تکیه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 8 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239677/تکیه
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
تِکْیه، یا تَکْیه، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیینهای نمایشی شبیهخوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان.تکیه واژهای برگرفته از فعل «توکّأ» (دراجی، 22-23) یا «دکأ» و «اتکأ» عربی است ( الموسوعة ... ، 1 / 564)، و به معنای تکیهکردن بر چیزی، و نیز جایی که در آن درویشان خانه میکنند (دراجی، 23). در ادبیات فارسی، تکیه به معنای بالش و چیزی که بر آن تکیه زنند، مکان قرار گرفتن فقیران و به مجاز پشت و پناه ( آنندراج)، مکان آرمیدن، تکیهگاه و پشتی (براون، 97)، حسینیه که در آن روضهخوانی و تعزیهداری کنند (نفیسی؛ نیز نک : بلاغی، 49) و جای تعزیهخوانی و روضهخوانی ( لغتنامه ... ) آمده است.تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد میآیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا میآورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد (EI2, X / 415؛ نیز نک : ه د، خانقاه).تکیه در ایران نقش و کاربری خانقاه و زاویه را نیز داشت. ابنبطوطه در سدۀ 8 ق / 14م در اصفهان در زاویهای منسوب به شیخ علی بن سهل، شاگرد جنید منزل میکند. او نوشته است: هر مسافری که به این زاویه وارد میشد، از او با غذا پذیرایی میکردند (1 / 212). در اصفهان، تکیه به بقاعی گفته میشد که در آن شخصیتی مقدس و بزرگ مدفون بود (بلاغی، همانجا).
با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیهخوانی و توسعه و رشد آن در ایران، بهویژه در شهرهای بزرگ، تکیه فضایی برای نمایش شبیهخوانی و مراسم عزاداری میشود. در اینکه از چه زمانی اینگونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار میشده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. در ده نفر قزلباش آمده است: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984 ق / 1524- 1576 م) و جانشین او شاه اسماعیل دوم، در تکیهها، بهویژه تکیۀ دولت و تکیـۀ جوانشیـر قـزوین، در شبهـای ماه رمضـان غرفههای پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» میبستند و در آنها، مراسم سخنوری و مناظـرات ادبی و مشاعـره ترتیب میدادند. در شبهای ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 مَن ته شمع در آن جارو میکردند (مسرور، 1 / 307- 308). در قم، هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن میآراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار میداد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم میپیوست، میبست و مراسم سخنوری ترتیب میداد (برای تفصیل آذینبندی سردم تکیه و نام اسباب هفدهگانه و چگونگی آیین سخنوری، نک : عباسی، 59-63). در آن دورهها، گویی هنوز مراسم عزاداری عاشورا به تکیهها راه نیافته بوده است (بلوکباشی، یادداشتها ... ). بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیههای قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا میکردهاند (گلریز، 581).کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچکترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی میکند و مینویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار میآمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح میگردیده است» (ص 68).زمانی که از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضهخوانی و نمایشهای مذهبی استفاده میکردهاند، علیالتحقیق باید سالهای اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد (شهیدی، 243). پیترسن (ص 65-66) با نقل متن کتیبهای به تاریخ 1202 ق / 1788 م ــ که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است ــ مینویسد: در آن ناحیه، صحن تکیهای برای اجرای مراسم سوگواری امام حسین(ع) ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیینهای مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیهخوانی را در سالهای پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای اینگونه نمایشهای مذهبی نشان میدهد. به هر روی میتوان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیهخوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند (بلوکباشی، یادداشتها). سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایشهای تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19 م میداند و مینویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استانهای کنار دریای خزر و در میان دژ نیروهای شیعه پدید آمد (ص 68).
متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی، تکیه و حسینیه هم از لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم از لحاظ کارکردها در برخی دورههای تاریخی و در برخی از جامعهها، با هم کموبیش متفاوت بودهاند. در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148 ق / 1501- 1735 م) و حتى در این دوره، شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره، مردم عزاداریهای محرم را در خانههای خود، و در انواع ساختمانهای مذهبی و در جنب زیارتگاهها ترتیب میدادند. بااینهمه، بنابر گزارشی، در آغاز سدۀ 11 ق / 17 م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محلهای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. ازاینرو، میتوان بنای ساختمانهایی به نام حسینیه را در ایران نقطۀ آغازین تمرکز دستههای عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد ( ایرانیکا، XII / 517).در جامعه و فرهنگ ایران، دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیهخوانی برگزار میشود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضهخوانی، و تکیه برای محل شبیهخوانی به کار میرود. در تهران و برخی از شهرهای ایران، بهویژه شهرهای مناطق کرانههای دریای خزر، به محل برپایی مجالس روضهخوانی و ذکر مصیبتْ حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیهخوانی تکیه میگویند (شهیدی، 254؛ سلطانزاده، 182).در سمنان، همۀ محلهای مخصوص عزاداری و شبیهخوانی تکیه نامیده میشوند (احمدپناهی، آداب ... ، 274). دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شدهاند و دستههای عزادار دو محلۀ هموزن شهر در روزهای سوگواری در آنها گرد میآیند، به نام تکیه معروفاند (توسلی، 82). در یزد، اینگونه فضاهای مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافتهاند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق) (افشار، 2 / 751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیههای یزد، نک : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک : مصطفوی، 386-387). در کاشان، بیشتر فضاهای شهری و محلهای در مسیرگذرهای اصلی، میدان یا تکیه نامیده میشوند، مانند تکیۀ گذر حاجیمحله، میدان یا تکیۀ ولیسلطان، تکیۀ طاهرمنصور، تکیۀ سَرپَره (توسلی، همانجا)، تکیۀ پانخل و مانند آنها (بلوکباشی، نخلگردانی، 107).در تهران، تکیههایی که در آنها مراسم شبیهخوانی برگزار میشد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیههایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا میکردند. این فضاها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آنها به صورت تکیۀ تعزیهخوانی درآمدند. تکیههای پیرزن، هفتتن و پهلوانشریف احتمالاً از این دسته فضاها بودهاند. دوم، تکیههایی که پیش از آن کاروانسرا بودند و گهگاه در آنها مراسم عزاداری برپا میکردند، مانند تکیههای حمام خانم و باغ پستۀ بیک. سوم، تکیههایی که از دورۀ زندیه به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیهخوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروانسرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شدند. تکیۀ سید نصرالدین،تکیۀ عباسآباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیرالممالک نمونههایی از این دسته تکیهها هستند (شهیدی، 245).بنا بر نتایج آماری طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور در 1375 ش، 807‘ 1 تکیۀ ثابت، و 752‘ 8 حسینیه در کشور وجود داشته است (ص نه). در این میان، مازندران با 135‘1 تکیه در مقام نخست، و کرمان با 184 تکیه، خراسان با 148 تکیه و تهران با 58 تکیه به ترتیب در مراتب بعد قرار میگرفتند. استانهایی مانند هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهارمحال و بختیاری، و سیستان و بلوچستان هیچ یک تکیۀ ثابت نداشتهاند (نک : نتایج ... ، جم ؛ نیز میرمحمدی، 75؛ برای شمار تکیههای ثابت در هر یک از استانها، نک : همانجا، جدول شم 12).در ایران، استان خراسان با 158‘1 باب حسینیه مقام نخست، و پس از آن، مازندران با 037‘1، تهران با 976، خوزستان با 904 و فارس با 869 حسینیه در مراتب بعدی قرار میگیرند ( نتایج، جم ؛ نیز نک : میرمحمدی، 72؛ برای شمار حسینیههای استانهای دیگر، نک : همانجا، جدول شم 8).
تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکلدهندۀ محلههای شهرهای سنتی ایران به شمار میرفته است. سازمان کالبدی شهرهای قدیم ایران معمولاً بر 4 اصل پایهای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباطدهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است (نک : توسلی، 81). بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار میرفتند و همواره در طول سال از آنها استفاده میکردند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر، و دیگر مراسم جمعی کارآمد میشدند (سلطانزاده، 183). مستوفی از غیرفعال بودن تکیههایی که پرت افتاده، و دور از گذرگاههای مردم بودند، صحبت میکند و مینویسد: این تکیهها در سرتاسر سال خالی میافتادند و زبالهدان اهل محل میشدند و یا بقالهای گذر در غرفههای آنها پیاز خشک میکردند و خواربارشان را انبار میکردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داشها و لوطیهای محل به فرمان بابا شمل محله تکیهها را پاکیزه و تعمیر میکردند و چادر در آن میافراشتند و مراسم سوگواری راه میانداختند (1 / 300).در بافت شهری ساری، تکیه جزء تفکیکناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت (دانشنامه ... ، 8 / 65، به نقل از اسلامی). در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محلهها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، بهویژه در ایام عاشورا بود (علمداری، 44).
در گذشته، ساختمان خانقاهها و تکیههای اهل تصوف را به گونهای میساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقصهای صوفیانۀ» خود را در آنها اجرا کنند. ازاینرو، در این خانقاهها و تکیهها، فضایی در میانۀ ساختمان بنا میکردند و «کرسی و تختهبند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن میگذاشتند (ذکاء، 283). از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیههایی مخصوص اجرای شبیهخوانی بسازند، بنابر همانندی کاربری این تکیهها با خانقاه و تکیۀ درویشان، و نیز بهسبب ارتباط تاریخی آن با کاروانسرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیهخوانی را کموبیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروانسرا بنا میکردند.
شکل معماری فضای تکیههای ثابت تعزیهخوانی بهطورکلی چنین بوده است: ساختمانی بیسقف یا سقفدار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن، شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورتادور سکو برای اسبتازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفهها یا طاقنماهایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاقنمایی ویژه برای نشاندادن برخی صحنههای برجسته و مهم در مجالس تعزیه و یک غرفۀ همسطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیهخوانان.هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخلهایی برای آمدورفت تماشاگران، و دو مدخل با راهروهایی برای رفتوآمد به کاروانسرا یا محل نگهداری شتران و اسبان تعزیهخوانی و قافله و دستۀ سوارکاران بود. تکیههای بیسقف را به هنگام تعزیهخوانی با چادر میپوشاندند (بیضایی، 131). تکیۀ معاونالملک (نک : دنبالۀ مقاله) دو مدخل شرقی و غربی برای رفتوآمد داشت (خلج، 44).هریک از طاقنماهای تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آمادهکردن آن را از جیب خود میپرداخت. در تکیههای بزرگ، یکی از طاقنماها را سَردَم میبستند، یعنی با اسباب درویشی: پوستْتخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصلهها و نشانهای دیگر میآراستند و یک نفر در آن مینشست و اشعار مذهبی و هفتبند محتشم را میخواند (مستوفی، 1 / 301). در تکایای قم، هر طاقنما را به صورت خاصی میآراستند: طاقنمایی را با چراغهای الوان و آینه و شمعدان، طاقنمایی را با سلاحهای جنگی قدیم، و طاقنمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسیران کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چند طاقنما را هم به ترتیب به حضرت علیاکبر، حضرت ابوالفضل (ع)، حجلۀ حضرت قاسم، بارگاه یزید، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص میدادند (عباسی، 70).در تکیۀ دولتِ تازهساز تهران، هر یک از طاقنماها، بهجز طاقنمای مخصوص ناصرالدین شاه، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاقنماها موظف بودند که هرساله در دهۀ محرم، به هزینۀ خود طاقنماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچههای گرانبها و جار و چلچراغ و تزیینهای دیگر بیارایند. در این طاقنماها، اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاقنماها مینشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند نیز در طاقنماهای طبقۀ دوم و سوم مینشستند. در شبهای هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاقنماها میرفت و از صاحبان آنها دیدن میکرد و هر یک از صاحبان طاقنما پیشکشی به شاه تقدیم میکردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاقنما را در سال دیگر هم به آنها میداد (شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک : ه م).سکوی تکیهها را به شکلهای مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان میساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عامترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از: سکوی نعل اسبی، سهگوش و متحرک. ساختن سکوی «قابعکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکوهای گِرد، مستطیل، مربع یا چندضلعی، بیتوجه به شکل هندسی آنها سکوی مدور یا گِرد میگفتند (فلاحزاده، 205؛ شهیدی، 243). صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20 م، و به نظر برخـی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیههای ایران، به اروپا راه یافت (فروغ، 914). برخی از تکیهها یا کاروانسراها که سکو نداشتند، روی سقف آبانبار یا روی حوض میان کاروانسرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته مـیپوشاندند و روی آن تعزیهخوانی میکردند (بیضایی، همانجا).فضای داخلی ساختمان برخی از تکیههای قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم میشد: صحنهای حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری حضرت عباس، و در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیهخوانی برگزار میشد. صحن زینبیه اتاقهای پشت حسینیه را دربرمیگرفت (دانشنامه، 8 / 64، نقل از ایران آذین). در برخی از شهرها، ازجمله شوشتر، ساختمانهای عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه میساختند (معتمدی، 2 / 441).
تکیۀ معاونالملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشـوران ــ کـه آن را حسـن خان معاونالملک در سالهای 1240-1250 ق سـاخت ــ نمـونۀ برجستـۀ تکیههای سهبخشی پیوسته است. دیوار صحنها با کاشیهای نقشدار پوشیده شده است. کاشیهای صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان (ع) در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف (ع) و برادران، و مجلس جن و انس؛ کاشیهـای صحن زینبیه با مجالسـی از وقایع کربلا مانند آب آوردن حضرت عباس (ع)، آتشزدن خیمهها و شهادت حضرت علیاکبر تزیین شدهاند (خلج، 40-41). ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاونالملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است (نک : دایرةالمعارف تشیع، 5 / 61، نیز برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک : 61-62).
در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیهخوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپاکردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان میدادند. شیفتگان اهل بیت پیامبر (ص) میکوشیدند تا با بناکردن تکیه و وقف پارهای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی در... »، 24). کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275 ق / 1855- 1858 م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر میبرده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیهسازی و شمار بسیار تکیهها در تهران مینویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیهای ساختهاند و صاحب تکیهای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیهسازی آنچنان است که هر کس میکوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد (ص 339؛ نیز نک : سرنا، 179-180).در قم، ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیههای قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهارمردان باغ پنبه، پنجهعلی، چهل ـ اختران، متولیباشی و چند تای دیگر است (برای شرح تکیههای قم و بانی آنها و چگونگی عزادارای و تعزیهخوانی در آنها، نک : عباسی، 68 بب ).در آن دوره، بهجز تکیههای شاهی و دولتی و تکیههای اعیـانی ـ اشـرافی، عامۀ مردم محلهها نیز از هر قشر و صنف در محلهشان یک یا چند تکیه ساخته بودند. با توجه به آنچه در آمار دارالخلافۀ تهران آمده است، در 1269 ق، سالهای نخستین سلطنت ناصرالدین شاه،54 باب تکیه در شهر تهران دایر بوده است. از این شمار، 3 باب به نامهای «تکیۀ پادشاهی»، «تکیۀ جناب صدراعظم» و «تکیۀ دریچه» در محلۀ ارک (ص 48)، و 51 تکیۀ دیگر در محلههای عودلاجان، بازار، سنگلج و چالمیدان قرار داشتند (بـرای شمار و نـام تکیههای هـر محلـه، نک : همان، 124، 172، 255، 302؛ نیز بلوکباشی، «تعزیهخوانی در»، 25).بیشتر این تکیهها را مردم پیش از سلطنت ناصرالدین شاه و در دورۀ سلطنت طولانی فتحعلی شاه و نوهاش محمد شاه از 1211 تا 1264 ق ساخته بودند. در دورۀ ناصری نیز، تکیهسازی دوباره رواج یافت و شمار آن از 54 باب به 75 باب رسید. در دورۀ مظفری، بسیاری از تکیههای دایر تهران از رونق افتاد و تعطیل شد و شمار آنها به حدود 43 باب تقلیل یافت (شهیدی، 250). ذکاء اسامی 46 تکیه را تا 1285 ق در تاریخچۀ ساختمانهای ارگ سلطنتی آورده است (ص 284).در کتاب پژوهشی در تعزیهخوانی تهران، فهرست نام 95 تکیه ــ کـه بیشتر در دورۀ قاجـار در تهران سـاختـه شدهانـد ــ آمده است. از این تکیهها شماری از میان رفتهاند و شماری هم به محل کسب و کار تبدیل شدهاند و چندتایی نیز هنوز پابرجا ماندهاند (برای نام و محل این تکیهها، نک : شهیدی، 247- 248). تعیین تاریخ و زمان ساختن بنای هر یک از این تکیهها و مشخصات معماری آنها و نحوۀ پدید آمدنشان تا پیش از به دست آمدن سند و مدرک معتبر تاریخی دشوار خواهد بود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید