1395/2/13 ۱۰:۵۳
برای رومن زایدل (Roman Seidel) پژوهشگر آلمانی دانشگاه آزاد برلین عجیب بود وقتی شنید دو رییس مجلس شورای اسلامی هر دو متخصص فلسفه كانت هستند. غلامعلی حداد عادل نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی و رییس هفتمین دوره این مجلس و علی اردشیر لاریجانی رییس دورههای هشتم و نهم مجلس هر دو فارغالتحصیل فلسفه هستند. حداد عادل در سال ١٣٦٤ در دانشگاه تهران از پایاننامه دكترای خود با عنوان «نظر كانت درباره مابعدالطبیعه» دفاع كرد، او همچنین یكی از آثار مهم كانت یعنی تمهیدات را با ترجمهای قابل قبول به فارسی ترجمه كرده است، ضمن آنكه آثاری چون نظریه معرفت در فلسفه كانت (نوشته یوستوس هارتناك) و مقالات كانتی را در شرح اندیشههای این فیلسوف تالیف و ترجمه كرده است.
فلسفهخواندههای سیاستپیشه برای رومن زایدل (Roman Seidel) پژوهشگر آلمانی دانشگاه آزاد برلین عجیب بود وقتی شنید دو رییس مجلس شورای اسلامی هر دو متخصص فلسفه كانت هستند. غلامعلی حداد عادل نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی و رییس هفتمین دوره این مجلس و علی اردشیر لاریجانی رییس دورههای هشتم و نهم مجلس هر دو فارغالتحصیل فلسفه هستند. حداد عادل در سال ١٣٦٤ در دانشگاه تهران از پایاننامه دكترای خود با عنوان «نظر كانت درباره مابعدالطبیعه» دفاع كرد، او همچنین یكی از آثار مهم كانت یعنی تمهیدات را با ترجمهای قابل قبول به فارسی ترجمه كرده است، ضمن آنكه آثاری چون نظریه معرفت در فلسفه كانت (نوشته یوستوس هارتناك) و مقالات كانتی را در شرح اندیشههای این فیلسوف تالیف و ترجمه كرده است. علی لاریجانی نیز در دانشگاه تهران رساله دكترایش در رشته فلسفه را زیرنظر دكتر كریم مجتهدی با موضوع «شهود ریاضیات در كانت» نوشت، لاریجانی نیز غیر از سالها تدریس فلسفه كانت در دانشگاه آثاری درباره كانت نوشت كه روش ریاضی در فلسفه كانت، متافیزیك و علوم دقیقه در فلسفه كانت و شهود و قضایای تالیفی ماتقدم در فلسفه كانت از آن میان است. پرداختن به كانت و فلسفه او به این دو سیاستمدار ختم نمیشود. در واقع سابقه آشنایی ایرانیان با كانت به مدتها پیش از دوران معاصر باز میگردد و در میان فهرست بلند بالای كسانی كه به كانت و اندیشههای وی میپردازند، به سیاستمدارانی چون محمدعلی فروغی و حسن وثوق برمیخوریم. اما پرسش كلیدیتری كه پژوهشگر آلمانی را واداشت تا رساله دكترایی با عنوان «كانت در تهران: خاستگاهها، رهیافتها و بسترهای دریافت ماركس در ایران» را بنویسد این بود كه به راستی ایدهها و اندیشههای این فیلسوف جدید كه در چنین سطحی از سوی سیاستمداران ایرانی خوانده شده، چه تاثیری در سیاست و جامعه ایرانی داشته است؟ كانت فیلسوف مدرنیته است، از مدافعان اصلی اندیشه آزادی است، از كرامت انسانی و حقوق او سخن میگوید، روشنگری را تكیه بر خرد و بلوغ فكری انسان میخواند و در مهمترین آثار فلسفیاش میكوشد محدودیتهای خرد انسانی را نشان دهد و با این كار تكلیف گزارههای غیرقابل اثبات و نفی در متافیزیك را روشن میكند. او از جنبه سیاسی نیز مدافع ایدههای عصر روشنگری و انقلاب فرانسه است: برابری، برادری و آزادی. مشهور است كه بر دیوار اتاق او در شهر كوچك كونیگسبرگ تصویری از ژان ژاك روسو معمار فكری انقلاب بورژوایی فرانسه آویخته بود. آرمان كانت در عرصه بینالملل دست یافتن به صلح جهانی پایدار است و معتقد است در جهانی كه خرد و منطق بر آن حكمفرما باشد، جنگ و ستیز جایی ندارد، ایدهآلی كه دستكم وضعیت كنونی جهان چندان نویدبخش آن نیست. اما آیا به راستی سیاستمدارانی كه متخصص فلسفه كانت هستند، به تمام لوازم اندیشههای او پایبند هستند؟ كانت اندیشمندی چند سویه بود و در آثار متعددش سویههای متكثری قابل تمییز است: فلسفه نظری، فلسفه اخلاق، فلسفه هنر و زیباییشناسی، فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخ، فلسفه دین، فلسفه علوم تربیتی و... البته كه تردیدی نیست كه كانت متفكری نظامساز است و بخشهای متنوع آثار او نظامی هماهنگ و منسجم (coherence) را برمیسازد اما دستكم سیاستورزان ما نشان دادهاند كه در عمل توانستهاند میان این سویههای متكثر كه در یك نظام هماهنگ معنادار میشوند، تفكیك قایل شوند. تا جایی كه به دو سیاستمدار ایرانی مذكور بازمیگردد، توجه به نوع علاقهمندی این دو به فلسفه كانت و بستری كه در آن به اندیشههای او پرداختهاند مهم است. چنان كه ذكر شد، هر دوی ایشان عمدتا به فلسفه نظری كانت توجه كردهاند و كمتر جنبههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و روشنفكری فلسفه او را مد نظر قرار دادهاند، ضمن آنكه بستر تاریخی توجه هر دو جنبهای متكلمانه داشته است. علی لاریجانی شاگرد درس فلسفه شهید مطهری به توصیه استاد از رشته علوم كامپیوتر تغییر رشته داد و فلسفه كانت خواند. حداد عادل نیز در فلسفه شاگرد سید حسین نصر سنتگرا است و طبیعی است كه از این منظر چندان نمیتواند به لوازم اندیشه او در حوزههای سیاسی و اجتماعی او ملتزم باشد. گو اینكه آنها كه با فضای آكادمیك فلسفه ایران آشنا هستند، میدانند كه در گروههای فلسفی اگرچه واحدهای درسی زیادی به فلسفه كانت اختصاص داده شده است، اما در آنها عمدتا فلسفه نظری او (و در بعضی موارد فلسفه اخلاق او) تدریس میشود و به ندرت استادی سایر وجوه كار او را نیز مد نظر قرار میدهد. تا پیش از این نیز البته فلسفه سیاسی و اجتماعی كانت چندان مورد توجه نبوده است. در واقع نخستین نشانه حضور كانت در ایران به تقریبا ٥٠ سال پس از مرگ او در ١٨٠٤ باز میگردد، زمانی كه كنت دو گوبینو مستشرق مشهور در نامهای میگوید «ایرانیان از كانت و اسپینوزا صحبت میكنند». بدایع الحكم نوشته آقا علی مدرس طهرانی (١٨٨٩-١٨١٨) نیز نخستین كتاب فلسفی در ایران است كه در آن نام كانت آمده است، كتابی كه این حكیم ایرانی آن را در پاسخ به پرسشهای بدیعالملك میرزا عمادالدوله از نوادگان فتحعلیشاه قاجار (١٢٥٠-١٣١٣ ه. ق.) ارایه میكند. بدیعالملك میرزا نخستین ایرانی است كه تا حدودی كانت را میشناخته است، اگرچه حتی از نحوه ضبط نام كانت (كان) در پرسش او میتوان فهمید كه شناخت او از این فیلسوف چندان عمیق نبوده و حوزهای كه در آن پرسشگری كرده نیز به همان مباحث فلسفه نظری و مابعدالطبیعه اختصاص دارد. دیگر چهرهای كه اشاراتی مختصر به آرای كانت دارد، افضل الملك كرمانی است كه در سال ١٣٢١ در شرح رساله گفتار در روش دكارت اشاراتی به كانت دارد. بعد از مشروطه با گسترش ارتباطات ایرانیان با غرب توجه به كانت نیز افزایش مییابد. حسن وثوقالدوله سیاستمدار مشهور كه نام چندان نیكی در تاریخ از او به جا نمانده از نخستین چهرههایی است كه در سال ١٣١٥ خطابهای در دانشكده معقول و منقول تحت عنوان «خطابه درباره كانت و عقاید او» ارایه میكند. اما نخستین شرح از كانت كه تا مدتها تنها منبع قابل اعتنا برای فارسیزبانان برای رجوع به اندیشههای این فیلسوف است را سه سال پس از این خطابه محمدعلی فروغی در سیر حكمت در اروپا نگاشت. البته پیش از فروغی در چهرههایی چون میرزاهادیخان حائری (١٣٥٩-١٣٠٨ ه. ق.) و ابوالحسن شعرانی استاد فلسفه اسلامی اشاراتی در آثارشان اشاراتی مختصر به كانت دارند. نخستین مقاله تالیفی در كانت نیز در سال ١٣٢٨ در مجله ارمغان به قلم فروغی نگاشته شد، اگرچه احمد فردید در سلسله مقالاتش كه دو شماره از آن در سال ١٣٢٣ در مجله سخن منتشر شد، چند سطر درباره او نوشت. نخستین كتاب با نام كانت در سال ١٣٢٨ توسط كاظم عمادی منتشر شد، او بخش كانت از كتاب فلاسفه بزرگ آندره كرسون را در ٨٤ صفحه منتشر كرد. بعد از آن در سال ١٣٣٦ دكتر عباس زریاب خویی تاریخ فلسفه معروف ویل دورانت را ترجمه كرد كه فصل ششم آن با عنوان «ایمانوئل كانت و مسلك اصالت تصور» در ٥٠ صفحه به فلسفه كانت اختصاص دارد. فصل بیستم تاریخ فلسفه غرب برتراند راسل كه در سال ١٣٤٠ با ترجمه نجف دریابندی منتشر شد، درباره كانت است. مفصلترین كتاب درباره كانت اما ترجمه بخش كانت از جلد ششم تاریخ فلسفه فردریك كاپلستون بود كه در سال ١٣٦٠ در ٢٥٠صفحه منتشر شد. این تنها در دهههای ١٣٦٠ و ١٣٧٠ بود كه به تدریج با ترجمه آثار اصلی كانت مثل سنجش خرد ناب (توسط میرشمسالدین ادیب سلطانی ١٣٦٢)، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق (توسط حمید عنایت به همت علی قیصری ١٣٦٩)، نقد قوه حكم (توسط عبدالكریم رشیدیان، ١٣٧٧)، درسهای فلسفه اخلاق (توسط منوچهر صانعی دره بیدی، ١٣٧٨) به فارسی ترجمه شدند. این ترجمهها و آثار تالیفی و ترجمهای بعدی زمینهساز گسترش اندیشههای كانت در ایران شدند. در این میان نباید از ترجمهها و تالیفهایی كه از شروح فلسفه كانت صورت گرفته است غفلت كرد، مثل شرح مهم اشتفان كورنر كه در سال ١٣٦٧ با عنوان فلسفه كانت توسط عزتالله فولادوند ترجمه و منتشر شد یا كتاب سید علی محمودی درباره فلسفه سیاسی كانت. در واقع میتوان گفت با وجود سابقه طولانی آشنایی ایرانیان با كانت، تنها در دو دهه اخیر است كه وجوه گوناگون نظام فكری او به ایرانیان معرفی شده و خوشبختانه روند كانتشناسی در دو- سه دهه اخیر روندی تصاعدی داشته است. این روند فزاینده میتواند این نوید را به همراه داشته باشد كه برخورد ایرانیان با كانت گزینشی یا صرفا ستیهنده یا حتی متكلمانه نباشد، تنها در پرتو چنین مواجههای است كه میتوان امیدوار بود ایدههای كانت در عرصه عمل نیز نمودی جدیتر داشته باشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید