1394/12/10 ۰۸:۴۹
«پیداست که ایرانیان مردمانی اجتماعی میباشند. در معاشرت بینهایت مؤدبند. ... هنگامی که بخواهند از شخص با نام و نشانی دیدن کنند، رسم چنانست که مهمان قبلا به میزبان پیغام میفرستد و وقت مناسب را برای دیدار میپرسد. میزبان در جواب پیغامی مشحون از عبارات تعارفآمیز میفرستد و «دو ساعت قبل از غروب آفتاب» ... مهمان جواب سلام علیکم او را با مهربانی میدهد و هر دو از سلامت «وجود شریف» یکدیگر سؤال میکنند و پس از آن گفتگو و گپزدن به سهولت و بیهیچ تکلف آغاز میشود. پس از چند دقیقه یکی از گروه خدمتکاران با قلیان که نشانه توجه و عنایت بیشتر صاحبخانه نسبت به مهمان است از در وارد میشود.
روایتی از تکنگاریهای منابع تاریخی درباره علاقه ایرانیان به میهمانیهای خانگی
آبان روزگار: «پیداست که ایرانیان مردمانی اجتماعی میباشند. در معاشرت بینهایت مؤدبند. ... هنگامی که بخواهند از شخص با نام و نشانی دیدن کنند، رسم چنانست که مهمان قبلا به میزبان پیغام میفرستد و وقت مناسب را برای دیدار میپرسد. میزبان در جواب پیغامی مشحون از عبارات تعارفآمیز میفرستد و «دو ساعت قبل از غروب آفتاب» ... مهمان جواب سلام علیکم او را با مهربانی میدهد و هر دو از سلامت «وجود شریف» یکدیگر سؤال میکنند و پس از آن گفتگو و گپزدن به سهولت و بیهیچ تکلف آغاز میشود. پس از چند دقیقه یکی از گروه خدمتکاران با قلیان که نشانه توجه و عنایت بیشتر صاحبخانه نسبت به مهمان است از در وارد میشود. ... پس از سه چهار پک محکم قلیان «کوک» میشود و برای اینکه آن را به دیگری بدهند و از سمت راست به گردش درآورند و به همه مجلسیان تعارف کنند، آماده میگردد. یک سینی شیرینی و چای که در استکانهای باریک میریزند مرحله دیگری از پذیرایی است که وظیفه میزبان را تکمیل میکند، و سپس مهمان از صاحبخانه اجازه میخواهد که «رفع زحمت کند» و مرخص شود؛ و عاقبت، پس از اعتراضات مختلف و متنوع میزبان، موفق به کسب اجازه رفتن میگردد. در آخرین لحظات جدایی تشریفات را از سر میگیرند. هنگام تودیع تعارفات فراوان رد و بدل میشود. شنیدهام که همین لطف و محبت را ایرانیان در میهمانیهای خود نسبت به هم نیز روا میدارند، و در پذیراییها با بیانی گرم و نرم و پر از نکتهسنجی گفتگو میکنند. در این ضیافتها قبل از شام برای میهمان انواع و اقسام خوراکیها از قبیل شیرینی و آجیل و دیگر تنقلات میآورند. پیش از آنکه مهمانان متفرق شوند باز از اینگونه تنقلات به آنان تعارف میشود، و بنابر این میتوان گفت که این خوراکیهای اخیر مکمل اطعمه و اشربه پیشین است. ... شنیدم که در پارهای از ضیافتهای باشکوه نمایشی از پسران رقاص ترتیب میدهند»,١ این توصیف آبراهام جکسن، جهانگرد آمریکایی که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول به ایران آمد، یکی از ویژگیهای مهم سبک زندگی ایرانی در دورههای گوناگون را به نمایش میگذارد. بازخوانی منابع تاریخی به ویژه سفرنامههای جهانگردان و گزارشهای شرقشناسان، نیز خاطرهنگاریها نشان میدهد مهمانیهای شبانه و شبنشینیها در میان ایرانیان اهمیتی فراوان و رواجی بسیار داشته است.٢
شاردن، جهانگرد پرآوازه عصر صفوی، ایرانیان را دوستدار ضیافتهای بامدادی تا شامگاهی میداند که «ميهمانان در طول اين مدت اوقات خود را به كشيدن چپق و قليان و حرف زدن ... [و] شنيدن يا خواندن اشعار حماسي كه خوانندگان خوشآواز ميخوانند، ميگذرانند»,٣ به روایت وی «ايرانيان اين ضيافتها را مجلس مينامند كه يكي از معاني آن انجمن است».٤ این پدیده به ویژه در پیوند با غیر ایرانیها به قلمرو یک ویژگی دیگر جامعه ایرانی، مهماننوازی، وارد میشود. جهانگردان در سفرنامههای خود در دورههای گوناگون، در کنار تاکید بر مهماننوازی ایرانیان، یادآور میشوند که این مردمان بسیار علاقه دارند برای شام مهمان را نگهدارند و به یک ضیافت درازمدت تا دیرهنگام مهمان کنند. همچنین اشاره میکنند این سنت رایج در جامعه ایران از آنرو است که مردمان این سرزمین یک علاقه کلی به دورهمیهای شبانه همراه با سرگرمی، شنیدن و گفتن دارند.٥
اکنون از دریچه یک توصیف که فردی نظامی به نام ستوان پوتسینگر در دوره قاجار در گزارشی به نام «سفری به بلوچستان و سند» به نگارش درآورده است، میکوشیم از جزییات این ویژگی ایرانی آگاهی یابیم که تکنگاریهای جهانگردان غیر ایرانی و خاطرهنگاران ایرانی به گونه پراکنده برایمان بر جای گذاشتهاند «تمام ضیافتها و میهمانیهایی كه در ایران برگزار میشود بههمین نحویست كه برای خوانندگان بازگو مینمایم، مقارن ساعت هفت بعد از ظهر وارد خانه وزیر [در کرمان] شدم به مجردی كه نشستم قلیان خبر كردند. ... پس از آنكه آفتابه و لگن به مجلس آوردند و دستها را شستند موقع صرف غذا فرا رسید. انواع حلویات و شیرینیجات به مجلس آوردند با دو نوع قهوه از میهمانان پذیرایی به عمل آمد یك نوع قهوه شیرین كه با شیره و عصاره میوهجات تهیه میشود، و دیگری قهوه واقعی كه مقداری به اندازه یك قاشق غذاخوری از آن را در فنجانهای چینی میریختند و در سینیهای طلا یا نقره میگذاشتند و به مدعوین تعارف مینمودند و در ضمن با انواع و اقسام میوههای خشك و تازه و قدحهایی پر از شربتهای متنوع در درون مجموعههای بزرگ كه هركدام یك ملاقه بزرگ چوبی در آن دیده میشد از میهمانان پذیرایی به عمل میآوردند ... من پس از صرف شام به خانه مراجعت نمودم»,٦
شبنشینیهایی با مقدمات و موخرات
میهمانی شام و شبنشینی دیرهنگام، همانگونه که اشاره شد، پدیدهای است که در منظومه رفتاری ایرانیان در سدههای گذشته بسیار چشمها را مینواخته است. هانري رونه دالماني در «سفرنامه از خراسان تا بختياري» آنجا که از ادب چینیها و احترامشان به مهمان سخن میراند، تاکید میکند که ایرانیان به ویژه در مهمانیهای شبانه بر مردمان شرق دور بسیار برتری دارند «زيرا كه اينها براي ملاقات برنامه مخصوصي دارند و بهركس باندازه لياقت مسافري كه درخواست ميكند شب را در منزل يكي از دهقانان خراسان بسر برد و شخصيت او احترام ميگذارند و در اين موارد بسيار دقيق هستند». ٧ این جهانگرد در جایی دیگر به نقل از یک خانم ایرانی مینویسد «وقتيكه صاحب اختيار ما يعني شوهرمان شب بخانه ميآيد ابتدا براي ... باداي نماز ميپردازد، بعد ما را صدا ميكند و ميگويد من امشب مهمان دارم، خوراك و آجيل خوبي تهيه كنيد ... و خود بطرف عمارت بيروني ميرود. زن بيچاره با جديت بكار مشغول ميشود تا بساط پذيرائي مهمانان را با سليقه فراهم سازد. طولي نميكشد كه صدا ... از حياط بيروني بگوشش ميرسد و ميفهمد كه شوهرش بتفريح پرداخته ... است»,٨
اولیویه در «سفرنامه اولیویه: تاریخ اجتماعی - اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار» ماجرای اقامت در یک کاروانسرای جادهای را توصیف میکند که «شب در كاروانسرا یك نفر اصفهانی برای رفقا و دوستان خود كه از ابواب قشون بودند و تازه رسیده بودند، مجلسی فراهم آورده و ضیافتی برپا كرد»,٩
این شبنشینیها و مهمانیهای شبانه، برنامههایی در دل خود داشتند که موجب میشد توجه میهمانان به ویژه غیر ایرانیان بدانها کشیده شود و آنها را به خود جذب کنند. در واقع مقدمات و موخرات این مهمانیها است که آنها را به عنوان یک ویژگی ایرانی برجسته ساخته است. شام و چگونگی ترتیبات آن، خوراکیها و نوشیدنیها، ساز و آواز، بازیهای گوناگون، رقص و ترنم و داستانگویی و شعرها و آهنگهای رزمی و حماسی، بخشی از برنامههاییاند که به استناد منابع تاریخی، برنامه این شبنشینیها و مهمانیهای شبانه را تشکیل میدادهاند,١٠ ارنست اورسل در کتاب «سفرنامه قفقاز و ایران» از یک میهمانی در خانه ایرانی یاد میکند که میزبان برخلاف انتظار وی، به سبک اروپایی از او پذیرایی کرده اما پس از تماشای نارضایتی مهمان غیر ایرانی وعده کرده است که با «یک دسر مطبوع» قطعا دلخوری وی را خواهد زدود «بعد از پایان شام به اتاق دیگری رفتیم که در آن قبلا یک دسته نوازنده مرکب از یک ماندولینزن، یک دایرهزن و یک نیزن آماده نشسته بودند. این سه نوازنده قبل از شروع آهنگ رقص، دو یا سه قطعه آواز اجرا کردند که مفهوم و آهنگ تصنیفها برای ما کاملا بیگانه و غیر قابل فهم بود، ولی چنین به نظر میرسید که ایرانیها از شنیدن آن خیلی کیف میکردند. بعد از برنامهی آواز، سه پسر جوان که قیافهی به کلی دخترانهیی داشتند و گیسوی بلندشان تا روی کمر افتاده بود وارد اتاق شدند. این سه رقاص مضحک حتی لباس دختران رقاصه را به تن کرده بودند».١١ پیترو دلاواله نیز روایت خویش را از مراسم پس از شام یک میهمانی شبانه اینگونه شکل داده است «خانمها نیز عینا به همان ترتیبی که از ما پذیرایی شده بود و همزمان با ما، در قسمت دیگری پذیرایی شدند؛ بدین معنی که رامشگران چندین بار نزد آنان رفتند و با همان رقصها و نواهای موسیقی، آنان را مشغول کردند و این زنان ... در یک چنین موقعیتهایی به عنوان مسخره و دلقک در محفل زنان محترم و نجیب حضور داشته باشند و آنان را سرگرم سازند».١٢ اولیویه جزییات شبنشینی کاروانسرا را اینگونه توصیف میکند «شروع به نواختن سازی كردند كه به نظر ما بسیار خوش و بهتر از سازهای مملكت عثمانی آمد. ده نفر از اهل طرب بودند كه اول به آهنگ جنگ و اشعار رزم ابتدا كرده، و قدری رزمیات خوانده، به همان آهنگ ساز میزدند. پس از آن مسخره و تقلید به میان آمد كه سبب تفریح و خنده بسیاری از تماشاچیان گردیده بود. سه نفر لال بازی میكردند. حركات مضحكانه آنها نیز موجب مسرّت حاضرین شد. پس از برای بیست نفری مهمان شام آوردند. غذای بسیاری به میان آوردند. ... ساز در اثنای صرف غذا به استمرار نواخته میشد. اما به آهنگی ملایمتر و سهلتر و نزدیكتر به فهم، از آنچه شروع كردند ... این اهل طرب مخصوصا اشخاصی بودند كه به همراهی اردو رفته بودند و اكنون خیال اصفهان و شیراز داشتند كه فصل زمستان را در آنجا بگذرانند. مجلس عیش، بسیاری از شب را طول كشید و اسباب خوشوقتی متوقفین كاروانسرا شد».١٣ هانري رونه دالماني به یک میهمانی در نزدیکی قوچان اشاره میکند که میزبان با نقل داستانهای سرگرمکننده، میهمانان را سرگرم کرده است. بخشی از چنین شبنشینیهایی به بازیهای گوناگون اختصاص مییافته است.١٤ آكيئو كازاما نخستين وزير مختار ژاپن در ايران در سفرنامهها و خاطرات خود تاکید میکند «ايرانيان پس از شام بيشتر شطرنجبازي ميكنند».١٥ دكتر فووریه پزشك ویژه ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب خاطرات خود «سه سال در دربار ایران» میهمانی شام اعتمادالسلطنه به افتخار امینالسلطنه را روایت میکند که پس از شام «بساط انواع بازی گسترده شد و مدعوین بعد از آن كه غذای مختصر دیگری صرف كردند در حدود ساعت پنج صبح به منازل خود برگشتند».١٦
خاطرهبازی در شبهای نوروز و رمضان
شبنشینیها و میهمانیهای شبانه ایرانیان، گاه با برخی سنتهای ملی و آیینهای مذهبی پیوند میخورده است. شبهای چله، نوروز و ماه رمضان از آن جمله است. اهمیت شبنشینی در این مناسبتها برای ایرانیان به اندازهای بوده که برنامههای ویژه همان شبها در نظر گرفته میشده است. آنگونه که منابع تاریخی روایت کردهاند، مهمانیهای گرم و بانشاط به صرف زولبیا، بامیه و اصناف آن، کتابخوانی و قصهسراییها، افسانهپردازیها تا سحر، دورههای هیاتهای دینی، خواندن قرآن، تفسیر و دعاخوانی، نقل و نقالی در قهوهخانههای بزرگ و کوچک از شاهنامهخوانی و حسین کرد تا اسکندرنامهخوانی و سخنوری، ورزش زورخانهای و بازیها و تفریحات، بازیهای برد و باخت در میان برخی اقشار، مجالس وعظ در شبهای رمضان و پذیرایی با چای و قهوه و انواع تفریحات همچون شنیدن و خواندن داستانها و تواریخ و اشعار، کشیدن قلیان و چپق، نقالی شاهنامه، داستان رستم و سهراب، تماشای ستارهها و شنیدن موسیقی، گزیدهای از برنامههای شبهای یادشده به شمار میآمدهاند,١٧ فرد ریچاردز در سفرنامه خود یک شبنشینی نوروزی در سی و سه پل اصفهان را به زیبایی توصیف کرده است «در نوروز شب زود فرا میرسد و ته سیگارهای مشتعل و سرخی آتش قلیان، کلاه فرنگیها را به غارهای اسرارآمیز مبدل میکند. در این موقع همه به نقال گوش فرا میدهند. باید داستان «رستم و سهراب» و رخش را برای پسران جوان نقل کرد، چه ایرانیان هرگز از شنیدن داستان قهرمانان افسانهای خود ملول نمیشوند. اکنون موقع تماشا کردن ستارهها و شنیدن موسیقی است. صدای موسیقی در تاریکی اتاقهای قوسی شکل مانند صدای «خارج» پسر بچهای است در دسته سرودخوانانی که مشغول تمرین هستند. صدا اوج میگیرد اما آهنگ چندان فرق نمیکند یک نوع «دلی دلی کردنی» است که فوقالعاده مورد پسند ایرانیان است. این موسیقی به دلایلی از جویهای روان الهام میگیرد. شاید نغمهای است که در ستایش پربهاترین هدایای طبیعت به ایران، یعنی آب، سروده میشود».١٨ نویسنده کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختياري» درباره سنتهای ماه رمضان در میان ایرانیان چنین اشاره کرده است «ايرانيان عادت دارند كه در ماه رمضان از يكديگر مهماني كنند. پس از خوردن شام بشبنشيني ميپردازند و با انواع تفريحات خود را سرگرم مينمايند، مخصوصا با نهايت ميل و اشتياق بشنيدن و خواندن داستانها و تواريخ و اشعار ميپردازند».١٩ برخی از جزییات شبنشینیهای رمضان را میتوان در نوشتههای جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» جست.٢٠ به روایت وی «در این شبنشینیها بود که زولبیا، بامیا و اصناف آن به وسط میآمد و چون وقت بیشتری داشتند، کتابخوانی و قصهسرائیها و افسانهپردازیها و داستانهای جنّ و پری و غول و آل و دیو و دد و امثال آن نیز نقل مجالس میگردید و تقریبا تا سحرها طول میکشید. از مشغولیات دیگر شبهای ماه رمضان هم دورههای هیئتهای دینی، قرائت قرآن و تفسیر و دعاخوانی بود که در هر گوشه و کنار برپا میشد و سر در خانهها بود که بیدقها و پارچه نوشتههای اوقات آنها بنظر میرسید. نقل و نقالی قهوهخانههای بزرگ و کوچک که مشمول شاهنامهخوانی و حسین کرد و اسکندرنامهخوانی و (سخنوری) بود رونق زیادتر میگرفت و ورزش زورخانه و پادشاه وزیری، ... و دیگر بازیها و تفریحات مختلف، از قبیل ترناگل و (زنگ شیر) و (عمو زنجیرباف) و (مرد مرد من) که به احوال زیر شب زندهداریهای دیگر را تشکیل میدادند. ... بازیهای (گل یا پوچ) و (جرنگ جرنگ)، (اسب چه رنگ) و ... (ترنا گل) و (عمو زنجیرباف) هم که تقریبا بازی پسرها و جوانها در سر کوچهها و گذرها بود ... بازیهای «عمو زنجیرباف» و دیگر بازیها هم تقریبا صورتهای مشابه همین بازیها را
داشت». ٢١
آنچه از بررسی شبنشینیها و میهمانیهای شبانه ایرانیان با جزییات و برنامههای گوناگون آنها در سدههای گذشته میتوان دریافت، بخشی به شیفتگی مردمان این سرزمین به «گفتن» و «شنیدن» اشاره دارد. شعرخوانی و داستانگویی، برنامه همیشگی این میهمانیها به شمار میآمده است. بخشی دیگر، به نبود تفریحات و سرگرمیهای بیرون از خانه در دورههای گذشته، دستکم تا پایان قاجار، بازمیگردد. نبود مرکزها و مکانهایی برای تفریح و وقتگذرانیهای شبانه، البته به جز قهوهخانهها، موجب میشد بیشتر دورهمیها و میهمانیها در خانهها برگزار شود. سرانجام، آنچه بیشتر در این میانه خودنمایی دارد، علاقه ایرانیان به میزبانی از میهمانان است؛ موضوعی که ردی پررنگ در بیشتر منابع سفرنامهای و خاطرهنگاریها دارد,٢٢
* منابع گزارش در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید