خرمن، جشن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 28 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240699/خرمن،-جشن
چهارشنبه 15 اسفند 1403
چاپ شده
3
خَرْمَن، جَشْن، از جشنهای آیینی و سالانۀ کشاورزی با کارکرد شکرگزاری در هنگام برداشت محصول و خرمنکردن آن.واژۀ جشنْ فارسی، و برگرفته از واژۀ اوستایی «یَسنَ»، به معنای ستایش و پرستش است (بیات، 615) و واژۀ خرمن نیز به معنی انباشتهای از یک محصول معین است که روی هم کوپا (کپه) شده باشد. واژۀ خرمن را بیشتر و بهویژه دربارۀ غلات، چون گندم و جو به کار میبرند که نان حاصل از آنها قوت غالب مردم است. فرایند کاشت دانهها گام گذاشتن در مرحلۀ نخست تولید برکت، داشت آن مربوط به پروردن آن، و برداشت و درو کردن آنها رسیدن به محصول است که همکاری انسان، حیوان، زمین و باران را میطلبد و مستلزم همه نوع شادمانی برای سپاس از این برکت الٰهی است. مردم افزون بر احترامی که برای نان حاصل از این غلات قائلاند، به نان سوگند نیز میخورند. دروگران در هنگام کار و پیش از خرمنکردن محصول، به هر رهگذری که از کنار مزرعۀ در حال درو بگذرد، شادمانه میدهند؛ بدین نحو که در یک دست داس، و در دست دیگر خوشهای گندم میگیرند و در کنار راه میایستند و خوشه را به رهگذر هدیه میکنند، با این نیت که رهگذر به برکت این محصول سلامت به مقصد برسد. در مقابل، هدیهگیرنده نیز از خداوند برای کشاورزان طلب برکت میکند و گاهی نیز پولی برای خریدن شیرینی به آنها میدهد تا شیرینکام شوند (نک : ماسه، I / 169). کشاورز هر چقدر هم که تهیدست باشد، پس از خرمنکردن، کوبیدن، باد دادن و جدا کردن دانه از کاه، از آنجا که باور دارد هر جنبندهای حقی از این هدیۀ خداوندی دارد، مانع دانهورچینی پرندگان نمیشود و به هر فقیر و درویشی نیز که در پای خرمن حضور یابد، به اندازۀ یک کلاه نمدی، گندم میدهد (همانجا). جشن خرمن با همین شادی معنوی آغاز میشود. برخی از نشانهها سابقۀ جشن خرمن را به دوران پیش از تاریخ میرسانند. شاید نقشونگارهای روی برخی سفالینههای کهن مربوط به دوران پیش از تاریخ، موجود در موزۀ ملی ایران، جلوههایی از خرمن و رقصها و رفتارهای آیینی مربوط به این جشن در آن دوران باشد (میرشکرایی، مُهر ... ، 24). کهنترین اشاره به این جشن در اوستا در جایی است که سخن از جشنها یا گاهنبار به میان میآید. یکی از آن جشنها، گاهنبار پَتیَ شَهیم / پتیه شهیم به معنی دانهآور یا گردآوری غله است که زمانی اجرا میشده که گندم میرسیده، و خرمن به دست میآمده است. این گاهنبار را در گذشته به مدت 5 روز از 21 تا 25 شهریور، برگزار میکردهاند (دوستخواه، 2 / 955؛ اورنگ، 120، 181؛ بزرگزاد، 35). به همین سبب، جشن شهریورگان به خصوص برای کشاورزان بهسبب برداشت محصول و فراهم آوردن خرمن، بهترین جشن و شادمانی بوده است (اورنگ، 120). فرهوشی نیز موقع جشن پتیه شهیم را ــ که بهگفتۀ وی آن را جشن خرمن مینامیدهاند ــ روز سیام شهریور، یعنی گذشتن 180 روز از سال دانسته است (ص 37)؛ اما هخامنشیان جشن مهرگان را در مهرماه، یعنی هنگام برداشت محصول، با شکوه فراوان در تخت جمشید برپا میکردند (همو، 81-82). در خردهاوستا نیز خرمنِ سوددهنده ستایش شده است (ص 198). گاهنبار سوم که جشن محصول و خرمن است، از جملۀ 6 گاهنبار کهن است که گفته میشود بنیاد آن را جمشید گذاشته است. به جای آوردن این 6 گاهنبار ثوابی بزرگ، و ترک آنها گناه عظیم شمرده میشود و مردم از پول گاهنبارها جشنهای بزرگ برپا میدارند و توانگر و بینوا هر دو در آن شرکت میکنند (اورنگ، 182). جشن مهرگان اختصاص به ایزد مهر فراخچراگاهها دارد و در اوستا به نام مهریشت آمده است و در «روز مهر»، یعنی روز شانزدهم از ماه هفتم سال برگزار میشدهاست (1 / 353- 388)؛ بهسبب همزمان شدنش با فصل درو و خرمن، آن را جشن دهقانی میدانند. به نظر محققان، دهقانان این روز را بهسبب پایان درو و برداشت محصول، عزیز میدارند و جشن خرمن بر پا میکنند. جشن خرمن با جشن مهرگان درآمیخته است. در گذشته، مهرگان را به سبب پیدایی و زادهشدن مشی و مشیانه در این روز، دمیدن روح به کالبد انسان، روز کشاورزی و کشاورزان و برداشت محصول، تاجگذاری اردشیر بابکان، جدا شدن مملکت ایران از ترکستان و بازپسگیری گاوهای ایرانیان از ترکستانیان، و سرانجام بهسبب پیروزی کاوه بر ضحاک و نشاندن فریدون بر تخت گرامی میداشتند و جشن میگرفتند (گردیزی، 520؛ پرتو، 188- 189). بیهقی در نیمۀ نخست سدۀ 5 ق، به برگزاری باشکوه جشن مهرگان از 421 تا 431 ق / 1030-1040 م در حضور امیر مسعود اشارات متعددی کرده، و زمان برگزاری آن را در ماههای رمضان، ذیحجه و ذیقعده نقل کرده است که همۀ این ماهها در طول این سالها بیشتر مصادف با ماههای اوت و سپتامبر میلادی، و شهریور و مهرشمسی، و درست هنگام برداشت محصول و خرمنکردن آن است. او ضمن وقایع 421 ق، نوشته است که در نوروز و مهرگان هدیه میدادند و میگرفتند (1 / 13)؛ ضمن وقایع 422 ق آورده است که امیر 3 روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان نشست (1 / 272)؛ در وقایع 425 ق، نوشته است: «روز دوشنبه، 16 ذیقعده، مهرگان بود و امیر بامداد به جشن نشست ... و نثارها و هدیهها آوردند، از حد و اندازه گذشته ... و رسم مهرگان تمامی به جا آوردند، سخت نیکو با تمام شرایط آن» (1 / 490)؛ همچنین، در وقایع 427 ق، نوشته است: «روز شنبه، 24 ذیقعده، مهرگان بود. امیر به مهرگان نشست و خداوندزادگان و اولیا و حشم پیش آمدند و نثارها کردند و بازگشتند. بزرگان دولت به مجلس حاضر آمدند و آنچه لازمۀ روز مهرگان است، از تخممرغ پخته و نیمبرشته و برۀ کبابشده فراهم آوردند. مطربان زدن گرفتند» (1 / 499-500)؛ در وقایع 428 ق، نوشته است که امیر روز یکشنبه، 4 ذیحجه، به جشن مهرگان نشست (1 / 530)؛ در وقایع 429 ق، نوشته است که در روز چهارشنبه، 9 ذیحجه، به جشن مهرگان نشست (1 / 561)؛ و در وقایع 431 ق، نوشته است که امیر در روز سهشنبه، 27 ذیحجه، به مهرگان نشست و بسیار هدیه آوردند (1 / 609). در گیلان و مازندران، مراسم علمواچینی (ه م) با جشن خرمن و جشن مهرگان در هم آمیخته است. در گاهشماری گیلانیها که تنها هالهای از آن میان گالشهای دامدار کوهنشین دامنههای شمالی رشتهکوههای البرز باقی مانده، و به گاهشماری طبری یا دیلمی معروف است، در شب 15 مرداد، سال گیلانی تحویل میشود و «نوروزما»، یعنی نخستین ماه دیلمی سر میگیرد. در این شب، آتشی بلند مانند آتش سده میافروزند که آن را نوروزبل (شعلۀ بلند و فروزان آتش نوروزی) میگویند. نوروزما ماه رسیدن محصول گندم و دیگر غلات است (پوراحمد، 12). نوروزما با چهار ماه و نیم اختلاف با گاهشماری رسمی، از 17 مرداد، یعنی هنگام برداشت محصول آغاز میشود. ازاینرو، در بیشتر کوهپایههای شرقی گیلان، مراسم جشن خرمن با مراسم نوروزبل همراه است (پورهادی، 62). در مراسم شکرگزاری جشن خرمن و خرمنچینی منطقۀ فومن، رقصی با نوای سرنا اجرامیشود (کاظمی، 82). کشاورزان مناطق ییلاقی املش، سیاهکل و رحیمآباد پس از برداشت گندم، برای تکریم و شکرگزاری، یکی از روزهای جمعه را برای اجرای مراسم جشن خرمن در قالب جشن علمواچینی در سطح شهرستان املش و مناطق دیلمان و اشکورات، در نظر میگیرند (دلکش، 171). تا سالهای اخیر، در روستاهای گیل و دیلم، جشن سپاس و ستایش مقارن با جشن مهرگان از 4 تا 10 روز برگزار میشد. در این جشن، پس از برداشت محصول، کَتامها و کلبههای ساختهشده از پوشال و چوب را آتش میزدند و در اطراف آن پایکوبی میکردند. مردان با دادن هدیه به زنان که در کارها همراهشان بودند، از آنها سپاسگزاری میکردند (میرابوالقاسمی، 146). کشتی گیلهمردی نیز که در گذشته در مراسم مختلف اجرا میشد، در جشن خرمن نیز جایگاه خود را داشت (برونی، 110). در امامزادههای شمال ایران، از آستارا تا استراباد، مراسم علمبندی برای اجرای مراسم مذهبی ماه محرم در روز اول محرم بر پا میشود و در 13 محرم (سوم امام حسین <ع>)، یا 28 صفر (روز وفات پیامبر <ص> و شهادت امام حسن <ع>) مراسم علمواچینی را برگزار میکنند؛ اما در بعضی از امامزادهها، دو رسم علمواچینی مذهبی و جشن خرمن ملی را در هم میآمیزند و علم را به همان صورت تا وقت درو نگه میدارند تا با جشن برداشت محصول، مراسم علمواچینی نیز اجرا شود. احتمالاً در گذشته، در این موقع جشن محصولبرداری در این نواحی معمول بوده است (ستوده، 10-11). در شهرهای شرقی گیلان، مراسم علمبندی در روز هفتم ماه محرم، و مراسم علمواچینی در روز سوم شهادت امام حسین (ع) برگزار میشود که صرفاً جنبۀ مذهبی و سوگواری دارد؛ اما کوهنشینان گیلان که در کوهساران دشتهای وسیع گندمکاری دارند و هر روستایی نیز امامزاده و بقعهای متبرک و مورد احترام مردم دارد، مراسم علمواچینی را در قالب جشن خرمن برگزار میکنند. مردم کوهساران گیلان این جشن را در یک روز جمعه پس از برداشت محصول و خرمنکردن آن، در میدان یکی از اماکن متبرکه، همراه با سرور و شادمانی برگزار میکنند که فقط گوشهای از آن رنگوبوی مذهبی دارد و مربوط به خارجکردن علم از امامزاده و گرداندن آن به دور امامزاده است (پاینده، 212-213). اهالی هر آبادی روز جمعهای را که میخواهند در آن جشن خرمن برگزار کنند، به اطلاع چارواداران (ه د، چارواداری) میرسانند و آنها به اهالی دهات مجاور خبر میدهند تا در این مراسم شرکت کنند. همۀ اهالی آبادی به نوبت در مراسم جشن خرمن روستاهای دیگر شرکت میکنند و مهمان اهالی همان روستا میشوند و برای خانوادههای خود نیز غذا میبرند. پسران و دختران زیباترین لباسهای خود را میپوشند و زنان زیورهای فراوانی به خود میآویزند. آنان که اسب و قاطر دارند، بر راهوارترین آن سوار میشوند و دیگران پای پیاده، آوازخوانان و کفزنان و هلهلهکنان رهسپار زیارتگاه محل جشن میشوند و حدود ساعت 10 صبح در آن مکان حضور مییابند. انتخاب همسر و همسریابی نیز بیشتر در همین روزها صورت میگیرد. دستفروشها نیز بساط خود را در میدان کنار زیارتگاه میگسترند. همه غذا میخورند و هیچکس بدون غذا نمیماند. در ساعت دو بعدازظهر، مراسم مذهبی آغاز میشود. علم را از زیارتگاه بیرون میآورند و با نوحۀ یکی از حاضران، آن را چند بار به دور زیارتگاه میگردانند و پارچههای بسته به آن را میگشایند و واعظ محلی روضهای میخواند. پس از آن، مراسم کشتیگیری و مسابقۀ اسبدوانی جوانان اجرا میشود. این آیین به سبب کوچ کوهنشینان به دشتها و شهرها و خالیشدن روستاهای کوهستانی، بهتدریج در حال از میان رفتن است. روستاهایی که هماکنون مراسم جشن خرمن را با حفظ سنتهای گذشتۀ آن برگزار میکنند، عبارتاند از: شاه شهیدان (مفصلتر از همهجا)، دیلمان، کومس، میکال، باباولی، عینالشیخ، تارش، سیاکو، کاکرود، متلاکو، سرتربت و نیاول، که همه از توابع دیلماناند (همو، 212-216؛ میرشکرایی، «مردمشناسی ... »، 463-465؛ نیز نک : موسوی، 42-47؛ بشرا، 2 / 22- 29). زمان برگزاری جشن خرمن در نقاط کوهستانی شرقی گیلان، پس از دروِ گندم و جو، و در قسمت جلگهای، پس از برداشت محصول برنج صورت میگیرد تا دست کشاورزان برای خرج کردن باز باشد (محمودی، 8). در مناطقی از مازندران، پس از برداشت محصول و انتقال آن به سر خرمن، نوای مخصوص رقص با ضربآهنگ 8 / 6 مینواختند که به آن سماحال یا رِوونی میگفتند. کشاورزان با این نوا جشن میگرفتند و رقص و پایکوبی میکردند (پهلوان، موسیقی ... ، 463). پس از برداشت گندم و جو در منطقۀ کوهستانی الاشت مازندران، نوبت به خرمنکردن و خرمنکوبی میرسد که همکاری و همیاری تنگاتنگ و گستردهای را میطلبد. همین گرد هم جمعشدنها تبدیل به مراسم جشن خرمن برای هر خانوار میشود. زن صاحبخانه برای همۀ همیاران آش میپزد و حتى کشاورزان همسایه را نیز دعوت میکنند (همو، فرهنگ ... ، 194). مازندرانیها در جشن خرمن، به رقص خرمن میپردازند. جشن خرمن را زنان و مردان جدا از هم اجرا میکنند. مردها به مسابقاتی از نوع کشتی گرفتن، اسبدوانی، جنگ انداختن گاو نر و قوچ، و در بعضی مناطق، به جنگ انداختن خروس میپردازند. منشأ و خاستگاه جشن خرمن و اجرای حرکات نمایشی موزون دربارۀ کار کشت، داشت و برداشت براساس معتقدات و آیینهای کهن است. مردم منطقه معتقدند که چنین رقصی سبب برکت زمین میشود. رقص مردان معمولاً شامل حرکات موزون نمایشی، از دروکردن تا کیسهکردن و به بازار بردن و فروختن محصول است و در رقص زنان حرکات با بذر پاشیدن آغاز میشود و به حرکاتی چون تمیزکردن دانه پایان مییابد. در جشن خرمن، معمولاً نوازندگان سرنا و نقاره نیز حضور دارند (همو، موسیقی، 474- 479). در ایل بختیاری، جشن خرمنِ همگانی دیده نشده است؛ اما خرمنکوبی خانوادهها خالی از شادی و ترانهخوانی نیست. خانوادههای کوچندۀ بختیاری افزون بر دام، دو قطعه زمین زراعی دیم نیز در گرمسیر و ییلاق دارند که در آنها گندم میکارند. موقع رسیدن محصول، آن را شادمانه درو میکنند. اینها با شادی و در حال خواندن ترانههای محلی، بافهها را دستهدسته به خرمنجا (جای مخصوص خرمن) میآورند و خرمن میکنند و پس از مهر کردن دور آن (نک : ه د، مهر خرمن)، خرمن را به دشتبان میسپارند و همراه ایل کوچ میکنند. در بازگشت، شادمانه به سراغ خرمن دستنخوردۀ خود میروند، خرمن را میشکنند و با سم چهارپایان یا تیغۀ خرمنکوبی، که گاوان نر آن را میکشند، خوشههای گندم را میکوبند و باد میدهند و دانه را از کاه جدا میکنند. زمانیکه تعهدات خود را ادا کردند، سهم خود را برمیدارند. انجام دادن همۀ این مراحل همچون جشنی با شادمانی همراه است (خسروی، 2 / 519). برخی از مردم کردستان، جشن خرمن را که مقارن با مهرگان است، در جوار قدمگاهی در دهکدۀ جاماز در دامنۀ کوه دالاهو برگزار میکنند. زنان و مردان دستهدسته با نوای ساز و دهل به محل نصب پرچمهای سبز و سفید و سیاهی که در کوه و تپه برافراشتهاند، میروند. زنان شادمانه غذایی آماده میکنند و برخی از آنها روی ساجها نان میپزند. جوانان اسب میتازانند و مردم نیز با نوای ساز و دهل پای میکوبند و بازار مکارهای نیز دایر میشود (عناصری، 94-95). در بعضی از مناطق خراسان، ازجمله تربتجام و بیرجند، موقع برداشت محصول و خرمنکوبی، جشنی برپا، و نوعی رقص گروهی اجرا میشود که حرکات آن با مهارت خاصی، نشان از همۀ اعمال کاشت و داشت و برداشت محصول دارد (نصراللهپور، 160-161). در گذشته در روستای فروتقۀ کاشمر، کشاورزان به طور شبانهروزی، به کمک گاو خرمن را با چرخ خرمنکوب میکوبیدند و با چهارشاخ دانهها را از کاه جدا میکردند و محصول جمعآوریشده را به انبار میبردند. آنها در یکی از روزها، جشن خرمن میگرفتند که هم سرشار از شادمانی، و هم آموزشی از مراحل کشت و داشت و برداشت به جوانان بود. در این جشن، هنرمندان محلی با ساز و دهل مردم را به شرکت در مراسم دعوت میکردند. دو تن با در دستداشتن خنجرهای چوبی، نمایش رزمی و حماسی اجرا میکردند. پس از آن، 6 تن با لباس محلی (شلوار مشکی، پیراهن سفید بلند، جلیقه و گیوه) وارد میدان میشدند و در جمع تماشاچیان و نوای ضربآهنگ موسیقی، با حرکاتی نمادین هموار کردن زمین، پَلکردن، آبیاریکردن، بذرپاشیدن، شیار کردن، وجینکردن، دروکردن و خرمنکوبی را نمایش میدادند (کریمی، 116). در فسا، جشن خرمنکوبیِ دستهجمعی اجرا نمیشود، ولی هر خانواری در موقع خرمنکوبی، جشن میگیرد. اینها خرمن را با ضربات سم چهارپایان میکوبند. تیرکی در وسط دایرهای از خوشههای خرمن، که روی زمین گسترده شده است، مینشانند و حلقهای فلزی یا چوبی به آن میاندازند. گردن چهارپایان را با رشتهطنابی به هم میبندند و سر طناب را به این حلقه متصل میکنند. چهارپایان به دور این محور میچرخند و خرمنکوبان نیز پابهپای آنها میدوند و برای خستهنشدن و فراموشکردن سختی کار و سرعتدادن به آن، به همراه آهنگ دویدن چهارپایان، اشعار زیبا و ترانههای آهنگین بهصورت جمعی میخوانند و صدایشان در دشت و کوهستان منعکس میشود (رضایی، 469-471؛ نیز نک : ه د، ترانههای کار). در گذشته، در شهر لپوئی استان فارس، پس از برداشت گندم، و در بیرون قلعه، در منطقۀ جاخرمنی، جشن شکرگزاری به همت کشاورزان برپا میشد. در این جشن، سمنو و آشرشته میپختند؛ نوجوانان و جوانان به بازیهای محلی میپرداختند و بزرگترها با هماوایی ساز و نقاره، به ترکهبازی و چوببازی مشغول میشدند. زنان و دختران نیز در مسابقۀ خوشهبافی شرکت میکردند و هرکس که با خوشههای طلایی گندم، زیباترین خوشه را درست میکرد، از جمع کشاورزان جایزه میگرفت (جعفری، 2 / 55).
اورنگ، مراد، جشنهای ایران باستان، تهران، 1335 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1370 ش؛ برونی، امیرهوشنگ، «آداب و آیین مراسم کشتی گیلهمردی در فرهنگ گیلان»، فرهنگ مردم ایران، تـهران، 1389 ش، شم 22-23؛ بزرگزاد، حبیبالله، جشنها و اعیاد ملی و مذهبی در ایران قبل از اسلام، اصفهان، 1350 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان، رشت، 1387 ش؛ بیات، محمد، «مراسم مذهبی و اعیاد ایرانی»، مناسبات دین و فرهنگ در جامعۀ ایران، به کوشش محمدجواد صاحبی، تهران، 1384 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی، تهران، 1388 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پرتو، افشین، «مهرگان»، رهآورد گیل، رشت، 1385ش، س 4، شم 7؛ پوراحمد جکتاجی، محمدتقی، «نوروزبل»، گیلهوا، رشت، 1388 ش، س 18، شم 105؛ پورهادی، مسعود، گاهشماری گیلانی، رشت، 1388 ش؛ پهلوان، کیوان، فرهنگ عامۀ الاشت، تهران، 1385 ش؛ همو، موسیقی مازندران، تهران، 1388 ش؛ جعفری، بهادر و راضیه جعفری، لپوئی، ستارۀ درخشان فارس، شیراز، 1391 ش؛ خرده اوستا، تفسیر ابراهیم پورداود، برلین، 1310 ش / 1931 م؛ خسروی، عبدالعلی، تاریخ و فرهنگ بختیاری، اصفهان، 1372 ش؛ دلکش، ایرج، املش، پردیس ایران، رشت، 1389 ش؛ دوستخواه، جلیل، پیوست بر اوستا (هم )؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، شیراز، 1387 ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1349 ش؛ عناصری، جابر، تجلی دوازده ماه در آیینۀ اساطیر و فرهنگ عامۀ ایران، مرند، 1374 ش؛ فرهوشی، بهرام، جهان فروری، تهران، 1364 ش؛ کاظمی، بهمن، موسیقی قوم تالش، تهران، 1389 ش؛ کریمی فروتقه، محمد، «موسیقی آیینی در فروتقۀ کاشمر»، نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم 11؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران 1363 ش؛ محمودی اطاقوری، حسین، «جشن خرمن یا علمواچینی»، گیلهوا، رشت، 1373 ش، س 2، شم 22-23؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، بهکوشش محمود طالقانی، رشت، 1386 ش؛ میرابوالقاسمی، محمدتقی، سرزمین و مردم گیل و دیلم، رشت، 1350 ش؛ میرشکرایی، محمد، «مردمشناسی و فرهنگ عامه»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ همو، مهر و داغ بر خرمن و دام، تهران، 1378 ش؛ نصراللهپور، علیاصغر، رقص، رامش، نیایش، کرمانشاه، 1386 ش؛ نیز:
Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.محمد میرشکرایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید