با چنین عنوانی درک شوند، قبل از آن باید به نحو تاریخی تفسیر شوند؛ زیرا آنها با زبانی عجیب، با مفاهیم یک زمان دور، و از تصویری از جهان که برای ما بیگانه است، سخن می‌گویند. ساده‌تر آنکه آنها باید ترجمه شوند و ترجمه کار علم تاریخ است

 

 اگر اساسا بخواهیم که متون موجود در کتاب مقدس را به نحو تاریخی بفهمیم، نمی‌توانیم هیچ استثنایی را برای آنها قائل شویم. همچنین نمی‌توان ادعا کرد که نوشته‌های موجود در کتاب مقدس نمی‌خواهند مدارک تاریخی باشند، بلکه شواهدی بر ایمان و اعلام هستند. البته آنها چنین شواهدی هستند؛ اما اگر بخواهند با چنین عنوانی درک شوند، قبل از آن باید به نحو تاریخی تفسیر شوند؛ زیرا آنها با زبانی عجیب، با مفاهیم یک زمان دور، و از تصویری از جهان که برای ما بیگانه است، سخن می‌گویند. ساده‌تر آنکه آنها باید ترجمه شوند و ترجمه کار علم تاریخ است.

۲ـ۲ اما اگر ما از ترجمه سخن بگوییم، در یک آن با مسأله هرمنوتیکی مواجه می‌شویم. ترجمه کردن به معنای قابل ‌درک کردن است و پیش‌فرض این، وجود یک درک است. درک از تاریخ به عنوان زنجیره‌ای از علت و معلول‌ها درکی از نیروهای مؤثر را پیش‌فرض می‌دارد که پدیده‌های منفرد را به یکدیگر مربوط می‌کنند. چنین نیروهایی عبارتند از نیازهای اقتصادی، ضرورت‌های اجتماعی، تلاش برای قدرت سیاسی، هوسها، ایده‌ها و آرمان‌های انسانی. مورخان در ارزیابی چنین عواملی متفاوتند و در هر تلاشی برای به دست آوردن یک دیدگاه متحد، مورخ منفرد از طریق شیوه خاصی برای پرسیدن سؤالها، یعنی از طریق چشم‌انداز خاصی هدایت می‌شود.

این به معنای ابطال تصویر تاریخی نیست، به شرطی که چشم‌اندازی که مفروض است یک تعصب نباشد، بلکه راهی برای پرسیدن سؤالها باشد و مورخ آگاه باشد که این راه پرسیدن سؤالها در پرسیدن از پدیده‌ یا متن از این چشم‌انداز خاص، تک وجهی است. تصویر تاریخی تنها هنگامی ابطال می‌شود که یک راه خاص برای پرسیدن سؤالها، تنها راه پرسیدن سؤالها در نظر گرفته شود؛ برای مثال هنگامی که تمام تاریخ به تاریخ اقتصادی تقلیل یابد. پدیده‌های تاریخی چندوجهی‌اند. رویدادهایی مانند اصلاحات دینی، می‌تواند از منظر تاریخ کلیسا و نیز تاریخ سیاسی، تاریخ اقتصادی و نیز تاریخ فلسفه دیده شود. عرفان می‌تواند از منظر اهمیت آن در تاریخ هند و غیره مورد مطالعه قرار گیرد؛ اما اگر تاریخ بخواهد اساسا درک شود، همیشه راه خاصی از پرسیدن سؤالها پیش‌فرض گرفته می‌شود.

به علاوه نیروهایی که در مرتبط ساختن پدیده‌ها مؤثرند، تنها در صورتی قابل درکند که خود پدیده‌ها که از این طریق مرتبط می‌شوند، نیز درک شوند. این بدان معناست که درک خود موضوع متعلق به درک تاریخی است. آیا انسان می‌تواند بدون داشتن هیچ مفهومی از دولت و عدالت که در طبیعت خودشان تنها‌ ایده‌هایی هستند نه محصولات تاریخی، تاریخ سیاسی را درک کند؟ آیا انسان می‌تواند تاریخ اقتصادی را بدون داشتن مفهومی از معنای عام اقتصاد و جامعه درک کند؟ آیا انسان می‌تواند تاریخ دین و فلسفه را بدون دانستن اینکه دین و فلسفه چیست، درک کند؟ انسان نمی‌تواند ارسال نامه نود و پنج ماده‌ای مارتین لوتر در سال ۱۵۱۷ را بدون درک معنای اعتراض علیه کاتولیسیزم در زمان وی، درک کند. انسان نمی‌تواند مرامنامه کمونیستی در سال ۱۸۴۸ را بدون درک اصول سرمایه‌داری و سوسیالیسم درک کند. انسان نمی‌تواند تصمیم افرادی را که در تاریخ فعالند، درک کند بدون اینکه انسان‌ها و امکانات آنها را درک کند. به طور خلاصه درک تاریخی درکی از موضوع خود تاریخ و از مردان و زنانی که در تاریخ فعالند را مفروض می‌دارد.

اما این به معنای گفتن آن است که درک تاریخی همیشه این مطلب را که مفسر با موضوعی که (به طور مستقیم یا غیر مستقیم) در متن بیان می‌شود، ارتباط دارد، مفروض می‌دارد. این ارتباط ریشه در سیاق زندگی مفسر دارد. تنها کسی که در یک دولت یا یک جامعه زندگی می‌کند، می‌تواند پدیده‌های سیاسی و اجتماعی گذشته و تاریخ آنها را دریابد، درست همانطور که تنها کسی که ارتباط با موسیقی دارد، می‌تواند متنی را که با موسیقی سر و کار دارد، دریابد و مانند آن. بنابراین درک خاصی از موضوع متن که ریشه در ارتباط زندگی با آن دارد، همیشه در تفسیر مفروض است و تا این حد هیچ تفسیری بدون پیش‌فرض نیست. من این درک را «درک پیشین» می‌نامم. این درک بیش از آنکه بر تعصب مشتمل باشد، بر یک چشم‌انداز خاص مشتمل است.

تصویر تاریخی تنها در صورتی ابطال می‌شود که درک پیشین خود را یک درک قطعی بداند؛ اما ارتباط زنده تنها زمانی واقعی است که موضوعی که متن به آن می‌پردازد، مورد دغدغه ما و مشکلی برای ما باشد. اگر ما از تاریخ پرسشی بکنیم که ریشه در یک دغدغه زنده برای مشکلات خودمان داشته باشد، واقعا شروع به سخن گفتن با ما می‌کند. از طریق بحث با گذشته، گذشته زنده می‌شود و ما هنگام آموختن تاریخ می‌آموزیم که وضعیت حال حاضر خود را بشناسیم: شناخت تاریخ، در همان حال شناخت خود ماست. درک تاریخ تنها برای کسی ممکن است که به عنوان یک مشاهده‌گر بی‌طرف و غیر سهیم در مقابل آن نایستد، بلکه در درون آن قرار گیرد و در مسئولیت آن سهیم شود. ما از این مواجهه با تاریخی که ریشه در تاریخمندی فرد دارد، با عنوان «مواجهه وجودی» یاد می‌کنیم. مورخ در آن با تمام وجودش سهیم می‌شود.

این ارتباط وجودی (اگزیستانسیال) با تاریخ پیش‌فرض اساسی درک آن است.۲ این به معنای «ذهنی» بودن درک تاریخ به این معنا که وابسته به ترجیح شخصی مورخ باشد، و از این طریق تمام اهمیت عینی خود را از دست بدهد، نیست. بلکه برعکس، بدان معناست که تاریخ را می‌توان دقیقا در معنای عینی آن درک کرد، تنها در صورتی که فاعل شناسا به لحاظ وجودی دلمشغول و زنده باشد. این بدان معناست که طرح عین و ذهن که برای علم طبیعی اعتبار دارد، برای درک تاریخی معتبر نیست.۳

آنچه گفته شد، شامل بینشی مهم می‌شود؛ یعنی اینکه شناخت تاریخی هیچ ‌گاه بیش از درک پیشینی که مورخ با آن به پدیده‌های تاریخی برای پرسیدن درباره آنها نزدیک می‌شود، پایان‌یافته و قطعی نیست. اگر پدیده‌های تاریخی واقعیت‌هایی نیستند که بتوان آنها را به نحوی بی‌طرفانه مشاهده کرد، بلکه خود را در معنایشان تنها برای کسی که به شکلی زنده با پرسش‌هایش به آنها نزدیک می‌شود، آشکار می‌سازند، تنها در اینکه در هر وضعیت جدیدی به شکلی تازه و نو سخن می‌گویند، درک‌پذیر هستند. در واقع خود پرسیدن، حاصل وضعیت تاریخی کنونی [فرد پرسنده] است؛ ادعاهای کنونی و مشکلاتی که در حال حاضر مفروض است، آن را پدید می آورد. به این دلیل تحقیق تاریخی هیچ ‌گاه پایان‌یافته نیست، بلکه باید همیشه بیشتر تداوم یابد.

طبیعتا عناصری از شناخت تاریخی وجود دارند که می‌توان آنها را به عنوان شناخت قطعی در نظر گرفت، یعنی عناصری که تنها به رویدادهایی مربوط هستند که می‌توان آنها را به لحاظ گاهشمارانه‌ و محلی ثبت کرد. برای مثال ترور ژولیوس سزار یا ارسال نامه نود و پنج ماده‌ای لوتر؛ اما آنچه این رویدادها را به عنوان رویدادهای تاریخی، معنا می‌دهند، نمی‌توان به نحو قطعی تثبیت کرد. بنابراین انسان باید بگوید که یک رویداد تاریخی تنها در آینده ممکن است برای آنچه هست ـ دقیقا به عنوان یک رویداد تاریخی ـ شناخته شود و انسان همچنین می‌‌تواند بگوید که آینده یک رویداد تاریخی متعلق به آن است.

به طور طبیعی عناصر شناخت تاریخی می‌توانند منتقل شوند، نه به عنوان شناخت قطعی، بلکه به شکلی که درک پیشین نسل بعدی را روشن کند و توسعه دهد. با این حال این عناصر در معرض انتقاد نسل بعدی قرار دارند. آیا امروز ما می‌توانیم معنای دو جنگ جهانی را پیش‌بینی کنیم؟ خیر. اینکه یک رویداد تاریخی به چه معناست، همیشه تنها در آینده آشکار می‌شود. این معنا تنها هنگامی که تاریخ به پایان می‌رسد، معنای خود را آشکار می‌سازد.

 

نتیجه

نتایج این تحلیل برای تفسیر نوشته‌های کتاب مقدس چیست؟ این نتایج را می‌توان به شکل اصول زیر تقریر کرد:

 

۱ـ تفسیر نوشته‌های کتاب مقدس مانند هر تفسیر دیگری از یک متن باید بدون تعصب باشد.

۲ـ اما تفسیر بدون پیش‌فرض نیست؛ زیرا به عنوان یک تفسیر تاریخی روش تحقیق تاریخی ـ انتقادی را پیش‌فرض می‌دارد.

۳ـ همچنین ارتباط زندگی مفسر با موضوعی که کتاب مقدس بدان مربوط است و یک درک پیشین به همراه آن، مفروض است.

۴ـ این درک پیشین بسته و پایان‌یافته نیست، بلکه باز است، به طوری که امکان آن وجود دارد که یک مواجهه وجودی با متن و یک تصمیم وجودی، وجود داشته باشد.

۵ـ درک متن هیچ گاه قطعی نیست، بلکه همچنان باز باقی می‌ماند؛ زیرا معنای کتاب مقدس خود را در هر زمانی در آینده، نو به نو آشکار می‌سازد.

در مورد اصل سوم، درک پیشین مورد نظر، در سؤال درباره خداوند که در زندگی انسان زنده است، ریشه دارد. این بدان معنا نیست که مفسر باید هر چیز ممکنی را درباره خداوند بداند، بلکه تنها به این معناست که او توسط سؤال وجودی درباره «نجات»، یا درباره رهایی از مرگ، یا درباره اطمینان از یک سرنوشت همیشه متغیر، و یا درباره حقیقت در میان یک جهان اسرارآمیز، به حرکت درمی‌آید.

درباره اصل چهارم مواجهه وجودی با متن می‌تواند به یک «آری» و نیز به یک «خیر» منتهی گردد، به اعتراف به ایمان یا ابراز عدم ایمان. زیرا در متن، مفسر یا با یک ادعا مواجه می‌شود، یا یک خودشناسی به او عرضه می‌گردد که می‌تواند (به عنوان یک موهبت) پذیرفته و یا رد شود و بنابراین باید تصمیم بگیرد؛ اما حتی در حالت «خیر» نیز درک مورد نظر مشروع است؛ زیرا یک پاسخ واقعی به سؤال متن است، که یک تصمیم وجود است و نمی‌تواند با استدلال رد شود.

تا آنجا که به اصل پنجم مربوط است، از آنجا که متن با وجود سخن می‌گوید، هیچ گاه درک قطعی‌ای از آن وجود ندارد. تصمیم وجودی‌ای که تفسیر از آن بیرون می‌آید نمی‌تواند منتقل شود، بلکه همواره باید از نو اتخاذ شود. البته این بدان معنا نیست که در تفسیر کتاب مقدس امکان هیچ استمراری وجود ندارد. ناگفته پیداست که نتایج تحقیق روشمند تاریخ انتقادی قابل انتقال است، حتی اگر تنها با آزمون مستمر انتقادی بتوان بر این نتایج تسلط یافت؛ اما حتی در ارتباط با تفسیر که دارای مبنای وجودی است، تا آنجا که راهنمایی‌ای برای آیندگان فراهم می‌کند،ـ همانطور که به عنوان مثال در درک لوتر از آموزه پولسی آمرزش از طریق ایمان تنها، این کار را انجام داده است ـ استمرار وجود دارد. همانطور که این درک باید در بحث از تفسیر کاتولیک دائما از نو به دست آید، همچنین هر تفسیر واقعی که خود را به عنوان یک راهنما عرضه کند در همان حال سؤالی است که باید همیشه از نو و به طور مستقل پاسخ داده شود. از آنجایی که مفسر به شکلی تاریخی وجود دارد و باید کلام کتاب مقدس را آنگونه که با وضعیت خاص تاریخی او سخن می‌گوید، بشنود، او کلام قدیمی را دائما از نو خواهد شنید. این کلام دائما از نو این مطلب را آشکار خواهد ساخت ما که هستیم و خداوند کیست، و مفسر باید این مطلب را همواره در مفاهیم نو و تازه بیان کند. بنابراین، این موضوع حتی درباره کتاب مقدس درست است که تنها تاریخ و آینده‌اش به آن هستی و موجودیت می‌بخشد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۲ـ بدیهی است که ارتباط اگزیستانسیال با تاریخ نباید شکلی آگاهانه به خود گیرد. تأمل تنها می‌تواند به فساد آن منجر شود.

۳ـ من در اینجا به برخی سؤالها ی خاص نمی‌پردازم. سؤالها یی مانند اینکه چگونه یک ارتباط اگزیستانسیال با تاریخ می‌تواند در پژوهش‌های مربوط به دستور زبان، واژگان، آمار، وقایع‌نگاری و جغرافیا مؤثر باشد، یا چگونه مورخ ریاضی یا فیزیک با موضوع مورد مطالعة خود می‌تواند به شکل اگزیستانسیال درگیر شود.اینجاست که انسان به فکر افلاطون می‌افتد!

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: