1393/9/18 ۰۸:۵۹
مرکز فرهنگی شهر کتاب روز شنبه 15 آذر ماه میزبان فیلسوفان ایرانی و آلمانی بود و نشستی با موضوع «استعاره و خیال» برگزار کرد. استادان مدعو هر کدام به نوعی تخصص در موضوع داشتند. حضور گونتر سولر، کانتشناس معروف آلمانی اتفاق جالب توجه در نشست بود. سخنرانان آرای متضادی از موضوع را تبیین و تحلیل کردند؛ گاه سنت فلسفه اسلامی را نشانه میگرفتند و گاه جایگاه فلسفی غرب را؛ هر دو طیف در جاهایی موضوع را به فیلسوفان مورد علاقه خود مصادره به مطلوب میکردند. کانون پردازش موضوع، آلمان و فلاسفه آلمانی بود و بیش از همه فیلسوفانی چون کانت و فیخته بر سر زبانها بود. گزارش این نشست را باهم میخوانیم.
گزارش از نشست «ادبیات و فلسفه: استعاره و خیال»
آریسا شکیبی: مرکز فرهنگی شهر کتاب روز شنبه 15 آذر ماه میزبان فیلسوفان ایرانی و آلمانی بود و نشستی با موضوع «استعاره و خیال» برگزار کرد. استادان مدعو هر کدام به نوعی تخصص در موضوع داشتند. حضور گونتر سولر، کانتشناس معروف آلمانی اتفاق جالب توجه در نشست بود. سخنرانان آرای متضادی از موضوع را تبیین و تحلیل کردند؛ گاه سنت فلسفه اسلامی را نشانه میگرفتند و گاه جایگاه فلسفی غرب را؛ هر دو طیف در جاهایی موضوع را به فیلسوفان مورد علاقه خود مصادره به مطلوب میکردند. کانون پردازش موضوع، آلمان و فلاسفه آلمانی بود و بیش از همه فیلسوفانی چون کانت و فیخته بر سر زبانها بود. گزارش این نشست را باهم میخوانیم.
***
تقدم امر مفهومی بر امر ذهنی
دکتر اصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی مقاله خود را با عنوان «استعاره به عنوان برترین پرتو خیال در سخن» ارائه داد. این استاد فلسفه در آغاز سخنان خود بر این نکته تأکید کرد ، زمانی که صحبت از «خیال» به میان میآید لاجرم ما وارد یک بحث فلسفی شدهایم و تحلیل خود از مفهوم استعاره در سنت فلسفه اسلامی را اینگونه شکافت: «از وقتی ارسطو و سپس ابن سینا آمدند و اینان زبان خاصی را که معتقد بودند فلسفه باید داشته باشد مطرح کردند، در بحث شرایط «تعریف» تأکید کردند که «تعریف» باید صریح، یک پهلو، عاری از ابهام و از استعاره به دور باشد.»
دادبه این رویکرد فلاسفه را به نقد کشید و مضمون نقد وی این بود که این فلاسفه گمان میکنند زبان متعارف کاملاً حقیقی است و استعاری نیست یا فقط زبان حقیقی ممکن است صدق و کذب داشته باشد.
وی پیرو این نقد خود افزود: «مفاهیمی که در دستور زبان به کار میرود همه حقیقی است و استعاری نیست؛ اینکه این فیلسوفان تا چه اندازه خیال میکنند و پیشنهاد میدهند که زبان متعارف در تباین با مفهوم، استعاری نیست.»
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به سنت فلسفه اسلامی و مورد سهروردی، ابن سینا و فارابی اشاره کرد و آنان را نمونه موفق از مفهوم استعاره یا خیال دانست و بیان کرد: «زمانی که سهروردی پیدا شد و خود را تجدیدکننده فلسفه ایرانی دانست، عملاً زبان دیگری وارد فلسفه ما شد و در کنار آن زبانی که توصیه میکرد به کار گرفته شود در عمل نتوانستند آن را به وجود آورند.»
وی در پایان تمام حرکات گذشتگان در بحث استعاره را «فروکاست امر زبانی» نامید و آن را از امری ذهنی مبرا و یک امر مفهومی دانست و گفت: «هر اندازه که مسأله زبانی مطرح باشد پشتوانه آن یک امر ذهنی و مفهومی است؛ حتی زمانی که ما عناصر استعاره را برابر معیارهای خودمان میآوریم.»
خیال منفصل با وجه اپیستمولوژیک، خیال متصل با وجه آنتولوژیک
دکتر حسن بلخاری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، از دیگر حاضران این نشست نیز به موضوع «خیال متصل و منفصل در اوپانیشادها» پرداخت. وی در آغاز سخنان خود کتاب اوپانیشادها را از قدیمیترین و زیباترین کتابهای فلسفی جهان دانست که زبانی آغشته به عشق و عقل و دل دارد.
بلخاری به سه ساحت خیال در اندیشه اسلامی پرداخت: «خیال متصل»، «خیال منفصل» و «خیال برزخی». وی ابن عربی را قهرمان خیال برزخی معرفی کرد و گفت: «حکمایی چون فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق که میخواهند از خیال بگویند از خیال در وجه معرفت شناختی سخن میرانند که خیال متصل است و معنای اتصال آن انسان است.»
بلخاری در ادامه به قوهای از قوای باطنی نفس ما که قدرت دریافت و حفظ صور را دارد اشاره کرد و آن را «صور معقول» نامید و افزود: «وجه معرفت شناختی یا اپیستمولوژیک خیال متصل است و وجه خیال منفصل آنتولوژیک است.»
وی خیال منفصل را جمیع صور عالم ارزیابی کرد که از طریق دل حقیقت را شهود کند و بیان کرد: «کسی میتواند خیال منفصل خود را فربه کند که به ریاضت و عبادت و در رأس همه اینها عاشقی صیقل دهد و خیال متصل آیینهای میشود که صور (خیال منفصل) بر این بیفتد و محصول انعکاس صور معقول خیال متصل بر خیال منفصل است.»
سپس بلخاری خیال برزخی را توضیح داد و در اینجا خیال را به معنی جمع هستی و نیستی دانست. این استاد فلسفه هنر، خیال در نوع سوم را هستی در برزخ میان هستی و نیستی قرار داد که وجود حقیقی ماست.
استعاره دال و مدلول
هوشنگ رهنما، مترجم نیز در این جلسه به «استعاره از دید نروتروپ فرای» پرداخت. وی فرای را از جمله نام آوران حوزه نقد ادبی و یک اسطورهشناس ادبی نامید که در پژوهشهای اسطورهشناسیاش پی به استعاره برده که رابطه تنگاتنگی با اسطوره دارد.
رهنما در ادامه، استعاره را در پنج سطح معنایی، شناسایی کرد که عبارتند از: تحتاللفظی، توصیفی، صوری، کهنالگویی و تفصیلی. وی در باب فرای اشاره کرد که فرای با به کارگیری دلالت توصیف از استعاره و معنای الگوی ترکیب در قامت زبانشناس قرار دارد.
استعاره با رهیافت مکانیسم یا ارگانیسم
دیگر سخنران، پروفسور گونتر سولر، کانت شناس معروف آلمانی بود که سخنرانی خود را به زبان انگلیسی ارائه داد. عنوان مقاله وی «مفاهیم استعاری نزد کانت» بود که دکتر رائد فریدزاده مشروح سخنرانی وی را به زبان فارسی برای حاضران در نشست ترجمه کرد.
بر اساس گفته دکتر فریدزاده محور اصلی بحث سولر، مکانیسم یا ارگانیسم بود که نظریات کانت در باب و نمود سمبلیک سیاست، حکومت و ملت را که برگرفته از نقل قولی از کانت در «نقد قوه حکم» بود، مطرح میکرد. سولر به دو شیوه حکومتی اشاره کرد؛ حکومتی که بر اساس قوانین مردمی باشد و حکومتی که بر اساس اراده مطلق فردی اداره شود که در هر دو صورت حکومت ها به شکل سمبلیک متصور هستند.
او در ادامه به نقد قوه کانت اشاره کرد و گفت: «در نقد قوه حکم نشانگر تحریک سیاست خیال، مکانیزم و ارگانیزم قابل انتقال در یک سیاق گستردهتر در باب استعاره و تفکر همراه با استعاره است.»
در بخش اول سولر نقش راهبردی مفاهیم استعاری و تفکر تمثیل در نزد فلسفه انتقادی کانت را مورد بررسی قرار داد. در بخش دوم به نقش استدلالی تحریک بین شماتیسم و سمبلیسم در فلسفه انتقادی کانت اشاره کرد. در بخش سوم تحریک بین استعاری و ارگانیزم در مفهوم حکومت از منظر کانت را تبیین کرد.
عضو انجمن فیلسوفان امریکا به مفاهیم استعاری نزد کانت پرداخت و نقش تکمیلی یا جایگزینی استعاره نزد کانت را بنیادین تلقی کرد و شیوه تفکر فلسفی کانت بر اساس مفاهیم استعاری را پیش راند.
متخصص ایدهآلیزم آلمانی از منظر انسان شناختی، زبان و تمام حوزههای مرتبط با آن را بر اساس قابلیتشان نامگذاری کرد و آن را نشانههای طبیعی بسان تب داستان در ذهن عنوان کرد و با تمکین به شیوه نگاه فلسفی کانت گفت: «مفاهیم استعاری و انسان شناختی و نشانه شناختی پایه و اساس منطقی و اپیستمولوژیک این فیلسوف آلمانی است که شباهت مشخصی میان دو حوزه متفاوت از یکدیگر را انتقال میدهد.»
وی تفاوت میان شماتیسم و سمبلیسم نزد کانت را اینگونه تبیین کرد که کانت مبنای این تفکر و تفاوت میان حس و فهم به مثابه دو سرچشمه مکمل و متفاوت از هم را در کانون توجهات فلسفی خود قرار داده است.
کسب معرفت از طریق استعاره
دکتر حسین شیخ رضایی، استاد فلسفه و عضو هیأت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، در آغاز سخنان خود دو سؤال مهم را پیش کشید که استعاره چگونه معنا میدهد و ما از راه استعاره چگونه میتوانیم معرفت کسب کنیم؟
وی همچنین به این مسأله کلیدی پای فشرد که آیا پیوندی میان استعاره و علوم تجربی برقرار است. شیخرضایی برای پاسخ به این سؤالات به فیلسوفان تحلیلی مراجعه کرد و گفت: «فلاسفه تحلیلی تا نیمه قرن بیستم روی خوش به استعاره نشان نمیدادند. در سنتی که اشاره شد و از ارسطو آغاز شده بود، یک تصویر این بود که استعاره آرایه کلام است و هر حرفی را با استعاره میتوان زد.»
این استاد فلسفه در ادامه به آرای فیلسوفانی چون جان لاک و هابز به دلیل اینکه اینان علیه موضوعیت استعاره جبههگیری کرده بودند، پرداخت، چرا که این فیلسوفان استعاره و علوم تجربی را منافی یکدیگر میدانستند.
وی معروفترین گروهی که علیه استعاره موضع گرفته بود را پوزیتیویسمهای منطقی معرفی کرد و گفت: «این حلقه تفکر معتقد بودند هر استعارهای را باید حفظ کرد و به جای آن گفتار تحتاللفظی یا تشبیهی گذاشت؛ در این صورت مسأله حل میشود.»
شیخرضایی سپس به شکلی کلی تلقی خود را از استعاره اینگونه بیان کرد: «زمانی که ما یک ترکیب استعاری به کار میبریم، ترکیب، منحصر به جمله نمیشود و شاید مهمترین اجزایش همین ترکیب باشد.»
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید