جنگ نامه کشم و جرون نامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240475/جنگ-نامه-کشم-و-جرون-نامه
دوشنبه 13 اسفند 1403
چاپ شده
3
جَنْگْنامۀ کِشْمْ وَ جِرونْنامه، منظومههایی دربارۀ جنگ سپاهیان ایران، به فرماندهی امامقلی خان، حاکم فارس و از صاحبمنصبان متنفذ شاه عباس اول صفوی (978- 1038 ق / 1571- 1628 م)، بر ضد قوای پرتغال، که منجر به بازپسگیری جزایر قشم و هرمز گردید. منظومۀ اول سرودۀ شاعری ناشناس و دومی از شاعری به نام قدری است. نیروی دریایی کشور پرتغال در 915 ق / 1509 م با هدف تسلط بر راه دریایی خلیج فارس، اقدام به اشغال برخی از جزایر و بنادر ایران ازجمله بحرین، قشم و هرمز کرد. در آن زمان و تا مدتی پس از آن، به رغم مقابلههای مردم محلی با سپاهیان پرتغالی، پادشاهان صفوی بهسبب اشتغال به تثبیت مبانی قدرت داخلی و از طرفی مبارزه با عثمانیان و ازبکان، عملاً فرصت مقابله با مسائل خلیج فارس را نداشتند (اقبال، شم 1- 2، ص 104). در 1010 ق / 1601 م، اللهوردی خان، حاکم فارس و از صاحب ـ منصبان متنفذ آن زمان که جزایر و بنادر خلیج فارس نیز جزئی از قلمرو او بود، بحرین را از قوای پرتغال بازپسگرفت و پس از او امامقلی خان، پسر و جانشین وی، در 1031 ق / 1622 ق، جزایر قشم و هرمز را از اشغال پرتغالیها آزاد کرد. دربارۀ سیاهکاریهای پرتغالیها و فتوحات سپاهیان ایران، اخبار، حکایات و اشعاری از همان زمان در میان مردم رایج شد که برخی از آنها به صورت سینهبهسینه به زمان ما نیز رسیده است، مانند این دوبیتی: فرنگی اومده، بندر گرفته / اول کشتی، دوم لنگر گرفته / / سلام من به شاه عباس رسونین / که کافر دین پیغمبر گرفته (همایونی، 390؛ نیز نک : فلسفی، 4 / 219، حاشیۀ 10). افزون بر اینها، دو منظومۀ مکتوب دراینباره، یکی جنگنامۀ کشم و دیگری جروننامه یا داستان جرون از همان زمان باقیماندهاند. این منظومهها همانگونه که برخی از پژوهشگران گفتهاند (برای نمونه، نک : اقبال، شم 4، ص 40 بب )، از لحاظ ادبی اهمیت چندانی ندارند؛ اما بهسبب کمبود منابع تاریخی دربارۀ تحولات مربوط به خلیج فارس در آن دوره، به ویژه منابع داخلی، از لحاظ تاریخی و اجتماعی (همانجا؛ وثوقی، مقدمه، 12-13، 34-44) و نیز از لحاظ نوعشناسی ادبیات شفاهی بسیار مهماند. از جنگنامۀ کشم فقط یک نسخۀ خطی وجود دارد که در کتابخانۀ واتیکان نگهداری میشود. میکروفیلم این نسخه در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است (مرکزی، 69). در این نسخه، نامی از شاعر برده نشده است. از جروننامه نیز نسخهای در کتابخانۀ موزۀ بریتانیا موجود است (وثوقی، مقدمه، 12).جنگنامۀ کشم را نخستین بار لوئیچی بونلیــ از شرقشناسان ایتالیایی ــ در 1890 م منتشر کرد (صفا، 366-367). در 1376 ش نیز سعید میرمحمد صادق، تصحیحی از آن را در مجموعۀ میراث اسلامی به چاپ رساند (منزوی، 10 / 714). سرانجام در 1384 ش محمدباقر وثوقی و عبدالرسول خیراندیش این منظومه را بههمراه منظومۀ جروننامه با مقدمهای مفصل و به همراه تعلیقات مشروح به چاپ رساندند.
در میان آثار گذشتۀ ادب فارسی ــ مکتوب یا شفاهی ــ نوع ویژهای با عنوان «جنگنامه» وجود دارد که موضوع آن شرح جنگهای دو نیروی متخاصم افسانهای یا تاریخی است. این جنگنامهها بیشتر به نظم (نک : همو، 10 / 708 -716) و گاه به نثر (همو، 1 / 306- 308) هستند. البته جنگنامههای منثور، بیشتر به شیوۀ نقالی تحریر شدهاند، مانند جنگنامۀ سید جلالالدین اشرف (نک : ه د، جلالالدین اشرف). بخش قابل توجهی از این جنگنامهها از لحاظ نوع زبان بهکارگرفتهشده، ساختار و دیگر ویژگیها، کم و بیش منطبق با ادبیات شفاهیاند. منظومۀ جنگنامۀ کشم از این نوع جنگنامهها ست. جنگنامههای منظوم را به سبک و شیوۀ شاهنامهخوانی در مجامع خانوادگی و عمومی میخواندند و به این عمل «جنگنامهخوانی» میگفتند (نک : ه د، جنگنامه؛ شاهنامهخوانی؛ نقالی). جنگنامۀ کشم به بحر متقارب و در 263 بیت در 1032 ق سروده شده است. بونلی که نخستین بار آن را منتشر کرده، در مقدمۀ خود، حدس زده است که این منظومه سرودۀ قدری، همان سرایندۀ جروننامه است. اقبال آشتیانی (شم 4، ص 44) و صفا (همانجا) نیز به پیروی از بونلی، قدری یا قدری شیرازی را سرایندۀ آن دانستهاند. اما وثوقی و خیراندیش ضمن مقایسۀ کشمنامه با جروننامه، به درستی و با روش مناسب این انتساب را اشتباه دانسته و گفتهاند که سرایندۀ این منظومه، شاعری ناشناس و احتمالاً از مردم نواحی جنوب فارس بودهاست. مهمترین ادعای آنان عبارت است از: الف ـ سرایندۀ جنگنامۀ کشم نام جزیرۀ قشم را به همان صورت اصیل و محلی آن، «کشم»، ضبط کردهاست، در صورتی که قدری در جروننامه آن را به صورت متداول و ادبی «قشم» آورده است. با توجه به اینکه هردو منظومه تقریباً همزمان سروده شدهاند، نمیتوان این اطلاق دوگانه را در یک منطقۀ معین جغرافیایی توسط یک شاعر توجیه کرد، مگر آنکه بپذیریم این دو منظومه متعلق به دو شاعر است. ب ـ سرایندۀ جنگنامه روایت فتح قشم را بدون اضافهگویی و حاشیهپردازی ادبی بیانکردهاست و حوادثی را که شرح میدهد، منطبق با اطلاعاتی است که مورخان پرتغالی و سفرنامههای آن دوره به دست دادهاند. درحالیکه قدری در جروننامه، روایت فتح قشم را به طور نامنظم و با حاشیهرفتن بیان کرده است و علت این موضوع باید عدم آشنایی شاعر با وضعیت جغرافیایی منطقه باشد. ج ـ در جنگنامۀ کشم نام بسیاری از فرماندهان ایران و عرب آمده است که در دیگر منابع به چشم نمیخورد. شاعر سیر حوادث را از زمان ساختن قلعه به دست پرتغالیها آغاز کرده و افزوده است که امیر هرمز این خبر را به سلطان بندر و سلطان بندر بیدرنگ به امامقلی خان اطلاع میدهد. درصورتیکه ناآشنایی قدری با منطقه، به اندازهای است که شاه هرمز را فیروز شاه مینامد، حال آنکه فیروز شاه در آن زمان زنده نبوده است. د ـ نکتۀ آخر اینکه، همۀ منابع آن دوره از حضور نیروی دریایی انگلیس سخن گفتهاند. به این موضوع در جنگنامۀ کشم نیز اشاره شده و در دو جا با نام «انگریز» از انگلیسیها یاد شده است؛ درحالیکه قدری در داستان جرون از انگلیسیها نامی نبرده است (وثوقی، مقدمه، 16-17، 31-34). جنگنامۀ کشم با حمد خداوند، نعت پیامبر اسلام (ص) و مدح حضرت علی (ع) شروع میشود و سپس به ستایش شاه عباس و امامقلی خان میپردازد. همۀ این ابیات بر روی هم 17 بیت است که 7 بیت آن به امامقلی خان اختصاص دارد. شاعر از امامقلی خان با صفاتی مانند «نواب انجمسپاه»، «خان عدالتشعار»، «سلیمان دهر» و «فلکاقتدار» یاد میکند (ص 3-4) که مبین شوکت و نفوذ امامقلی است. او سپس به چگونگی ورود پرتغالیها به فرماندهی «کاپیتان تُمر» به جزیرۀ قشم، ساخت قلعه، آگاهی یافتن «قاضی لار» از این موضوع و سپاه کشیدن وی بر ضد پرتغالیها میپردازد. بر اساس این گزارش، سپاهیان لار در این جنگ شکست میخورند. خبر را به امامقلی خان، که در کوهرنگ بوده است، میرسانند. وی سپاهی زبده به فرماندهی شاهقلی به جنگ میفرستد که این بار ایرانیان پیروز میشوند و ابتدا جزیرۀ قشم، و سپس هرمز را بازپسمیگیرند. در این منظومه بسیاری از واژههای رایج در زبان مردم جنوب بهکاررفته است که از آن جمله است: «بی» که مخفف واژۀ «بید» به معنای «بود» است: یکی قلعۀ سخت پرترس بوم / خطرناک بی جای گبران شوم (ص 5). در این بیت «بوم» محرف یا ادبیشدۀ واژۀ «بیم» به معنای ترس است؛ «نهبی» مخفف «نهبید» به معنای «نبود» است: و از آنجا به تعجیل آمد به کِشم / نهبی در دلش غصه و کین و خِشم (ص 15). در این منظومه، شکل خاصی از کاربرد افعال نیز دیده میشود که در جنوب رایج است، مانند «بگریزکردن» (ص 16) به معنی گریختن یا فرارکردن، و «بشکستکردن» (ص 8) به معنی شکستخوردن یا شکستهشدن.
منظومهای است با بیش از 500‘ 3 بیت در بحر متقارب که شاعری به نام «قدری» آن را سروده است. البته این قدری را نباید با قدری شیرازی اشتباه گرفت که در سدۀ 10 ق میزیسته و در تذکرههایی مانند هفت اقلیم (رازی، 1 / 251-252) و روز روشن (صبا، 653)، نمونههایی از اشعارش آمده است. قدری شیرازی در 987 ق درگذشته است. جروننامه با حمد خداوند، نعت پیامبر (ص)، منقبت حضرت علی (ع) و مدح شاه عباس آغاز میشود (قدری، 21- 28). بهجز این مقدمه، منظومه را از لحاظ محتوایی به 3 بخش میتوان تقسیم کرد: بخش اول، مربوط به فتح قشم است؛ بخش دوم که بخش اصلی منظومه است، مربوط به فتح جزیرۀ هرمز است؛ بخش سوم اختصاص دارد به لشکرکشی صفیقلی خان به سوی عمان که به فرمان امامقلیخان صورت میگیرد. شاعر در هریک از این بخشها و پیش از شرح حوادث مختلف، ساقینامههایی سروده است که شمار آنها به 31 میرسد. مصححانْ هر ساقینامه را مبنای تفکیک حوادث قرار داده و با شماره و عنوان «مجلس»، در متن مشخص کردهاند. قدری منظومۀ دیگری در 253 بیت با عنوان «داستان کشتهشدن امامقلی خان و فرزندانش» سروده که در نسخۀ خطی، در صفحات میانی قرار داشتهاست، اما مصححان بهدرستی آن را در پایان منظومۀ اصلی آوردهاند. در این منظومه، امامقلیخان ستایش شده و شاه صفی که فرمان قتل امامقلی را داده، سرزنش و مذمت گردیده است. هر دو منظومه از لحاظ صناعت شعری اشکالات جدی دارند. مثلاً در برخی از ابیات، قافیه به چشم نمیخـورد (نک : ص 30، 100، 107، 188، 195). در مـواردی نیـز فساد وزن در ابیات دیده میشود (ص 189). در هر دو منظومه، تلفظ برخی از واژهها به صورت محاورهای آنها به کار رفته است، مانند «عف» به جای «عفو» (ص 152)، «سلی» به جای «سلیح» (ص 73)، و «ای» به جای «این» (ص 170).در مجموعۀ هر دو منظومه، نکات اجتماعی قابل توجهی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: هنگامیکه سپاه ایران قلعۀ هرمز را محاصره میکند و با مقاومت شدید پرتغالیها روبهرو میشود، با ایجاد نقب از پای دیوار قلعه به درون آن راه مییابند. شاعر در جاهایی مجلس آراستن امامقلی خان را توصیف میکند و در این میان به برخی از خوراکیها و آشامیدنیهای آن دوره اشاره میکند (ص 159، 162، 177). برگزاری جشن به مدت 3 شبانهروز به فرمان شاه عباس، به هنگام آگاه شدن از فتح ایرانیان، از دیگر موارد جالب توجه است. وصف مجلس سوگواری در خاندان امامقلی خان که در آن، زنان گیسوان خود را میبرند، خاک بر سر و روی میمالند و با ناخن پوست و گوشت صورت خود را میکنند، نیز از همین موارد است.اما دربارۀ تصحیح متن باید گفت، اگرچه مصححان پژوهشی درخور در زمینۀ موضوع این منظومهها، یعنی جنگ ایرانیها با پرتغالیها، از جمله فرماندهان جنگ، مواضع مختلف درگیریها و زمان آنها انجام دادهاند، که برای درک برخی از قسمتهای این منظومهها به ویژه جروننامه، حائز اهمیت است، اما در تصحیح متن دچار برخی لغزشها شدهاند. مهمترین لغزش دربارۀ تنظیم بخشهای مختلف جروننامه است. ظاهراً صفحات نسخۀ اصلی، که نسخۀ منحصربهفرد نیز بوده، درهمریختگی داشته است. این درهمریختگی در برخی از موارد اصلاح نشده است. مثلاً پس از ارسال فتحنامه از سوی امامقلی خان به شاه عباس، که در قندهار به سر میبرده، در متن چاپی ابتدا ساقینامه و سپس شرح مراجعت امامقلی خان به فارس آمده است (ص 158-163) و پس از آن «مضمون فتح نامۀ هرمز ... » و در ادامه «پاسخ شاه عباس ... » چاپ شده است. درصورتیکه به استناد این ابیات که در پایان چگونگی بردن فتحنامه به قندهار آمده، مشخص است که بلافاصله باید مضمون فتحنامه و پاسخ آن میآمد: سراپای آن نامۀ نامجوی / به پیچیدگی چون خط مشکبوی / / بیانی در آن از بیانهای خاص / که از خواندنش یافتی دل خواص / / چنین داد مژده ز مضمون آن / به پای سریر شه کامران (ص 158).افزون بر این، برخی از واژهها که در نسخههای خطی بهویژه نسخههای مربوط به ادب عامه با املای خاصی نوشته میشدهاند، تصحیح نشدهاند، مانند برخواست به جای برخاست (ص 97) و خواطر به جای خاطر (ص 159). مورد دیگر در این زمینه بیتوجهی مصححان به برخی از تصحیحاتی است که ناسخ در حاشیۀ صفحات به آنها پرداخته است (نک : ص 173، 179). بدخوانی نسخه در برخی موارد و یکدست نبودن رسمالخط کتاب از دیگر مشکلات آن است.
اقبال آشتیانی، عباس، «قسمتی از ماجرای خلیج فارس»، یادگار، تهران، 1326 ش؛ جنگنامۀ کشم و جروننامه، به کوشش محمدباقر وثوقی و عبدالرسول خیراندیش، تهران، 1384 ش؛ رازی، امیناحمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، علمی؛ صبا، محمد مظفر حسین، تذکرۀ روز روشن، به کوشش محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران، 1343 ش؛ صفا، ذبیحالله، حماسهسرایی در ایران، تهران، 1352 ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1346 ش؛ قدری، «جروننامه»، جنگنامۀ کشم و جروننامه (هم )؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ منزوی، فهرستواره؛ وثوقی، محمدباقر و عبدالرسول خیراندیش، مقدمه و حاشیه بر جنگنامۀ کشم و جروننامه (هم )؛ همایونی، صادق، ترانههای محلی فارس، شیراز، 1379 ش.
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید