1395/12/17 ۰۷:۴۰
زیبایی جاذبهای است ازلی که هنر، پل ارتباط بین آن و انسان است. درک زیبایی موهبتی است الهی و پایگاهی است ذهنی که به عینیت میانجامد و هنر بدون آن کالبدی است بیروح و خالی از جاذبه (ایوازیان ۱۳۸۱). زیبایی و هنر در همه حال با یکدیگر مرتبط بودهاند و به این دلیل زیبایی نوعی تسکیندهنده است.
درآمد: زیبایی جاذبهای است ازلی که هنر، پل ارتباط بین آن و انسان است. درک زیبایی موهبتی است الهی و پایگاهی است ذهنی که به عینیت میانجامد و هنر بدون آن کالبدی است بیروح و خالی از جاذبه (ایوازیان ۱۳۸۱). زیبایی و هنر در همه حال با یکدیگر مرتبط بودهاند و به این دلیل زیبایی نوعی تسکیندهنده است. نیاز به زیبایی زیرمجموعهای از مجموعه خصلتهای ذاتی انسان است و او از آغاز به دنبال زیباسازی محیط زندگی خویش بوده است. سلیقه نیز در علم زیباییشناسی دخالت دارد و بیانگر آن است که رکن اصلی زیبایی و زیباسازی، ذهن است و به دلیل نشأتگرفتن سلیقه از ذهن، میتوان نتیجه گرفت که حس زیبایی آموزشدیده توسط ذهن، همان سلیقه است. معماری زیبا به انسان فرصت خوببودن و درست زیستن میدهد و همواره ثبات و آرامش را به انسان القا میکند.
مقدمه
بیشک زیبایی یا جمال، دلنوازترین پدیده در عالم هستی است که انسان آن را تجربه کرده و جدا از قدرت تعقل، جزء امتیازات و برتری معنوی او محسوب میشود. انسان در دوره زندگی خود به دنبال راهی برای شناخت و دستیابی به منابع زیبایی است تا از آن بهرهمند شود و در زندگی خود به کار گیرد. در متون روایی به این نکته اشاره شده است که: «ان الله جمیل و یحب الجمال: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد». گنجینه معارف اسلامی افزون بر قرآن و حدیث، گسترة نامحدودی از آثار ارزنده و عمیق فیلسوفان، حکما، عرفا، مفسران، محققان، هنرمندان و هنرپژوهان قدیم، جدید و خارجی و داخلی را را در برمیگیرد (نقرهکار ۱۳۸۷)؛ لذا ریشههای آشکار و نهان و باطن و ظاهر مفهوم زیبایی در فلسفه و هنر و ادبیات سرزمین کهنسال و دیرپای ایران چنان غنی و گسترده است که بهآسانی نمیتوان به گمانهزنی آن پرداخت ـ مگر به حسب شوق، و آن هم در حد کوزهای از بحر.
در فرهنگ معاصر ما پیوند میان زیبایی و خرد گسسته شده و همراه با آن، خلاقیت نیز رنگ باخته است. اکنون گویی خرد و زیبایی قرابتی با هم ندارند و هر یک راه خود را میروند که سخت خشک و ابزاری است و خالی از جاذبهای ماندگار، و درنتیجه جایی هم برای ادغام و همراهی آنها با یکدیگر و تجلی زیبایی خلاقانه باقی نمانده است. هرچند با نگاهی ساده اما موشکافانه به علوم، فنون و صنایع هنرها، میتوان دریافت که ماحصل کمالیافته و غایی آنها به زیبایی ختم میشود. (آیوازیان ۱۳۸۱)
زیبایی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
در لغتنامه دهخدا زیبایی به «خوبی و نیکویی» معنی شده است. حالت و کیفیت زیبا عبارت است از نظم و هماهنگی همراه با عظمت و پاکی موجود در یک شئ که واسطه تحریک تخیل و تمایلات عالی، لذت و انبساط پدید میآورد و آن امری نسبی است.
ز بس گنج و زیبایی و فرّهی
پری مردم و دیو گشتش رهی
(فردوسی)
نخواهد جز تو کسی تخت را
کله را و زیبایی بخت را
کاووس خودآرایی در زیور زیبایی
گر دیده قبول آید بر زیورت افشانم
(خاقانی)
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و زیبایی را
(سعدی)
نماند بعد ازاین با کس که گر خود آهنست
ساحر چشمت به مغناطیس زیبایی کشد
هر شب که کند عشق شکیبائی من کم
هم درگذرد خوبی و زیبایی تو بیش
(سنایی)
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را؟ (حافظ)
جمالت معجز حسن است لیکن
حدیث غمزهات سحر مبین است
(حافظ)
با توجه به این موارد، زیبایی برابر است با: حُسن سیرت (حافظ)، اخلاق زیبا (سعدی)، روش درستزیستن (فردوسی)، نیکویی و تحریک تمایلات عالی (دهخدا). (شقایق قائمیفر ۱۳۹۴)
زیبایی به معنای خوبروئی، حسن، جمال و نیکمنظری و متضاد با زشتی است. هدف از زیباییشناسی، شناسایی انواع زیباییها و هنرهای زیبا در واقع علمی است که از طریق مشاهده زیبایی در انسان، دربارة احساسات بحث میکند. زیباییشناسی (یا استتیک در زبان انگلیسی) هیچ تعبیر متضادی ندارد؛ زیرا کلمه زشتشناسی در فرهنگ و ادبیات هیچ ملیتی جایگاهی ندارد. «آبشار» مظهر زیبایی طبیعت است؛ همچنان که «اُرُسی» و پنجره مشبک نمود زیبایی در معماری است و «گل» نماد زیبایی طبیعت.
زیبایی و زیباییشناسی در معماری
هیچ اثر شاخص، برجسته و ماندگار در تاریخ هنر و معماری، بدون داشتن هویتی معنوی نتوانسته است جایگاهی والا و اعتباری شایان کسب کند. البته زیباییشناسی به تنهایی ملاک و معیار سنجش و نقد اثر هنری و معماری محسوب نمیشود. معماری به عنوان مقولهای چهاربعدی، کلیه شئون و ابعاد و حالات و احوالات انسانی در عرصه زندگی را در بر میگیرد و به زبان سادهتر عین زندگی و خود زندگی است.
هنرهای دیگر، به صورت مقطعی و در ابعاد محدودتر، جنبههای زندگی و موجودیت انسانی را متجلی میسازند، در صورتی که به علت چندوجهی بودن ذات معماری، در این شاخة میان علم و هنر، جوانب گوناگون زندگی انسان در عرض یکدیگر مطرح میگردد. با این توصیف معماری تنها هنری است که از ماده به جوهر و برعکس، در طیران است و در واقع پلی است بین گذشته و حال و آینده تمدنهای بشری. این پرسش بارها پیش آمده که: آیا نیازهای مادی انسان منجر به شکلگیری و پیدایش معماری شده، یا نیازهای معنوی او را به مداخله در محیط اطراف، و عینیّتبخشیدن به معماری (با تمام تعاریفش) واداشته است؟
هرچند نیازهای مادی و معنوی به دلیل ترکیبشان جداییناپذیرند، اما میتوان بر حسب نوع معماری و موقعیتهای ویژه مکانی و زمانی، بین انگیزههای ظاهری و باورها و حسهای معنوی و ارتباط بین روح و روان و نیازهای مادی و جسمی تفکیک نسبی ایجاد کرد.
در تحلیل اثر معماری بدیعی که در زمرة آثار ارزشمندتر قرار گرفته است، بیگمان مفهومی به نام زیبایی نیز در کل و جزء پیکره آن وجود دارد. هماهنگی و تعادل بین بیپیرایگی و زیبایی، با مشاهده یک اثر معماری و با درنظر گرفتن اصول و مبانی نظری (مانند بهرهوری، کاربری، دوام انتخاب مصالح، هندسه موزون و ساختار پایدار) مشخص میگردد که پدیدهای به نام زیبایی در آن نهفته است؛ برای مثال، «تقارن» به عنوان اصلی در ساخت و ساز به کار آمده است، که در معماری گذشتة ما بر ارتباط عقلایی آن با قوانین زیباییشناختی در چارچوب طاقها، گنبدها و دهانههای ساده تأکید شده است، لیکن چنانچه ساخت وساز عقلایی نیاز به تقارن دهانه و بارگذاری داشته باشد، مجموعة دهانههای متقارن سلسلهمراتبی چون خود را تحمیل نمیکند. به علاوه در روشهای جدید ساخت و ساز، امکان تغییر در میزان تقویت آنها، این اجازه را میدهد که در صورت وجود توجیهات لازم و پذیرفتنی در مجموعه و در نظرگرفتن مقاصد زیباییشناختی، استفاده منطقی و عقلایی از عدم تقارن ساختاری به عمل آوریم.
انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده، به نیازهای روحی و باطنی و حس زیباییشناسی نیز توجه داشته است. نخستین نمونههای مسکونی، برقراری چنین نسبتی را نشان میدهد. به بیانی دیگر طبیعت در فرهنگهای گوناگون، به شکلی مرتبط با زیباییشناسی و فضای معماری حضور داشته است. حس و حال و روحیه در فضای معماری، ارتباطی مستقیم با انسان به طور کلی و کاربران آن به طور خاص دارد.
همان گونه که برای مفهوم زیبایی نمیتوان تعریف مطلقی بیان کرد، چگونگی کیفیت روحی فضاها نیز دقیقا قابل سنجش و توصیفپذیر نیست؛ چرا که احساس و وضعیت روحی ـ روانی هر فرد هنگام قرارگرفتن در یک فضا تحت تأثیر دو دسته از عوامل است:
ـ عوامل فردی مانند فرهنگ، عادات، خاطرات، ویژگیهای شخصی، حافظه، ضمیرناخودآگاه و بازتابهای آن در کردارها و گفتارهای آدمی و…
ـ عوامل محیطی مانند موقعیت، استقرار فضایی و خصوصیات فضایی مثل قالب و شکل، ابعاد و تناسبات، جزئیات و به طور کلی هر آنچه در حیطه طراحی فضا قرار میگیرد.
با توجه به عوامل پیشگفته، در واقع طراحی، تمامی امکانات و اختیارات را در زمینه کیفیتبخشیدن به فضا همیشه در دست ندارد؛ اما میتوان چنین فرض کرد که تأثیرات روحی از یک فضا، معلول تأثیر خصوصیات کالبدی هنگام طراحی و حتی فضای باز است. باید خاطرنشان ساخت که عوامل فردی و محیطی در امکانات طراح، کاملا مورد نقد و بررسی قرار نمیگیرد و بعضا پنهان میمانند؛ اما احساسات و واکنشهای منقد حاکم بر معرفت و آگاهی لازم و تام و تمام است.(آیوازیان ۱۳۸۱)
عوامل اساسی زیباییشناسی در معماری
عوامل زیر در زیبایی و زیباییشناسی معماری نقش دارند.
محیط و مکان: بین هر موجود زنده و پیرامونش روابطی وجود دارد که ذاتی نیست و بیشتر اکتسابی است. انسان به مرور زمان و با افزایش تجربیات و اطلاعات اندوخته در ذهنش، قادر به شناخت همه اشیای اطراف نیست. در تصورات ما هر شئ مرتبط با محیطی خاص مطرح میشود؛ مثلا در خاطرات خود کتاب را در کتابخانه یا روی میز میبینیم نه در یخچال یا روی پله، یا برج ایفل را در کنار رودخانه سن در پاریس میبینیم نه بر فراز قلهای در سوئیس (گروتر ۱۳۹۱). معماری چه در واقعیت و چه در تخیّل، وجود دارد و این دو با هم مرتبط هستند و روی یکدیگر تأثیر میگذارند. برای مثال درک بیننده از دو ساختمان کاملا مشابه و یکسان حفظ ظاهری و کاربری در دو مکان و فضای متفاوت به طور کلی متفاوت است و زیباییشناسی آنها را از هم جدا میداند، همچنین جنس و بافت و سطح محیط نیز بر درک بیننده تأثیرگذار هستند.
فضا: فضا در مفهوم معمول خویش بهتنهایی هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمیکند، ولی به محض آنکه یک گروه انسانی فعالیتی را در مکانی مطرح میکند، معنای نمادین فضا پدیدار میشود. از این پس فضا بستری برای بیان فعالیت و رفتارهای انسانی میگردد، محلی برای تخیّل و واقعیت (حبیبی ۱۳۸۲). هر چقدر درک انسان از فضا بیشتر باشد، شناختش از زیباییهای فضا بیشتر میشود و بر زیبایی به دست آمده از محیط افزوده میشود.
نور و رنگ: نور اصلیترین عنصر برای درک از یک فضای معماری است، همچنان که از عمدهترین مشخصههای معماری ایران نیز به شمار میآید. نور نمادی از نور الهی است و «رنگ» از تکثیر نور حاصل میشود. با مطالعه و دقت در مجموعه آثار معماری و تأثیر زیباییشناسی آنها، میتوان به تفکیک نور و رنگ و جایگاه آنها پی برد. بهرهمندی از نور یا رنگ سفید الهامگر بزرگی، پاکی و صداقت است. رنگهای آبی، فیروزهای و لاجوردی عمق دارند و وسعت آسمان را بیان میکنند و نشانه صلح هستند. استفاده از نور آبی برای افرادی که دچار بیقراری هستند، آرامبخش است.
نتیجهگیری
زیبایی یک مفهوم فلسفی است و رابطه مستقیمی با میل و رغبت دارد. در علم معماری احساس نوآوری همراه با زیبایی است و رابطه مستقیم با هم دارند؛ چنان که هر چه ادراک زیبایی ارتقا یابد، درک از نوآوری و چگونگی استفاده از آن نیز ارتقا مییابد. هنرمند نقاش در هر محیطی که بخواهد، میتواند با آزادی عمل به کشف استعدادهای خود بپردازد و این تنها ابعاد و اندازه بوم نقاشی است که او را محدود میسازد؛ اما در معماری عوامل بسیاری از جمله ساختار، مقاومت، نوع مصالح مصرفی، کاربری، فضا، محیط و در انتها ضوابط طراحی، آزادی معمار را محدود میکنند.
معماری در هر محیطی قابل اجرا نیست و طرح مورد اجرا به سفارش کارفرما و دخالتهای خالی از تخصص و بر اساس قوانین حقوقی تهیه میشود. با این همه و بهرغم تمام این اجبارها، این شخص معمار است که با بهرهگیری از ذوق و سلیقه و علم زیباییشناسی و قوانین هندسی، به طراحی و اجرا میپردازد و خالق هنرمند ساختمان، مخلوق خود را از نظر زیباییشناختی رضایتبخش میسازد. در واقع معمار نباید طرح خود را به سلیقه کارفرما تهیه و اجرا کند، بلکه باید تمام سعیاش را معطوف به برخورداری از بیشترین رکن و ارزش زیباییشناختی ممکن در طرح خود کند.
منابع:
۱ـ نقره کار، عبدالحمید (۱۳۸۷) ؛ «نسبت مکتب اسلام با فلسفه هنر و زیبایی و آثاز هنری (موضوع شناسی، اصول راهبردی، روشهای کاربردی، ارزیابی آثار» نشریه بینالمللی مهندسی صنایع و مدیریت تولید، سال نوزدهم، شماره۶، صص۱٫
۲ـ آیوازیان، سیمون(۱۳۸۷)؛ «زیباییشناسی و خاستگاه آن در نقد معماری» هنرهای زیبا، ش۱۲، صص۳ـ۱٫
۳ـ قائمی فر، شقایق(۱۳۹۴)؛ « الگوی زیباییشناسی در معماری بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی»، مطالعات هنر و معماری، ج۴، سال دوم.
۴ـ گروته، یورگ(۱۳۹۱)، زیباییشناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد، عبدالرضا همایون، تهران، دانشگاه شهیدبهشتی.
۵- حبیبی- سید محسن(۱۳۸۲)؛ «چگونگی الگوپذیری و تجدید سازمان استخوان بندی محله» هنرهای زیبا- ۱۳(۳۲-۳۹)
۶) www.vajehyab.com
7) www.fa.wikipedia.org
8) www.ganjoor.net
9) www.dictionary.abadis.ir
10) www.honaronline.ir
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید