کهنه یادداشت

نتیجه جستجو برای

گیبون در فصل شصت و چهارم کتاب خود به نام «انحطاط و سقوط امپراطوری روم» راجع به سقوط قسطنطنیه می گوید: «از کشمکش‌های بی‌اهمیت یک شهر و حومۀ آن و از بی شهامتی و نفاق یونانیان منقرض، اکنون به فتوحات ترکها می‌پردازم

( ادامه مطلب )

از شمال جزیرۀ انگلیس تالبۀصحرای آفریقا، در سراسر اروپای غربی و شرقی، و گرداگرد دریای مدیترانه، به ویژه در شهر رم و پیرامون آن بازمانده های مهرابه ها یا پرستشگاه های دین مهری پیدا شده است و هر ساله آثار دیگر و مهرابه های تازه ای از زیر خاک (بیشتراز کلیساهای کهنه) بیرون می آید.

( ادامه مطلب )

قدیمی ترین نسخۀ موجود فارسی، چنانکه پوشیده نیست، نسخۀ «کتاب الابنیه عن خالق الادویه» متعلق به کتابخانۀ ملی وین است که آنرا اسدی طوسی شاعر در سال 447 هجری (1055 م ) استنساخ کرده.

( ادامه مطلب )

چند سال پیش مجموعۀ کهن سالی به دستم افتاد که یکی از رسالات آن از نفایس آثار فارسی و آن کتابی است در احکام فقه حنفی تصنیف حکیم ابوالقاسم اسحاق بن محمد سمرقندی.

( ادامه مطلب )

بنده فقط باید مقداری از اشعار این شاعر بلند پایه را خوانده باشم. بنابراین ابتدا به قطعه ای از آن استاد می کنم که می فرماید: چها چیز مر آزاده را ز غم بخرد تن درست و دل پاک و خوی نیک و خرد

( ادامه مطلب )

یکی از چند قصیدۀ محدود که از رودکی باقی مانده، قصیدۀ معروف اوست به مطلع: بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی

( ادامه مطلب )

بی روی تو خورشید جهان سوز مباد هم بی تو چراغ عالم افروز مباد با وصل تو کس چو من بد آموز مباد روزی که ترا نبینم آن روز مباد

( ادامه مطلب )

به فرمان سرداری هوشمند و زورمند به نام ابو منصور طوسی، دانشمندانی چند گماشته می شوند تا تاریخ ایران پیش از اسلام را به زبان پارسی دری بنویسند. نگارش این تاریخ در محرم سال 346 ه. به پایان می رسد که امروزه از آن به نام شاهنامۀ ابو منصوری یاد می شود.

( ادامه مطلب )

نظری به آغاز و انجام شاهنامه طول مدتی را که فردوسی به نظم شاهنامه ابومنصوری مشغول بوده به طور تقریبی معین می کند. فردوسی در مقدمۀ کتاب از کار دقیقی و اقدام او به نظم شاهنامه مذکور و باعث بر ناقص ماندن عمل وی و اینکه او را راهنمای خود در نظم شاهنامه دانسته، یاد می کند و در پایان نقل اشعار دقیقی دربارۀ گشتاسب و ظهور زردشت، از او صریحا نام می برد و می گوید:

( ادامه مطلب )

ج) حق طبقه برگزیده نظریه سوم این است که حکومت، به قول افلاطون، حق طبقه برگزیده و اریستوکرات است که تعبیر به اشراف کرده‌اند. می‌خواهد بگوید که حق یک طبقه است، از باب اینکه حکومت یک فن و تخصص است.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: