در این گفتوگو دکتر فردوسی مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه نتردام (لس آنجلس)، ضمن توضیح اشکال رابطه هنر و سیاست و هنر و توسعه به دشواریهای این ارتباط در عرصه جهانی و ملی میپردازد.
اگر ما هنر خوشنویسی در ایران را با هر کشور دیگری در مهد اسلام مقایسه کنیم، تفاوتی را میبینیم که نماینده فرهنگی است که به هنر اهمیت میدهد. نمیخواهم بگویم که این هنر در دنیا بیمانند است، ولی حقیقتا وقتی روی آن متمرکز میشویم، میبینیم «بیمانند» است! این عبارت کامل و ایرانی متعلق به محمدحسن سمسار، استاد تاریخ و هنر است که عمریست با شرافت و عشق به معلمی برای فرهنگ و هنر و.. آب و خاک سرزمینش مشغول است.
هنر به معنای عام کلمه، نوعی آفرینش است؛ اما هر گونه آفرینشی را نمیتوان آفرینش هنری نامید. برای اینکه این آفرینش هنری باشد، باید با دو صفت همراه باشد: اول، «جمال» و زیبایی و دوم، «کمال»؛ ایندو لازم و ملزوم یکدیگرند.
نشست نقد و بررسی کتاب «گفتمانهای فرهنگی و جریانهای هنری ایران» (1397) نوشته محمدرضا مریدی عصر روز گذشته سهشنبه 21خرداد ماه در دانشگاه هنر برگزار شد.
شاید پرسش از نسبت «هنر» و «حقیقت» قدمتی به اندازه خود فلسفه یا حتی پیشتر از آن داشته باشد؛ چرا که فلسفه با تلاشهای افلاطون برای به چالش کشاندن اعتبار و مرجعیتی شکل گرفت که هنرِ اسطورهپرداز و اسطورهساز شاعرانی همچون "هومر"، "هزیود" و "پیندار" با خود به همراه داشت. این چالش و کشمکش با اخراج شاعران و هنرمندان از جمهوری "افلاطون" که وی آن را بر اساس عقل و حقیقت محض ساخته بود، ادامه یافت.
مسألۀ حقیقت هنری، ابتدا با اندیشمندان دوره باستان، مطرح میشود. افلاطون، در جمهوری استدلال میكند كه هنرهای زیبا و شعر، نمیتوانند حقایق را منتقل كنند، زیرا امكان دسترسی به مُثُل را برای نوع بشر، فراهم نمیسازند. همانطور كه یك آینه فقط میتواند بازتابی از موجودات جزئی كه خود بازتابهایی از مُثُلاند، به دست دهد، نقاشی و شعر نیز فقط به چیزی در حد تصاویر رنگ باختهای از مُثُُل افلاطونی، در مرحله سوم دوری از حقیقت، منجر میشوند.
جامعهشناسی هنر یکی از رشتههای جامعهشناسی است که در ایران کمتر مورد توجه جامعهشناسان و آکادمسینها قرار گرفته است؛ اگرچه در دهههای اخیر تألیفات قابل توجهی در دانشگاههای اروپا و آمریکا تدوین یافتهاند.
زیباییشناسی به گواه آثار مکتوب قدمتی دیرینه در اندیشه فیلسوفان و متفکران دارد و در طول تاریخ تحولات چشمگیری را ازسرگذرانده است. اگر برای زیباییشناسی، از آغاز تا قرن هجدهم، سه دوره(یونانی، یونانیگرایی و قرون وسطی) را در نظر بگیریم، زیباییشناسی قرن هجدهم به بعد را نیز میتوانیم دوره ای به نام «زیباییشناسی دوران مدرن» بنامیم. دورانی که در آن نسبت به دورههای پیشین چرخشی اساسی در رابطه با کارکرد هنر و زیبایی صورت میگیرد. پل گایر در این مقاله که بخشی از مقدمه او در کتاب سه جلدی تاریخی از زیبایی شناسی مدرن است، مسایل و ویژگیهای این دوره را بررسی کرده و موضوع بحث قرار میدهد.
پژوهشهای انجام شده در طول یک دهه اخیر نشان میدهد که ما در هنرمان درخششهای فردی زیادی داشتهایم، اما هرگز در عرصه عمومی و شهری نتوانستهایم به تأثیرگذاری لازم در زمینه فرهنگی و هنری دست یابیم چراکه تا به امروز چندان رابطه روشن و مشخصی میان مخاطب، هنرمند و مدیریت فرهنگی ،هنری وجود نداشته است. بخش مهمی از این امر وابسته به عدم آشنایی و آموزش مناسب فرهنگی و هنری در سطح عام و خاص است که چرایی و چگونگی آن در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
در مبحث زن به عنوان ناظر اثر هنری، بهرغم تحقیقات و مطالعات وسیع انسانشناختی و روانشناختی که اذعان به تفویق نسبی نیمکرۀ راست مغز در زنان دارد (و این خود موقعیتی برتر و مناسبتر در نقد و نظر بهویژه در جنبههای ادراک زیباییشناسانه آثار هنری بدانها میبخشد)، لیکن در این عرصه نیز نگاه مردانه مسلط است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید