ترانه های کار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239636/ترانه-های-کار
سه شنبه 14 اسفند 1403
چاپ شده
2
حرفهها و مشاغل بسیاری منشأ پیدایی و تکامل ترانههای کار شدهاند و این سابقهای طولانی دارد، حداقل به واسطۀ تاریخ مکتوب که نمونههایی از آن را در ادامه یادآور میشویم. اولیا چلبی در سیاحتنامه میگوید: «در بازار دیاربکر، آهنگر و استادکار و رویگران، در هنگام کار آواز و ترانه میخوانند و در مقام سهگاه و حسینی اجراهایی دارند که هرکس از آن محل بگذرد، یارای رفتن در خود نمیبیند» (4 / 38- 39).
معروف است که معماری پدر هنرها ست؛ به همین قیاس، شاید بتوان ترانههای مربوط به آن را نیز دارای قدمت بسیار دانست. در الاغانی ابوالفرج آمده است که سعید بن مسجح که اهل مکه بود، بر گروهی ایرانی که مشغول ساختن مسجدالحرام بودند، میگذشت؛ نغمۀ آنان را که هنگام کار به آن ترنم میکردند، شنید و آن را به عربی نقل نموده و تکرار میکرد. همچنین، وی مینویسد: چون معاویة بن ابیسفیان کاخ خود را برپا نمود، بنّاهای ایرانی را به کار وادار کرد و آنها به هنگام کار برگردان نغمهای پارسی را به عربی ترنم میکردند (3 / 192، 195). ازاینرو، میتوان گفت که معماری باشکوه ایران باستان نیز با این ترنمها پیوند زیادی داشته است و امروزه هم در گوشهوکنار ایران میتوان نمونههای فراوانی را سراغ گرفت. اما پیش از پرداختن به ترانههای بنایان، یکی از مراحل پیش از بنّایی به نام ساروجکوبی را یادآور میشویم که بهعنوان تهیۀ مصالح برای کارهای ساختمانی است. ساروجکوبی کاری گروهی بهشمار میرود که برای تهیۀ آن، خشت و پِهِن را آتش میزنند و بعد از پختهشدن خشت، ساروجکوبان دور خشتها حلقه میزنند و با کوبیدن آنها ساروج به دست میآورند. در این حال، یکی از آنانکه صدای رساتری دارد و به سرخوان معروف است، بلند، موزون و هماهنگ با صدای کوبیدن ساروجها چنین میخواند: الله مَی جانَم الله مَی / شاهِ رضا مولا مَی. ساروجکوبان نیز همین را پاسخ میدهند. سرخوان ضمن اینکه قسمتهای کوبیدهنشدۀ ساروج را زیرورو میکند، به خواندن ادامه میدهد و دیگران هم در هماهنگی با کوبیدنشان به او پاسخ میگویند. سرخوان گاهی آهنگ و شعر خود را تغییر میدهد و موقعی که کار ساروجکوبی در حال تمامشدن باشد، سرخوان باز هم ریتم خود را تغییر میدهد و به صورت «واحد» میخواند. واحد به معنی تکخوانی است که در سینهزنی مردم جنوب هم دیده میشود. در این صورت، ساروجکوبان دیگر پاسخ آواز نمیدهند، اما صدای محکمتر کوبیدن آنها و حرکت پایشان در هماهنگی کامل با سرخوان است. در این حال، ممکن است بیتی از حافظ یا هر شعر و ترانۀ دیگری نیز خوانده شود (احمدی، 1 / 99-101). در بنایی نیز، ترانههای کار زیاد شنیده میشود؛ برای مثال، در شوشتر چنین میخوانند: بده راس کن رسونش آجری دام (بده بلند شو برسانش آجری به من بده) / بده راس کن رسونش سه صافۀ دام (بده بلند شو برسانش سه صافهای به من بده) / بده راس کن رسونش دو صافۀ دام (بده بلند شو برسانش دو صافهای به من بده) / ای داد و بیداد ... (نقاشپور، 201).
قالی اهمیت ویژهای در ایران دارد و صنعت قالیبافی تقریباً در تمام کشور رایج است و بهویژه در گذشته رونق فراوانی داشته و معمولاً همیشه با ترانههایی همراه است. این ترانهها بر دو نوعاند: یکی ترانههایی که بهاصطلاح مربوط به نقشخوانیاند (نک : مزرعتی، عباس، 253-257) و دیگر آوازهایی که بافندهها در طول کار میخوانند و وصف حال و روز درونی یا بیرونی آنها ست. ترانههای نقشخوانی هم جنبۀ آموزشی دارد و هم باعث سرعت کار میشود و بافنده با توجه به آن، طرح را نقش میزند و به عبارتی نقشهخوانی را بهتر میآموزد. در اینجا، نقشخوان مانند رهبر ارکستر موسیقی عمل میکند و شعرگونههایی که میخواند، دستورالعمل آهنگین بافت فرش است. بسیاری از استادان ضمن خواندن و زمزمۀ آنها نکاتی را به شاگردان میآموزند و نام طرح و رنگ و نقش و شمار گرهها را بازمیگویند. یکی از ترانههای نقشخوانی در کارگاههای خراسان این است: شش و چارتا لاکی / سورمه پیش اومد / دونخی پیش رفت / یه تا (به دوتا) آمد (همایونی، «کارنواها»، 121-122). در این ترانه، بافندۀ کاشانی ضمن ابراز سختی کار، با بیان احوال درونی خود به نوعی درد دل نیز میکند: شب و روز قالی کاشان ببافم، با دل خسته / ببافم با سر بسته / ببافم ریشه ریشه، ذره ذره، ریزه ریزه / اگر خون از سر انگشت بریزه / چکه چکه / قطره قطره / ببافم قالی کاشان / اگر چشمام شود خسته / ببافم گلِ پیوسته (مزرعتی، احمد، 2 / 11-12). ترانههای قالیبافی در بسیاری از شهرهای ایران متداول است (برای آگاهی بیشتر، نک : همایونی، ترانهها، 384؛ سفیدگر، 6-7؛ شاهحسینی، «ابزار»، 144؛ مؤیدمحسنی، 2 / 377).
در گذشته، تقریباً تمام فعالیتها و کارهای دریایی با نغمهها و آوازهایی همراه بود. این آوازها در جنوب از متنوعترین و مهمترین ترانههای کارند که در تهییج روحیۀ جاشوها و تحمل کارهای توانفرسای دریانوردی نقش بسزایی دارند. هرچند امروزه از تنوع و اهمیت این آوازها کاسته شده است، اما پیش از این، تقریباً برای هر فعالیت گروهی ازجمله به آب انداختن جهاز (لنج) و به خشکی آوردن آن، افراختن شراع (بادبان)، انداختن لنگر یا بالاکشیدن آن و انداختن تور به هنگام صید، میدافزدن (پاروزدن)، بارگیری و تخلیۀ بار، نغمۀ ویژهای خوانده میشد. به این نغمهها در بوشهر «نیمه»، در خارک و اطراف آن «اَنَهم» یا «نَهَم» (شریفیان، 37)، و در کنگ «نِهمه» میگویند و خوانندۀ آن نیز به «نهیم» معروف است (دریایی، 55) و در نقاط دیگر به آن «نهّام» میگویند (درویشی، 69). آوازهای دریایی در رفع خستگی و ایجاد هماهنگی در کارهای گروهی بسیار مؤثرند.مهمترین نهمههای دریایی عبارتاند از: نهمۀ شستن لنج، راهیکردن (راگیکردن) لنج، میداف، گرگور، دوسه، لنگر، دوم (تور)، شراع و حمل بار (بلادی، 225-226). تنوع این آوازها به اندازهای است که اغلب هر بادبان نهمۀ ویژۀ خود را دارد. حتى نهمههایی که برای بالاکشیدن بادبان بهخصوصی خوانده میشود، در صبح و عصر متفاوت است (درویشی، همانجا). هریک از این نهمهها با نوای خاصی خوانده میشوند؛ به این صورت که یک نفر به عنوان سردمدار به صورت تکخوان اشعاری را میخواند و بقیۀ افراد قطعات مخصوص هر نهمه را به او پاسخ میدهند و به این صورت کار گروهی را هماهنگ میکنند. مضمون این آوازها بیشتر در وصف ائمه (ع) است، اما در مواقعی که لازم باشد جاشوها به کار بیشتر ترغیب شوند، اشعاری در وصف قدرت و توانایی آنها خوانده میشود (شنبهزاده، 114)؛ برای نمونه، در نهمۀ «گرگور» (نوعی دام ماهیگیری) هنگام انداختن یا بیرون کشیدن گرگور تکخوان چنین میخواند: علی و یا علی / و مرد میدون / پدر یتیمون / الله بگردون / و شاه مردون / علی بگو تو / تا درنمونی / بلا نبینی. پس از هریک از مصرعها، جمعیت یاعلی میگویند (بلادی، 227). گاهی نیز در نهمهها به مقدسان بومی توسل میجویند و ممکن است همۀ یک نهمه در وصف یکی از آنها باشد (نک : شنبهزاده، 115) و اگر بخواهند جاشوها را به کار بیشتر ترغیب کنند، در نهمۀ میدافزدن چنین میخوانند: هله ویا مال / هله مردان جنگی / هله مردان مستم / هله شمشیر به دستم. در این نهمه نیز پس از هر مصرع، جمعیت میگویند: «هله» (موسیقی ... ، شم 21). در بندر کنگ، وقتی که جاشوها میخواهند به سفرهای طولانیمدت دریایی بروند، طی مراسمی به نام «یا مال» یا «الله مال» در حالی که نهمه میخوانند، سوار ماشوِه (قایق) میشوند و به سوی جهاز که با ساحل فاصله دارد، حرکت میکنند. همچنین، بعد از اینکه سوار شدند و جهاز به راه افتاد، با نواختن دهل به رقص و پایکوبی میپردازند و نهمه میخوانند (دریایی، 54- 58). گفتنی است که نهمهها گاهی به زبان عربی خوانده میشوند؛ برای نمونه، در جزیرۀ کیش که در گذشته، نهمهها رواج بیشتری داشتند، بخشی از آنها در طلب باد موافق، و یا در احتراز از بادهای طوفانی خطرناک خوانده میشد (مختارپور، 349-350). آوازهای دریایی تنها به نهمهها ختم نمیشود؛ ناخدا و یا جاشوها گاهی اشعاری از فایز، مفتون و یا شاعران بومی دیگر را نیز هنگام کار میخوانند (برای نمونه، نک : بلادی، 234). در بلوچستان نیز آوازی به نام «اَمبا» خوانده میشود که ویژۀ ماهیگیران است. مضمون این آوازها که دربرگیرندۀ مراحل مختلف صید است، به شکل گروهی و به صورت پرسش و پاسخ میان تکخوان که همان ناخدا ست و گروه صیادان خوانده میشود («مروری ... »، 56). اما ترانههای دریایی ویژۀ جنوب نیست؛ در شمال ایران (یزدانلطیف، 60)، و نیز آذربایجان (سفیدگر، 223-231) هم ترانههایی از این دست رایج است. امروزه با تغییر وضعیت زندگی و ورود ابزار و ادوات جدید، برخلاف برخی اشعار محلی مانند دوبیتیها، آن دسته از آوازهایی که بیشتر جنبۀ کاربردی دارند مانند نهمهها رو به فراموشی نهادهاند.
دورهگردان و دستفروشان به اشکال گوناگونی، برای جلب مشتری، یا ایجاد فضایی شاداب و باطراوت از نواها و آواهای مختلف بهره میبرند. بهطورکلی، آنها اجناسشان را با آواز تبلیغ و عرضه میکنند. برای مثال: شربت بیدمشک و شکر / قوت قلب است و جگر / تشنه نرو برادر / یکی یک قران شد شربت. گاهی نیز این آوازها با کنایه و طنز همراه است: مرغ سیاه، بادمجان؛ یا هندونه دلش خونه / قیمتش چه ارزونه / بالش رستمِ هندونه (آنیزاده، 110)؛ یا این آواز که سبزیفروشان فارس سر میدهند: بدو بیو بو خوشِت بدم / یراقِ آتیشِت بدم / از همه بیشترت بدم / از همه بهترت بدم / صل على محمد (ص) / صلوات بر محمد (ص) (زیانی، 49). این آوازها گاهی منبع الهام هنرمندان سرشناسی شدهاند؛ ازجمله اسماعیل مهرتاش که آهنگهای «زالزالک»، «ماشین مشدی ممدلی» و «یکی یه پول خروس» را با توجه به آوازهای دورهگردان ساخت و با صدای جواد بدیعزاده اجرا شدند (آنیزاده، 112). این ترانهها افزون بر موسیقی، به نمایشها، پیشپردهخوانیها، ترانههای نمایشی روحوضی و همینطور سینما هم راه پیدا کردند و در بسیاری از آثار مطرح، از آنها استفاده شد که ازجملۀ آنها فیلم حسنکچل ساختۀ علی حاتمی است. ترانههای دورهگردان تقریباً در تمام ایران و در اغلب حرفهها رایجاند؛ برای نمونه، در میان برنجفروشها، ماهیفروشها، مرغ و تخممرغفروشها، و جز اینها (برای آگاهی بیشتر، نک : همانجا). ترانههای کار حوزۀ بسیار گستردهتری را از آنچه نقل شد، در بر میگیرند و در حرفههای زیادی میتوان آنها را شنید، ازجمله نانوایی (احمدپناهی، 183)، نوغانداری و نجاری (پرچمی، 33؛ سفیدگر، 253 بب )، پشمریسی (جاوید، نقش ... ، 24)، گلدوزی (مشایخی، 98- 99)، سمنوپزی (مرادی، 91) و پنبهچینی (یاوری، 3 / 68-71).
آزما، حسین، شهر من داراب، شیراز، 1370 ش؛ آنیزاده، علی، «نگاهی به آواهای دستفروشان دورهگرد»، نجوای فرهنگ، تهران، 1385 ش، س 1، شم 1؛ آواهای سرزمین ایران (سبکها و فنون آوازی در ایران)، لوح فشرده، به کوشش ساسان فاطمی، مؤسسۀ فرهنگی و هنری ماهور، 1384 ش؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، 1415 ق / 1994 م؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، ترانههای دختران حوا، تهران، 1380 ش؛ احمدی ریشهری، عبدالحسین، سنگستان، شیراز، 1382 ش؛ اماناللٰهی بهاروند، سکندر، موسیقی در فرهنگ لرستان، تهران، 1384 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، فرهنگ مردم لرستان، خرمآباد، 1377 ش؛ اولیاچلبی، سیاحتنامه، به کوشش احمد جودت، استانبول، 1314 ق / 1896 م؛ بلادی، محمدرضا، «نِیمههای کار در موسیقی بوشهر و گناوه»، آوازها و نغمههای کار در ایران، به کوشش هوشنگ جاوید، تهران، 1389 ش؛ پرچمی، محبالله، هزار ترانۀ گیل، تهران، 1375 ش؛ پیمان، ع.، «هوآلالا»، کتاب هفته، تهران، 1340 ش، شم 13؛ تامسون، جرج، «نقش کار در ایجاد وزن»، ترجمۀ اصغر مهدیزادگان، کلک، تهران، 1383 ش، شم 149- 150؛ جاوید، هوشنگ، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، تهران، 1386 ش؛ همو، نقش زن در موسیقی مناطق ایران، تهران، 1383 ش؛ جعفری، حمید، ز گفتار دهقان، فیلم مستند، 1391 ش؛ حنیف، محمد، «آواهای کار اقوام و همبستگی ملی»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1386 ش، شم 11؛ درویشی، محمدرضا، «نهمه»، آیینه و آواز، به کوشش همو، تهران، 1376 ش؛ دریایی، احمدنور، مراسم آیینی و فولکلور بندر کنگ، تهران، 1384 ش؛ دوستی، شهرزاد، «گندمکاری در آیینۀ شعر عامیانه»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1386 ش، شم 9؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، شیراز، 1387 ش؛ زیانی، جمال، دلنوشتههایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، 1388 ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سفیدگر شهانقی، حمید، ترانههای کار در آذربایجان، تهران، 1388 ش؛ سلطانی لرگانی، محمود، کجور، تهران، 1383 ش؛ سیفزاده، محمد، پیشینۀ تاریخی موسیقی لرستان، خرمآباد، 1377 ش؛ شاهحسینی، علیرضا، «ابزار و ترانههای کار در عشایر الیکایی گرمسار»، فصلنامۀ عشایری ذخایر انقلاب، تهران، 1378 ش، س 2، شم 1؛ همو، ایوانکی: سرزمین انار، خربزه و صنعت، سمنان، 1378 ش؛ همو، چوداریها: قبیلهای کویرنشین، سمنان، 1383 ش؛ شریفیان، محسن، اهل ماتم (آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، تهران، 1383 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شکوری، چنگیز، سیری در کوچنشینان تالش، رضوانشهر، 1382 ش؛ شنبهزاده، سعید، «موسیقی کار دریایی بوشهر»، مقام موسیقایی، تهران، 1377 ش، شم 3؛ صحراشکاف، پرویز، بردشیر (شیر سنگی)، اهواز، 1388 ش؛ صدیق، مصطفى، «گوشههایی از زندگی مردم دهکدۀ سَمیّه»، هنر و مردم، تهران، 1354 ش، س 14، شم 158؛ صفری، جهانگیر و ابراهیم ظاهری، «بررسی ترانههای کار در عشایر بختیاری»، فرهنگ مردم، تهران، 1388 ش، س 8، شم 31-32؛ عبدلی، علی، تاتها و تالشان، تهران، 1369 ش؛ عسکری عالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386 ش؛ فرهادی، مرتضى، «ترانههای کار، کارآوای ازیادرفتۀ کارورزان و استادکاران»، علوم اجتماعی، تهران، 1379 ش، شم 11-12؛ همو، «جویروبی و بیلگردانی در نیمور محلات»، نامۀ فرهنگ ایران، 1364 ش، س 1؛ همو، نامۀ کمره، تهران، 1369 ش؛ قاسمی، یارمحمد و سهراب مروتی، همیاریهای سنتی ایلامیان، ایلام، 1388 ش؛ قشیری، عبدالکریم، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1361 ش؛ قنبری عدیوی، عباس، فولکلور مردم بختیاری، شهرکرد، 1391 ش؛ کاظمی، بهمن، موسیقی قوم کرد، تهران، 1389 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مرادی، صحبتالله، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، بیجا، 1375 ش؛ «مروری بر موسیقی نواحی مختلف ایران: موسیقی بلوچستان»، هفت اورنگ، به کوشش بهمن بوستان و محمدرضا درویشی، تهران، 1370 ش؛ مزرعتی، احمد، مردمشناخت (ترانههای قالیبافان، دوبیتیهای عاشقانه و لالاییها)، کاشان، 1387 ش؛ مزرعتی، عباس و دیگران، فرهنگ بیذُوُی، تهران، 1380 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1388 ش؛ مظلومزاده، محمدمهدی، «حضرت علی (ع) در نغمهها و قصههای عامیانه»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم 2؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383 ش؛ موسیقی حماسی ایران (موسیقی بوشهر)، لوح فشرده، به کوشش محمدرضا درویشی، تهران، بیتا؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ ناصح، محمدمهدی، شعر غم، مشهد، 1379 ش؛ نصیری جامی، حسن، تحلیل ساختار و درونمایۀ ترانههای کهن شرقی براساس ترانههای جام، مشهد، 1380 ش؛ نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نقاشپور، مهشید، موسیقی شوشتر، تهران، 1386 ش؛ وجدانی، بهروز، حضرت علی (ع) در نغمههای عامیانۀ ایران، تهران، 1380 ش؛ هدایت، صادق، نـوشتههای فراموششده، به کوشش مریم دانایی بـرومند، تهران، 1376 ش؛ هشت بهشت (گزیدهای از موسیقی نواحی ایران)، لوح فشرده، به کوشش حسین حمیدی، مؤسسۀ فرهنگی و هنری ماهور، 1384 ش؛ همایونی، صادق، ترانههای محلی فارس، شیراز، 1379 ش؛ همو، زنان و سرودههایشان در گسترۀ فرهنگ مردم ایرانزمین، تهران، 1389 ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1349 ش؛ همو، «کارنواها»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1386 ش، شم 10؛ یاوری، حسین و بهاره عابدین مقانکی، فرهنگ عامه، تهران، 1389 ش؛ یزدانلطیف، اکبر، «ترانۀ ماهیگیران دریای مازندران»، پیام نوین، تهران، 1340 ش، س 4، شم 6.
حمید جعفری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید