1395/5/13 ۰۹:۵۸
مارتین هایدگر (١٩٧٦- ١٨٨٩) اندیشمند آلمانی در سالهای واپسین زندگی حتی دوست نداشت خود را «فیلسوف» در معنای مرسوم آن بنامد و تعبیر «متفكر» (Denker) را ترجیح میداد؛ متفكری كه در ایران سرنوشت عجیبی و غریبی پیدا كرد، با این تاكید كه در همان جامعه غربی نیز بحث و حدیث دربارهاش كم نیست، به ویژه در رابطه با موضعگیریهای سیاسی و عملكردش به عنوان رییس دانشگاه در دوران قدرتگیری نازیها در آلمان. این قصه هم تمامی ندارد.
نگاهی به روایت انتقادی و پژوهشگرانه سیاوش جمادی از فیلسوف جنجالی آلمانی هایدگر ربطی به اخلاق ندارد
محسن آزموده : مارتین هایدگر (١٩٧٦- ١٨٨٩) اندیشمند آلمانی در سالهای واپسین زندگی حتی دوست نداشت خود را «فیلسوف» در معنای مرسوم آن بنامد و تعبیر «متفكر» (Denker) را ترجیح میداد؛ متفكری كه در ایران سرنوشت عجیبی و غریبی پیدا كرد، با این تاكید كه در همان جامعه غربی نیز بحث و حدیث دربارهاش كم نیست، به ویژه در رابطه با موضعگیریهای سیاسی و عملكردش به عنوان رییس دانشگاه در دوران قدرتگیری نازیها در آلمان. این قصه هم تمامی ندارد. با توجه به اینكه هایدگر آثار زیادی به صورت كتاب، مقاله، درسگفتار، سخنرانی، نامه، دست نوشته و... دارد و هنوز همه این آثار منتشر نشده است، هر چند سال با انتشار بخشی از این آثار، باز جنجال بر سر او از سر گرفته میشود. برخی میكوشند این آثار تازه ترجمه شده را نشانهای از وابستگی سیاسی هایدگر به نازیها و انحطاط فكری او تلقی كنند و گروه دیگر میكوشند اندیشمند محبوب خود را تبرئه كنند.
چرا هایدگر؟ اقبال ایرانیان به هایدگر در وهله اول اما از موضعی دیگر است. در سالهای پایانی دهه ١٣٤٠ و با گسترش میل روشنفكران ایرانی به بحث بازگشت به خویش و بازیابی اصالت شرقی علاقه به فیلسوفان و متفكران تجددستیز یا منتقد تجدد نیز افزایش یافت. در چنین وضعیتی آثار اندیشمندان موسوم به اگزیستانسیالیست چون ژان پل سارتر و آلبر كامو در مركز توجه گروهی از روشنفكران ایرانی قرار گرفت، هم سو با آن استقبال از متفكرانی چون لویی ماسینیون و هانری كربن كه در سنت اندیشگی ایران بدیلی برای تجدد غربی مییافتند، افزایش یافت. نام مارتین هایدگر با هردوی این گرایشها پیوند میخورد. او را بسیاری از اصلیترین پیشگامان اندیشه پساتجدد خواندهاند؛ جریانی فكری كه حتی اگر كلیت تجدد را نفی نكند، دست كم به آن انتقادات تندی دارد. ربط هایدگر با جریان اگزیستانسیالیسم با وجود انكار خودش از اگزیستانسیالیست خوانده شدن، آشكارتر از آن بود كه قابل اغماض باشد، این را جان مك كواری مترجم اصلیترین كتاب هایدگر یعنی هستی و زمان (١٩٢٧) به انگلیسی در كتاب «فلسفه وجودی» (ترجمه سعید حنایی كاشانی) نشان میدهد. هایدگر از همان دغدغهها و مسائل و مفاهیمی سخن میگوید كه دیگر فلاسفه وجودی (اگزیستانسیالیست ها) چون یاسپرس و مارسل و سارتر و اونامونو و نیایشان كییركگور سخن میگوید و انتقاداتی مشابه ایشان به فلسفه و فرهنگ جدید غربی دارد. در نسبت هایدگر با هانری كربن (١٩٧٨- ١٩٠٣) نیز همین بس كه او نخستین مترجم آثار هایدگر به زبان فرانسوی بود. كربن به مثابه متفكری فرانسوی كه از فلسفه غربی دلزده شده بود و به دنبال بدیلی برای آن میگشت، در آغاز سلوك فكری خود رو به سوی هایدگر كرد؛ متفكری كه كل فلسفه غربی را متافیزیكی میخواند و معتقد بود كه این فلسفه با فراموشی هستی (وجود) و پرداختن به هستنده (موجود) در مسیری غیر از آنچه پیشاسقراطیان میگفتند، گام نهاده است. همراهی كربن با هایدگر اما دیری نپایید و خیلی زود از او دل گسست به حكمت شرقی و نماینده تام و تمام آن از نظر خودش یعنی سهروردی روی آورد و با روششناسیای كه از هایدگر و پدیدارشناسی هرمنوتیك او فراگرفته بود، كوشید به پدیدارشناسی حكمت الاشراق سهروری بپردازد. اما همان توجه و همراهیهای اولیه كربن با هایدگر سبب شده كه برخی پژوهشگران چون بیژن عبدالكریمی در پژوهششان درباره هایدگر در ایران نقش كربن را پر رنگ و پر اهمیت بخوانند.
روایت فردیدی از هایدگر با این همه آن كس كه به طور جدی و پر سر و صدا هایدگر را به ایرانیان شناساند، احمد فردید (١٣٧٣- ١٣١٧ خورشیدی) بود، همان واضع اصلی مفهوم «غربزدگی» كه در نقد تجدد بارها فراتر از هایدگر میرفت. فردید شأن و اهمیت هایدگر را تا جایی بالا میبرد كه او را مهمترین اندیشمند غربی میخواند و كل تاریخ فلسفه غربی را از منظر دیدگاههای هایدگر (به خصوص هایدگر متاخر) بازخوانی میكرد. نفوذ كلام فردید و اقبال وسیع و گسترده روشنفكران و علاقهمندان فلسفه از طیفهای گوناگون به او سبب شد كه در تمام سالهای دهههای ١٣٥٠ و ١٣٦٠ روایت او از هایدگر غالب باشد. از نقش پر رنگ شاگردان فردید چون رضا داوری اردكانی، علی معلم دامغانی، یوسفعلی میرشكاك، شهید سید مرتضی آوینی، محمد مددپور، عباس معارف، محمد رجبی و... در چیره شدن نگرش او به هایدگر نباید غافل بود. روایت فردیدی از هایدگر در ایران در سالهای دهه ١٣٦٠ و اوایل دهه ١٣٧٠ به نزاع مشهور پوپریها- هایدگریها انجامید؛ جدالی كه بیش از آنكه به خود دو متفكر آلمانی زبان (هایدگر آلمانی و پوپر اتریشیالاصل) بازگردد، به روایت ایرانی این دو ارتباط مییافت.
هایدگر پژوهان جدید اما قصه هایدگر در سالهای بعد به روایت فردیدی از آن ختم نشد. از سالهای میانی دهه ١٣٧٠ به این سو شماری از مترجمان و نویسندگان از جمله بابك احمدی، سیاوش جمادی، یوسف اباذری، بیژن عبدالكریمی، عبدالكریم رشیدیان، شاپور اعتماد و... روایتی دیگر از هایدگر متفاوت از روایت فردید و شاگردانش ارایه كردند و كوشیدند با ترجمه آثار اصلی او هایدگر متفاوتی به ایرانیان باز بنمایانند. با این همه بحث درباره گرایش سیاسی هایدگر همچنان محل نزاع است، برخی به طور كلی او را تخطئه میكنند و ذات و سرشت اندیشه او را همسو با تمامیتخواهی و انحصارطلبی نازیها ارزیابی میكنند و گروهی معتقدند كه تفكر او جدیتر و عمیقتر از آن است كه بتوان آن را با انگهای سیاسی فروكاست و نادیده گرفت. این هر دو گرایش البته در سالهای اخیر به خصوص با ترجمه آثار اصلی هایدگر هر دو قوت گرفتهاند. نكته مهم و قابل توجه اینكه با گسترش این ترجمهها از سویی و با افزایش شمار متخصصان و پژوهشگران فلسفه غربی از سوی دیگر، امكان اینكه یك روایت از هایدگر غلبه یابد، به حاشیه رفته است و حالا میتوان با استناد به آثار اصلی این متفكر به قرائتهای گوناگون از او پرداخت. نكته مهمتر آنكه تا پیش از ترجمه آثار هایدگر به فارسی برخی او را ملك مطلق خود میخواندند و نهتنها بر ترجمهناپذیری آثار او تاكید میكنند، بلكه میگفتند این آثار را تنها باید با «اصطلاحشناسی» آنها ترجمه كرد. ارایه ترجمههای متعدد از مهمترین اثر هایدگر و سایر آثار او این توهم را از میان برد و ضمن غنیتر كردن گنجینه اصطلاحات فلسفی فارسی، امكان بیان سخنان بیپایه و اساس و موهوم درباره تفكر هایدگر را نیز از میان برد.
روایت جمادی از هایدگر سیاوش جمادی، نخستین مترجم هستی و زمان و چندین اثر مهم دیگر از هایدگر از آلمانی به فارسی در آثار و نوشتههایش كوشیده تنها مترجم آثار هایدگر نماند. او آثاری درباره هایدگر و مواضع سیاسیاش نیز ترجمه و تالیف كرده است و ضمن انتقادهای تند و تیز به او از آن دست پژوهشگرانی است كه هایدگر را جدی میگیرد و معتقد است در اندیشه و آثار این متفكر جنجالی، بصیرتهایی هست كه نمیتوان آنها را نادیده گرفت. این رویكرد جمادی به خوبی از انتخابها و ترجمهها و تالیفهای او درباره هایدگر مشهود است. نخستین اثری كه از جمادی كه به طور مشخص به هایدگر میپرداخت، هایدگر و سیاست اثر میگل دبیستگی بود. نویسنده این كتاب نه با رویكردی كین توزانه كه با رهیافتی محققانه كوشیده سویههای سیاسی اندیشه هایدگر را نسبت با كردار سیاسی او وارسی كند و روایتی منصفانه و دانشگاهی از رابطه فیلسوف با سیاست ارایه دهد. جمادی در گام دوم كتاب متافیزیك چیست؟ مهمترین آثار دوران متاخر فكری هایدگر را ترجمه كرد كه در سال ١٣٨٣ منتشر شد؛ كتابی كه در آن مهمترین عناصر فكری هایدگر در واپسین سالهای فكریاش را میتوان در آن جست. دو سال بعد جمادی كتاب مفصل زمینه و زمانه پدیدارشناسی را منتشر كرد؛ اثری كه نشان میداد جمادی به خوبی با بستر فكری و تاریخی ظهور اندیشه هایدگر و سنتی كه او در دل آن پرورش یافته آشناست و استاد هایدگر یعنی ادموند هوسرل (١٩٣٨- ١٨٥٩) موسس پدیدارشناسی را به خوبی میشناسد. او همان سال كتاب مهمی از تئودور آدرنو (١٩٦٩- ١٩٠٣)، متفكر آلمانی و از منتقدان جدی هایدگر یعنی زبان اصالت در نقد شیوه تفكر هایدگر به فارسی ترجمه كرد. همین ترجمه بار دیگر تاكیدی بر این حقیقت بود كه جمادی از مخاطرات تفكر هایدگر غافل نیست و میداند كه به معرفی چه اندیشهای میپردازد. جمادی ضربه نهایی به روایت غالب پیشین از هایدگر را سال بعد با ترجمه اثر سترگ هایدگر یعنی هستی و زمان وارد آورد، با ترجمه كتاب از آلمانی كه غیر از چند انتقاد انگشتشمار قابل بحث، با ستایش و تحسین عموم منتقدان مواجه شد. آخرین كاری نیز كه جمادی از هایدگر ترجمه كرد، مجموعهای از درسگفتارهای او با عنوان چه باشد آنچه خوانندش، تفكر بود كه بر روایت متفاوت هایدگر از نیچه تاكید میگذاشت.
هایدگر و تكنولوژی روایت منصفانه و صد البته انتقادی جمادی از تفكر هایدگر را گفتوگوی مفصل كه اخیرا با وبسایت باران داشته، میتوان دید. او در آغاز این گفتوگو در بحث از دیدگاههای هایدگر درباره تكنولوژی كه در مقاله و سخنرانی معروف پرسش درباب تكنولوژی بازتاب یافته، میگوید: «این مقاله را باید در متن كلیت فلسفه هایدگر و به نظر من ارتباط آن با سیاست خواند، چراكه برخلاف نظر بسیارى از هایدگرىهاى ایرانى، امروزه در سطح جهانى این ارتباط تا حدى روشن شده است یا دست كم محل بحثهاى موسع است. عرض كردم كه هستههاى اولیه این مقاله را مىتوان در سخنرانىهاى برمر یافت. سخنرانىهاى برمر یا برمن پس از جنگ جهانى دوم، در اوایل سال ١٩٥٠ در كلوپى در برمن براى مخاطبانى كه كمتر اهل فلسفه بودند ایراد مىشوند. در این هنگام هایدگر را از دانشگاه اخراج كردهاند؛ به اتهام همكارى با حزب نازى. دقیقتر بگویم سخنرانىاى با عنوان «بینش در آنچه هست» مقدم بر آن چهار سخنرانى دیگر است. زمان ایراد آن دسامبر ١٩٤٩ است. بعدا در نوشتههاى منتشر شده هایدگر كه دربرگیرنده مجموعهاى از مقالات یا سخنرانىها هستند، آثار دیگرى مىیابیم كه نشان از جدیت مساله تكنولوژى براى هایدگر دارند. مثلا در Vorträge und Aufsätze (خطابهها و مقالهها) جلد ٧ مجموعه آثار سخنرانى Das Ding (شئى) و همین Die Frage nach der Technik (پرسش در باب تكنیك یا تخنه یا تشنیك) منتشر مىشود. در مجموعه دیگرى با عنوان Holzwege (كورهراهها) Die Zeit des Weltbildes یا «عصر تصویر جهان» منتشر مىشود كه در ١٩٣٨ یعنى اواخر جنگ دوم ایراد شده، در كتاب Wegmarken (نشانههاى راه) مطلبى هست كه در سال ١٩٣٩ یعنى آغاز جنگ تدریس شده با عنوان: در باب ذات و مفهوم فوسیس نزد ارسطو. این آثار همه به تكنولوژى مستقیم و غیرمستقیم راجع مىگردند و همهنگامى آنها با هنگامه ظهور و سقوط نازیسم درخور تامل است. حتى اگر خاستگاه كار هنرى و مصاحبه معروف هایدگر با اشپیگل را با تیزبینى بخوانیم، در همه آنها معارضه هایدگر با تكنولوژى مدرن را مىیابیم.»
پایبندی به تفكر تا نهایت ها جمادی بعد از این توضیح و ارایه توضیحاتی درباره نسبت هایدگر با نازیسم موضع خود را چنین بیان میكند: «نتیجه تاكنونى مطالعات من این است كه در بطن هر فلسفه اى، هر قدر نیز كه آن فلسفه تفكر بما هو تفكر جلوه كند، این انتظار نهفته است كه عمل حقیقى باید همساز با دستگاه حقیقتِ فیلسوف باشد. در نوشته هایى كه به آنها اشاره كردم، این انتظار و آماده ساختن آشكاره است. اینكه ذات شئى از خودِ شئى، ذات «امر تكنیكى» (das Technishe) از خودِ امر تكنیكى، ذات درخت از خودِ این یا آن درخت، ذات دولت از خودِ جماعت مفارقاند، همه در همان چارچوب افتراق هستى شناختى قرار مىگیرند. هایدگر نیز حتى اگر در عمل به رژیم فاشیستى هیتلر خوشامد نمى گفت و تنها بر اساس فلسفه خود طرحى سیاسى مى افكند، این طرح نمى توانست و نمى بایست به مركز و جانمایه تفكرش، یعنى افتراق هستى شناختى خیانت كند. پس او متفكرى است سخت پایبند اصول تفكر خود هرچند كه این تفكر مستعد خشونت و شرارت نیز باشد.» جمادی معتقد است كه هایدگر راهی برای نجات محیط زیست ندارد و در این زمینه به دو نامه كه میان او و شاگرد سابقش هربرت ماركوزه رد و بدل شده است، اشاره میكند. «ماركوزه شاگردانه از استاد سابقش مى خواهد كه در یك كلام ازدریافت خود درباره حوادثى كه در حكم مرگ انسانیت و آزادى بودهاند شرافتمندانه پرده بردارد. هایدگر به جاى محكوم كردن جداگانه فاجعه، آن را با بمب هیدروژنى و بلوكه شدن مردمى از آلمان در آلمان شرقى یكى مى كند. در مصاحبه با اشپیگل از یك سو گرایشش به حزب نازى را به شش میلیون بیكار آلمانى ربط مى دهد و از سوى دیگر به این چشم داشت كه جنبش نازى بر نیستانگارى تكنولوژیك غلبه كند. من تا آنجا كه خوانده و اندیشیدهام تنها یك اندیشه فلسفى در پس این مواضع گفتارى و كردارى مى بینم: اندیشه اى كه به قول آرنت به دوردستها مىنگرد و از دوردستها مىآید. این اندیشه نسبت به امور نزدیك كور است. تاریخ هستى از این دید پیامبرگونه در یك آغاز به نمایندگى پارمنیدس و هراكلیتوس به گونهاى هستى هستندگان را نامستور مى كند. این نامستورى دگر بار از انكسیماندر تا نیچه مستورى مى آغازد. این مستورى در عصر مدرن به نهایت مى رسد. تمامى فكر هایدگر بر مستورى و نامستورى هستى مىچرخد. عصر تنگدستى، بى موطنى و بىخانمانى مدرن یك كلیت فراساختارى است كه در آن كشاورزى موتوریزه، كمونیسم، كشتار در اتاق هاى گاز و مرگ انسانها و ماهىها در هیروشیما سر و ته یك كرباس مىگردند. اشتغال ذهن هایدگر به كلیتى با این ابعاد بزرگ انصراف ذهن او از فاجعه هاى انسانى بغل گوشش را در پى دارد. وجدان و شفقت و همدردى او گویى با انسان هاى سیصد سال آینده و دو هزار و پانصد سال پیش حساستر مى شود تا نسبت به كودكان و زنانى كه عمر یكباره آنها به حكم فاشیستهاى تمامى خواه به خاكستر تبدیل مىشود. این است كه توماس شیان در عجب است از فیلسوفى كه غمخوار شش میلیون بیكار آلمانى است، اما به شش میلیون جان گرفته شده در اتاق هاى گاز اعتنا ندارد. به نظر من هایدگر شخصا نمیتوانسته آن هیولایى باشد كه امثال ویكتور فاریاس و امانویل فایه از او ساختهاند، در متون فلسفىاش نشانى از این خشكدلى آشكار نیست، اما دقیقا همین تفكرى كه به یك كل بینى عظیم بسته است، تفاوتهایى را كه ذیل گشتل و نیست انگارى و فراموشى هستى و در یك كلام مدرنیته است، براى وى یكسان مى كند. او سخت به اصول فكرى خود پایبند است و عاطفه و همدردى انسانى، به ویژه از نوع اومانیستىاش را قربانى تاریخ هستى مىداند.»
هایدگر همین است رویكرد انتقادی و صد البته محققانه جمادی به هایدگر و فلسفه او را تا پایان گفتوگو میبینیم. او مدام از اینكه از فیلسوف قدیس بسازد، پرهیز و مدام فاصله انتقادیاش را با او حفظ میكند. این نكته را به خصوص در پایان گفتوگو و در نتیجهگیریاش درباره نسبت هایدگر با محیط زیست میتوان دریافت، جایی كه میگوید: «البته مى توان از فلسفه تكنولوژى هایدگر رهنمود هاى سودمندى استخراج كرد، اما جز مورد Gelassenheit هایدگر خودش به این رهنمودها باور نداشت. نتیجه اندیشه او این نیست كه محیط زیست براى انسان و زندگى است بلكه این است كه رفتار با طبیعت تقدیر هستى است و دگرگونى آن نیز براى هستى و تفكر است. او پدیدار شناس است و تا آخر هم پدیدار شناس میماند. از طریق پدیدارشناسی هم به بحث ذات تكنولوژی میرسد. وضعیت موجود از نگاه هایدگر وراى اخلاق است. از نظر او مام زمین دیگر نه خاكى است كه انسان در آن ریشه داشته باشد، بلكه منبعى است براى تعرض، بنابراین انسانیت از ریشهاش كنده شده است. این فكرى است كه انسان در آن نقش اصلى ندارد. انسان با وابستگى و تخاطب با هستى انسان مى شود. من خود نیز وقتى به پیامد هاى این تفكر مى اندیشم، احساس خوبى ندارم. اما به نظر من هایدگر همین است. در این تفكر نوعی نوستالژی نسبت به قرون وسطى و زیباسازى زندگى چوپانى و روستایى دریافت مى شود كه با اندك سروده هاى هایدگر نیز همخوانى دارد اما هایدگر قرون وسطى را برگشتناپذیر و بخشى از «فاجعه» مى داند. نسبتی كه در دوران مدرن انسان با طبیعت دارد از نظر هایدگر فاجعه آمیز است. شر و خیر در مستورى هستى براى هایدگر همریشه و همذاتند. چغندرى كه در كشاورزى مكانیزه تولید میشود، با تولید اجساد انسانى در اتاقهاى گاز همذاتند. ذات براى هایدگر از خود چیزها و انسانها اصیلتر است، بنابراین من نمیدانم در كجاى این ذاتگرایى و كلبینى جایى هم میتواند براى اخلاق باشد، تا چه رسد به اخلاق محیط زیست. ممكن است سخنان من باعث رنجش كسانى شده باشد، در این صورت، متاسفم، اما من نمى توانم خود را فریب بدهم.»
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید