1394/6/28 ۰۹:۰۸
اشاره: آثار پربار استاد شهیدمطهری گواه آن است که آن بزرگوار کمابیش درباره مهمترین مسائل اسلامی اندیشیده، گفته یا نوشته است. از جمله این موارد، حج است که میتوان از زوایای گوناگون به آن نگریست. آنچه در پی میآید، بخشهایی فشرده از جلد ۲۵ مجموعه آثار آن شهید متفکر است.
اصل وحدت اسلامی
حفظ وحدت یکی از هدفهای اسلامی است و باید در حدود امکان برای تحقق این هدف بکوشیم تا مصداق «ولتکن منکم اُمّه یدعون الی الخیر» بوده باشیم. تحقق یافتن این هدف به هیچ وجه مستلزم این نیست که از بعضی اصول یا فروع مسلّم خود دست برداریم. کسی که کوچکترین آشنایی با تعلیمات اسلامی داشته باشد، در این جهت تردید نمیکند که اسلام به عناوین مختلف دستور داده که مسلمانان دور هم جمع شوند و یکدیگر را از نزدیک ببینند و از احوال یکدیگر مطلع شوند تا دلهاشان به یکدیگر نزدیک شود و دیوارها از میان برده شود و شکافها پر شود.
طبق نصوص اسلامی، عبادت هر اندازه بیشتر در خلوت و دور از چشم دیگران صورت بگیرد، به اخلاص نزدیکتر است. در عین حال اسلام دستور اکید داده است که نماز به جماعت خوانده شود و اجر و ثواب این عمل را بیش از آنچه تصور میرود از نماز فرادی بالاتر برده است، چرا؟ برای اینکه بر اثر جماعت، مسلمانان از یکدیگر باخبر میشوند و دلهاشان به یکدیگر نزدیک میشود. هفتهای یک بار نماز جمعه قرار داده است و مقرر کرده است در شعاع یک فرسخ در یک فرسخ بر همه واجب است که شرکت کنند. در نماز جمعه به جای دو رکعت آن، دو خطابه قرار داده است که امام در آن علاوه بر مواعظ، اخبار اقطار عالم اسلام را به اطلاع آنها میرساند و مصالح عمومی آنها را با آنها درمیان میگذارد.
نماز جماعت یک اجتماع روزانه است و نماز جمعه یک اجتماع عمومیتر هفتگی است. نماز عید فطر و نماز عید اضحی دو عبادت اجتماعی دیگر است که سالانه است. از همه اجتماعات اسلامی مهمتر و عمومیتر و طولانیتر و متنوعتر برنامه حج است که بهحق آن را «کنگره عمومی اسلامی» نام نهادهاند. بر هر کسی واجب است که اگر توانایی داشته باشد، لااقل در عمر یک بار در این اجتماع عظیم شرکت کند. همه مسلمانان باید در زمان معین و روزهای معین اعمال معینی را انجام دهند. همه باید یک نوع لباس در آن ایام بپوشند، یک نوع سخن به زبان آورند.
در این عمل بزرگ اسلامی که با همه نقایصی که در اجرای آن وجود دارد، باز هم در جهان بینظیر است، هم زمان واحد در نظر گرفته شده و هم مکان واحد، همه باید این اعمال را در روزهای معینی از ذیالحجه انجام دهند نه در روزهای دیگر و یا ماههای دیگر، و همه باید آن اعمال را در سرزمین معین انجام دهند که همان سرزمینی است که اولین بار در آنجا خانهای برای پرستش خدای یگانه ساخته شده است، چرا؟ آیا جز برای این است که میعادگاه اهل توحید و مجتمع اهل توحید باشد؟ آیا جز برای این است که اهل توحید باید در آنجا رنگ توحید و وحدت به خود بگیرد؟
چه خوب گفته است علامه فقید کاشفالغطاء: «بُنی الاسلامُ علی کلمتین: کلمه التّوحید و توحیدُ الکلمه» یعنی اسلام بر روی دو اصل و دو فکر بنا شده است: یکی اصل پرستش خدای یگانه است، دیگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه اسلامی است.
نقش حج در تفاهم مسلمانان
اندک مطالعه در وضع عمل حج به ما میفهماند که منظور مقدس شارع اسلام از تشریع حج این بوده که مسلمانان به یکدیگر نزدیکتر شوند و وسیلهای به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکمتر گردد. ممکن است بعضی افراد گمان کنند اینها فرضیاتی است که ما از پیش خود میسازیم و میبافیم، شارع اسلام چنین منظورهایی نداشته است. از این رو لازم است نصوص اسلامی را ذکر کنیم تا معلوم شود اینها مطالبی است که خود اسلام در هزاروچهارصد سال پیش گفته است.
۱٫ پیغمبراکرم(ص) جملههای معروفی دارد که در زمینه وحدت و تساوی مسلمانان و الغای امتیازات ایراد فرموده است به این مضمون: «ایُّها النّاسُ انّ ربّکُم واحدٌ و اباکُم واحدٌ، کلّکم لآدم و آدمُ من تُراب، ، ان اکرمکُم عند الله اتقیکُم و لیس لعربی ّ علی عجمی ّ فضل الا بالتّقوی:۱ همانا پروردگار شما یکی است، پدر شما یکی است، همه شما فرزند آدم هستید و آدم از خاک است، گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به وسیله تقوا.»
این جمله ها را که صلای وحدت و ندای یگانگی و به هم بستگی است، در کجا و در چه زمانی و در چه موقعیتی ایراد فرمود؟ در سرزمین مکه و منی و عرفات، در حین انجام عمل حج، در آخرین حج خود که به حجهالوداع معروف است. چرا اینجا را برای این اعلام انتخاب فرمود؟ برای اینکه تا دامنه قیامت که مراسم حج بهپاست، مردم بیایند و به یاد توصیههای پیغمبر بزرگوارشان بیفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپویند، دست یکدیگر را در اینجا به عنوان دوستی و برادری بفشارند، موانع را از میان ببرند، قراردادها و پیمانها و مبادلههای معنوی و مادی با هم برقرار کنند.
اینکه مسلمانان به صورت ظاهر در مکه اجتماع کنند و دلهاشان نسبت به یکدیگر پر از کینه و عداوت باشد، مصداق کلام خدای متعال باشند: «تحسبُهُم جمیعاً و قُلوبُهُم شتّی:۲ میپنداری آنها با هماند و حال آنکه دلهاشان پراکنده است» و مصداق کلام علی(ع) بوده باشند: «ایُّها النّاسُ المُجتمعه ابدانُهُم، المُختلفه اهواؤُهُم:۳ ای مردمی که بدنهاشان در یک جا جمع شده، اما خواستهها و آرزوها و هدفهاشان از هم جداست»، این گونه اجتماعی منظور اسلام نیست، حج برای چنین اجتماعی نیست، خداوند به چنین اجتماعی به نظر رحمت نمینگرد.
اجتماع عظیم سالانه
۲ـ امام صادق(ع) در حدیث معروفی که در کتب حدیث ضبط شده و مفصل است، میفرماید: «فجعل فیه الاجتماع من الشّرق و الغرب لیتعارفوا: خداوند مقرر کرد که از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند برای اینکه یکدیگر را بشناسند.» یکی از کارهای پسندیدهای که در دنیای امروز معمول است، این است که افرادی که در یک محفل و یا کنگره برای اولین بار با هم آشنا میشوند، کارتهای خود را مبادله میکنند، اسم و آدرس یکدیگر را یاد میگیرند. این کار وسیله میشود که بعدها با هم نامه مبادله کنند، از کارهای یکدیگر آگاه شوند، آثار و تألیفات خود یا آثار و تألیفات مورد علاقه خود را برای یکدیگر بفرستند. بدیهی است که این کارها پیوندها را محکم میکند.
اکنون میبینیم اسلام در چهارده قرن پیش این زمینه را به وجود آورده است و توصیه کرده است که از اجتماع عظیم حج برای این منظور باید استفاده بشود. امام صادق فرمود: «اسلام چنین اجتماعی را مقرر کرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با یکدیگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.» لازم است هرکدام از ما کارتهای معرفی از خود چاپ کنیم و به چند زبان ـ که یکی از آنها زبان عربی است ـ آدرس و شغل خود را بنویسیم، در مواقع متعددی که با افرادی از کشورهای دیگر برخورد میکنیم، کارت خودمان را به آنها بدهیم و از آنها کارت بگیریم و این را وسیله آشنایی قرار داده، بعدها نامه مبادله کنیم، کتاب مبادله کنیم، آنها را از اوضاع دینی کشور خود آگاه کنیم و از اوضاع دینی و احوال مسلمانان کشور آنها باخبر شویم، از تحولات و نهضتهایی که له یا علیه اسلام میشود، آگاه بشویم، با تحولات و نهضتهای سودمند اسلامی هماهنگی کنیم.
تقویت دین
۳ـ علی(ع) در کلمات خود ضمن بیان فلسفه پارهای از مقررات اسلامی، درباره حج میفرماید: «الحجّ تقویه للدّین» (یا تقربه للدّین)۴یعنی فلسفه حج تقویت دین است (یا فلسفه حج نزدیک کردن پیروان دین است). به هر حال منظور یکی است. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج تقویت دین است، منظور این است که با اجتماع حج، روابط مسلمانان محکمتر میشود و ایمان مسلمانان نیرومندتر میگردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر میگردد. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج نزدیک کردن دین است، باز واضح است که منظور نزدیک شدن دلهای مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندی اسلام است.
پرچم اسلام
۴ـ از سخنان آن حضرت است: «جعلهُ سُبحانهُ و تعالی للاسلام علما:۵ خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است.» از قدیم معمول بوده است که گروههایی که با یکدیگر به جنگ میپرداختهاند، هرکدام پرچم مخصوص به خود داشتهاند و در زیر آن گرد میآمدهاند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار میآمده است. برافراشته بودن آن، دلیل حیات جمعی آنها بوده است و افتادن و خوابیدن آن علامت شکست آنها بوده است. دلیر و دلاورترین آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را میگرفتند که برافراشته بماند. برعکس، دشمن کوشش میکرد که پرچم را بخواباند. پرچم، مقدس و محترم بود. امروز نیز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصیت مستقل ملتها و کشورهاست. هر کشوری از خود پرچم و علامتی دارد و آن را مقدس میشمارد و احیاناً به آن سوگند میخورد.
امیرالمؤمنین میفرماید: «کعبه پرچم اسلام است»؛ یعنی همان طوری که پرچمها رمز اتحاد و یگانگی جمعیتها و نشانه همبستگی آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه برای اسلام اینچنین است. در حدیث دیگری وارد شده: «لایزالُ الدّینُ قائماً ما قامت الکعبه: مادام که کعبه بپاست اسلام بهپاست، یعنی مادام که حج زنده و باقی است، اسلام زنده و باقی است.» کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.
از اینجا میتوانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که برای خود آنها نامفهوم است، بهجا آورند. منظور اصلی این است که تحت لوای کعبه یعنی همان خانهای که اولین بار در میان بشر برای پرستش خدای یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم عزم و هم رزم گرد آیند. شعار اصلی و اساسی اسلام «توحید» است. کعبه خانه توحید است. قرآن کریم میفرماید: «انّ اوّل بیت وُضع للنّاس للّذی ببکّه مُبارکا: اولین خانهای که برای مردم نهاده شد، همان است که در سرزمین مکه است.»
کعبه و نقش اجتماعی آن
۱٫ از آیات قرآن برمیآید که کعبه قدیمیترین معبد جهان است: انّ اوّل بیت وُضع للنّاس… البته معبد توحید، زیرا از نظر قرآن توحید بر شرک مقدم است. توحید از شرک متطوّر نشده، بلکه شرک انحرافی است از توحید.
۲٫ از قرآن برمیآید که این خانه، خانه پربرکتی است و بناست که منشأ خیرات و برکاتی برای اهل توحید و عدل یعنی مسلمین باشد، چنانکه در آیه پیش ذکر شده است.
۳٫ از قرآن باز برمی آید که این خانه و حریم آن محل امن و امان است. در کعبه و بلکه در حریم کعبه به نام حرم کسی حق تعرض به صید و هیچ شکاری تا چه رسد به انسان ندارد، که آنجا بست کامل و آزادی و امنیت کامل و حریت بیان و عقیده کامل و عدم تعرض کامل برقرار است… در دعای ابراهیم نیز آمده است: «ربّ اجعل هذا بلداً امنا» یا «اجعل هذا البلد امنا» و همچنین «و اذ جعلنا البیت مثابه للنّاس و امنا». این خصوصیت حرم مؤید این است که حرم باید متعلق به همه مسلمین باشد نه به دسته مخصوص.
۴٫ خانه کعبه و ماه ذی الحجه وسیلهای است برای قیام امر مسلمین: «جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للنّاس و الشّهر الحرام و الهدی و القلائد…» در این آیه اثر اجتماعی حج و اعمال آن ذکر شده است. کلمه «حرام» که تکرار شده، فلسفه و مناط را ذکر میکند، یعنی داشتن چنین مکان محترمی نگهدارنده مسلمین است.
۵٫ این خانه و بلکه حرم نباید مالک خصوصی داشته باشد، مال خداست یعنی مال همه است. همه حرم حکم مسجد را از این جهت دارد، لهذا در ذیل آیه «مسجد الحرام الّذی جعلناهُ للنّاس سواءً العاکفُ فیه و الباد»، در حدیث وارد شده که کسی حق ندارد مردم را مانع شود از ورود به مکه به عنوان اینکه اینجا شهر ما و وطن ما و مملکت ماست. همچنین است آیه ۳۴ انفال: «و ما لهُم الا یُعذّبُهُمُ الله و هُم یصُدّون عن المسجد الحرام و ما کانوا اولیاءهُ…» علی هذا کعبه و مسجد و بلکه حرم متعلق است به هر کس که اهل توحید و عبادت خدا و بر ملت ابراهیم باشد. مثل این است که از طرف ابراهیم این محل بر اهل توحید و عبادت خدای یگانه وقف شده است؛ ولی وقف نیست، نوعی دیگر از ملکیت است خاص خود که همان ملکیت بینالمللی اسلامی است… در آیه بعد دارد:
«و اذّن فی النّاس بالحجّ یأتوک رجالاً و علی کُلّ ضامر یأتین من کُلّ فجّ عمیق:[در میان مردم ندای حج درده تا با پای پیاده و سوار بر شتران لاغر اندام که از راههای دور و دراز میرسند نزد تو آیند.]» بعضی از اهل ذوق و عرفان گفتهاند اینکه در آیه دارد «یأتوک» (نزد تو بیایند) برای این است که باید متوجه مقام ولایت ولی بود و از مجرای وجود او کسب فیض کرد؛ ولی ممکن است نظر به والی باشد که باید رهبر و هادی و مرشدی داشته باشند، همان طور که از صدر اسلام امارت حجاج یک سمت حکومتی بوده است.
۶٫ نقل شده که منصور دوانیقی میخواست مسجدالحرام را توسعه دهد و مردم راضی نمیشدند. از حضرت موسی بن جعفر(ع) سؤال شد. ایشان منعی ندانستند و گفتند: «از مردم بپرسید آیا شما اول بودید و بعد در اینجا کعبه و مسجد آمد (مانند سایر مساجد و معابد) و یا اول کعبه و مسجد به وجود آمد و شما بر آن وارد شدید؟»(قریب به این مضمون) این استدلال عجیبی است و انحصاراً در مورد کعبه صادق است؛ زیرا ابراهیم در یک وادی غیر ذی زرعی خانهای برای عبادت بنا کرد و از روایات برمیآید که آنجا را برای همه جهانیان از اهل توحید قرار داد و این مطلب به این صورت بیان شده که ابراهیم روی بلندی رفت و مردم را آواز داد و این ندا به همه حتی به کسانی که در اصلاب و ارحام بودند، رسید. به هر حال اینها همه قرینه است برای اینکه کعبه و حریم آن جنبه بینالمللی اسلامی داشته باشد و برای آنجا کسی نباید ویزا و اجازه بگیرد، باید به منزله محل سازمان ملل اسلامی باشد. لزومی ندارد که ما منتظر دولت واحد اسلامی باشیم. قبل از آن هم میشود از این خانه به عنوان مقر سازمان ملل اسلامی نظیر آنچه بلوکهای مختلف جهان سازمان ملل متفق به پا کردهاند، داشته باشیم. این سازمان باید قسمتهای مختلف از قبیل شورای امنیت، سازمان فرهنگی، سازمان بهداشتی و غیره داشته باشد.
۷٫ یکی از آثار حج جنبه اجتماعی و هماهنگی آن است. فرق است که کسی به تنهایی برود مثلاً به عرفات برای دعا و یا با یک میلیون جمعیت باشد. در روح بشر خاصیت هماهنگی با جمع است که از آن به «محاکات» تعبیر میکنند. اسلام از جنبه روانی به محیطهای مذهبی و معنوی که موجب برانگیخته شدن احساسات مکتوم است، اهمیت میدهد. مسئله محاکات از نظر علمای اجتماع تنها جنبه فیزیکی دارد؛ اما باید به آن اضافه کرد جنبه روحی آن را که استعدادی در روح هست و احتیاج دارد به بیداری. در آن وقت است که گاهی قوّت این عکسالعمل صدها برابر اصل عمل میشود.
۱۲٫ اثر حج در استقلال ممالک اسلامی و خلاصی از چنگال استعمار، همان طور که در ورقههای مستقل راجع بهاندونزی گفتیم.
۱۳٫ فقط سه چیز است که میتواند مسلمین را به هم مربوط کند و ملاک وحدت آنهاست: قرآن، رسول اکرم و سیرت و تاریخ آن حضرت، کعبه و حج. از اینجا میتوان به عمق گفته معروف گلادستون پی برد که معروف است گفته است: [تا قرآن خوانده میشود و نام محمّد بر سر زبانهاست و حج کعبه گزارده میشود، نصرانیت در خطر بزرگی قرار دارد.]
پینوشتها:
۱٫ تحفالعقول، ص۳۴٫ر ۲٫ حشر، ۱۴٫ر ۳٫ نهجالبلاغه، خطبه ۲۹٫ر ۴٫ نهجالبلاغه، کلمات قصار، حکمت ۲۴۴٫ر ۵٫ نهجالبلاغه، خطبه ۱٫
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید