1393/4/1 ۰۹:۳۰
اینجا تاریخ ورق میخورد «حسین آقا ملك- بنیانگذار موزه ملك: اگر مامور مشهد نمیشدم و در تهران مانده بودم، موزهای ایجاد میكردم كه با موزه انگلستان برابری كند ـ روزنامه اطلاعات، 30 اردیبهشت1349». اینك موزه ملك، دستكمی از موزه انگلستان ندارد. امروز در موزههای جهان، كارشناسان و پژوهشگران، كتابهای پاپیروس را با انبرك تورق میكنند، اما در موزه ملك شما میتوانید كتابهایی را با پیشینه 1000سال، با دست خود ورق بزنید. مهدی
اینجا تاریخ ورق میخورد
«حسین آقا ملك- بنیانگذار موزه ملك: اگر مامور مشهد نمیشدم و در تهران مانده بودم، موزهای ایجاد میكردم كه با موزه انگلستان برابری كند ـ روزنامه اطلاعات، 30 اردیبهشت1349».
اینك موزه ملك، دستكمی از موزه انگلستان ندارد. امروز در موزههای جهان، كارشناسان و پژوهشگران، كتابهای پاپیروس را با انبرك تورق میكنند، اما در موزه ملك شما میتوانید كتابهایی را با پیشینه 1000سال، با دست خود ورق بزنید.
مهدی یساولی-مدیر روابط عمومی نمایشگاه نجوم موزه ملك، كتاب عبدالرحمان صوفی، ستارهشناس سده سوم هجری ایران را نشانم میدهد كه در یك ویترین كوچك شیشهای قرار دارد كه نمیتوان به آن دست زد و تنها باید تماشایش كرد.
یساولی سپس صورالکواکب دیگری به دستم میدهد. شگفتزده میپرسم:«این هم خطی است و نسخه دوم همان كتاب عبدالرحمان صوفی؟» میگوید:«نه، نسخه چاپی همان كتاب است!»
كتاب/گنج
اگر اهمیت موزه ملك، برای ارزش بالای آثار هنری و یگانه و نفیس و تاریخیبودن آنها است، امتیاز كتابخانه ملك)بیش از 100 هزار جلد كتاب چاپی كمیاب و 800 عنوان نشریه دورهای 8000 مجلدی) برای 19 هزار عنوان نسخه خطی است كه آن را در شمارِ یكی از 6 گنجینه بزرگ نسخ خطی ایران قرار داده است.
هنگامی بیشتر به غنای كتابخانه ملك پی میبریم كه دریابیم دارای 3500 كتاب چاپ سنگی نیز هست. به گفته یساولی، بخش بزرگی از كتابهای چاپی، متعلق به پیش از سال 1320 خورشیدی است و در شمار نخستین كتابهای چاپی ایران قرار دارد.
در كتابخانه ملك، افزون بر وجود تالارهای مطالعه، بخشهای پیشرفتهای برای مرمت نسخ خطی، عکاسی صنعتی، صحافی و جلدسازی وجود دارد و با همكاری ناشران خصوصی، كتابهای خطی را عینا بازسازی و چاپ میكند و در اختیارشان قرار میدهد تا احساس كنند یك كتاب خطی چندصدساله را به دست گرفتهاند!
در همین راستا تاكنون 2میلیون برگ از این دست كتابها اسكن شده و در كتابخانه دیجیتال(سایت موزه) و نیز خودِ كتابخانه، هم قابل دسترس است.
نقاشی ایرانی(مینیاتور) در كتابهای مصور قدیمی-كه به آنها وجهه تابلو/كتاب بخشیدهاند- در روندی 10 سدهای به فراز رسیدهاند.
یساولی در باره كتابهای بسیار گونهگون و مصور كتابخانه ملك، همچون شاهنامه بایسنغری و کلیلهودمنه بهرامشاهی میگوید: در سدههای نخست، تزیین کتاب رونق گرفت و کتابآرایی در شاخههای وراقی، خوشنویسی، صحافی و جلدسازی بالید و نقاشی برای كمك به امور آموزش، به کتابهای ادبی راه جست.
درس امروز؛ موزه ملك!
موزه ملی ملک از آغاز اردیبهشت سال 1389 تاكنون با برگزاری نمایشگاههایی به مدارس تهران رفته است و نیز برای برقراری ارتباط با دانشگاهها و یاری پژوهشگران، طرح پشتیبانی از پایاننامههای كارشناسی ارشد و دكترا را نیز برگزار میكند.
جالب است خواندن دفتری كه بازتابنده دیدگاههای سادهِ دانشآموزان است: «موزه ملك از بهترین موزههای جهان است.»
بچههای دانشآموز در یادداشتهای خود همچنین ابراز امیدواری كردهاند كه موزه سالم بماند تا آیندگان هم بتوانند از آن بهرهمند شوند؛ و نیز از لذتی كه از تماشای موزه ملك بردهاند، گفتهاند و نتوانستهاند شگفتی خود را از دیدن قلمدانهای موزه پوشیده نگهدارند. یكی هم گفته است كه با كار آقای ملك، به مفهوم «بخشش» پی برده است.
بخشش؛ از خصوصی تا همگانی
بخشش، مفهوم پیچیدهای است كه شاید بتوان آنرا با بخشكردنِ (بخشش چیزی به فرزندان)،(بخششِ چیزی به یك گروه اجتماعی) و نیز(بخششِ چیزی به كل جامعه) كمی ساده كرد؛ كه زندهیاد حسین آقا ملك بیشتر به سومی عنایت داشت كه امروز بازخوردش را در جامعه، میتوان در موزه بسیار موفق ملك دید.
حسین آقا ملك به چیزی مگر كتاب و دانش و شعر دلبستگی نداشت، از اینرو هرچه داشت میبخشید، از جمله 2 میلیون متر از اراضی خانوادگی خود را به فرهنگیان آموزش پرورش واگذار كرد و همچنین باغی 5 هزار متر مربعی را؛ كه ارزشش در آن سالها(دهه 40) نزدیك به 2 میلیون تومان برآورد شد. در برآوردی كلی، ملك، از سال 1316 تا 1340 خورشیدی در 8 خیزش بخشایشگرانه خود، بیش از 63 هزار هکتار از زمینهای پدریش را به جامعه بخشید.
روایت روزنامه اطلاعات(25 دی سال 1348) از این بخشش: «از طرف آقای حاج حسین ملك، از معارف نیكوكار و دانشدوست كشور، باغ معروف و زیبای ملك در شهر ری در اختیار اداره آموزش و پرورش آن شهرستان قرار گرفت تا برای احداث ساختمان چند باب دبستان و دبیرستان مورد استفاده قرار گیرد.
آقای ملك سوابق ممتدی در امور خیریه، ایجاد كتابخانه و احداث اماكن عمومی دارد و وقف كتابخانه ملك با 35 هزار جلد كتاب گرانبها به آستان قدس رضوی، از جمله اقدامات خیرخواهانه و فرهنگی ایشان است.
از مجموع كتابهایی كه در این كتابخانه نگهداری میشود، بیش از 12 هزار جلد خطی و از لحاظ تاریخی و قدمت كم نظیر است. آقای ملك در طول زندگی خود، خدمات شایان توجهی به فرهنگ كشور روا داشته و با واگذاری املاك شخصی خود به موسسات فرهنگی، مقام والایی برای خود كسب كرده است.»
كتابخانه؛ سیمای گذشته
هنگامی كه از دروازه بزرگ وارد باغ ملی میشوم، از آن همه درختان تنومند، قارقار كلاغها، آواز چرخ ریسكها، ساختمانهای بزرگ كهن با ستونهای عظیم و فضایی كه به غایت ساكت است، ناخودآگاه به تهران خلوت قدیم میروم كه اینك فقط در فیلمها میتوان از آن سراغ گرفت.
مهدی یساولی به پیشوازم میآید. میپرسم: كتابخانه ملك از اول این جا بود؟ میگوید:«نه، پیشتر تا سال 1375 در خانه پدری زنده یاد ملك برپا بود؛ اما ایشان از آغاز كار، گسترش آن را در سر داشت و بنای ساختمانی بزرگتر را پیشبینی میكرد؛ از اینرو در سال 1323 تكه زمینی را در همین باغ ملی(موزه كنونی) برای ساختمان جدید كتابخانه وقف كرد.
یساولی سپس در بایگانی موزه، روزنامه اطلاعات 30 اردیبهشت سال 1349 را نشانم میدهد كه روایتی است از ویژگیهای آن زمان كتابخانه ملك: «از خیابان بوذرجمهری وارد مسجد شاه و از آنجا وارد بازار حلبیسازها میشویم.
در این بازار به كتابخانه ملی ملك، با دری از چوب گردو میرسیم؛ هنوز وارد راهرو ساختمان كتابخانه نشدهایم كه چشممان بر میخورد به تابلو مطالعه برای عموم آزاد است. راهرو به دو حیاط منتهی میشود.
وارد حیاط دوم كه كتابخانه است، میشویم. اینجا كتابخانه ملك با 11 هزار جلد كتاب خطی، گنجینه گرانبهایی از یادگارهای فرهنگ و ادب درخشان ما در طول قرون و اعصار است.»
برخی انسانها قلباً مهماننوازند و دوست دارند درِ خانههایشان دائم باز باشد كه همیشه مهمان داشته باشند و از آنان پذیرایی كنند.
حسین ملك از این دست آدمها بود، با این تفاوت كه دوست داشت با غذای روح، پذیرای مهمانانش باشد؛ از اینرو افزون بر كتاب، در همان خانه پدری، موزهای از اشیای گوناگون نیز دایر كرده بود.
ادامه روایت روزنامه اطلاعات سال 1349:«حیاط دیگر كه عمارتی قدیمیتر دارد، به موزه ملك اختصاص یافته است كه در آن مجموعههای كمنظیری از سكههای مختلف از دریك داریوش بزرگ تا سكههای دیگر، از قلمدانهایی تاریخی تا فرشهای ایرانی و از صندلیهای قدیمی تا تمبرهایی با خطوط تاریخی و نیز تابلوهای نقاشی و كشكول و تبرزین به چشم میخورد.»
نیاز به تأسیس كتابخانه
برخلاف امروز كه كتابخانه ایجاد میشود تا مردم به سوی كتاب كشیده شوند، در گذشته، این نیاز به كتاب بود كه كتابخانه به وجود میآورد.
بیگمان حسین ملك نیز این نیاز را احساس كرده بود كه از گوشهگوشه ایران، كتابهای پرارزش را گرد آورده بود و تاكید میكرد كه استفاده از آنها برای همه سكنه ایران، بدون رعایت ملیت آزاد است.
ترسیم فضای كتابخانهِ خانگی/همگانی ملك در صفحات روزنامه اطلاعات سال 1349 جالب است: «اول به قرائتخانه میرویم. قبل از رسیدن به كتابخانه ملك، هنگام عبور از خم و پیچ بازار تصور میكردیم كه مراجعان كتابخانه نباید چندان زیاد باشند؛ ولی وقتی به تالار قرائتخانه میرسیم، به اشتباه خود پی میبریم، زیرا دهها نفر در میان سكوت كامل، مشغول مطالعه هستند.
از یكی در باره مكان كتابخانه میپرسم، میگوید: كسی كه عاشق كتاب و مطالعه و اهل تحقیق است، برایش محل كتابخانه فرقی نمیكند. او كتاب را طالب است، ولو كتاب در قله قاف باشد خود را به آن میرساند.
این شخص فرهنگی، معتقد است كه مكان فعلی كتابخانه ملك برای مطالعه محل جالبی است، زیرا از جنجال خیابان و صدای اتومبیل، به دور است.»
شاعری كه با شاهزاده ایرج میرزا دوستی و مشاعره داشت، و به اشیاء دستسازِ نایاب، عشق میورزید، عشق بزرگترش البته كتاب بود و به دانشی كه در آن نهفته است؛ از اینرو هرجا به كتاب با ارزشی به هر زبانی و با هر قیمتی بر میخورد، فوری میخرید تا آن را در كتابخانهاش برای آیندگان، از گزند روزگار در امان نگه دارد؛ و به گفته خودش كتابی را تحویل كتابخانهاش نمیداد، مگر آن را نخست خود خوانده باشد.
كتابهای مُصوّر خطی
گزارشگر اطلاعات آنزمان پس اشاره به 14 هزار جلد كتابهای فارسی و عربی و تركی و 4 هزار جلد كتاب به زبانهای اروپایی، به كتابهای مصور خطی گنجینه ملك اشاره میكند كه به سبب پیشینه و تاریخی بودن آنها، در گنجینه و ویترینهای ویژه نگهداری میشود و نباید انگشت خیس به آنها بخورد؛ اما در ادامه یادآور میشود كه در صورت لزوم، در اتاقی دیگر و با حضور مدیر ممكن است كتابی در اختیار پژوهشگری قرار داده شود.
بیشتر این سری كتابها دارای تذهیباند و در نخستین صفحه هریك یادداشتی به خط حسین آقا ملك دیده میشود و همانگونه كه خود گفته- پیدا است كه همه را خوانده است.
گزارشگر روزنامه اطلاعات(سال 1349 ) از زیباییِ خطهای كتابهای كهن مبهوت است:«خط یاقوت كتابها و یا خط بایسنقری شاهنامه تیموری تحسینانگیز است. كلیات دیوان شیخ سعدی(سال 1000 هجری قمری) به دستخط شاه محمد كاتب، انسان را به اعجاب وا میدارد. قدیمیترین كتاب خطی كتابخانه ملك، «ثمره و شجره بطلیموس» در نجوم و كواكب است، كه عمربن عبدالرحمان صوفی رازی از متن یونانی ترجمه كرده و در سال 371 هجری قمری نوشته شده است؛ و نیز كتاب دیگر «خطابه ابنمُسكُوَیه» با عنوان(فوزال فوزالاصفر) است، متعلق به سال 419 هجری قمری؛ و نیز دهها كتاب از قرنهای ششم و هفتم و هشتم هجری، نوشتهشده با مركب سیاه و با سرفصلهایی با مركب قرمز، مانند كتاب «اشجار و انمار بخاری» كه عبید زاكانی- شاعر آن را به خط خود و برای كتابخانه خویش نسخهبرداری كرده بود.» چه عشقی!
ملكِ كمی ناخوش؛ اما سرزنده
گزارشگر روزنامه اطلاعات پس از بیرونآمدن از اقیانوس كتابهای كهن، به سراغ خودِ حسین آقا ملك -كه آنزمان هنوز زنده بود- میرود؛ و ملك با وجود بیماری و كهولت سن، یك گفت و شنود كوتاه را میپذیرد؛ و در لابه لای سخنانش از پیدایش عشقی ویژه در خود میگوید:«در سال 1317 هجری قمری كه به اتفاق مرحوم پدرم -حاج محمد كاظم ملك التجار برای دیدن املاك خود به مشهد رفته بودیم، هنگام بازگشت در نیشابور، حاكم شهر از ما كه همراهانمان به 400 نفر میرسید، استقبالی با شكوه و پذیرایی 15 روزه كرد. در نیشابور، یك نسخه خطی از دیوان ابنیمین به دستم رسید كه در آن 15 روز از روی آن نسخهای برای خود نوشتم. از آن پس این فكر در من قدرت گرفت كه یك كتابخانه بزرگ دائر كنم.»
حسین ملك 6 سال پس از آن رخداد، از سوی پدر مامور خراسان میشود و در آنجا كتابخانه شیخ عبدالحسین -پسر شیخ عبدالرحیم بروجردی- را خریداری میكند. سپس كتابهای میرزا ارسطو-منشی كنسولگری روس را میخرد و با آنها پی كتابخانه بزرگ آیندهاش را بنا مینهد.
وی – به گفته خودش- پس از آن هرگاه میشنید جایی كتابی خطی هست، به سراغش میرفت و اینگونه شهرتی به هم زد، به گونهای كه همه دارندگان كتاب، برای فروش كتاب قدیمی و خطی خود به وی مراجعه میكردند.
سپس حسین ملك، با رویدادی مواجه میشود: «در سال 1336 كه پدرم درگذشت، این خانه را كه خود در آن متولد شدهام، به كتابخانه اختصاص دادم. كتابخانه را به اندرونی خانه پدری بردم كه عمارت آن را تجدید بنا كردهام و دائر است.»
ملك سپس از انگیزه خود از تاسیس موزه سكه و فرش و قلمدان و نقاشی در خانه پدری میگوید:«برخی از مراجعین كتابخانه من، محققین خارجی هستند. آنان سوال میكنند كه سكههای قدیم ایران و یا خطوط تاریخی و قلمدانها، همان نشانههای تمدن كهن ما ایران را میتوانند كجا تماشا كنند؛ و من برای سهولت كار آنان و نیز استفاده ملت ایران، دست به ایجاد این موزه زدم.»
همانگونه كه كوه را فرهاد نَكَند، بلكه عشق كند، كتابخانه و موزه ملی ملك را نیز عشق بنا كرد؛ زیرا ایجاد چنین بنیاد عظیم، یك كتابخانه ملی و موزهای بزرگ -كه در هر دیدار در گستره اقیانوسش غرق میشوی- از یك فرد ساخته نیست و كار یك دولت است؛ و شگفتیآور است هنگامی كه در مییابیم بنیادش را فردی به نام حسین ملك پی افكنده است!
چشمانی كه به حسین ملك بخشیده شده بود، به هر چیز این دنیایی، نه عادی كه به شیفتگی مینگریست. همه افراد در آن 15 روز معروف نیشابوری، به تفریح سپری میكردند، ولی وی كتابی خطی را برای استفاده شخصی بازنویسی میكرد؛ بیشتر افراد، پول را هزینه خوشگذرانی میكردند، اما وی برای خرید كتاب و اشیا به كار میبرد. آیا پدر در پدیداری چنین شخصیتی، نقش داشت؟
خود از پدر میگوید:«او یك فرد عادی نبود. باید روزگارها بگذرد تا یكنفر مانند او به وجود آید!»
ع. درویشی
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید