1396/8/1 ۰۹:۳۳
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی از شاعران و عارفان برجسته قرن پنجم و ششم ادب فارسی است. وی نخستین کسی است که در شعر فارسی، در تبیین نظام عرفانی جهان و آنچه آن را «نظام احسن» خواندهاند، سخن گفته است. سنایی بزرگترین سراینده شعر اجتماعی در تاریخ ادبیات کهن فارسی است و شعرش در ردیف بهترین شعرهای اجتماعی و سیاسی زبان فارسی است.
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی از شاعران و عارفان برجسته قرن پنجم و ششم ادب فارسی است. وی نخستین کسی است که در شعر فارسی، در تبیین نظام عرفانی جهان و آنچه آن را «نظام احسن» خواندهاند، سخن گفته است. سنایی بزرگترین سراینده شعر اجتماعی در تاریخ ادبیات کهن فارسی است و شعرش در ردیف بهترین شعرهای اجتماعی و سیاسی زبان فارسی است. جامعترین و پرمغزترین شعر تعلیمی صوفیه پیش از مثنوی مولانا به حدیقه سنایی اختصاص دارد. اندیشه انسان کامل را او وارد شعر فارسی کرده و در نظام کامل عرفانی تبیین کرده است. سنایی حال و هوای تازهای وارد قصیده کرد. تأثیر او بر عطار و مولانا و بسیاری از شاعران بعد از خود شگفت است و نکات فراوان دیگر درباره زندگی، آثار و اندیشههای او در خور بررسی و تحقیق جامع است. مرکز فرهنگی شهر کتاب نخستین نشست از سلسله درسگفتارهایی درباره سنایی را با حضور دکتر محمدعلی موحد و دکتر مریم حسینی برگزار کرد.
تضاد و تناقض در سنایی
در ابتدای این نشست دکتر محمدعلی موحد گفت: حضور شاعر در شعر، حضوری است جدا و مستقل از حضور او در عالم واقع٫ حضور شاعر در شعر، حضوری یکدست و هموار و یکرنگ نیست. غالب شاعران چهرههایی کاملا متفاوت در حضور شعری از خود نشان میدهند. البته هستند شاعرانی که شعرشان را یکرنگ میتوان دانست و زندگی خصوصی و فردیشان با آنچه در آیینه شعرشان متجلی است، انطباق دارد؛ اما آنها استثنا هستند. ناسازی و ناهمرنگی شعر شاعران را در نگاه اول میتوان به تفاوت مقتضای سن و سال آنان مربوط دانست. میتوان «خبیثات» سعدی را از آن قبیل دانست.
این قبیل شعرها را میتوان محصول دوران جوانی شیخ دانست و زهدیات و پندهای او را میتوان محصول دوران سالخوردگی او دانست؛ اما با باب پنجم گلستان چه میتوان کرد؟ این باب با بقیه ابواب در یک دوره زندگی نوشته است. حافظ در برخی از شعرهایش از رنگ تزویر تبری میجوید و با قاطعترین بیان از هرگونه سازشکاری و کنار آمدن با فساد و خردمایگی بیزاری میجوید. «تزویر» یعنی دروغ و لاپوشانی وآرایشگری به قصد فریبکاری و تملق و خوشامدگویی ارباب قدرت و تحریف واقعیات. حالا نگاه کنیم به فهرست ممدوحان شاعر که بدون استثنا آدمهای بسیار رذل و بیرحم و خونآشامی بودند و در ارتکاب فجایع و افراط در شهوترانی و بیداد حدی نمیشناختند! کارهای ننگین و نامردمیهای شاه شجاع و شاه نصرتالدین یحیی در تاریخ را مقایسه کنید با دیوان خواجه که شاه شجاع را «جان جهان» و «جامع علم و عمل» و «مظهر لطف ازل» میخواند و درباره نصرتالدین یحیی میگوید: «تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم» است.
سنایی از شاعرانی است که جلوههای کاملا متفاوت و متغایر در آینه اشعارش دارد. هفتاد سال پیش من این دو بیت را از آقا سیدجلال تهرانی، از وعاظ تهران، شنیدم که در منبر میخواند:
گرفتم که خود مرگ لذت ندارد
نه آخر خلاصی دهد جاودانی؟
اگر قلتبان نیست، از قلتبانان
اگر قلتبان است، از قلتبانی
این شعرها مثل برق در رگهای من نشست و چنان تکانم داد که امروز هم وقتی یادم میافتد بر خود میلرزم. حالا این دو بیت دیگر را هم از سنایی در نظر بگیرید:
کی باشد و کی که در تو آویزم
چون در زر و سیم مرد نادیده
تو دو رخ من به ناخنان خسته
من دو لب تو به بوسه خاییده!
آن یکی تمنای مرگ بود و نشان بیزاری از درگیری با حقارتها و ابتذالات زندگی داشت و این دیگر تمنای داغترین آویزش در پیچ و تاب شهوت و حسبحالی مستانه در گیر و دار تقلای نفسانی محض. هر دو را یک شاعر سرودهاند! این تناقض و تضاد در رویکردهای شعر سنایی از قدیم جلب توجه میکرده است و افسانه معروف «برخورد سنایی با دیوانه لایخوار» برای توجیه آن ساخته شده است. گویا آن شعرهای حاوی مضامین مستهجن و هجویههای رکیک و مداحیهای شاهان در دوران زندگی شاعر، پیش از برخورد با دیوانه لایخوار سروده شده است! میگویند سنایی پس از ملاقات با دیوانه توبه کرده و از هجویات و مدایح و نفسانیات بهکلی دوری جسته و بقیه عمر را به سرودن زهدیات و اخلاقیات و نصایح و مواعظ مصروف داشته است. این توجیه سادهانگارانه البته اهل تحقیق را قانع نمیکند و نظریه مقبول در میان محققان معاصر آن است که به لحاظ زمانی هیچ مرز مشخصی میان ساحتهای روشن و تاریک سنایی وجود ندارد و چنین مینماید که او تا پایان عمر میان این دو ساحت در نوسان بوده است.
شمس تبریزی چهار تن از بزرگان قرن ششم را نام میبرد: سنایی، نظامی، خاقانی و عطار. از میان این چهار تن روی دل شمس بیشتر با سنایی است، اگرچه در جایی میگوید: «این دو بیت خاقانی میارزد به تمام دیوان سنایی و به فخرینامهاش(حدیقه)» متاسفانه آن دو بیت از قلم کسانی که گفتههای شمس را یادداشتکردهاند، افتاده و ما نمیدانیم چه نکته دقیقی در آن ابیات ذائقه شمس را اینقدر پسند افتاده است؛ اما در هر حال این یک قضاوت موردی است و از مجموع «مقالات» پیداست که مقام سنایی در نظر شمس برتر از آن سه تن دیگر است. پیش از شمس، سیدبرهانالدین محقق هم از مجذوبان سنایی بود. مولانا در فیهمافیه به این نکته اشاره دارد و شمس هم میگوید که سید، مرید خاص سنایی بود و سنایی شیخ او بود. قضاوت کلی شمس در حق سنایی این است که او نتوانست خود را از قید تلوّن رها سازد.
آدم شعر عرفانی فارسی
دکتر مریم حسینی گفت: شکی در این نیست که در فصاحت و بلاغت سخن، سنایی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. اگر بخواهیم از آثارش نام ببریم، حدیقهالحقیقه در صدر مثنویهای اوست و سیرالعباد که مثنوی رمزی قابل تامل است. در دیوان سنایی، غزلیات و قصاید فراوانی وجود دارد که هر کدام حرکتی تازه در ادبیات ما ایجاد میکند. دکتر شفیعیکدکنی در مقدمه «تازیانههای سلوک» به دورانساز بودن سنایی پرداخته است. دوران جدید شعر فارسی با سنایی آغاز میشود. اگر مجموعه شاعران پیش از سنایی را بررسی کنید، میبینید که در دیوان هیچ کدام به جز ناصرخسرو که او هم حکیم با گرایشهای خاص مذهبی و دینی خودش نامیده میشود، به معرفت عرفانی که میراث صوفیان خراسان بود نپرداختهاند و هیچ یک جریان عرفان را به تاریخ شعر فارسی وصل نکرده بودند. سنایی متوجه میشود این میراث شعری در حال نابودی است و نجاتش میدهد. البته سنایی فقط شعر فارسی را نجات نمیدهد، احیایی در فرهنگ دوره خودش و تحول بسیاری را در فضای فرهنگی و عرفانی و معرفتی ما ایجاد میکند. آنچه از غزل عرفانی سنایی باقی مانده، کاملا روشنگر این است که هیچ شاعری پیش از وی به این شکل فرم شعری نداشته است به نوعی میتوان گفت واضع غزل عرفانی و حتی غزل، سنایی است. ما غزلوارهها و تغزلهایی از شاعران قصیدهسرا داشتهایم؛ ولی او فرم غزل را به عنوان تکهای که سهم خود شاعر است تا از خود و آرزوهایش بگوید، ایجاد میکند. غزل تازه دارد شکل میگیرد و مرزهای شناور آن کمکم دارند منطبق میشوند. دکتر شفیعی معتقد است اگر بخواهیم جایگاه سنایی را بررسی کنیم از دریچه قصاید بهتر صورت میپذیرد.
بدیهی است که مثنویهای عرفانی با سنایی شکل میگیرند. مثنوی حدیقهالحقیقه و سیرالعباد موجد دو خط سیر اساسی در سرودههای شاعران میشوند. حدیقه مثنوی تعلیمی بلندی است که تعداد بسیاری حکایت و تمثیل پراکنده را در بر میگیرد که البته در ساختاری نظاممند جای میگیرند. سیرالعباد مثنوی کوتاهی است که کاملا ساختاری متفاوت با حدیقه دارد و دارای یک کلان روایت مرکزی است که روایتی اول شخص از سفر به عالم بالا و دیدار از ملکوت و همچنین جایگاه دوزخیان و بهشتیان است. سیرالعباد نخستین منظومه رمزی عرفانی است که مسیر پیدایی رسالههای رمزی سهروردی را هموار میکند.
غزل اجتماعی
در دیوان هیچ شاعری در ادبیات فارسی نظیر قصاید تندی که سنایی سروده است وجود ندارد تا زمانی که به عصر مشروطه برسیم. قصیدههای اجتماعی سنایی بخشی از هویت شاعر را تشکیل میدهند. سنایی از روشنفکران جامعه است که زمانه را خوب میشناسد و میداند در این زمانه چه کار باید بکند و چطور باید مسئولیت اجتماعی خودش را انجام دهد. سنایی این توصیف را از روزگاران خودش و شاید همه روزگاران دارد: «این چه قرن است اینکه در خوابند بیداران همه؟ر وین چه دور است اینکه سرمستند هشیاران همه؟رطوق منت یابم اندر حلق حقگویان دینرخواب غفلت بینم اندر چشم بیداران همهردر لباس مصلحت رفتند رزاقان دهرر بر بساط صایبی خفتند طراران همهر در لحد خفتند بیداران دین مصطفیر بر فلک بردند غیو و نعره میخواران همه!»
قصیده فخریه که با این بیت آغاز میشود: «بس که شنیدی صفت روم و چینر خیز و بیا ملک سنایی ببین»، یکی از زیباترین قصاید زبان فارسی و یکی از شاهکارهای سنایی است که در آن از سلطنت معنوی خویش و فرمانرواییای که در قلمرو شعر یافته سخن میگوید. این شعر محصول دوران پختگی شعری اوست و در آن به آرامشی دست یافته است که هنرمندان بزرگ، در آخرین سالهای کمال شاعری خویش، ممکن است بدان برسند. او این قصیده را هنگامی سروده که به هر کجا میرفته، به چشم میدیده هنرش قبل از او حضور یافته و شعرش در مسجد و میخانه و خانقاه، در سراسر قلمرو زبان فارسی، رواج دارد. آنچه درباره این قصیده قابل یادآوری است، اینکه این شعر از نمونههای «فخریه» در ادبیات فارسی به شمار میرود، ولی چنان زیبا و هنرمندانه عرضه شده است که خواننده احساس ادعا و فخرفروشی نمیکند، بیگمان عامل آن مهارت شگفتآور سنایی است در سخن و دیگر اینکه جوهری از حقیقت در درون این فخریه وجود دارد.
در نگاه دیگران
سنایی از جمله شاعرانی است که این نیکبختی را داشته تا ببیند شعرش همهگیر شده است و همه آن را میخوانند و از او یاد میکنند. نصرالله منشی ابیاتی از کتاب حدیقه را در همان دورانی که زندگی میکرده، وارد کتاب کلیله و دمنه کرده است. سهروردی در مجموعه رسالههای رمزیاش فراوان از سنایی استفاده کرده است. سنایی نه تنها در سیرالعباد، بلکه در حدیقه دیدار با پیر دارد. سهروردی از این ابیات وام گرفته و در عقل سرخ و آواز پر جبرئیل و مونسالعشاق برای زینت از اشعار سنایی استفاده کرده است. در بسیاری از جاها حتی از اصطلاحات سنایی عینا وام میگیرد. در نامههای عینالقضات همدانی آنجا که به برادران و جوانمردان نامه مینویسد، فراوان از سنایی یاد میکند. سنایی در روحالارواح سمعانی جای به جای آمده است. میبدی و نجمرازی هم از او بهره گرفتهاند.
بدیهی است مثنویهای عرفانی با سنایی شکل میگیرند. سنایی در ادبیات فارسی به نوعی آدم شعر عرفانی محسوب میشود؛ اما دنبالهروانش در شیوه بدیع مثنویسرایی جز عطار و مولوی شاعران دیگری نیز هستند. در قرن ششم عطار با آفریدن اسرارنامه دنبالهروی سنایی در سرودن مثنوی تعلیمی عرفانی قرار میگیرد و با مصیبتنامه که بسیار تحتتأثیر سیرالعباد است، مسیری تازه را بنیان مینهد. در قرن هفتم مولانا جایجای در مثنوی به فضل تقدم سنایی اشاره دارد و تقاضای حسامالدین از مولانا برای سرودن مثنوی با یادآوری نام الهینامه (همان حدیقه) است که خواندن و به یاد سپردنش آن روزها در میان خانقاهیان مولویه مرسوم بوده است. بهاءولد پدر مولوی و برهان الدین محققترمذی استاد وی و شمس تبریزی همواره ابیات سنایی را بر لب داشتند و در آثارشان از او بسیار بهره بردهاند. نظامی در آغاز مخزنالاسرار که به اقتدای حدیقه سروده است، از او یاد میکند. مولانا هم در مثنوی ابیاتی را از کتاب «الهینامه» نقل میکند و در شرح آنها سخنانی مینویسد. یکی از شارحان کتاب حدیقه و مثنوی، عبداللطیف عباسی است که بر هر دو کتاب تعلیقه نوشته و آنها را تصحیح کرده است. عبداللطیف در پایان نسخه حدیقه مینویسد: «آنچه دانستم، این است که آنچه مولانا در مثنوی سروده است، همه شرح سخن سنایی است.»
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید