مقاومت در برابر استعمار زیست جهان
1395/3/29 ۱۱:۱۷
جنبشهای اجتماعی نقش بسیار مهمی در جامعهشناسی جدید ایفا میکنند. از یکسو آنها مستقیما در توسعه این رشته در دانشگاه موثر بودند و از سوی دیگر درک این مساله که اعضای جنبشهای اجتماعی زندگی اجتماعی را تحتتاثیر قرار میدهند، بسیار مهم بوده است. امروزه جنبشهای اجتماعی علاوهبر شرکت در سیاست سنتیتر، درگیر مبارزه بر سر تعریف معناها، ایجاد هویتها و شیوههای جدید زندگی نیز هستند
نگاهی به اندیشههای هابرماس در باب جنبشهای اجتماعی جدید
سجاد صداقت: جنبشهای اجتماعی نقش بسیار مهمی در جامعهشناسی جدید ایفا میکنند. از یکسو آنها مستقیما در توسعه این رشته در دانشگاه موثر بودند و از سوی دیگر درک این مساله که اعضای جنبشهای اجتماعی زندگی اجتماعی را تحتتاثیر قرار میدهند، بسیار مهم بوده است. امروزه جنبشهای اجتماعی علاوهبر شرکت در سیاست سنتیتر، درگیر مبارزه بر سر تعریف معناها، ایجاد هویتها و شیوههای جدید زندگی نیز هستند. یکی از مهمترین اندیشمندانی که درباره این جنبشها به نظریهپردازی پرداخته و توجه ویژهای به آن نشان دادهاند، یورگن هابرماس است. اندیشمندی متولد 18 ژوئن 1929 در دوسلدورف آلمان که او را در زمره معتقدان به چپ رادیکال قرار دادهاند. نگاهی به اندیشههای یورگن هابرماس در باب جنبشهای اجتماعی جدید به فهم بهتر چنین حرکتها و جریانهایی کمک زیادی خواهد کرد.
شیءگشتگی و عقلانیت ارتباطی
هابرماس معتقد است «شیءگشتگی» که نتیجه رشد اقتصاد مصرفی و دولت رفاه بوروکراتیک پس از جنگ جهانی دوم است، وارد فضای زندگی خصوصی شده و گسترش یافته و این امر موجب ظهور جنبشهای اجتماعی جدید شده است. از نظر هابرماس جنبشهای اجتماعی اساسا برای دفاع از «زیست جهان»، که ارزشهای اجتماع و خانواده را در بر میگیرد، در مقابل شیءگشتگی و اداره بوروکراتیک به وجود آمدهاند. شیءگشتگی و اداره بوروکراتیک بهشدت زیست جهان را از ناحیه نظامهای اقتصادی و سیاسی جوامع مدرن تهدید میکنند. به عقیده او توسعه دولت و بازار، انگیزهها و ارزشهای سنتی را تضعیف کرده است. برای مثال تصمیم در حرمتگذاری به سلسلهمراتب منزلتی به وسیله رشد شایستهسالاری، تضییع شده است. او برای حل این تعارض مفهوم عقلانیت ارتباطی را به کار میگیرد و تاکید میکند که افزایش عقلانیت ارتباطی بستگی مستقیم به این امر دارد. جنبشهای اجتماعی مترقی با طرفداری از یک جامعه عادلانهتر و مشارکتیتر که بهگونهای عقلانیتر سازمان یافته است، خواستار جایگزینشدن این عقلانیت ارتباطی به جای پذیرش سنتی و غیرعقلانی هستند.
هابرماس در آثار خود جنبشهای اجتماعی جدید را به خاطر تلاششان برای بازگرداندن فعالیتهای رسما نهادینهشدهای مانند کار و سیاست به عرصه اجتماع، بهعنوان جنبشهای تدافعی در نظر میگیرد اما از آنجا که جنبشها میتوانند از طریق نقد عقلانی و اندیشهورزی دموکراتیک در حوزه عمومی بر فرآیند سیاسی رسمی تاثیر بگذارند، ایفاگران یک نقش بالقوه مترقی نیز در نظر گرفته میشوند. بنابراین هابرماس مدلی از دموکراسی ارائه میدهد تا پاسخی به شرایط جوامع پیچیده و جنبشهای اجتماعی جدید باشد. درحقیقت هابرماس خوشبینترین نظریهپرداز درمورد پیچیدگی و دموکراسی است.
او تحلیل خود را در مورد پیچیدهشدن جامعه از کارکردگرایی ساختاری استنتاج میکند. او معتقد است مدرنیزاسیون به انفکاک کارکردی جامع به چهار حوزه اصلی تقسیم شده که به وسیله دو نوع گرایش متفاوت مشخص میشود. اقتصاد و دولت بوروکراتیک بهمثابه نظامهایی تلقی میشوند که در آنها بازیگران اجتماعی با تفکر استراتژیک بر مبنای نفع شخصی به خودشان جهت میدهند. این نظامها پول و قدرت را تولید و از اینها برای رهبری جامعه استفاده میکنند. هابرماس معتقد است این نظامها طبق منطق درونی خودشان عمل میکنند و به درجه بالایی از سود دست مییابند. دو گروه دیگر که هابرماس آنها را زیست جهان مینامد، عبارت است از حوزه عمومی جامعه مدنی که خارج از دولت و اقتصاد است و حوزه خصوصی درونی. بازیگران در این عرصهها از طریق کنش ارتباطی درصدد درک یکدیگر برمیآیند و درصدد ایجاد نتایج عینی و غیرشخصی یا تاثیرگذاری بر دیگر بازیگران نیستند. زیست جهان بهطور مداوم از سوی سلطه تجاریشدن و اداره بوروکراتیک تهدید میشود. به عقیده هابرماس امری که جنبشهای اجتماعی باید در برابر آن مقاومت کنند، استعمار زیست جهان است.
انحطاط حوزه عمومی
از نظر هابرماس نابودی ارتباطات عقلانی در زیست جهان که توسط دستاندازی دولت و اقتصاد به وجود آمده، حوزه عمومی را به انحطاط کشانده است. او استدلال میکند که هیچ امکانی برای زنده کردن حوزه عمومی در جامعه معاصر وجود ندارد اما سازمانها و نهادهایی که آن را نابود کردهاند، ممکن است از درون دموکراتیک شوند. احزاب سیاسی، سازمانها، موسسات دولتی و رسانهها باید به شیوهای سازماندهی شوند که امکان مباحثه عقلانی و انتقادی آزاد در آنها فراهم شود، تا به این ترتیب با تمرکز قدرت و پول مقابله شود و امکان دگرگونسازی یک حوزه عمومی اصلاحشده دموکراتیک به فعل تبدیل شود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.