آرایش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 7 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237993/آرایش
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
1
در بسیاری از نقوش ظروف بهدست آمده از دورۀ سلجوقی، زنان با آرایش و زیورهای گوناگون دیده میشوند. از نقوش کاسههای لعابدار بهدست آمده از ساوه و کاشان نیز چنین برمیآید که زنان این دوره موهای خود را با موبندهایی به شکل بتهجقه و از جنس مروارید، پشت سر جمع میکردند و گوشوارههایی حلقهای یا آویزی به گوش میآویختند (ضیاءپور، 355، نیز شکلهای 265 و 266). در همین دوره زنان گاه موهای خود را به طرز آراستهای به روی شانهها میآویختند و با موبندهای جواهرنشان آن را زینت میدادند (نک : همو، شکل 243). زنان جامعههای کوچرو ایلخانان مغول، آرایش و پوشش سادهای داشتند که با زندگی غالباً کوچرو و متحرک آنها متناسب بود. آنان فرق سر را میگشودند و گیسوان را به دو سویِ شانه میآویختند. پس از چندی ایلخانان با تمدنهای شهرنشینی و انواع پوشش و آرایش و زیورهای گوناگون آشنا شدند و با به دست آوردن ثروتهای بیکران، در حالیکه تحت تأثیر تمدنهای ایران، چین و همسایگان دیگر قرارگرفته بودند، بر تجمل و تنوع پوشش و آرایش خود افزودند (بیانی، 68- 69). از اینرو زنان ثروتمند و اشرافی امپراتوری ایلخانی از هر جهت خود را میآراستند و کلاهی مرصع و پَرنشان بر روی گیسوان خود مینهادند. زنان تازهعروس این دوره نیز تا چندی به آراستگی خود توجه ویژه داشتند و با بر تن کردن جامههای رنگین و نو از دیگر زنان متمایز بودند (همو، 68). همچنین برخلاف دورههای پیش، زنان درباریِ اوج دورۀ ایلخانی آرایش غلیظی داشتند. نگارههای بهدست آمده از این دوره زنان را سرمه بر چشم کشیده، سفیداب و سرخاب بر روی مالیده و زیورهای مجلل آویخته نشان میدهد. روایات تاریخی متعدد استعمال بیش از حد عطر و مواد آرایشی در این دوره را گزارش کردهاند (همو، 70).سفالینههای بهدست آمده از دورۀ مغول تصاویر زنان آراستهای را که دستها و پاهایشان را با حنا و خالکوبی نقش و نگار داده، و خلخالهایی به مچ پا آویخته بودند، نشان میدهد. همچنین در تصاویر دستنوشتههای متونی چون ورقه و گلشاه و پشت جلد کتابهای الاغانی و الدریاق (تألیف: 595 ق / 1199م)، نحوۀ آراستن موی و چهره و زیورها و طلا و گوهرهای متعددی را که زنان برای آرایهبندی خود بهکار میبردند، میتوان دید ( ایرانیکا، V / 776). کلاویخو سیاح اسپانیایی که در دورۀ مغول به ایران سفر کرده است، در یادداشتهای سفرش، به دکانهای برخی از کاروانسراهای تبریز که محل خرید و فروش عطر و روغنهای خوشبو و وسایل آرایش بود، اشاره میکند و زنان تبریزی را که عطر و روغن بسیار به کار میبردند و در آرایش افراط میکردند، مشتریان همیشگی این دکانها دانسته است (ص 161). همو در جایی دیگر به ضیافتی که همسر تیمور نیز در آن شرکت داشته است، اشاره میکند و چهرۀ همسر تیمور را سرب سفید (سفیداب) مالیده به طوریکه «پنداری بر سیما نقابی سفید دارد»، وصف میکند. به روایت کلاویخو بیشتر زنان آن دوره به هنگام بیرون رفتن از خانه برای محافظت از آفتاب به روی خود سفیداب میمالیدند (نک : ص 262). ابنبطوطه نیز که در سدۀ 8 ق / 14م به تبریز سفر کرده، در سفرنامهاش ذیل مطلبی دربارۀ تبریز و بازار آن، راستۀ جواهرفروشان بازار پررونق قازان را که محل خرید و فروش سنگهای قیمتی و جواهر بوده است، وصف، و به زیورآرایی زنان تبریزی و علاقۀ وافر آنها به خرید طلا و جواهر از بازار قازان اشاره میکند (ص 233). از برخی نگارههای دورۀ تیموری نیز چنین برمیآید که زنان با توری مرصع گیسوان خود را در پشت سر جمع میکردند و دستمالی (پیشانی بلند) بر پیشانی و روی تورِ موبند میبستند که پشت سر گره میخورد، و رشته مرواریدی حول بناگوش و چانه میآویختند و گردنبند دو ردیفه و تاج مجلل و دستبندهایی با دو ردیف دانه (احتمالاً مروارید) به کار میبردند و رشتهای از دانههای جواهر یا مروارید به مچ پا میکردند (نک : تصویر «همای و همایون» به دست آمده از جامع التواریخ، در موزۀ هنری متروپلیتن، ایرانیکا، V / 784؛ ضیاءپور، 366-370، نیز شکلهای 270، 271، 272؛ نیز نک : نگار زن، پیکرۀ شم 11).دربارۀ چگونگی آرایش و زیورآرایی در دورۀ صفویه منابع و دادههای قابل توجهی وجود دارد. سیاحان و مورخان در یـادداشتهای خود دربـارۀ اوضاع ایـران بـه موقعیتهای اجتماعیـ فرهنگی جامعۀ ایران نیز توجه داشتهاند. بسیاری از دانستههای امروزین ما دربارۀ وضع فرهنگ مادی در دورۀ صفویه مرهون یادداشتها و سفرنامههای جهانگردان و سیاحان اروپایی است که در این دوره بـه ایران سفـر کردهاند. پیتـرودلاواله ــ از سیاحـان دورۀ صفوی ــ در سفرنامۀ خود آرایش موهای زنان ایرانی را شبیه زنان بغدادی دانسته است و به رشته مرواریدهایی که از پیشانیبند آنها آویخته بود، اشاره میکند. همچنین زنان این دوره رشتههایی از موهای خود را از دو طرف چهره به پایین میریختند به نحوی که این رشتهها چهرۀ آنها را دربر میگرفت (ص 147). زنان با توجه به بضاعت و شأن و پایگاه اجتماعی خود، کلاههای مزین به جواهر و سنگهای رنگی قیمتی بر روی موهای بلند بافتۀ خود مینهادند. یکی از ملاکهای زیبایی این دوره داشتن گیسوان بسیار بلند بود. گاه بلندی گیسوان زنان تا پاشنۀ پای آنها میرسید. زنان گیسوان خود را چندگیس میبافتند و با غالیه خوشبو میکردند و سر بافتهها را با مروارید و زیورهای دیگر میآراستند و پشت سر میآویختند. زنانی که گیسوان بلندی نداشتند، از بافتههای مصنوعی ابریشمین (کلاهگیس یا سرگیس) استفاده میکردند. نوار نازک رنگینی نیز بر پیشانی میبستند که به آن پیشانیبند (یا تیار) میگفتند (شاردن، 4 / 73، 218- 219؛ سانسون، 122). ظاهراً در اواخر دورۀ صفویه جا دادن گیسوان در کیسهای مخملین که از پشت آویزان میشد (گیسوبند)، نیز مرسوم شده بود (کارری، 135-136). تراشیدن موهای سر توسط مردان در دورۀ صفوی مرسوم بود. همچنین گذاردن ریش سیاه پرپشت و آراستهای که به دو قسمت تقسیم شده بود، در این دوره رایج شد ( ایرانیکا، V / 788). شاهزادگان دورۀ صفوی گیسوان بلند و بافته و ریش انبوهی داشتند (مظاهری، 86-87). داشتن ریش سیاه نیز از بارزترین ویژگی آرایش مردان ایرانی دورۀ صفوی بود. بهگزارش سیاحانی چون شاردن (4 / 216)، نیز واله (ص 226-227) روحانیان دورۀ صفوی ریش انبوهی میگذاشتند و سپاهیان و مردان نظامی سبیل بزرگ و انبوهی داشتند که انتهای دو سر آن به بناگوش میرسید. بهگزارش شاردن، شاهعباس سبیل را آرایش صورت مرد دانسته و برحسب بلندی و کوتاهی سبیل به نظامیان حقوق میپرداخته است. مردان گاه برای سیاهتر جلوهدادن موی سر و ریش خود آنها را با وسمه و حنا رنگ میکردند (همانجا؛ الئاریوس، 283).داشتن ابروان پرپشت کمانی پیوسته به هم از ملاکهای زیبایی زنان بهشمار میرفت. از اینرو زنان با سیاه کردن و پیوسته کردن ابروان آن را پرپشت و کمانی نشان میدادند. آنها رشتههایی از مروارید و زیورهای دیگر نیز بر پیشانی میبستند و برای کاملتر شدن آرایش خود خالی سیاه بر بالای ابرو یا میان پیشانی مینشاندند (شاردن، 4 / 220؛ سیلوا ای فیگروا، 231). نقش و نگار بستن دستها و پاها با حنا و خالکوبی شکلهای کوچک بر روی سینه نیز از گونههای آرایشی مرسوم زنان عهد صفوی بود (واله، 165-166؛ ایرانیکا، V / 790). کاربرد عطر، مشک، عنبر و غالیه نیز در میان مردان و زنان عهد صفوی رایج بود. یکی از زیورهایی که زنان به خود میآویختند، گردنبندهایی از زنجیر طلا و نقره یا رشته مرواریدی بود که انتهای آن عطردانی قرار داشت که همواره از مشک و عنبر آکنده بود و به آن عنبرچه یا عنبرینه (عنبری، عنبرین، عنبردان) میگفتند. جنس عنبرچهها از طلا و نقره بود و ثروتمندان اطراف عنبرچههای خود را با جواهر مرصع میکردند ( لغتنامه، ذیل واژهها؛ شاردن، 4 / 221-222؛ نیز نک : انصاری، 205). در این دوره زنان چادرنشین و بیابانگرد و برخی زنان طبقات پایین جامعههای مناطق مختلف ایران، حقلههایی که در قسمت پایین آن قطعات مروارید داشت، به پرۀ بینی خود میآویختند. حتى کنیزکان برخی از مناطق کرمان بالای بینی را سوراخ میکردند و حلقهای از آن میگذراندند (الئاریوس، 287؛ شاردن، 4 / 221؛ اورسل، 130). زنان طبقۀ اشراف در زیورآرایی و خودآرایی بیش از حد افراط میکردند. شاردن در سفرنامۀ خود به برخی از پوشاک گرانبها، عطرها، جواهرات و زیورهای کمنظیر شاهزادگان صفوی اشاره کرده است (3 / 291، 294-295، 301-302، 4 / 230-231). کیفیت آرایش و زیور بستن زنان در عهد افشاریه و زندیه نیز متأثر از دورۀ صفویه است. در دورۀ افشاریه بهجز کاسته شدن تجملها و زیورهای پوشش و آرایش، تحول چشمگیر دیگری در این زمینه پیش نیامد (ذکاء، «داستان»، بش ). بهگزارش برخی از منابع تاریخی، نادرشاه افشار به تغییر دادن و منسوخ کردن برخی آداب و سنن که از دورۀ صفویه باقی مانده بود، پرداخت؛ ازجمله با حنابستن ریش و موی و دست و پای سربازان و نظامیان مخالفت کرد (راوندی، 6 / 276).یک نگارۀ مربوط به دورۀ زندیه زنی را با موهای آراستهای که از پشت سر آویخته است، و کلاهکی مجلل، قلابدوزی شده و زیورنشان بر سر دارد، نشان میدهد. در این نگاره زن که به النگو و گردنبندهای بلند مزین است، جلو موهای خود را چیده، و بهطور چتری روی پیشانی نشانده است. ظاهراً چتری کردن موهای جلو سر در این دوره مرسوم بوده است (ضیاءپور، 396، نیز شکلهای 281-282؛ رجبی، 40). موی بافته و تزیینشده با زیورهای طلایی، و سیاه کردن چشمها، مژگان و ابروان با سرمه و وسمه از ویژگیهای آرایش زنان عهد زندیه است (فرانکلین، 49؛ ورهرام، 160). مردان عهد زندیه، حتى جوانان کمسن و سال برای آنکه خواجه جلوه نکنند، ریش انبوه سیاهی میگذاشتند. مردان در مراقبت و نگهداری از ریش خود کوشا بودند و همواره آینه و شانۀ کوچکی همراه داشتند. مردان جوان گاه موهای دوطرف سر را حلقهای میکردند و میآویختند (رجبی، 39-40). آویختن ساعت با زنجیر طلا یا نقره، عطردان، مهر و نشان ازجمله زیورهای مردان دورۀ زندیه بود (همانجا).ملاکهای زیبایی در عهد قاجار به دورههای پیشین شباهت داشت. غایت زیبایی زنان در این دوره داشتن صورتی گرد، چشمانی درشت و خمار، مژگان بلند، ابروان پهن و پرپشت و سیاهِ به هم پیوسته و بینی کوچک و منقاری بود. از این رو زنان دورۀ قاجاریه برای نزدیک شدن به این ملاکهای زیبایی از ابزار و لوازم آرایش ویژهای بهره میجستند. ابروان را با وسمه، پهن و بلند و سیاه میکردند، چنان که تا شقیقهها امتداد مییافت؛ به چشمان و مژگانشان سرمه میکشیدند و خالی بر گوشۀ ابرو مینشاندند؛ با سفیداب صورت را همچون برف سفید، و با کمی سرخاب لبان و گونهها را سرخ میکردند. شکل و رنگ موی مرسوم این دوره همچنان گیسوان بلند پرچین و شکن و سیاه بود. حنابستن و رنگ کردن مو نیز مانند دورههای پیشین رایج بود. طره یا مرغوله دسته مویی بود که زنان قاجار از موهای سمت جلو سر جدا میکردند و در دو طرف صورت میآویختند. گاه موهای جلو سر را به شکل دم طاووس، حلقهای یا چتری، با لعاب بهدانه بر پیشانی میچسباندند (معیرالممالک، 44؛ برای وصف آرایش و زیورهای زنان ایرانی دورۀ قاجار در سفرنامههای مختلف، نک : دروویل، 58-59؛ آلمانی، 283-285؛ موزر، 268؛ ویلز، 115-116؛ رایس، 102-103؛ شیل، 73-74). در این دوره زنان زرک و پولکهای پر زرق و برق را بر مو، چانه و گونۀ خود میچسباندند و برای صاف و نرمشدن روی و زدودن موها از صورت، پس از حنا بستن دست و پای و موی و استحمام، که هفتهای یکبار صورت میگرفت، صورت خود را بند میانداختند (برای وصف حنا بستن دست و پای زنان ایرانی، نک : دروویل، 59). گاه خط باریکی از موی سبیل را بر پشتِ لب باقی میگذاشتند و اگر زنانی چنین سبیل نازکی نداشتند، با سرمه خطی بر پشت لب میکشیدند (معیرالممالک، همانجا؛ سرنا، 230). برخی احتمال دادهاند که رسم گذاردن سبیل بر پشت لب توسط زنان قاجاری یک رسم کوتاه و گذرا بوده، و در میان همۀ زنان جامعه رواج نداشته است (سودآور، شم 3، ص 85).زیورآرایی در میان همۀ زنان طبقات مختلف جامعۀ عهد قاجار مرسوم بود و هر زنی متناسب با بضاعت مالی به خودآرایی و زیورآرایی میپرداخت، اما زنان درباری و اشرافی دورۀ قاجار در زیورآرایی بسیار افراط میکردند. نیمتاجها و سنجاقهای گوهرنشان، گوشواره، سینهریز، النگو و انگشترهای بیشمار بر سر و گردن و دست میآویختند (نک : سرنا، 229-230؛ دیولافوا، 135-136). خودآرایی زنان از آداب گرمابه رفتن نیز بهشمار میرفت. معمولاً زنان دورۀ قاجار هر بار که به گرمابه میرفتند، به شست و شوی سر و بدن و حنا بستن و نگارین کردن دست و پای میپرداختند و در سربینۀ گرمابه توسط دلاکان یا آرایشگران از هر جهت آراسته میشدند. از اینرو زنان ساعتها در گرمابه میماندند (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی گرمابه رفتن زنان دورۀ قاجار و نحوۀ آرایش کردن و زیور بستن آنها نک : سرنا، 153-156). مردان جوان دورۀ قاجار موهای خود را بلند میکردند و طرههایی از مو را میآویختند. داشتن ریش سیاه انبوه از ملاکهای صورت زیبا برای مردان بهشمار میرفت. مردان میانسال نیز موهای سر را به پهنای پیشانی تا پشت گردن میتراشیدند، و موهای اطراف شقیقهها را نگه میداشتند. مردان در این دوره مانند زنان هر هفته ریش و موی خود را با حنا رنگ میکردند (دروویل، 55). از زیورهایی که مردان به جامه و لباس خود میآویختند یا در دست میکردند، میتوان به ساعتهایی با زنجیر طلا و نقره که به جیب جامۀ روی آنها متصل میشد و نیز بـه انگشترهای عقیق و فیروزه و تسبیح اشاره کرد (نک : پولاک، 113-114).اطلاعات پراکندهای دربارۀ وضع پوشش و آرایش زنان اقوام مختلف ایرانی در سفرنامهها و متون مربوط به تاریخ هر شهر یافت میشود. لایارد که در دورۀ قاجار به میان بختیاریها رفته، دربارۀ نحوۀ آرایش موهای زنان بختیاری چنین آورده است: آنان قسمتی از موهای خود را در رشتههای متعدد میبافند و در عقب سر آویزان میکنند و بخش دیگر را با چین و شکن در اطراف صورت روی پیشانی قرار میدهند ... زنان بختیاری مانند دیگر زنان تمایل بسیاری به زیورآرایی دارند. زنان اعیان به چشمها سرمه میکشند و خال بر گونه میگذارند (ص 98-100). ایزابلا بیشاپ نیز به رسم حنا بستن زنهای بختیاری و آویختن طلسم و جعبۀ دعا و قابهای نقره و چرمی حاوی آیههای قرآن بر گردن و دست و بازو اشاره میکند (II / 107-108). زنان بلوچ برای آراستن گیسوانشان شیوۀ ویژهای داشتند؛ بهنحوی که آرایش موهای زنان بلوچی پاتینجر را به تعجب واداشته است: «زنان جوان، هم دختران و هم آنهایی که شوهر دارند، روش بسیار ساده و زیبایی در بالا بستن موهای سر دارند. گیسو را به دستههای مختلف تقسیم میکنند و هر یک را به دور سر پیچانده و انتهای آن را به صورت تاجی در روی سر گره میزنند و به قدری گیسوان را با نظم و ترتیب درهم آمیخته آرایش میدهند که من از فاصلۀ بسیار نزدیک بارها تصور کردهام که شاید کلاهی تاجمانند بر سر دارند و ... » (ص 67- 68).از روایتهای مختلفی که در سفرنامهها آمده است، چنین برمیآید که زنان اقلیتهای مذهبی کمتر به آرایش چهره میپرداختند و آراستگی آنها به زیورهای متعددی بود که به کار میبردند. زنان ثروتمند اقلیتها نیز جواهر و زر و زیورهایی به سر و گردن خود از روی دستار و سربند و جامه میآویختند (دربـارۀ وضع پـوشش و آرایش زنـان زردشتـی و ارمنـی، نک : واله، 78- 79؛ شاردن، 4 / 218؛ دیولافوا، 221، 230-231؛ کارری، 101؛ شیل، 201؛ بیشاپ، I / 364؛ برای زیورها، طلسمها و تعاویذ تزیینی زنان لرستان و گیلان، نک : مورتنسن، 449-511؛ فخرایی، 186).
زنان و دختران شوهر نکرده که به آداب و سنتهای پیشین پایبند بودند، تا هنگام رفتن به خانۀ بخت و برگزاری مراسم عقد و جشن عروسی خود را نمیآراستند. از اینرو تفاوت آشکاری میان چهرۀ زنان شوهرکرده و دختران وجود داشت. معمولاً زنان شهرها و روستاهای مناطق مختلف ایران یک یا چند روز پیش از سرگرفتن جشن عروسی، زن بندانداز یا دلاک ماهر و خوشدست و سفیدبختی را به خانۀ عروس میخواندند تا صورت عروس را بند بیندازد. زنان معتقد بودند که صورت دختر مانند برگ گل نرم و نازک است و در اثر بندانداختن ناسور میشود؛ از اینرو چند روز پیش از جشن عروسی این کار را انجام میدادند تا التهاب صورت عروس بهبود یابد. به باور زنان ایرانی زن بندانداز یا مشاطه بایستی یکبخته (یکبار شوهر کرده) باشد تا سیاهبختی و بدیمنی دامن عروس را نگیرد. خانوادۀ عروس در روز بنداندازان بساط شیرینی و شربت و قلیان و ساز و دهل و رقص و آوازی میگستردند و چند تن از نزدیکان خانوادۀ داماد را دعوت میکردند. بندانداز ابتدا صورت زنان بزرگ فامیل داماد را بند میانداخت و پس از همه نوبت به عروس میرسید (برای مراسم بنداندازان در تهران، خراسان، شیراز و جز آنها، نک : شکورزاده، 174-175؛ شریعتزاده، 267؛ سروستانی، 453؛ کتیرایی، 136- 138؛ ایازی، 251-252؛ میرنیا، 73؛ ضرابی، 254-256). در برخی از شهرها و روستاهای ایران مانند اردکان یزد ابتدا صورت عروس را بند میانداختند و با همان بندی که بهصورت او انداخته بودند، موی صورت زنان دیگر را برمیکندند و اعتقاد داشتند که اینکار خوشیمن و مسرتبخش است (طباطبایی، 342). بندانداز نخ محکمی را به گردن میبست و سر دیگر آن را که آزاد بود، به دور انگشتان یک دست میپیچید و با حرکت سریع دست از هر سو موها را برمیکند. کندن نخستین مو از صورت عروس در فرهنگ جامعههای مختلف ایران آداب ویژهای داشت. مثلاً در خراسان در روز نَخَه کردن (بنـد انداختن) ـ که صبح روز عقد برگزار میشد ــ پیش از اینکه بندانداز صورت عروس را بند بیندازد، مادر داماد و عروس مویی از پیشانی عروس برمیداشتند. گاه نیز زن سفیدبختی را وا میداشتند تا مویی از روی عروس بکند تا با این کار عروس هم مانند او خوشبخت و سعادتمند شود (شکورزاده، کتیرایی، همانجاها). در اردکان به مراسم بنداندازان «هَفهکُنی» میگویند. زن بندانداز در اردکان نخستین موی صورت عروس را همراه بـا حبهای از نبات برمیدارد (طباطبایی، همانجا). در تهران بهجز بندانداز، یک مشاطۀ دیگر که فقط چهرۀ عروس را میآراست، نیز به خانۀ عروس خوانده میشد. برخی مشاطهها و بنداندازان تهران قدیم که به خوشدستی و مهارت در بندانداختن و آراستن چهره معروف بودند، به حرمسراها و اندرونیهای شاهان راه مییافتند و زنان و همسران شاه و شاهزادگان را میآراستند. از اینرو دست یافتن به آنها دشوار بود و فقط خانوادههای ثروتمند و اشرافی میتوانستند آنها را برای آرایش عروس به خانۀ خود دعوت کنند (کتیرایی، 136-137؛ برای چگونگی آراستن برخی از زنان و شاهزادگان درباری، نک : تاجالسلطنه، 27- 28). بندانداز پس از بندانداختن مخلوطی از گرد قند و آبلیمو یا سفیداب غلیظ یا صابون قمی بهصورت عروس میمالید (کتیرایی، همانجا؛ پاینده، 55؛ شهری، 3 / 81).درگذشته دختران برخی از جامعههای شهری و روستایی ایران تا پیش از رفتن به خانۀ شوهر فرق سرِ خود را نمیگشودند و موهای خود را به اصطلاح دخترانه شانه میکردند. از اینرو در مراسم بنداندازان زن دلاک یا بندانداز سکهای طلا یا نقره به نام سکۀ فرق بازکنی از مادر عروس میگرفت و بعد از آن فرق سر را از وسط باز، و موها را به دو طرف شانه میکرد یا میبافت (کتیرایی، 142). در سمنان داماد در روز آرایش عروس سکهای طلا بهعنوان پیشکش برای عروس میفرستاد و مادر داماد با تشریفاتی هنگام بندانداختن آن را به عروس میداد (احمدپناهی، 244). دستمزد و پیشکشهای بندانداز و مشاطه را داماد میپرداخت. سکههای طلا بههمراه خلعتهایی مانند بقچهای پارچه، حنا، یا پول نقد دستمزد بندانداز بود (همانجا؛ شکورزاده، 175).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید