تکیه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 8 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239677/تکیه
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
2
تکیههای تهران را بر اساس گروه و صنف و پایگاه اجتماعی سازندگان و بانیان آنها و نیز معروفیت تکیهها به محله یا امامزاده و یا جا و رویدادی میتوان به 10 گروه تقسیم کرد:1. تکیههایی که بانیان آنها گروههای قومی ساکن در شهر تهران بودند و هر یک مخصوص عزاداری اعضای یکی از گروهها بود، مانند تکیۀ عربها و قفقازها (یا قفقازیها) در محلۀ چالمیدان و تکیۀ خلجها در محلۀ بازار.2. تکیههایی که افراد گروههای صنفی ـ شغلی ساخته بودند و هر یک به صنف و شغلی خاص اختصاص داشت، مانند تکیۀ زرگرها و قاطرچیها در محلههای چالمیدان و بازار.3. تکیههایی که به مهاجران شهرستانی مقیم تهران اختصاص داشتند و با کمک مالی و یاری آنها ساخته شده بودند، مانند تکیۀ قمیها و کرمانیها در محلۀ سنگلج.4. تکیههایی که به همت افراد خیّری از حرفههای مختلف ساخته شده بودند و هر یک به نام بانی اصلی آن، یا شخصیت برجسته و محترمی در همان حرفه شناخته میشد، مانند تکیههای حاجی محمدجعفر خباز و سید احمد مقنّی در محلۀ بازار، و تکیۀ میرزا حسین حکیمباشی در محلۀ سنگلج.5. تکیههایی که به نام یکی از مأموران تشکیلات حکومتی خوانده میشدند. این مأموران یا خود بانی ساختن تکیهها بودند، یا به عللی خاص، مردم تکیهها را به نام آنها میخواندند، مانند تکیههای عابد میرغضب و آقامحمدجعفر نایب در محلۀ سنگلج، تکیۀ کدخدا شریف در چالمیدان، و تکیۀ یاور توپخانۀ مبارکه در محلۀ بازار.6. تکیههایی که رجال دولتی و شخصیتهای مملکتی و اعیان سرشناس تهران آنها را بنا کرده بودند، مانند تکیههای معتمدالدولۀ مرحوم و نوروزخان در محلۀ بازار، و تکیههای ابوالقاسم شیرازی، درب خانۀ محمدحسن تاجر و حاجیباقر به ترتیب در محلههای چالمیدان، عودلاجان و سنگلج.7. تکیههایی که بهسبب مجاورت با زیارتگاهها به نام صاحب مزار آن زیارتگاهها مشهور و معروف بودند، مانند تکیۀ ناصرالدین یا نصرالدین در محلۀ سنگلج، پیرعطا در عودلاجان و تکیههای چهلتن، هفتتن و درِ امامزادهزید در محلۀ بازار.8. تکیههایی که به نام مسجد و مدرسه و حمام مجاور خود نامگذاری شده بودند، مانند تکیۀ درِ مسجد جامع در محلۀ بازار و تکیههای دربِ مسجد حوض، دربِ مدرسه و دربِ حمام در محلۀ عودلاجان.9. تکیههایی که بنا بر اهمیت و شهرت کارخانۀ صنایع نظامی و صنعت چرمسازی در محل به نام آنها شناخته میشدند، مانند تکیههای قورخانۀ کهنه و دباغخانه در محلۀ سنگلج، و تکیۀ زنبورکخانه در محلۀ بازار.10. تکیههایی که به نام گذرها و محلهایی که در آنها قرار داشتند، معروف بودند، مانند تکیههای پاچنار، چالحصار و سرپولک به ترتیب در محلههای بازار، سنگلج و چالمیدان، و تکیههای سرچشمه و پامنار در محلۀ عودلاجان.سازندگان و بانیان تکیههایی که به نام زیارتگاهها، مساجد، مدارس، کارخانهها و محلهها شهرت داشتند، عموماً از میان رجال و شخصیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و یا از میان عامۀ مردم قشرها و صنفهای مختلف برخاسته بودند (بلوکباشی، همان، 24-27، تعزیهخوانی حدیث ... ، 96-97).
تکیههای قدیم تهران یک مجموعه از تکیههای ساخته شده در دورۀ قاجار را دربر میگیرد. معماری فضای ساختمانی بیشتر این تکیهها را متناسب با اجرای نمایشهای آیینی تعزیهخوانی طراحی کرده، و ساخته بودند. در این مجموعۀ قدیمی، دو تکیۀ حمام خانم و افشارها احتمالاً از بناهای اواخر دورۀ صفوی بوده است.تکیۀ خانم را خواهر شاه طهماسب دوم صفوی (1135-1145 ق) همراه با حمام و مدرسه در محلۀ عولادجان و در بخش جنوبـی امامـزاده یحیـى ساخت. مسـاحت آن را حـدود 300 مـ2، و دارای چند باب دکان موقوفه نوشتهاند (برای تکیۀ افشارها نیز در دورۀ همان شاه و در محلۀ سنگلج، نک : جواهرکلام، 1 / 77؛ نیز شهیدی، 245، 254) و در کنج شمال غربی باروی شاه طهماسبی ساختند (ستوده، «تهرانی ... »، 180). مدرسۀ خانم را افغانها خراب کردند و بعدها صاحب دیوان در جای آن حسینیه ساخت (جواهرکلام، همانجا).در تهران، تکیههای قدیم بسیار بزرگ و معتبری وجود داشت کـه از معروفترین آنها، تکیۀ حاج میـرزا آقاسـی، تکیـۀ سید اسماعیل، تکیۀ نوروزخان، تکیۀ میرزا صالح مستوفی و تکیۀ معتمدالدوله را میتوان نام برد. تکیۀ حاج میرزا آقاسی، معروف به تکیۀ عباسآباد در میدان ارگ قرار داشت. سازندۀ تکیه حاج میرزا آقاسی، صدراعظم محمد شاه بود و آن را در زمان صدراعظمی خود (1251-1264 ق) ساخت و بنا بر ضبط آمار دارالخلافۀ تهران، «تکیۀ جناب صدراعظم» نیز نامیده میشد (نک : ص 48؛ بلوکباشی، «تعزیهخوانی در»، 24-25). این تکیه را به مناسبت اجرای تعزیههای دولتی در آن، برخی به اشتباه تکیۀ دولت قدیم پنداشتهاند، در حالی که تکیۀ دولت قدیم که در ارگ و تقریباً در کنار تکیۀ صدراعظم یا حاج میرزا آقاسی قرار داشت، جدا و مستقل از این تکیه بود و به تکیۀ شاهی یا پادشاهی شهرت داشت (نک : آمار، همانجا؛ شهیدی، 213).تکیۀ حاج میرزا آقاسی بسیار بزرگ بود و روزنامۀ وقایع اتفاقیه در شرح وزش باد و پاره کردن و فروانداختن چادر آن (در روزنامه به نام تکیۀ دولت آمده است)، به بزرگی چادر اشاره میکند و مینویسد: چادر تکیه 52 ذرع طول، و 32 ذرع عرض آن بود که با 9 دیرک بر پا شده بود؛ در صورتی که چادر تکیههای بزرگ دیگر را معمولاً با 3 تا 6 دیرک برمیافراشتند (شم 40؛ نیز نک : شهیدی، 246).تکیۀ سید اسماعیل در کنار امامزاده سید اسماعیل در بخش 8 محلـۀ بازار قرار داشت. مساحت آن 800‘1 مـ2 بود که آن را حاجحسن بیگلربیگی در تاریخ 1262 ق همراه با 6 دانگ عرصۀ خانه وقفکردهبود (بلاغی، 60). تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار از تکیههایی بود که در اوایل سلطنت فتحعلی شاه ساخته شد. بانی آن نوروزخان پسر اللهوردی خان، از طایفۀ عزالدینلوی قاجار و رئیس تشریفات دربار فتحعلی شاه بود که تکیه را همراه با حمام و سقاخانه ساخت (بامداد، 3 / 433، 4 / 394-395). بیضایی تاریخ بنای این تکیه را بدون ذکر سند 1177 ش دانسته است (ص 123). این تاریخ مطابق است با 1213 ق، دومین سال سلطنت فتحعلی شاه. این تکیه را «تکیۀ حسامالسلطنه»، به نام سلطان مراد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، نیز مینامیدند (بلاغی، 52). ظاهراً حسامالسلطنه سرپرستی امور تکیه را بر عهده داشت و احتمالاً تعمیر و بازسازی آن را هم پذیرفته بود (شهیدی، 255).تکیۀ معتمدالدوله که به تکیۀ منوچهرخان نیز شهرت داشت، از ساختههای منوچهرخان گرجی بود. منوچهرخان (د 1263 ق) از ارمنیان گرجستان بود که به ایران آمد و به دین اسلام گروید. او در دربار فتحعلی شاه ایچآقاسی (خواجهباشی) و ایشیکآقاسی (رئیس تشریفات) بود و در زمان محمد شاه، لقب معتمدالدوله یافت (دایرةالمعارف فارسی، 2 / 2877؛ مارکام، 119). معتمدالدوله تکیـهای در محلۀ بازار ساخت و آن را در 1260 ق همراه 3 باب دکـان واقع در همان محـل تکیه، وقف کـرد (بلاغـی، 79). دایرةالمعارف فارسی (1 / 702) در شرح توسعۀ تهران در دورۀ فتحعلی شاه بنای بازارچه و تکیۀ منوچهرخان در قسمت غربی محلۀ بازار را به اشتباه از بناهای تازهساز تهران در این دوره نوشته است. تاریخ وقف تکیه در 1260 ق، سال واقعی احداث بنا را در زمان محمد شاه روشن میکند (نیز نک : شهیدی، 213).تکیۀ میرزا صالح مستوفی را مستوفی، از رجال عهد فتحعلی شاه، همراه 7 باب دکان در تاریخ 1224 ق وقفکرد. این تکیه در محلۀ عودلاجان واقع بود (بلاغی، همانجا). در آمار دارالخلافۀ تهران، در فهرست تکیههای تهران در 1269 ق نام تکیههای سید اسماعیل و میرزا صالح مستوفی نیامده است، در حالی که این تکیهها پیش از آن تاریخ ساخته شدهاند. شاید این تکیهها به نامهای دیگری شهرت داشتهاند.از تکیههای دولتی قدیم تهران میتوان از دو تکیۀ نیاوران در کنار کاخ نیاوران و تکیۀ سلطنتآباد نیز یاد کرد. تکیۀ کوچک نیاوران را در 1273 ق به گفتۀ ذکاء (ص 287) و 1274 ق به گفتۀ شهیدی (ص 180)، و تکیۀ سلطنتآباد را در 1278 ق به دستور ناصرالدین شاه ساختند. هنگامی که ماه محرم مقارن با اقامت شاه در نیاوران یا سلطنتآباد میشد، این تکیهها را میبستند و در آن بساط باشکوه تعزیهخوانی برای شاه و همراهان و مردم محل راه میانداختند (شهیدی، همانجا). اعتمادالسلطنه در وقایع سال 1278 ق بـه تعزیهخوانـی در تکیـۀ سلطنتآبـاد ــ کـه بـه تازگی ساخته و دایر شده بود ــ در دهۀ دوم ماه صفر اشاره دارد (مرآة ... ، 2 / 1385). همو به تعزیهخوانیهای شاه در تکیۀ نیاوران و سلطنتآباد بارها اشاره میکند (همان، 2 / 1311، 1367، 3 / 1417، 1441، جم ؛ برای صورت برخی تکیههای قدیم تهران و بانیان و محل ساختمان و تاریخ وقف آنها، نک : بلاغی، 48-53، جم ؛ برای تکیههای شمیرانات، نک : ستوده، جغرافیا ... ، 1 / 139، 201، جم ).
تکیههاییاند که هر سال در ماه محرم در حیاط خانهها، یا در زیر چادرهای برافراشته بر پا میکنند و دستههای عزادار یا تعزیهخوانان در آنها روضه و تعزیه میخوانند. شاهزادگان و رجال اعیان دورۀ قاجار معمولاً هرساله حیاط خانههای خود را سیاه میبستند و چادری بر فراز آن میزدند و روی حوض خانههایشان را با تیر و الوار میپوشاندند و به تعزیهداری میپرداختند. بنابر گزارشی حاج محمدحسین خان امینالدوله، معروف به صدراصفهانی، خزانهدار و وزیر امور مالیۀ میرزا محمد شفیع، صدراعظم فتحعلی شاه، ظاهراً حیاط خانهاش را در دهههای محرم هر سال سیاه میبست و در آن تعزیهخوانی میکرد (بلوکباشی، تعزیهخوانی حدیث، 93-94). جیمز موریه به یکی از تعزیهخوانیها در خانۀ او در محرم 1224 / فوریۀ 1809 اشاره میکند (ص 195). الکساندر خوجکو به 15 روز تعزیهخوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان شیرازی، معروف به ایلچی، نخستین وزیر امور خارجۀ فتحعلی شاه (از 1239 تا 1250 ق) در محرم 1249 / ژوئن 1833 اشاره دارد و شرحی از شکوه و جلال این تعزیهخوانی میدهد (ص 21 ، مقدمه؛ بلوکباشی، همان، 94).چارلز ویلز شرحی دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظلالسلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا میکرد و در آن، مراسم روضهخوانی و شبیهخوانی راه میانداخت، میآورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آنچنانکه در این تکیۀ چادری میخواندند، با توضیح دربارۀ تعزیهخوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف میکند (ص 265-274).چادر تکیهها را از کرباس و متناسب با بزرگی فضای تکیه یا حیاط خانه در چند قطعه میدوختند. به گفتۀ عینالسلطنه (سالور) چادر تکیۀ سعدالسلطنه 8 خروار وزن، و 7 دیرک داشت (1 / 230). پشت و روی چادرها را با تصاویر و نقشهای گوناگون تزیین میکردند. چادر تکیۀ دولت نیز بسیار زیبا، و با انواع نقشها و نواردوزیهای رنگارنگ آراسته بود. روی آن تصاویری از شیر، پلنگ، طاووس، مرغ و گل و گلدان، شیرهای شمشیر به دست و خورشید به پشت، دوخته بودند (شهری، 1 / 114). در اصفهان روی چادرها یا خیمههای تکیه، پردههای نقاشی بزرگی که مجالسی از وقایع کربلا را نشان میداد، نصب میکردند (معتمدی، 2 / 322). درون تکیههای چادری موقت را هم معمولاً با انواع وسایل مانند پوست حیوانات وحشی، شمشیر، سپر، قالیچه، شالهای کشمیری رنگارنگ، چلچراغ، آیینه، گلدانهای چینی، تابلوهای نقاشی و منبتکاریهای امانی تزیین میکردند (فلاحزاده، 205).در این روزگار هم در محلهها و گذرهای پرجمعیت که تکیه و حسینیه ندارند، یا گنجایش تکیه و حسینیههایشان پاسخگوی نیاز محله نیست، برپاکردن و بستن تکیههای چادری و تکیههای موقت در فضاهای باز یا در حیاط خانهها مرسوم است. این تکیهها را معمولاً با پارچههای سیاه و سبز و کتیبههایی از اشعار مذهبی و شعر عاشورای محتشم کاشانی، شمایل پیامبر (ص) و حضرت امیر و حضرت عباس و پنجتن (ع)، پردههای درویشی و نقاشیهای مذهبی قهوهخانهای میآرایند. کف زمین آن را فرش میکنند و منبری چندپله، چند تا علم، علامت، بیرق و توغ در آن میگذارند و سقاخانۀ کوچک متحرکی نیز کنار در ورودی یا داخل تکیه قرار میدهند (بلوکباشی، یادداشتها).
هر تکیۀ ثابت معمولاً موقوفاتی مانند زمین زراعی، باغ میوه، دکان، آب، خانه و جز آنها داشت که درآمد آنها صرف هزینۀ نگهداری و تعمیر بنای تکیه و پرداخت دستمزد به خادمان و هزینۀ تعزیهداری و اطعام عزاداران و فقیران میشد. منابع مکتوب بعضاً به موقوفات برخی از تکیهها اشاره کردهاند که در اینجا، چند نمونه از این موقوفات را یاد میکنیم: تکیۀ میرزا صالح مستوفی 7 باب دکان، تکیۀ سید اسماعیل 6 دانگِ یک باب خانه و تکیۀ معتمدالدوله 3 باب دکان موقوفه داشتند که واقفانْ آنها را برای هزینۀ تعزیهگردانی، اطعام فقیران و تعمیر و روشنایی تکیهها وقف کرده بودند (بلاغی، 60، 79). موقوفۀ تکیۀ حسینعلی در قم مزرعۀ مرویان رودآب با 5 خروار آب بود (مدرسی، 1 / 381).در شهرهای دیگر نیز، بانیان تکیه هر آنچه داشتند و میتوانستند، وقف تکیههایشان میکردند. یکی از تکیههای پرموقوفۀ ایران، تکیۀ معروف میرزا حسین وزیر در شهر کرمان بود. پاشاخان وزیری شرح مبسوطی دربارۀ این تکیه که در محلۀ خواجهخضر کرمان واقع بود، نوشته، و فهرست وقفیات آن را یکایک برشمرده است. انواع ظروف مسی، کاسه و بشقاب و شربتخوری، سرانداز و کناره و قالی و نمدهای رنگارنگ، انواع تشتها و قلیانهای بلور، سماورهای برنجین و مسوار روسی و اسباب سماور، میوهخوریهای نقره و دهها چیز متنوع دیگر ازجمله موقوفات تکیۀ میرزا حسین وزیر بود. هر سال در این تکیه، مجالس روضهخوانی و شبیهگردانی مفصل در 10 روز محرم برگزار میشد که بیانگر نقش کارآمد تکیه در شهرهای ایران درگذشته، بهویژه در دورۀ قاجار است (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ این تکیه، نک : وزیری، 198-206).بانیـان تکیهها گاهی حمام نیز در جوار تکیۀ خود میساختند و آنها را در راه خدا وقف میکردند. سنت حمامسازی از دیرباز در ایران رسم بود. برخـی از خانقاهها و زاویـههای درویشان نیز حمام وقفی داشتند، مانند حمـام زاویۀ شیخعلی بن سهل در اصفهان (نک : ابنبطوطه، 1 / 212). یکی از انگیزههای ساختن حمام در جوار تکیـه، جدا از ثوابـی که در تطهیر مـردم به شمار مـیآمد، جنبـۀ تقدس تکیه، بهویژه در ماههای سوگواری بود که مردم رفتن به آن را با جسمی ناپاک جایز و روا نمیدانستند. از اینرو، مؤمنان و معتقدان پس از رفتن به حمام و تطهیر خود، برای عزاداری سیدالشهداء به تکیه میرفتند. ازجمله حمامهای جنب تکیه در تهران، میتوان تکیه و حمام خانم در محلۀ عودلاجان، حمام و تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار، و در شهر کرمان تکیه و حمام وزیر را نام برد. بلاغی به تکیۀ قمرالسلطنه، همسر مشیرالدوله، اشاره میکند که در جنب آن، حمامی نیز ساخته و وقف کرده بود (ص 67).از بناهای رایج دیگری که در کنار تکیه میساختند و وقف تکیهها در تهران و دیگر شهرها میکردند، سقاخانه، آبانبار و سقانفار بود. تکیههای نوروزخان در محلۀ بازار، رضا قلیخان در محلۀ عودلاجان، و حاج رجبعلی در محلۀ سنگلج ازجمله تکایای تهران بودند که در جنب هر یک از آنها سقاخانهای نیز ساخته بودند. در کنار تکیۀ رضاقلیخان یک آب انبار وقفی نیز احداث کرده بودند (همو، 52، 59، 63، 67).سقانفار ــ کـه بـه سقانپار و سقاتـالار نیـز معـروف است ــ فضای کوچک اتاقمانندی در یک طبقه یا دو طبقه است که آن را به طور مستقل، یا در جوار تکیهها در مناطق مازندران میسازند. پلکانی معمولاً چوبی که به آن نفار یا نپار میگویند، طبقۀ اول را به طبقۀ دوم میپیوندد. طبقۀ اول آنها گاهی بنا و زمانی پایههای قطور چوبی است که طبقۀ دوم بر آنها استوار است. دیوار و سقف فضای اتاقک طبقۀ دوم برخی سقانفارها با شکلهای گوناگون جبرئیل، خورشید، دیو و دهها شکل دیگر آراسته شدهاند. مردم برای حاجتخواهی و گشایش گره از کار فروبستۀ خود، و نذر و نیاز و انداختن سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) به این سقـانفارها توسل مـیجویند (برای تکیهها و سقانفارهای مازندران، نک : ستوده، از آستـارا ... ، 4(1) / 168، 296-297، جم ).
عزاداری و شبیهخوانی از فعالیتهای عمومی و رایج در تکیهها در ایام سوگواری، بهویژه در ایام دهۀ عاشورا بوده است. در شماری از تکیهها، مانند تکیۀ دولت قزوین درگذشته، برگزاری برخی برنامههای فرهنگی، همچون سخنوری، گزارش شده است. در دورۀ فتحعلی شاه، پس از ختم مراسم تعزیهداری و شبیهخوانی دولتی در حضور شاه، گردانندگان، دستاندرکاران و تعزیهخوانان تکیه در پیشگاه شاه گرد میآمدند و شاه آنها را مورد لطف و مرحمت قرار میداد و احیاناً خلعت و هدایایی هم به آنها اعطا میکرد. جیمز موریه به مراسم تعزیهداری و شبیهخوانی محرم 1224 / فوریۀ 1809 در میدان ارگ ــ که آن را در دهۀ محرم مسدود میکردند و سیاه مـیبستند و بهصورت تکیۀ موقت در میآوردند ــ اشاره میکند و مینویسد: در آخرین روز عزاداری، شاه که در طاقنمایی بزرگ مشرف به میدان نشسته بود، به کارگزاران مراسم که به حضورش آمده بودند، اظهار لطف میکرد (بلوکباشی، تعزیهخوانی حدیث، 102، 107- 108).در دورۀ ناصری، ناصرالدین شاه هر سال پس از ختم روضهخوانی و تعزیهخوانیهای دولتی در تکیههایی که حضور مییافت، مانند تکیۀ دولت (ه م) و تکیههای سیدنصرالدین، نیاوران و سلطنتآباد، به «عملۀ تکیه و روضهخوانها» و تعزیهخوانها خلعت میبخشید. این خلعتها را در روی سکوی وسط تکیه در میان افراد تقسیم میکردند (اعتمادالسلطنه، روزنامه ... ، 133). در روزنامۀ ایران به خلعت بخشیدن شاه در روز آخر عزاداری به «خدام تکیۀ مبارکه» اشاره شده است. در آن روز، به مجدالدولۀ خوانسالار ــ که ادارۀ نظم تکیه در دورۀ تعزیهخوانی با او بود ــ «یک ثوب جبۀ ترمه شمسۀ مرصع از جامهخانۀ خاصه» و به ذاکران و واعظان و اجزاء شبیه و دیگران که «از 7- 8 هزار» میگذشتند، هر یک «عطایا و انعامات» دادند. در این روزنامه، خلعت و انعام بخشیدن «رسم هر سالۀ» ناصرالدین شاه در ماه محرم دانسته شده است (ص 1).توسلجویی و نذر و نیاز کردن در شب عاشورا و حاجتخواهی مردم ایران در آن شب با روشنکردن شمع در 40 یا 41 منبر در تکیهها از دیگر باورها و مراسم مردم معتقد در برخی شهرها بود. مستوفی مینویسد: در تهران، در شب عاشورا گروهی پابرهنه با کیسه یا جعبهای پر از شمع در شهر میگشتند و به 41 تکیه میرفتند و 41 شاخه شمع در 41 منبر، در تکیههایی که در آنها هر روز در دهۀ عاشورا روضهخوانی شده بود، برای برآورده شدن نذر و حاجاتشان روشن میکردند (1 / 301-302). ناظمالاسلام کرمانی دربارۀ رسم «چهل منبر» مینویسد: در آغاز، این رسم منحصر بود به همان منبری که در دهۀ عاشورا روضه میخواندند، بعد هر جا منبری میگذاشتند تا مردم رویش شمع روشن کنند (2 / 286-287).در برخی از تکیههای تهران نیز برنامههای ویژهای برای نوزادان و کودکان ترتیب میدادند. مثلاً برای پاگرفتن و زندهماندن بچۀ نوزاد و یا رشد کودک، شمع قدی نذر، و آنها را در شب عاشورا در تکیۀ سادات اخوی روشن میکردند. هر سال با رشد و قدکشیدن کودک شمع بلندتری در آن تکیه میافروختند. این تکیه باغچهای داشت که شمعها را در میان گل و گیاه باغچه مینشاندند و روشن میکردند (مستوفی، 1 / 302). جنازههای ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه را نیز پیش از خاکسپاری در گورستان به تکیۀ دولت بردند و سپس با تشریفات رسمی از آنجا به گورستان تشییع کردند (احمد پناهی، ناصرالدین شاه، 412؛ اوبن، 129).
آمار دارالخلافۀ تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه، تهران، 1368 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ ابـنبطوطـه، سفـرنـامه، تـرجمۀ محمـدعلـی مـوحد، تهـران، 1348 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ همو، ناصرالدین شاه، تهران، 1377 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1356 ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ افشار، ایرج، یادگارهای یزد، تهران، 1374 ش؛ امیرکلایی، ابراهیم، تصویر سقانفار، آرشیو اختصاصی؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت غربی و مضافات آن، قم، 1350 ش؛ بلوکباشی، علی، تعزیهخوانی حدیث قدسی مصایب در نمایش آیینی، تهران، 1383 ش؛ همو، «تعزیهخوانی در دورۀ فتحعلی شاه»، دربارۀ تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، 1374 ش؛ همو، نخلگردانی، تهران، 1380 ش؛ همو، یادداشتهای منتشرنشده؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1371 ش؛ توسلی، محمود، «حسینیهها، تکایا، مصلاها»، معماری ایران، دورۀ اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران، 1366 ش؛ جواهرکلام، عبدالعزیز، تاریخ تهران، تهران، 1325 ش؛ خلج، منصور، تاریخچۀ نمایش در باختران (کرمانشاه)، تهران، 1364 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1383 ش؛ دایرةالمعارف تشیع، به کوشش احمدصدر حاج سیدجوادی و دیگران، تهران، 1375 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دراجی، احمد محمدحسن، الربط و التکایا البغدادیة فی العهد العثمانی، بغداد، 2001 م؛ ذکاء، یحیى، تاریخچۀ ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران، تهران، 1349 ش؛ روحانی، کاظم، «اصناف و پیشهوران در تاریخ ایران»، کیهان اندیشه، تهران، 1366 ش، شم 12؛ روزنامۀ ایران، 16 محرم 1304 ق، شم 611، کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1375 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عین السلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1366 ش؛ همو، «تهرانی که امیرکبیر در آن میزیست»، امیر کبیر و دارالفنون، به کوشش قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354 ش؛ همو، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ سلطانزاده، حسین، روند شکلگیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، تهران، 1362 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1370 ش؛ شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، به کوشش علی بلوکباشی، تهران، 1380 ش؛ عباسی، مهدی، تاریخ تکایا و عزاداری در قم، تهران، 1371 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379 ش؛ عناصری، جابر، سلطان کربلا، تهران، 1381 ش؛ فروغ، مهدی، «نمایش»، ایرانشهر، تهران، 1342 ش / 1963 م، شم 22؛ فلاحزاده، مجید، تاریخ اجتماعی ـ سیاسی تئاتر در ایران (تعزیه)، تهران، 1384 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مارکام، کلمنت، تاریخ ایران در دورۀ قاجار، ترجمۀ رحیم فرزانه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1364 ش؛ مدرسی طباطبایی، حسین، تربت پاکان، قم، 1335 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371 ش؛ مسرور، حسین، ده نفر قزلباش، تهران، 1340 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1375 ش؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، قم، 1379 ش؛ الموسوعة الفلسطینیه، القسم العام، دمشق، 1984 م؛ میرمحمدی، حمیدرضا، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، تهران، 1380 ش، س 10، شم 58؛ ناظم الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1349 ش؛ نتایج آماری، طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور، مرکز آمار ایران، تهران، 1375 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ وزیری کرمانی، احمدعلی، تاریخ کرمان، به کوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1364 ش؛ وقایع اتفاقیه، تهران، 1368 ق، شم 40؛ ویلز، چارلز جیمز، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمـۀ سیدعبداللـٰه، به کـوشش جمشید دودانگـه و مهرداد نیکنـام، تهـران، 1363 ش؛ هدین، اسـون سون، کویرهای ایـران، ترجمۀ پرویز رجبی، 1355 ش؛ نیز:
Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908; Brown, J. P., The Dervishese, ed. H. A. Rose, London, 1968; Chodzko, A. B., Thèâtre persan: Choix de téaziés, Tehran, 1976; EI2; Gobineau, J. A., Les Religions et les philosophies dans l’Asie Centrale, Paris, 1933: Iranica ; Morier, J., A Journey Through Persia, Armenia and Asia Minor to Constantinople, London, 1812; Peterson, S. R., «The Taʿziyeh and Related Arts», Taʿziyeh Ritual and Drama in Iran, ed. P. J. Chelkowski, New York, 1979; Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.
علی بلوکباشی (تل : دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید