1394/3/20 ۰۹:۱۳
در قرن بیستم، نام سه تن مستشرق که خدمات شایانی در زمینه ایرانشناسی به جای آوردند، مخصوصاً قابل ذکر است: یکی مارتین تئودور هاوتسما (در مآخذ اسلامی: هوتسما، ۱۸۵۱ـ۱۹۴۳)، سرویراستار (۱۸۹۷ـ ۱۹۲۴) نخستین چاپ دایرهالمعارف اسلام که علاوه برمجموعه متون مربوط به تاریخ سلاجقه(۱۸۸۶ـ ۱۹۰۲)، منتخباتی از اشعار خمسة نظامی را هم منتشر کرد؛ دیگری یوهانس هندریک کرامرس (۱۸۹۱ـ۱۹۵۱)استادیار زبانهای فارسی و ترکی در دانشگاه لیدن که توجه خاصی به سهم ایرانیان در متون جغرافیایی اسلامی داشت؛ سه دیگر کارل یان که او هم در دانشگاه لیدن زبانهای فارسی و ترکی تدریس میکرد و مهمترین کار تحقیقی او در زمینة ایرانشناسی، تحصیح و ترجمه و طبع بخشهایی از جامعالتواریخ خواجه رشیدالدین فضلالله (۶۴۵ـ ۷۱۸ ق) بود. مطالعه ادبیات کهن فارسی و رابطه آن با اسلام و همچنین تحقیق در عرفان هند و ایرانی و مسائل زبانشناختی متون فارسی و جهة همت بعضی دیگر از محققان هلندی در سالهای اخیر است.
ایران شناسی در هلند
لهستان
در سالهای جنگ جهانی دوم، بسیاری از تبعیدیان لهستان به ایران آمدند که بعضی از آنها در ایران ماندند. در سال ۱۹۴۲انجمنی به نام «انجمن لهستانی مطالعات ایرانی» با عضویت جند تن از محققان معروف لهستانی تشکیل شد که هدف آن آشنا کردن لهستانیها با ایران و ایرانیها با لهستان بود. این انجمن در مطالعات ایرانی در لهستان پس از جنگ تاثیر بسیار داست. فرانتسیشک ماخالسکی عضو پیشین انجمن که نخسیتن محقق لهستان بودکه فارسی محاورهای را در ایران آموخته بود، درکراکو کوشش خود را یکسره صرف پژوهشهای ایرانی کرد.
ولادیسلاو دولبا دیگر محقق دانشگاه کراکو شاهنامه را به شعر منثور ترجمه کرد، هرچند فقط بخشی از آن به چاپ رسیده است (کراسنوولسکا، ص۲۴ـ ۲۵) ماریژان موله که اصلا اهل یوگسلاوی بود، در کراکو پایاننامهای درباره گرشاسبنامه نوشت و تحت تأثیر ژورژ دومزیل کوشید تا داستانهای حماسی ایران را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند.
بعضی دیگر از محققان به ترجمه آثار ادبی متأخر ایران پرداختند؛ از آن جمله است: باربارا مکارسکا که بوفکور هدایت و به اتفاق یوسفوویچ، شعرهایی از فروغ فرخزاد را ترجمه کرده است (همان، ص۲۵). به علاوه در نیمه دوم قرن بیستم، آثاری از شاعران معاصر مانند ابوالقاسم لاهوتی، ملکالشعرا محمدتقی بهار، وحید دستگردی و احمد شاملو نیز به لهستانی ترجمه شده است.
ایتالیا
در ایتالیا در قرن بیستم، نخست باید از کارلو نالینو (۱۸۷۲ـ ۱۹۳۸) یاد کرد که زبان فارسی را نزد پیتسی آموخت و آثاری دربارة متون پهلوی دارد، و سپس باید به آنتونیو پالیارو شاگرد کریستیان بارتولومه اشاره کرد که صاحب تحقیقاتی دربارة زبانهای ایرانهای ایران باستان است و به اتفاق الساندور باوزانی کتابی در تاریخ ادبیات فارسی(۱۹۶۰) تألیف کرد. به علاوه، باید از جوزپه مسینا (۱۸۹۳ـ ۱۹۵۱)، صاحب کتاب آغاز دین مجوسی و دین زرتشتی، و نیز فرانچسکو گابریلی نام برد که در دهههای ۱۹۳۰ـ ۱۹۵۰ سرآمد همة محققان متون کهن فارسی بوده است.
در دورة معاصر، مطالعات ایرانشناسان ایتالیایی عمدتاً در موضوعاتی مانند تاریخ ایرنباستان، زبانهای فارسی باستان، باستانشناسی ایران، فقهاللغة ایرانی، زبان و ادب فارسی، دستور زبان فارسی، تاریخ ادیان ایران، نسخ خطی فارسی و آثار شاعرانی مانند جلالالدین بلخی، نظامی گنجوی، حافظ، عطار نیشابوری، سنایی غزنوی، صائب تبریزی و بیدل دهلوی صورت گرفته است. محققان ایتالیایی در این دوره بیشتر در زمینه ترجمه آثار کهن و بعضاً آثار جدید به زبان ایتالیایی کار کردهاند. مهمترین این آثار عبارت است از: گلستان سعدی، لیلی و مجنون نظامی، چهارمقاله نظامی عروضی، طنزهای عبید زاکانی، سیاستنامة خواجه نظامالملک و بوفکور صادق هدایت.
اروپای مرکزی
کشورهای اروپای مرکزی، مانند چکوسلواکی سابق، مجارستان، رومانی، یوگوسلاوی و اتریش نیز در این قرن دستاوردهای شایان توجهی در ایرانشناسی داشتهاند که در میان مشهورترین محققان آنها باید از یان ریپکا (متولد ۱۹۲۵)، مستشرق چکوسلواکیایی نام برد که اثر عمدهاش کتابی در تاریخ ادبیات ایران است.
اسکاندیناوی
سنت ایرانشناسی کشورهای اسکاندیناوی، یعنی دانمارک، سوئد و نروژ، نیز در طی قرن بیستم دستاوردهای بسیار داشته است. آثار ارزشمندی که ایرانشناسان این کشورها مانند آرتور کریستنسن دانمارکی، محقق در داستانها و روایات ملی ایران، تاریخ و ادبیات اوستایی و ادبیات پهلوی و مؤلف تحقیقاتی دربارة رباعیات خیام (۱۹۰۵)، کیانیان (۱۹۳۱) و ایران در زمان ساسانیان (۱۹۳۳) و هنریک ساموئل نیبرگ سوئدی، مؤلف اسناد پهلوی از اورامان (۱۹۲۴)، مسائل مربوط به آفرینش جهان و جهانشناسی در دین مزدیسنی (۱۹۲۹ـ۱۹۳۱) و متنی دربارة گاهشماری مزدیسنی (۱۹۳۴)، و گئورگ والنتین مورگنستیرنه نروژی، مؤلف کتابهای گزارشی دربارة هیأت اعزامی زبانشناسی افغانستان (۱۹۲۶) و زبانهای ایران فلات پامیر (۱۹۳۸) ارائه کردهاند معرف مرتبة بلند علمی این منطقه از شمال اروپا در تحقیق دربارة فرهنگ و تمدن ایران قبل از اسلام است. دیگر ایرانشناسان معروف کشورهای اسکاندیناوی عبارتند از: پتر آسموسن، آوگوست مهرن و کایبار از دانمارک، و بوآندرس اوتاس و اوسکار ویکاندر از سوئد.
ژاپن
در ژاپن، ایرانشناسی در دانشگاه مطالعات خارجی اوزاکا و سالها بعد در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، در دستور کار قرار گرفت. محققان ژاپنی که متأثر از تحقیقات ایرانشناسان اروپایی بودند، در دهة۱۹۷۰ کوشیدند تا ثابت کنند که میان فرهنگ امپراتوری ساسانی در ایران و فرهنگ دورة آسوط در قرن هفتم میلادی در ژاپن پیوندهایی وجود داشته است. این نظریه در کتاب «از تختجمشید تا آسوکا» اثر سئیچو ماتسوموتو مطرح شد. او و گیکیو ایتو، هر دو بر آنند که در دورة آسوکا زردشتیانی از ایران به ژاپن رفته بودند و برای مدعای خود شواهدی ارائه میکنند.
اما مهمترین زمینة مطالعات محققان ایران شناس ژاپن تاریخ جدید و تاریخ معاصر ایران، خاصه انقلاب مشروطه است. ایرانشناسان ژاپنی ساختار اصلی جامعةکنونی ایران را همان ساختار جامعة دورة مشروطه میدانند؛ از اینرو برای شناخت ایران کنونی به تحقیق در نشریات این دوره، از این جهت که نقش مهمی در انگیزش سیاسی مردم داشتهاند، روی آوردهاند. یکی از پیشگامان تحقیق در تاریخ سیاسی و دینی ایران هیروشی کاگایاست، که در کتاب تاریخ جدید ایران خود جهات مختلف سیاسی و اجتماعی دینی ساختار جامعة ایرانی را بررسی کرده است (برای آگاهی بیشتر دربارة ایرانشناسی در ژاپن، نک: ناکانیشی، ص۱۴ـ۲۳).
آمریکا
آمریکاییها که مانند ژاپنیها دیر به جرگة کشورهای علاقهمند به ایرانشناسی پیوستند، بیشتر به مطالعه دربارة آثار باستانی ایران و هنر و تاریخ عصر اسلامی توجه نشان دادند. مثل ریچارد اتینگهاوزن، متخصص در هنر و صنایع ظریف ایران، آلبرت تنآیک اولمستد، مؤلف کتاب تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، آرتورپوب، کارشناس معروف هنر ایرانی، سازماندهندة سه نمایشگاه بینالمللی هنر ایران
(در فیلادلفیا،۱۹۲۶، لندن ۱۹۳۱؛ لنینگراد، ۱۹۳۵) و مؤلف شاهکارهای هنر ایران (۱۹۴۵)، آبراهام ویلیامز جکسون، استاد (۱۸۹۵ـ۱۹۳۵) زبانهای هند و ایرانی در دانشگاه کولومبیا، مؤلف دستور زبان اوستایی (۱۸۹۲)، زردشت، پیغمبر ایران باستان (۱۸۹۹) و ایران در گذشته و حال (۱۹۰۶)، اریش فریدریش اشمیت، باستانشناس، متولد آلمان، صاحب تألیفاتی دربارة تختجمشید، هارولد لم (در منابع فارسی، لمب) و مایرن بیمنت اسمیث، باستانشناس، که به هنر و باستانشناسی اسلامی، خصوصاً در ایران، علاقة بسیارداشت، دونالد نیوتن ویلبر، متخصص در معماری قدیم ایرانی، ریچارد نلسون فرای که از ۱۹۵۷ استاد کرسی زبان فارسی در هاروارد بود و به ایران آمد و دربارةگویشهای بیابانک و سیستان و بلوچستان تحقیق کرد، جورجگلن کامرون، مؤلف کتابالواح تختجمشید (۱۹۴۸).
(دانشنامه زبان و ادب فارسی)
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید