آینده رمان

1392/12/19 ۱۰:۴۵

آینده رمان

این روزها، همراه با انتشار ترجمه‌های منوچهر بدیعی از سه رمان «شاهد»، «ژلوزی» و «در تو در تو»، هر سه از آلن روب- ‌گری یه، ترجمه دیگری نیز از بدیعی منتشر شده که آن را به نوعی می‌توان مکمل آن سه ترجمه دانست. این کتاب، که با عنوان «آری و نه به رمان نو» ترجمه و از طرف انتشارات نیلوفر منتشر شده مجموعه مقالاتی است له و علیه رمان نو. بخش اول کتاب با عنوان «آری به رمان نو» اردوگاه موافقان رمان نو است و بخش دوم با عنوان «نه به رمان نو»، اردوگاه مخالفان.

این روزها، همراه با انتشار ترجمه‌های منوچهر بدیعی از سه رمان «شاهد»، «ژلوزی» و «در تو در تو»، هر سه از آلن روب- ‌گری یه، ترجمه دیگری نیز از بدیعی منتشر شده که آن را به نوعی می‌توان مکمل آن سه ترجمه دانست. این کتاب، که با عنوان «آری و نه به رمان نو» ترجمه و از طرف انتشارات نیلوفر منتشر شده مجموعه مقالاتی است له و علیه رمان نو. بخش اول کتاب با عنوان «آری به رمان نو» اردوگاه موافقان رمان نو است و بخش دوم با عنوان «نه به رمان نو»، اردوگاه مخالفان. در بخش اول کتاب، مقالاتی را از آلن روب- ‌گری یه، رولان بارت و ژرار ژنت در دفاع از رمان نو می‌خوانیم و در بخش دوم، مقالاتی را از روبر کمپ، فرانسوا موریاک، ادوار لوپ، آندره سوواژ، دنی سن- ‌ژاک، پیر دو بوادفر و گورویدال در مخالفت با آن. کتاب دو پیوست نیز دارد؛ یکی مصاحبه پاریس ری وی یو با آلن روب- ‌گری یه و دیگری یادداشت‌های منوچهر بدیعی درباره رمان نو و آینده رمان است. برخی از مقالات کتاب، پیش از این نیز توسط مترجمانی دیگر ترجمه شده که بدیعی در مقدمه کتاب فهرستی از این ترجمه‌ها را آورده است. ضمن اینکه در مقدمه بدیعی گفته شده که ضرورت گردآوری و ترجمه این مقاله‌ها، گشودن باب بحث درباره آینده رمان بوده است. بدیعی می‌نویسد: «اگر آنچه در این کتاب آمده است منحصربه‌گفتارهایی له و علیه «رمان نو» بود شاید ترجمه و خواندن آن در این حد از طول و تفصیل به زحمتش نمی‌ارزید و بهتر بود کوتاه‌تر و مختصر باشد. اما در واقع ضمن آن گفتارها از گذشته و آینده رمان، اعم از سنتی و نو، سخن بسیار می‌رود و اشاره‌های فراوانی به نویسندگان رمان و آثار و نظریات آنان می‌شود که می‌تواند پایه‌ای باشد برای داوری خوانندگان نسبت به آینده رمانیادداشت‌های بدیعی در پیوست دوم کتاب نیز خواندنی و در خور تامل است. در آغاز این یادداشت‌ها، بخشی از گفت‌وگوی پ. دستان با آندره مالرو که در زمان سفر مالرو به ایران در پاییز 1337 انجام شده بوده، نقل شده است. مالرو در این گفت‌وگو می‌گوید که «زمان ما دیگر دوره رمان‌نویسی نیست.» بدیعی آنگاه به خود رمان نو می‌پردازد و اینکه نویسندگان رمان نو درباره رمان چه دیدگاهی داشته‌اند و بعد چنین نتیجه می‌گیرد که اندک اندک شاید بتوان نتیجه گرفت که حق با آندره مالرو است که در یک جمله گفت: «زمان ما دیگر دوره رمان‌نویسی نیست.» بدیعی آنگاه این پرسش را مطرح می‌کند که «پس چه نوع نوشتاری جای «رمان» را می‌گیرد؟» و در پاسخ به پست مدرنیست‌ها ارجاع می‌دهد: «از اوایل دهه 70 قرن بیستم همراه با نضج گرفتن پست مدرنیسم و ساختارزدایی بحث مهمی که درگرفته است فروپاشی نظام «انواع ادبی» است. عصاره بحث آن است که دیگر نمی‌توان به تفکیک و تجزیه نوشتار به انواع (ژانرها) یعنی به شعر و مقاله علمی و نقد رمان و داستان کوتاه و... دست زد. از این پس شعر و نثر و مقاله علمی و نقد و رمان و داستان کوتاه مستقل در کار نخواهد بود. پس با چه سروکار خواهیم داشت؟ با متن. متن چیست؟ نوشتاری است که می‌تواند حاوی همه اشکال انواع ادبی و علمی پیشین باشد، ولی نوع خاصی نباشد.» بدیعی آنگاه می‌گوید که «متن» طبق چنین تعریفی، چیزی است که در ادبیات کلاسیک ما مسبوق به سابقه‌ای طولانی است: «اگر بپرسند گلستان سعدی چیست چه پاسخی می‌توان داد؟ در گلستان شعر و نثر و داستان و حکایت و مناظره و مقاله همه با هم یافت می‌شود و قراردادن آن در یکی از گونه‌های ادبی میسر نیست

شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: