1395/2/12 ۰۷:۴۷
شهید مرتضی مطهری علاوهبر اینکه آثار ارزشمندی درباره فلسفه اسلامی ارائه داده، آثار و تحلیلهایی هم درباره فلسفه غرب بهخصوص اندیشههای مادیگرایی ارائه داده که گاهی نقدهایی هم بر آن وارد است. زمان شهید مطهری ما گزارشهای مفصلی از تفکر غرب نداشتیم، بیشتر اثر معروف «سیر حکمت در اروپا»ی فروغی را داشتیم و یک یا دو ترجمه در این باره که شاید مرحوم طباطبایی یا شهید مطهری فرصت مطالعه دقیق آنها را به دست نیاورده بودند. گرچه تاریخ فلسفه برتراند راسل ترجمه شده بود، مرحوم طباطبایی فرصتی نیافت تا آن را از نظر بگذراند. در نتیجه بحث این شخصیتها از فلسفه غرب بسیار محدود بود.
سدی در برابر مارکسیسم
شهید مرتضی مطهری علاوهبر اینکه آثار ارزشمندی درباره فلسفه اسلامی ارائه داده، آثار و تحلیلهایی هم درباره فلسفه غرب بهخصوص اندیشههای مادیگرایی ارائه داده که گاهی نقدهایی هم بر آن وارد است. زمان شهید مطهری ما گزارشهای مفصلی از تفکر غرب نداشتیم، بیشتر اثر معروف «سیر حکمت در اروپا»ی فروغی را داشتیم و یک یا دو ترجمه در این باره که شاید مرحوم طباطبایی یا شهید مطهری فرصت مطالعه دقیق آنها را به دست نیاورده بودند. گرچه تاریخ فلسفه برتراند راسل ترجمه شده بود، مرحوم طباطبایی فرصتی نیافت تا آن را از نظر بگذراند. در نتیجه بحث این شخصیتها از فلسفه غرب بسیار محدود بود. اما بیشتر از مرحوم طباطبایی، شهید مطهری بود که به فلسفه غرب ورود کرد و پاورقیهایی که بر اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم طباطبایی نوشت، بحثهای مختصر ایشان را بسیار طولانی کرده است. اما باید این نکته را هم به یاد داشته باشیم که این ورودها به این خاطر بود که در آن زمان احساس میشد کمونیسم و عدماعتقاد به خدا با فلسفه غرب ترویج میشود. از اینرو آنها میخواستند مناطق انحرافی را بررسی کنند و راه تخریب عقاید را ببندند. مثلا یکی از مواردی که هم مرحوم طباطبایی و هم شهید بهشتی نسبت به آن حساس بودند، این سخن بود که «فلسفههای مادی واقعگرا هستند و فلسفههای غیرمادی انتزاعی و ذهنگرا یا به عبارتی ایدهآلیسم هستند.» به همین خاطر است که مرحوم طباطبایی سراغ رئالیسم میرود و روی آن تاکید میکند. او معتقد بود که روش ما روش رئالیسم است و به واقعیت توجه داریم. اما همین مساله باعث شد هر دو بزرگوار فلسفه را از ارتباط با علم تقریبا دور نگاه دارند و بگویند فلسفه یک چیز است و علم چیز دیگر و اینها هیچ ربطی به هم ندارند.
نسبت علم و فلسفه اسلامی اندیشههای مادیگرا مدعی بودند که فلسفه آنها علمی است و فلسفه اسلامی خیالی و ایدهآلی. اما به نظر من این برداشت بیشتر جنبه عکسالعمل داشت و دقیق نبود. درواقع فلسفه از علم نمیتواند فاصله بگیرد، پس فلسفه اسلامی هم نمیتواند از علم فاصله گیرد. شما اگر کل آثار ابنسینا را بخوانید خواهید دید او ابتدا یک فیزیکدان است و طبیعیات نوشته و بعد سراغ فلسفه رفته است. ابنسینا یک ریاضیدان یا ستارهشناس است و بعد یک فیلسوف و در تمام استدلالهایش علم را هم دخالت میدهد. اصولا هم نمیشود دخالت نداد چون ما باید متافیزیک را از فیزیک بشناسیم، کمااینکه ما مستقیما با متافیزیک ارتباط نداریم، چون نه پیغمبر هستیم و نه ادعای کشف و شهود داریم، آنچه دم دست ماست، جهان مادی است و باید از این شاهد به آن غایب پی ببریم، از این محسوس به آن نامحسوس برسیم یا از این مخلوق به آن خالق پی ببریم. مرحوم طباطبایی هم جنبه تجزیه و تحلیل را از روشهای غربی اقتباس کرده بود که یکی از بحثهای مربوط به آن مساله پیدایش کثرت در ادراکات است که چگونه ادراکات ما دچار کثرت میشوند. یا مثلا ما چگونه وجود عدم را تصور میکنیم. اینها بحثهای تحلیلی بود که پیشینیان ما به آن نپرداخته بودند اما در آثار طباطبایی و به دنبال آن شهید بهشتی به آنها پرداخته شد. بنا براین اگر آنها در زمان ما حضور داشتند، در زمانی که ارتباطات بهشدت گسترش پیدا کرده است، یا اگر مدتی را در غرب میماندند و تحصیل میکردند و فرصت مطالعه زیاد داشتند، شاید دخالتشان بیشتر و دقیقتر بود.
ایستادن در برابر مادیگرایی مرحوم مطهری را شاید بتوان گفت صادقترین و جدیترین شاگرد مرحوم علامه بود، چنانکه بهترین تعلیق و حاشیه را بر آثار ایشان نوشت. شهید مطهری بسان مرحوم طباطبایی و حتی بیشتر از ایشان به فلسفههای مادیگرای غرب پرداخت، درست زمانی که بهشدت تبلیغ میشد و ایشان تمام کوشش خود را کرد تا این تفکرات در جامعه ما جای باز نکند. شهید مطهری هیچگونه مخالفتی با تفکر فلسفی نداشت بلکه مخالفت ایشان با تفکر الحادی بود که منکر خدا بودند یا منکر مبانیای بودند که ما را به خداشناسی میرساند. هدف ایشان جلوگیری از انحراف بود. در این باره هم بسیار موفق و موثر عمل کرد، یعنی آثار مرحوم مطهری در جذب جوانان به سمت فلسفه اسلامی و خداشناسی فلسفی بسیار موثر افتاد. حتی ایشان کتاب مستقلی با عنوان «علل مادیگرایی» نوشت و در آن شرح داد که ماتریالیسم از کجا ناشی شده است و منشا آن چیست و در این اثر تحلیل خودش از مادیگرایی را ارائه داد. مرحوم مطهری با روش تجزیه و تحلیل میخواست ریشه گرایشهای ماتریالیستی دنیا را معرفی کند تا مردم بدانند مادهگرایی یا بیدینی نتیجه دانش نیست، بلکه نتیجه سفسطه است.
منبع: خبر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید