آلامدهای ایرانی و گردش دسته‌جمعی زنان قاجاری

1395/1/16 ۱۰:۲۴

آلامدهای ایرانی و گردش دسته‌جمعی زنان قاجاری

جنبش مشروطیت ایران در سال ١٢٨٥ خورشیدی، این سرزمین دیرینه را در شرایطی دگرگونه نسبت به آنچه پیش از آن بود، جای داد. جامعه ایران در دهه‌های پیش از جنبش مشروطیت به دلایل گوناگون، برای پیدایی برخی دگرگونی‌ها مهیا شده بود. سرخوردگی برآمده از دو شکست سنگین در برابر روس‌ها در سال‌های آغازین حکومت قاجارها و پی‌جویی برای آگاهی از زمینه‌های چنین ناکامی‌هایی در برابر کشور همسایه، فرستادن جوانان ایرانی به اروپا برای دستیابی به علوم و فنون نوین، فشار روزافزون حکومت استبدادی قاجار هم‌زمان با نابسامانی‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که نارضایتی‌هایی را برانگیخته بود و سرانجام آشنایی بیشتر ایرانیان با دستاوردهای صنعتی جهان آن روزگار تا روزگار میانی عصر قاجار، بستری فراهم ساخت تا جامعه راکد ایرانی به خود تکانی دهد.

 تصویر دو آمریکایی از زندگی اجتماعی ایران پس از پیروزی مشروطیت
 

 جنبش مشروطیت ایران در سال ١٢٨٥ خورشیدی، این سرزمین دیرینه را در شرایطی دگرگونه نسبت به آنچه پیش از آن بود، جای داد. جامعه ایران در دهه‌های پیش از جنبش مشروطیت به دلایل گوناگون، برای پیدایی برخی دگرگونی‌ها مهیا شده بود. سرخوردگی برآمده از دو شکست سنگین در برابر روس‌ها در سال‌های آغازین حکومت قاجارها و پی‌جویی برای آگاهی از زمینه‌های چنین ناکامی‌هایی در برابر کشور همسایه، فرستادن جوانان ایرانی به اروپا برای دستیابی به علوم و فنون نوین، فشار روزافزون حکومت استبدادی قاجار هم‌زمان با نابسامانی‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که نارضایتی‌هایی را برانگیخته بود و سرانجام آشنایی بیشتر ایرانیان با دستاوردهای صنعتی جهان آن روزگار تا روزگار میانی عصر قاجار، بستری فراهم ساخت تا جامعه راکد ایرانی به خود تکانی دهد. مشروطیت در کنار جنبه سیاسی و شوریدن بر استبدادی حکومتی، جنبه‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی را دربرمی‌گرفت که جامعه آن روزگار ایران را متاثر ساخت. ایران پس از مشروطیت با روزگار پیش از آن تفاوت‌هایی چشمگیر داشت. این تاثیرها به اندازه‌ای بود که بازگشت به شرایط پیشین دشوار می‌نمود. در واقع، تصویری که از ایران پس از مشروطیت در تاریخ‌نگاری‌ها و تصویرها و سندهای تاریخی ارایه می‌شود، با آنچه در گذشته بود، برابر نیست؛ گویی مسیر حرکت ایران در ریلی متفاوت با روزگار پیش از آن جای گرفت. در بحبوحه این دگرگونی‌ها دو جهانگرد آمریکایی به ایران آمدند. دستاورد حضور این دو آمریکایی گزارشی مفصل و مصور از ایران پس از مشروطیت است. اف. ال. بِرد و هارولد اف. وستون، از چند سال حضور خود در ایران به تفصیل گزارشی تهیه کردند که ١١٠ قطعه عکس زیبا و تاریخی را دربرمی‌گرفت. این گزارش که پس از حضور آنان در ایران به تاریخ ١٩١٩ میلادی برابر ١٢٩٨ خورشیدی در مجله نشنال جئوگرافیک منتشر شد، بر اثر رخدادی، توجه یک ایرانی ساکن کانادا به نام علی‌اصغر مظهری کرمانی را به سوی خود کشاند. او که شیفته آن گزارش و تصویرهایش شده بود، برآن شد تا متن گزارش را به همراه توضیحات عکس‌ها به فارسی بازگرداند. علی‌اصغر مظهری کرمانی نام نسخه ترجمه شده را «گشت‌وگذاری در ایران بعد انقلاب مشروطیت» گذاشت. این کتاب مصور، دیدگاه دو آمریکایی را درباره ایرانِ سال‌های اول پس از انقلاب مشروطیت و در آستانه رخداد کودتای سرنوشت‌ساز رضا خان میرپنج نشان می‌دهد.
نویسنده بخش نخست کتاب اف. ال. برد، عضو یک هیات مذهبی مسیحی بوده که در زمان توقفش در ایران به کار تدریس در دبیرستان آمریکایی در تهران اشتغال داشته است. نویسنده بخش دوم، هارولد اف. وستون از سوی انجمن مردان مسیحی مامور خدمت در منطقه بین‌النهرین بوده که در تعطیلات تابستانی به فکر سیر و سیاحت در ایران می‌افتد و به راهنمایی دوستان انگلیسی‌اش به این آرزو دست می‌یابد. تاریخ انتشار نوشته‌های گردآمده در این کتاب آوریل سال ١٩١٩ میلادی برابر با اردیبهشت سال ١٢٩٨ خورشیدی، درست بیست و دو ماه پیش از کودتای رضا خان است. نوشته‌ها بیشتر درباره ایران و حال و هوای حاکم بر جامعه آزادشده از قید و بند دیکتاتوری فردی پادشاهان خودمختار سلسله قاجاریه است. عکس‌ها اما بیشتر بر زندگی اجتماعی مردمان ایران متمرکز شده‌اند. نویسندگان گزارش در کنار هر عکس دیدگاه و توصیف خود را از آن عرضه کرده‌اند. «روایت‌نگار» امروز از دریچه گزیده‌ای از آن عکس‌ها و متن‌های نوشته شده درباره آن‌ها، تصویری از جامعه ایران پس از مشروطیت را بازمی‌تاباند.
برخی عکس‌های گزارش این دو آمریکایی کیفیت پایین تصویری دارند که به جایشان تصویرهایی نزدیک به همان‌ها از دیگر عکاسان تاریخی، البته با متن اصلی جهانگردان آمریکایی ارایه شده است.

پزشک زن روستایی. یک زن پزشک روستایی است که وقتی زالویی برای مکیدن خون مریض‌هایش موجود نباشد، ناچار به حجامت مریض می‌پردازد. او از چیزی شبیه استکان استفاده می‌کند تا از خراشی که روی پشت مریض ایجاد کرده، خون او را بمکد. پزشکان محلی برای مداوای ثروتمندان تا فاصله ٢٥٠ کیلومتری مسافرت می‌کنند.

جدیدترین تراموای شمال شهر تهران. خیابان‌های عریض، چراغ برق، سینماهای مدرن، فروشگاه‌هایی به سبک اروپا با نقشه و استیل نیمه‌غربی و نیمه‌شرقی، به این قسمت از پایتخت جلوه داده‌اند. شمال تهران با بخش جنوبی و قسمتی که بازارهای طولانی و خیابان‌های کم‌عرض دارد و دیوار گلی، خانه‌ها را دربرگرفته است، تفاوت دارد.

گردش دسته‌جمعی. وقتی زنان ایرانی تصمیم می‌گیرند به گردش دسته‌جمعی بروند، هرکس چیزی با خودش می‌آورد. از جمله زغال، سماور، چای، شکر و سایر وسایل. زن‌ها ساعتی دور هم می‌نشینند، چای می‌خورند، قلیان می‌کشند و حرف می‌زنند ولی در همه حال مسأله چادر، روسری و حتی گاهی روبنده‌شان به کلی فراموش نمی‌شود.

 

زن آلامد ایرانی، این نمونه لباس باله اواخر قرن نوزدهم میلادی است. ناصرالدین شاه در اپرای پاریس از لباس باله خوشش آمد. نمونه لباس بالرین‌های صف اول را خرید و با تغییراتی لباس زنان حرمسرایش قرار داد.

سقای ایرانی. مردی را سقای ایرانی می‌گویند که مشکی از آب بر دوش دارد، اطراف شهر حرکت می‌کند و به لب‌تشنگان جامی آب می‌دهد و انعامی می‌گیرد.

کولی‌های ایرانی. کولی‌های ایران ژنده‌پوشان فقیری هستند که از همه قید و بندهای حاکم بر جامعه آزادند. از آنجا که ایرانیان به خرافات توجهی خاص دارند، زنان کولی در مقابل دریافت دستمزدی ناچیز برای آنها- به خصوص برای زن‌ها- فال می‌گیرند و با هوش و فراست خاص خودشان از حال و روز آینده آن نادانان خبرهای خوش می‌دهند.

کاروانسرا یا استراحتگاه مسافران. در کاروانسرا که توقف قافله‌ها، کاروان و گاری اسب و محل استراحت مجانی مسافران است، معمولا رستورانی وجود دارد که اتاقی پر از دو است. مسافران می‌توانند در این رستوران نان سنگک، ماست، تخم مرغ نیمرو یا  آب‌پز، دوغ، چای، طالبی، خیار و سایر میوه‌های تازه را خریداری و میل کنند.

 

فروشنده دوره‌گرد ایرانی. او لنگ حمام دستباف نخی به دوش دارد و برای فروش به خانه‌ها می‌رود. مردان ایرانی نمونه این لنگ‌ها را به کمر بسته، لخت از حمام عمومی بیرون می‌آیند و این کاری معمولی در این سرزمین است. فروشندگان دوره‌گرد ایرانی صبح و شهر و شب در خیابان‌های شهر تهران سوپی مخصوص را در مقابل پولی ناقابل به جوان‌ها و مردان گرسنه می‌فروشند. غذای این رستوران‌های سیار در کنار خیابان، خریداران بسیار زیاد دارد.

یک مادر ایرانی با بچه‌هایش. بچه‌ای که در گهواره خوابیده پسر است و آن که کنار مادرش نشسته و روسری دارد، دختر است. هنوز هم ایرانی‌ها مثل مردم ژاپن قبل از ورود به اتاق نشیمن خود کفش‌هایشان را بیرون می‌آورند. در خانه‌های ایران از میز و صندلی خیلی کم استفاده می‌شود و همه روی زمین می‌نشینند ولی وقتی مهمان خارجی دارند، به احترام او چند بالش روی هم می‌گذارند تا فرنگی صاحب به راحتی بنشیند.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: