حوض
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 2 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240646/حوض
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
3
حوض، آبگیری مصنوعی در حیاط خانهها، حمامهای سنتی، برخی گذرگاههای عمومی و نیز در مسیرهای بینراهی با کاربردهای متفاوت. حوض واژهای عربی (ابنمنظور، ذیل ماده)، معادل «شادوروان» پهلوی (مکنزی، 231)، و به معنی محل جمعشدن آب، یا جایی است که برای آب در زمین سازند ( تاج ... ؛ صفیپوری؛ شرتونی، 1 / 245)؛ البته، جز این در معانی دیگری نیز کاربرد دارد؛ چون آبگیر مصنوعی و گاه طبیعی، مسقف یا روباز؛ قسمتی از دریا متصل به لنگرگاه که مناسب برای توقف کشتیها ست (نک : امینالدوله، 108)؛ ظرف مدور برنجینی که کاهنان و خدمۀ هیکل پیش از آغاز خدمت، دستهایشان را در آنجا میشستند (هاکس، 336)؛ حوضهای چرمین آبرسانی به حاجیان (نویری، 16 / 36؛ مجلسی، 15 / 38)؛ آبانبار کوچک میانراهی (رضایی، جمال، 179): بساخت از پی پسماندگان و گمشدگان / میان بادیهها حوضهای چون کوثر (فرخی، 68)؛ و نام کواکبی چند از دب اکبر: «و پیش بناتالنعش بزرگ ستارگاناند بر کردار نیمدایره» (بیرونی، 101).کاوشهای باستانشناسی نمونههای بسیاری از کاربرد حوض را نشان میدهد؛ ازجمله در خانههای مکشوفه از تپهیحیى در کرمان، متعلق به هزارۀ 5 قم (ادیبزاده، 97- 98، 122). همچنین، در آثار معماری ایلامی مکشوفه از هفتتپۀ خوزستان، متعلق به هزارۀ 2 قم (نگهبان، 93)، یکی از کهنترین طرحهای فرش نقش «حوضی» یا «ترنج ـ ترنج» است که قدیمترین نمونۀ آن در پازیریک کشف شده است (پرهام، 1 / 281). حوض افزون بر ایفای نقش مهم در زندگی روزمرۀ مردم، جایگاه خاصی نیز در فرهنگ و اعتقادات آنان داشته است. ایرانیان در روزگاران کهن بهسبب کمبود آب در بخش عمدهای از این سرزمین، ارزش بسیاری برای آب قائل بودند و ستایشگاههای بزرگی برای نیایش ایزد نگهبان آب، اناهیتا، برپا داشته بودند (ورجاوند، 3؛ نیز نک : ه د، آب). در بنای پاسارگاد، نخستین پایتخت هخامنشی (مقبرۀ کورش)، آثار آبنما و حوض دیده شده است (پارسا، بهمن، 35؛ مصطفوی، 13)؛ همچنین، در بیشابور، پایتخت شاپور اول، پرستشگاهی پیرامون آبگیری سنگی بنیاد شده و آتشکدۀ کاریان بیرون از شهر گور نزدیک فیروزآباد، و آتشکدۀ آذرگشنسب، در نزدیکی نطاب، بر برکهای نهاده شدهاند (پیرنیا، آشنایی ... ، 321). در 60 متری درون غار شاپور در کازرون نیز حوضی به شکل نعل اسب وجود دارد (مظفریان، 89).حوضها در مراسم مذهبی و آداب تطهیر کاربرد داشتهاند؛ در نقشبرجستۀ کورانگون در فَهلیان فارس، نقش حوضی برای تعمید زائران دیده میشود (گروپ، 4-5). در ورودی معابد مهری (مهرابهها) حوضچهای تعبیه شده (حیدری، 75- 76) که جایگاه شستوشوی پا بوده است و به آن «پادیاو / پادیاب» میگفتند. پادیاو ایرانی (همچون تپۀ میل ورامین) چهاردیواری کوچکی بوده که جوی آب یا برکهای (حوضی) در میان داشته است. پادیاو با همۀ ویژگیهایش پس از اسلام در پیش مسجدها و زیارتگاهها (امامزادهها) به وضوخانه (پیرنیا، «ارمغانها ... »، 27- 28)، و در شهرها و آبادیهای پیرامون کویر، به گودال باغچه و حوضخانههای زیرزمین تبدیل شده است (همو، آشنایی، 320).پادیاو مشکوی خسرو پرویز در کاخ خسرو در قصر شیرین (همو، شیوهها ... ، 102)، آنچه در پیش سردر جامع یزد بوده (افشار، 2 / 117)، گودال باغچه میان مدرسه و مسجد نراقی آقابزرگ در کاشان، و حوضخانه و حوضجوش شاه عباس و فتحعلیشاهی باغ شاه در فین کاشان از آن جملهاند (پیرنیا، آشنایی، 320، 322). در میان خانقاهها نیز پادیاوهای زیبایی دیده میشود، مانند خانقاه ماهان (همانجا). در ورودی کلیساها نیز حوضچههای آب مقدس وجود داشته است (راشدمحصل، 72). در اقلید فارس، در دامنۀ تپۀ سنگی قلات، حوضچهای به نام دختر گبر از عهد ساسانی به جا مانده که با 3 پله، یک حوض با عمق کم، و کتیبهای به خط پهلوی ساسانی جزئی از عبادتگاه زردشتیان، و متعلق به قلعهای در بالای تپه بوده است. خانۀ حاکم قلعه نیز بالای تپه بوده است. روز عید بهویژه نوروز، حوضچه را پر از حنا میکردند و دختر حاکم مقداری از آن را بهعنوان تبرک به مردم میداده است. در باور مردم، آنجا محل ناپدیدشدن دختری در زمان یزدگرد ساسانی است که در حال فرار از دست دشمن به این کوه پناه آورده، و در آنجا از دیدگان ناپدید شده است («حوضچه ... »، بش ). در دوران اسلامی، تأکید بر مسائل مربوط به طهارت سبب اهمیت ساخت مخازن آب در مسجدها یا در کنار آنها، بهعنوان عنصری اساسی در زندگی مسلمانان شد. کمتر مسجدی است که در کنار یا در پیش سردرِ آن وضوخانهای درست مانند پادیاوهای ایران پیش از اسلام نباشد (پیرنیا، همان، 322). از حوضهای دوران نخستین معماری اسلامی، میتوان حوض خانقاه شمیعانیه (ابنبطوطه، 1 / 91)، حوض مسجد جامع ابنطولون (مقریزی، 4 / 37)، و حوض سنگی مسقف مسجد جامع سامرا معروف به «کاسۀ فرعون» را نام برد (حمدالله، 44). در میانۀ حیاط مسجد جامع عتیق اصفهان حوضی چهارگوش و بزرگ وجود دارد که رویش منبر یا تختی از چوب به بلندی 3 پا از سطح آب ــ با گنجایش 20 تن ــ تعبیه کردهاند و مردم پس از وضو گرفتن، روی آن نماز میگزارند (شاردن، 7 / 283-284). پیش از اسلام و اوایل اسلام، استخرهای گرد معمول بوده است که بعدها به کار نمیرفتند. تا قبل از دورۀ قاجاریه ساخت حوض به شکل بیضی مرسوم نبود؛ زیرا معتقد بودند که آب در حوض بیضی زودتر گندیده میشود (پیرنیا، همان، 289-290).حوض سمبل آب راکد است. حوضها و آبنماها در جایی قرار داده میشوند که بناهای مجاور در آن منعکس شود و اندازه را دوچندان کند؛ مانند ستونهای چهلستون و انعکاس تصویر آن در حوض شرقی. در تختجمشید، از دورۀ معماری هخامنشیان سنگابهای در کنار ورودی کاخ آپادانا به دست آمده که احتمالاً برای نگهداری آب چشمههای مقدس بوده است. در دوران ساسانیان، مرکز حیاط با گسترهای از آب (مصنوعی یا طبیعی) تعریف میشد. غیر از مجموعۀ تخت سلیمان در تکاب، کاخ فیروزآباد هم نمونهای شاخص از این کاربرد بهشمار میآید؛ شیوهای که به دورههای اسلامی نیز سرایت کرد (فلاحفر، بش ). از حوض در مدارس (مولوی، عبدالحمید، 1 / 464)، سقاخانهها (نجم، 322، 324)، خانقاهها (ابنبطوطه، همانجا)، بیمارستانها (مقریزی، 4 / 261)، تکیهها، کاروانسراها و رباطها (پیرنیا و افسر، 122، 126؛ بورکهارت، 197، تصویرهای 171، 182، 203)، مسجدها (ابنبطوطه، 1 / 117؛ افشار، همانجا)، کنار چاهها در روستاها (حاجیابراهیم، 59-60؛ گلزاری، 1 / 406)، کنار چشمهها (ابنحوقل، 146)، کنار غسالخانهها (شاردن، 7 / 284)، در میدانهای شهر مانند نقشجهان (فلاحفر، بش )، در چهارسوقهای بازار مانند بازار وکیل (معماریان، 154)، بهعنوان مخزنی بزرگ برای نوشیدنیها در مراسم شاهانه ( توزک ... ، 58)، نیز در عرقگیری گیاهان (حمیدی، 85؛ همایونی، فرهنگ ... ، 246)، تولید چرم (پارسا، نکیسا، 95) و تولید ریسمان کتان استفاده میشده است (ابنبلخی، 198)؛ همچنین سکوی کوچکی بهنام توحیدخانه میان حوض برخی مسجدها وجود دارد که طلاب برای اعتکاف و ختم قرآن رویش مینشینند (فلاحفر، بش ). در خانههای سنتی، حوض افزون بر زیبایی، برای کاستن گرما و تأمین رطوبت هوا، شستوشو و مصارف بهداشتی، و ذخیرۀ آب و آبیاری ساخته میشد (طوفان، 77- 78). حوضها با خواص صوتی خوشایندشان آرامش در خانه و عدم نفوذ اصوات آزاردهندۀ خارج از بنا را به داخل سبب میشدند (فلاحفر، بش )؛ همچنین در کارهای صنعتی، صنایع دستی و کارگاههای کوچک خانگی، محل مناسبی برای شستن و خیسکردن طولانیمدت چوب، پشم و جز آنها بودند (همو، بش ). در یزد زیر بادگیر، حوضی تعبیه میشد که هوا را خنکتر میکرد و گوشه و کنار آن نیز برای نگهداری مواد غذایی مناسب بود (شریعتزاده، «نقش ... »، 222). مثل آملی «نعش خویش را کنار حوض دیگری چرا بشویم؟» (ذوالفقاری، 2 / 1781) نشان میدهد که از حوض برای شستن مُرده نیز استفاده میکردهاند. در روستای باننِ لارستان، مردم تا وقتی مرده را دفن نکرده بودند، از حوض آب برنمیداشتند و میگفتند: «اَوِ دُمِ تَن شورِ» (شهپر، بش ).یکی از مشکلات حوضها تهنشینشدن سریع لجن در آنها بود؛ به گونهای که اگر اقدام به تخلیۀ لجن نمیکردند، فضایی برای ذخیرۀ آب در حوض باقی نمیماند (عباسی، اسماعیل، 121). تخلیه و نظافت حوض به کارگران دورهگردی موسوم به «آبحوضی» واگذار میشد (شاملو، 117). اگر مدتی طولانی آب حوض تعویض نمیشد، لجن میگرفت و بدبو میشد: گندد آب ار به حوض ماند دیر (نظامی، هفتپیکر، 320) برای نوشیدنی بیمزه یا بدمزه این مثل را به کار میبرند: مثل آب حوض (ذوالفقاری، 2 / 1596). آبحوضی از مشاغل پست بود. وقتی خانهای را دزد میزد، یکی از پرسشهای پلیس این بود که آخرین بار کی آبحوضی به خانهتان آمده است؛ زیرا باور داشتند که آبحوضی یا مأمور ساواک است یا دلهدزد یا کسی که راه را به دزد نشان میدهد و اغلب نگاه میکند که راه صندوقخانه کجا ست (نجفیمنش، 7).هر کوچه و محلهای آبحوضکش مخصوص خود را داشت که اهالی برای عوضکردن آب حوض و آبانبار به او مراجعه میکردند. گاهی نیز آبحوضکش را از محلات دیگر میآوردند. دستمزد او معمولاً به صورت توافقی معین میشد و مبنای آن معمولاً عمق آب و طول و عرض حوض بود (شهری، تاریخ ... ، 6 / 81). تخلیۀ آب حوض را معمولاً یک تن انجام میداد و معمولاً لجن و جرم تهِ حوض را با سطل جمع، و در چاه منزل یا بیرون از خانه در کوچه خالی میکرد (همان، 6 / 80). آبحوضکشها در کوچهها و محلههای شهر راه میافتادند و فریاد میکشیدند: «آبحوضیه، آب حوض میکشیم». حضور گستردۀ آبحوضیها در محلههای تهران و آواز آنها زمینهای برای سرودن و انتشار تصنیف معروف «آبحوضی اومده» شد که برای مدتها بر زبان مردم جاری بود. افزون بر این، وجود آبحوضیها زمینۀ پدیدآمدن تیپ آبحوضی در برخی نمایشهای روحوضی را فراهم کرد. این تیپ معمولاً با لباسهای مندرس، کلاه نمدی یا کلاه نیمدار طرح پهلوی، و پاچههای بالازده در نمایشها ظاهر میشد (عباسی، اسماعیل، 121-122).در حمامهای سنتی، انواع حوض با نامهای متعدد وجود داشت؛ مانند حوض کشکولیشکل سربینۀ حمام گنجعلیخان کرمان که در سدۀ 11 ق / 17 م ساخته شده است ( گنجنامه، 18 / 112). خزینهها و چالهحوضهایی در کنار گرمخانۀ حمام بود که با آب سرد پر میشد؛ این چالهحوضها هم محل تفریح و شنا در تابستان بود (همان، 18 / 114؛ پیرنیا، آشنایی، 199) و هم مخزن ذخیرهای برای کسر آب حمام در موقع کمآبی (شهری، طهران ... ، 1 / 482). مشتریان چالهحوضها معمولاً ولگردها، اغواگرانِ اطفال و کموبیش شناگران بودند و آنجا محل تهدید و تخویف معشوقگان متمرد با زیر آبکردن سر آنان و نگهداشتنشان تا حد خفگی بوده است، و چه بسیار اطفالی را که پس از رسیدن به مقصود، از ترس رسوایی و گرفتاری، زیر آبشان میکردند. شاید کنایۀ «سر کسی را زیر آب کردن» از همین جا متداول شده است (همان، 1 / 483-484).از حوض برای اجرای نمایش روحوضی نیز استفاده میشد؛ در دورۀ قاجار، به مناسبت جشنها و عروسیها روی حوض را با تختههایی میپوشاندند و آن را مفروش و مبدل به سکوی نمایش برای مطربان و بازیگران دورهگرد میکردند. بهتدریج، شیوهای از هنرهای نمایشی در ایران مرسوم شد که بهسبب همین شکل اولیۀ ایجاد صحنه، نمایش «تختحوضی» نامیده شد (نک : ه د، روحوضی)؛ البته، کویرنشینان برای جلوگیری از شکستن دیوارههای حوض در زمستان، تختهها را روی حوض قرار میدادند و اگر نمایش در دیگر فصول اجرا میشد، این قابتختهها را موقتاً روی حوض میگذاشتند (انصاری، 49-50). رقصهای سنتی روحوضی جزء جداییناپذیر این نوع نمایش بود (احمدی، 201) و ترانههای تختحوضی که روی حوض میخواندند، مانند ترانههای عروسی، ضربیهای سرگرمکنندهای همچون «عمو سبزیفروش» و جز اینها بود (همو، سراسر اثر).حوض در اشعار شاعران بازتاب وسیعی داشته است: جلالالدین مولوی حوض را نماد پاکی، قلب، حاکم و جز اینها میداند و تمثیل «حوض و لولهها» را برای ترسیم رابطۀ حکومتها و مردم مطرح میکند؛ حاکمان مانند حوضاند که به لولهها، یعنی مردم راه پیدا میکنند: شه چو حوضی دان، حشم چون لولهها / آب از لوله روان در گولهها / / چونکه آب جمله از حوضی است پاک / هر یکی آبی دهد خوش، ذوقناک (دفتر 1 / 136). تشبیه شاهان به حوض، و ارکان و حشم به لوله و آبراه، پیش از مولوی در سخنان افلاطون، مولا علی (ع) و بعضی از صوفیان بزرگ نیز آمده است (فروزانفر، 1(3) / 1172-1173؛ برای تعبیرهای دیگر مولوی، نک : مولوی، جلالالدین، دفتر 2 / 65).ترکیب حوض آب و حوض ماهی برای برج حوت و آسمان، و حوض کرسی برای آتش زیر کرسی در اشعار شاعران آمده است: برون رفته از چاه دلو آفتاب / به ماهی گرفتن سوی حوض آب (نظامی، شرفنامه، 315؛ آنندراج، ذیل حوض آب و حوض ماهی؛ برهان ... ، ذیل حوض ماهی). تعبیر در حوض افتادن، کنایه از گرفتاری یا فریبخوردن است: که فلان جا حوض آب است و عیون / تا دراندازد به حوضت سرنگون (مولوی، جلالالدین، دفتر 5 / 127)؛ سوی حوضت آورد بهر وضو / و اندر اندازد تو را در قعر او (همو، دفتر 3 / 121).حوض در ادبیات شفاهی مردم ایران بازتاب وسیعی دارد و در مثلها، برای بیان مضامین مختلف به کار رفته است، ازجمله پرداختن به فرع، نداشتن امکانات و کار بیهوده: حوضی که آب ندارد، ماهی (قورباغه) نمیخواهد (ذوالفقاری، 1 / 844)، یا حوض یکوجبی قورباغه نمیخواهد (امینی، فرهنگ ... ، 309)؛ نقصانپذیری: حوض که پر شد، سر میرود؛ ترمیمناپذیری: حوض سوراخ با کوزه پرآب نمیشود (ذوالفقاری، همانجا)؛ ادعای بیجا: حوضی که ماهی ندارد، قورباغه تویش قزلآلا (سپهسالار) است؛ بیان تناسب: حوض نمیتواند بیماهی باشد؛ منفعتطلبی: حوض نساخته قورباغهاش پیدا شد (همانجا)؛ از نجابت از ماهی حوض رو میگیرد (همو، 1 / 321)؛ تعریض به زن حشری: حوضش بیماهی نمیتواند بماند (امینی، همان، 308- 309)؛ تنها ماندن: علی میماند و حوضش (تهرانی)، و شکلهای دیگر آن: علی ماند و حوضش، قلندرها به دورش (افغانی)، علی ماند و حوضش، گلیم سرخ و سوزش (جیرفتی)، علی بماند و حوضش، با آن قبای سوزش (دماوندی) (ذوالفقاری، 2 / 1335) که برگرفته از داستانی است (نک : امینی، داستانها ... ، 206-207).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید