1397/3/22 ۰۹:۳۸
در هر دینی گستره عظیمی از عبادات و مناسک و شعائر وجود دارد و هریک از دینداران، مطابق ذوق و استعداد خود به یک یا چند عبادت تعلق خاطر پیدا میکند. مولانا از کسانی است که عشق فراوانی به روزه دارد و در آثار خود عاشقانه روزه و ماه رمضان را میستاید. بهنظر میرسد این عشق فراوان مولانا به کمخوری و روزهداری، گذشته از ذوق شخصی، نتیجه آموزشهای برهانالدین محقق ترمذی بوده است.
درنگی کوتاه در تحلیل مولانا از مناسک دینی با تأکید بر روزه
در هر دینی گستره عظیمی از عبادات و مناسک و شعائر وجود دارد و هریک از دینداران، مطابق ذوق و استعداد خود به یک یا چند عبادت تعلق خاطر پیدا میکند. مولانا از کسانی است که عشق فراوانی به روزه دارد و در آثار خود عاشقانه روزه و ماه رمضان را میستاید. بهنظر میرسد این عشق فراوان مولانا به کمخوری و روزهداری، گذشته از ذوق شخصی، نتیجه آموزشهای برهانالدین محقق ترمذی بوده است. برهانالدین که پیش از دیدار شمس با مولانا، استاد و مربی او بوده است، درباره روزه چنین میگوید: «رکن بزرگترین در باب ریاضت، روزه است. باقی ریاضتها نسبت با این بازیچه است و در این باب تفاصیل است به آهستگی توان ذکر کردن، اما از نفس میباید دزدیدن که نفس را خبر نباشد. هر روز از معهود هرروزه درمسنگی یا بیشتر نقصان کند تا سر معده خالی است و ریاضت حاصل میآید» (معارف، صص 21 – 20). مولانا نیز مانند استاد خود، روزه و کمخوری را از ارکان دستیابی به حکمت و معنویت میداند. مولانا به خاطر تجربههای فراوانِ خود در زمینه کمخوری و روزهداری، تأملات ژرفی درباره این عبادت مهم دارد. در ادامه به پنج نکته مهم از سخنان او درباره روزه اشاره میکنیم.
روزه گواه ایمان است
از نظر مولانا، ساختار عالم ماده به گونهای است که معنای محض و حقیقت ناب نمیتواند در آن حضور پیدا کند و بهچشم بیاید. ما برای درک «معنا» ناگزیریم که آن را در قالب «صورت» و «شکل» ببینیم؛ برای نمونه رفتارها و گفتارهای عاشقانه همه صورتهایی هستند که ما را از وجود عشق در دل عاشق آگاه میکنند. بههمین منوال برای آنکه از ایمان کسی آگاه شویم، لازم است که رفتارها و گفتارهای مؤمنانه از او ببینیم. درواقع کارها و سخنانِ مؤمنانه شاهدانِ وجودِ ایماناند. از این حیث روزه، مانند نماز و دیگر عبادات، گواه وجود ایمانِ شخص است:
گر بیان معنوی کافی شدی
گر محبت فکرت و معنیستی
زآنکه احسانهای ظاهر شاهدند
خَلقِ عالم باطل و عاطل بُدی
صورتِ روزه و نمازت نیستی
بر محبتهای سِرّ، ای ارجمند!
روزه منش انسان را میسازد
اندیشهها و کارهای انسان ظاهراً عَرَضاند و از بین میروند، اما درست آن است که این عَرَضها بتدریج جوهر وجود ما را میسازند. به دیگر سخن، ما انسانها از طریق اندیشههایی که میورزیم و کارهایی که انجام میدهیم، دَمبهدَم در کار ساختنِ منشِ خویشیم؛ بنابراین نباید بپنداریم کارها و اندیشههای ما خاموش و فراموش میشوند. هر کار و اندیشهای اثری در وجود ما بر جای میگذارد و این آثار بتدریج منش ما را پدید میآورند. از این حیث روزه هم ظاهراً کاری عارضی و عَرَضی است، ولی با نگاهی ژرف درمییابیم که روزه از مصالحی است که منش ما را شکل میدهد. مولانا در داستان زیبای «پادشاه و غلام گندهدهان» بحثی بسیار نیکو درمورد «نقل اعراض» آورده است و کوشیده است به رابطه عرض و جوهر در وجود انسان اشاره کند. برای آگاهی از این بحث عمیق و مهم، نگاه کنید به مثنوی، دفتر دوم، از بیت 940 به بعد.
ارزش روزه به نیت و خلوصِ روزهدار است نه به شکلِ آن
هر کدام از عبادات شکلی ویژه دارد و البته روشن است که شکل عبادت دارای اهمیت است و به زندگی معنوی نظم و ترتیب میبخشد، اما باید بدانیم که اشکال و صورتها هدف نهایی دینداری نیستند؛ بنابراین نباید به مقصدِ شخصِ دیندار تبدیل شوند. مسأله بسیار مهم این است که مقدس شدنِ صورتها و تبدیل شدنِ آنها به هدف نه تنها باعث رشد و تعالی نمیشود، بلکه شخص را از راه حق دور میکند. همواره باید در خاطر داشته باشیم آنچه بهصورتِ عبادت ارزش میبخشد نیت درست و خالصانه است. مولانا برای اثبات این نکته به نماز و روزه مؤمنان و منافقان اشاره میکند. هرگاه یک مسلمان و یک منافق در کنار هم نماز بخوانند یا روزه بگیرند، ظاهراً هر دو کارهای مشابهی را انجام میدهند و از نگاه ناظر بیرونی تفاوتی میان آن دو وجود ندارد، اما آنکه با چشم ژرفنگر به مؤمن و منافق مینگرد، نیک میداند که تفاوت میان آن دو از زمین تا آسمان است. این دو عمل ظاهراً مشابه یکی را به سوی بهشت راه میبرند و باعث میشوند دیگری از میان دوزخ سربرآورد؛ بنابراین باید مراقب باشیم که فریفته ظاهرِ عبادات نشویم و همه کوشش خود را مصروفِ صورت و ظاهر عبادت نکنیم:
آن منافق با موافق در نماز
در نماز و روزه و حجّ و زکات
مؤمنان را بُرد باشد عاقبت
گرچه هر دو بر سر یک بازیاند
هر یکی سوی مقام خود رود
از پی استیزه آید نه نیاز
با منافق مؤمنان در برد و مات
بر منافق مات اندر آخرت
هر دو با هم مَرْوَزی و رازی اند
هر یکی بر وِفْقِ نام خود رود
روزه ممکن است عملی نفسانی باشد
به نظر مولانا روزه ممکن است منشأ نفسانی داشته باشد. پیشاپیش باید بدانیم که چنین روزهای ارزشی ندارد و رذیلتی بیش نیست. مطابق تلقی مولانا، نفس موجودی بس فریبکار است و غالباً از راههایی که انسان گمان نمیبرد، او را از راه به در میبرد. در تبیین این نکته مهم میتوان گفت که اگر روزهداری موجبات فخرفروشی و خودبزرگبینی شخص روزهدار را فراهم بیاورد، عملی نفسانی است؛ به دیگر سخن، هرگاه شخص روزهدار به سبب روزه گرفتن، فضیلتی برای خود قائل باشد و به دیده تحقیر در دیگران نگاه کند، روزه او نفسانی است نه ربّانی. از سوی دیگر هرگاه شخص برای فرار از مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود به روزه پناه ببرد، باید بداند که گرفتار خودفریبی شده است. روزه درست آن است که آدمی را در خدمت به خلق نیرومند و بانشاط میکند، او را وظیفهشناس و مسئولیتپذیر میکند و وجود او را گرم و نیرومند و خرّم میسازد. هرگاه که روزه باعث کسالت و ملال خاطر و پژمردگی و کلافگی و بیحوصلگی و خودبزرگبینی شود، عملی نفسانی است و حاصلی جز زیان ندارد:
مشورت با نَفْسِ خود گر میکنى
گر نماز و روزه میفرمایدت
هر چه گوید، کن خلافِ آن دَنى
نَفْس مکار است، مکرى زایدت
روزه غذای جان است و زمینه را برای دریافت روزیهای آسمانی فراهم میآورد
مولانا بر آن است که غذای اصلی بشر «نور خدا» و «ذکر خدا» و «ایمان و عشق» است. مولانا برای تبیین این موضوع مهم به سیر تحولِ غذاهایی که انسان در طول حیات خود از آنها بهره میبرد، اشاره میکند؛ انسان در دوره جنینی از خون تغذیه میکند و با جدا شدن از آن، شیرخوار میشود. اگرچه نوزاد پیشتر حاضر نبود از خون دست بردارد، این بار چنان به شیر وابسته میشود که به هیچ روی نمیپذیرد که از آن دل بکند، اما پس از آنکه با انواع لطایف الحیل کودک را از شیر باز گرفتند، درمییابد که غیر از شیر هزاران غذای دیگر هم در این دنیا وجود دارد. انسان پس از گذر از دو مرحله خونخواری و شیرخواری، اکنون در مرحله گوشتخواری و گیاهخواری متوقف شده است و همان گونه که در دورههای قبل نمیپذیرفت غذاهایی غیر از خون و شیر وجود داشته باشد، اکنون نیز هر غذایی غیر از گوشت و گیاه را انکار میکند (مثنوی، دفتر 3/ بیتهای 61 - 42).
بهنظر مولانا باید ما از این مرحله هم فراتر برویم و باور داشته باشیم که میتوانیم با نور و ذکر و عشق زندگی کنیم و همواره بانشاط و چابک باشیم. روزه و کمخوری گذشته از آنکه خود غذای جانند، راهِ رسیدن به دیگر غذاهای معنوی را نیز فراهم میآورند. از طریق روزه، بتدریج درمییابیم که تمام منِ ما در تنِ ما خلاصه نمیشود و میتوانیم از روزیهای آسمانی هم استفاده کنیم. مولانا، پیش از ابیات زیر، به نثر چنین میگوید: «در بیانِ وخامتِ چرب و شیرینِ دنیا و مانع شدنِ او از طعام اللَّه، چنان که فرمود: «ألْجُوعُ طَعامُالله یحْیى بِهِ أبْدَانُ الصِّدِّیقِینَ»؛ أىْ فِى الْجُوعِ طَعَامُالله و قَوْلُهُ: «أبِیتُ عِنْدَ رَبِّى یطْعِمُنِى وَ یسْقِینِى» وَ قَوْلُهُ: «یرْزَقُونَ فَرِحِینَ»:
گر نخواهد زیست جان بى این بدن
گر نخواهد بى بدن جانِ تو زیست
وارهى زین روزى ریزة کثیف
گر هزاران رَطْلِ لوتش مىخورى
باش در روزه شکیبا و مُصِر
پس فلک ایوانِ که خواهد بُدَن؟
«فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ» روزىِّ کیست؟
در فُتى در لوت و در قوتِ شریف
مىروى پاک و سبک همچون پَرى ...
دَم به دَم قوتِ خدا را منتظر
منابع
ـــ محقق ترمذی، برهان الدّین حسین (1377) معارف. تصحیحات و حواشی بدیع الزّمان فروزانفر. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
ـــ مولوی، جلال الدین محمد(1375) مثنوی معنوی. تصحیح رینولد الین نیکلسون. تهران: توس(افست.)
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید